شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

فوتبال و روحانیت


فوتبال و روحانیت
لباس ها را درآورده و در گوشه زمین رها كرده بودند. عبا، عمامه، قبا یا لباده و نعلین ها در گوشه زمین قرار گرفته بود. آنان با پیراهن یقه بسته ای كه رفته رفته آخرین دكمه آن از شدت هیجان بازی و گرما باز می شد و شلوارهای پارچه ای سفیدرنگ نازك كه جوراب ها بر روی آن قرار گرفته تا شلوار مانعی برای تحرك آنان نباشد، فوتبال بازی می كردند. اكثراً پابرهنه به توپ فوتبال پا می زدند و برخی كتانی های چینی را برگزیده بودند. زمین، زمین چمن نیست، زمین خاكی های اطراف شهر قم است. فریادهای حین بازی هم همان فریادهای جوان هایی است كه لباس روحانیت را بر تن ندارند، هیچ فرقی نمی كند.
همان طور كه بازی فوتبال ناگهان همچون آتشی در سراسر دنیا فراگیر شد، طلبه های جوان در آغاز دهه ۵۰ با توجه به فضای خاص آن دوران در شهر قم به سوی این رشته ورزشی روی آوردند و گاهی «نیمه مخفی» با هم قرار می گذاشته و در زمین خاكی ابتدای «زنبیل آباد» توپ را شوت می زدند و از حال و هوای خشك درس و تحصیل به در می آمدند.
قبل از این طلبه ها، فرزند عالم دینی ارشد منتقد و معترض رژیم پهلوی به «فوتبال» علاقه مند شده بود. او از دوران نوجوانی و حتی كودكی توپ فوتبال را آنقدر دوست داشت كه به همراه خود «زیركرسی» می برد كه «بوی چرم و روغن مالیده شده بر روی آن» پس از مدتی دیگر اجازه تكرار این كار را به او نداد. «احمد» به همراه یار و هم محله ای خود «كاظم» فوتبال را دنبال می كردند؛ احمد دفاع چپ پا و كاظم راست پا. از تیم «شاهین قم» شروع كردند و احمد بازی فوتبال را نه همچون آن طلبه ها كه سال ها بعد فوتبال بازی می كردند، بلكه به گونه ای حرفه ای دنبال می كرد.
«سیداحمد خمینی» با توجه به اینكه یكی از بازیكنان اصلی تیم «شاهین قم» بود و همه روی او حساب می كردند، اما حاضر نشد در یك بازی كه به مناسبت «۴ آبان» سالگرد تولد «محمدرضا» برگزار شده بود، شركت كند. اینجا بود كه رابطه «سیاست» و «فوتبال» نمایان شد. او به همراه «كاظم رحیمی» به تهران رفت و در تیم معروف شاهین به تمرین فوتبال، آن هم به گونه ای حرفه ای مشغول شد. اما در همین حین «سیاست» و «فوتبال» راه خود را از یكدیگر جدا كردند. «سیداحمد» به دنبال اتفاقات پس از ۱۵ خرداد ۴۲ از «بازی فوتبال» به صورت حرفه ای فاصله گرفت و «كاظم» آن راه را ادامه داد. «كاظم نخستین كسی بود كه پس از تشكیل پرسپولیس و انشعابی كه در تیم پیكان روی داده بود، بازوبند كاپیتانی را در این تیم به دست بست و همبازی علی پروین، برادران وطن خواه، معینی، كلانی، بهزادی و سایر مردانی بود كه پرسپولیس اولیه را در سال های آخر دهه ۴۰ بنا كردند.»۱ البته همچنان «سیداحمد» فوتبال را همچون برچسبی مادام العمر در میان روحانیونی كه به صورت رسمی علاقه ای به آن نداشتند، به نام خود زده بود، به گونه ای كه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ،۷۶ یكی از روحانیون منتقد محمد خاتمی و هوادار علی اكبر ناطق نوری در جلسه ای به طعنه به حاضران گفت: «خاتمی بهتر است به بازی فوتبال مشغول باشد همچون احمد آقا. نه اینكه شعارهایی همچون آزادی و... دهد.» چون كه خاتمی در دوران طلبگی به مباحث فوتبال و دنبال كردن اخبار ورزشی علاقه زیادی داشت. همچون خاتمی جوان، مصطفی درایتی روحانی عضو جبهه مشاركت و محمد شریعتی دهاقانی نیز در زمین فوتبال دوران طلبگی را گذراندند. البته بیان بازی فوتبال در این جمله نقل شده از آن روحانی ارشد نشان از كوچك و بی اهمیت بودن این بازی از دیدگاه برخی روحانیون بود كه حتی یكی از منبریان مشهور در یكی از سخنرانی های خود خطاب به طلبه های جوان، ویژگی ها و اخلاق مطلوب برای آنان را تشریح می كند و در بندی از این «راهنمای عمل طلاب» می گوید: «طلبه باید از گذران بیهوده وقت در امور غیرضروری بپرهیزد. مانند صرف وقت مفید برای حل جدول، دیدن فیلم، بازی فوتبال و شركت در جلسات غیرضروری.» البته با وجود این نگاه رسمی در حوزه، در اواسط دهه ۶۰ بازی فوتبال در میان طلبه های جوان رونق خاصی گرفت، به گونه ای كه «محسن قرائتی» یكی از مدرسان قرآن، آن هم با لحن و شیوه ای خاص در بیان خاطرات خود در ایام جنگ می گوید: «جبهه جنوب بودم. برادرانی را در حال توپ [فوتبال] بازی كردن دیدم. خواستند بازی آنان را برای سخنرانی من تعطیل كنند كه گفتم «نه» و اجازه ندادم. آنگاه خودم هم لباس را كنار گذارده [مراد همان عبا، عمامه و لباده است] و همراه آنان بازی كردم.»
پس از دوم خرداد ،۷۶ با تغییر غیرمحسوس فضای حوزه حتی یك تیم فوتبال از حوزه علمیه قم تشكیل شد و به بازی كردن با یكی از تیم های فوتبال قم پرداخت. اما پس از آن بار دیگر نگرش خاص و رسمی بر حوزه و مدیریت حوزه واكنش نشان داد و اعلام شد كه این تیم، تیم حوزه علمیه قم نیست. اما همچنان این «فوتبال» بود كه به نفوذ خود در میان طلبه های جوان ادامه می داد. ارگان حوزه علمیه قم به نام «پیام حوزه» در گفت وگوهای خود با مدیران مدارس علمیه به گوشه ای از این «نیاز» اشاره می كند. مدیر مدرسه علمیه فاطمی در پاسخ به یكی از سئوالات می گوید: «در بعضی مدارس جایگاه تفریحی برای طلاب در نظر گرفته نشده است؛ از قبیل استخر شنا، زمین فوتبال و.... تنوع و تفریح برای طلاب بالاخص این گونه برنامه ها برای سنین سوم راهنمایی به بعد لازم است.» جایگاه فعلی «فوتبال» در میان حوزویان نه تنها در بازی غیرحرفه ای آنان در زمین های خاكی مشهود است، بلكه «تحلیل فوتبال» را می توان در «حجره های» طلبه های جوان شنید.
همچنین امروز به دلیل حضور اینترنت در فضای مدارس علمیه «وبلاگ های» طلبه ها هم این تحلیل ها را دربرگرفته است. آنان در زمان جام جهانی فوتبال علاقه مندانه تحلیل های خود را از بازی فوتبال در كنار برخی اخبار سیاسی همچون «تنش در سخنرانی هاشمی در قم» در وبلاگ خود منتشر كردند و «سیاست» و «فوتبال» را درهم آمیختند. شاید «بازی فوتبال» همچنان در نگاه رسمی حوزه جایی ندارد، اما روحانیون ارشد مسلمان در سایر كشورها از این ابزار برای ترویج نگاه خود سود می برند. به طوری كه در آستانه برگزاری جام جهانی فوتبال در آلمان، برای كاستن روحیه نژاد پرستی در این كشور، به ابتكار مسلمانان مسابقه فوتبال میان «كشیش ها» و «امام جماعت ها» برگزار شد. امام جماعت ها «عمامه ها» را برداشتند و كشیش ها «لباس های كشیشی ارتدوكسی» خود را از تن درآوردند و به زمین رفتند تا به قول معاون ۴۴ ساله اسقف اعظم برلین «پیش از سوت شروع، همه مشكلات [نژادپرستی] حل» شود. البته در انگلیس نیز مسابقه مشابهی میان «روحانی های مسلمان» و «كشیش های مسیحی» برگزار شد كه داور آن بازی «یكی از اعضای بنیاد یهودیان» بود.۲ اكنون «فوتبال» همچنان به راه خود ادامه می دهد تا شاید مسیر «سیاسی» و «فرهنگی» خود را در جوامع مختلف بپیماید و نقشی صلح طلبانه و مدافع اخلاق و كرامت انسانی را در دنیا ایفا كند ؛ همان نقشی كه دین، خواهان آن است.
فرید مدرسی
پی نوشت ها:
۱ - ایران ورزشی شماره ،۱۶۷۱ سه شنبه ۲۷ اسفند ،۸۱ ص ۳
۲- منبع سایت اینترنتی بازتاب
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید