چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


راه رفتن مرد مرده


راه رفتن مرد مرده
رمان اعتراض اغلب به آثاری اطلاق می شود كه در آنها برخی نظام های موجود اخلاقی، سیاسی یا فكری در مواجهه با قهرمان یا قهرمان هایی قرار می گیرند كه تحت تاثیر فشارهای موجود این شرایط را برنمی تابند. بنابراین اعم آثاری كه به آنها صفت «رمان اعتراض» اطلاق می شود، برآیندی از فشارها و تك صدایی ها و نابهنجاری هایی است كه فرد را در موقعیت ناایمن وجودی قرار داده و او را علیه خود می شوراند.
رمان «خانه زاد» نوشته نویسنده معترض آمریكایی «ریچارد رایت» از جمله این آثار است. رمانی كه سعید باستانی مترجم قدیمی آن را به فارسی برگردانده و نشر پرسش چاپ تازه ای از آن را به بازار فرستاده است. قصه رمان به سال های پایانی ۱۹۳۰ آمریكا بازمی گردد.
شهر شیكاگو و حال و هوایی كه در آن سیاهپوستان وضعیت معیشتی بسیار سخت و رقت باری دارند. قصه از روزگار جوان سیاهپوستی آغاز می شود كه در كنار مادر و خواهر و برادر كوچك ترش در خانه ای تنگ و پوسیده زندگی می كند.
او دل خوشی از سفیدپوستان ندارد و در همین حال و هوا است كه درمی یابیم از طرف بنگاه كاریابی كاری در خانه یك میلیونر سفیدپوست برایش دست و پا شده است. او به عنوان راننده استخدام می شود و می فهمد كه دختر این میلیونر (كه از قضا هر سال به انجمن های سیاهان هم كمك هایی می كند) به حزب كمونیست آمریكا گرایش دارد و از آغاز سعی می كند او را با آموزه های این حزب آشنا كند. سیاهپوست جوان فقط می شنود و پاسخ نمی دهد تا اینكه به طور اتفاقی این دختر را به قتل می رساند... از این قسمت تا پایان این رمان ۴۹۷ صفحه ای ماجراها و اتفاق های فراوانی روی می دهد و كلیتی ساخته می شود كه در آن می توان برآیند جامعه ای هجوزده و بزك شده را در قبال یك موضوع نژادی درك كرد. ریچارد رایت در این رمان با استفاده از زبانی جاندار و با دیالوگ های ساده و تكان دهنده، نوعی از خشونت رئالیستی را برای مخاطبان خود به تصویر می كشد.
رمان خانه زاد، به هیچ عنوان اثری اخلاقی یا نصیحت گو نیست، بلكه بیشتر به هجو ارزش های باسمه ای جامعه نژادپرست شهری در آمریكا می پردازد كه نه تنها به دنبال مقصرها نیستند بلكه می خواهند تا با خشن جلوه دادن خلقیات اقلیت های سیاهپوست، ماجراهای هیجان آوری را تجربه كنند. رایت در ابتدا تمایلات چپ داشت، اما بعد از چندی دریافت كه حزب كمونیست آمریكا تحلیل های غلط و غیرواقع بینانه ای در باب وضعیت سیاهپوستان در آمریكا دارد.
به همین دلیل در رمان خانه زاد ما می توانیم نقد آشكار و همه جانبه او را از دلسوزی های گاه مضحك رفقای چپ در باب مسائل سیاهپوستان آمریكا درك كنیم.
«خانه زاد» در چنین فضای متناقض و بسیار جذابی روایت شده است. فضایی كه در آن فرصت پیدا نمی كنیم تا زیاد به چرایی و فلسفه «جنایت» فكر كنیم و نویسنده چنان ما را در هجوم ماجراها و آدم ها قرار می دهد كه ناگزیر می شویم با روایت همراه شده و تاویل و تفسیر را به زمانی دیگر موكول كنیم. ویژگی مهم این رمان این است كه علاوه بر جذاب بودن سوژه آن، فرصت پیش بینی را از خواننده خود می گیرد و مانند بیشتر آثار مدرن ادبیات داستانی تنها موقعیت های گوناگون را درهم تركیب كرده و به همین دلیل با پایانی تكان دهنده همراه می شود.
رمان خانه زاد به سال ۱۹۴۰ منتشر شد و چنان غوغایی در محافل ادبی - اجتماعی آمریكا برپا كرد كه رایت به یكی از خبرسازترین نویسندگان آن سال ها تبدیل شد. رئالیسم كثیف همراه خشونتی تلخ، بیگر تاماس (شخصیت اصلی رمان) را به یك تیپ كلاسیك در ادبیات آمریكا یا ادبیاتی كه از آن به عنوان ادبیات اعتراض نام برده می شود، تبدیل كرد. این رمان پیشنهادی برای روزهای تابستان است. برای كسانی كه از ادبیات هم ساختارهای درخشان و هم روایتی هیجان انگیز و نفس گیر می طلبند. رمانی كه در آن قدرت رئالیسم دوباره ترسیم می شود. خانه زاد در تیراژ ۲۲۰۰ نسخه به بازار آمده است. ترجمه كتاب از سعید باستانی است. مترجمی كه قبل از این، ترجمه های او از آثاری مانند تراژدی آمریكایی (درایزر) یا برهنه ها و مرده ها (نورمن میلر) را خوانده ایم.
● ژنرال در رژه انسانیت
پیشنهاد خواندن یك داستان نفرت انگیز شاید كمی عجیب به نظر برسد. اما این داستان نفرت انگیز رمانی كوتاه از فیودور داستایوفسكی نویسنده شهیر روسی است؛ نویسنده ای كه شاید نامش به تنهایی برای خواندن یك كتاب كافی باشد. «یك داستان نفرت انگیز» از جشن تولد یك آقای بسیار محترم، ژنرال شصت و پنج ساله ای كه تا آن روز هرگز تولدش را جشن نگرفته، آغاز می شود. ژنرالی شریف و منزوی كه تنها آرزوی قلبی اش داشتن خانه ای برای سكونت یك مرد محترم (نه خانه ای اجاره ای و چندطبقه ) است.
حالا او به آرزویش رسیده است و خانه ای شیك حوالی پترزبورگ خریده و به همین مناسبت كه از قضا با روز تولدش مقارن شده جشنی برپا می كند. و درست در زمانی كه جنبش نوزایی در روسیه پا گرفته و تحولات اجتماعی در حال شكل گیری است، میزبان همراه دو ژنرال دیگر با آرامش خاطر روی صندلی های شیك و دسته دار، دور میز كوچكی نشسته اند و خیلی جدی درباره موضوعات روز گفت وگو می كنند.
ایوان ایلیچ مهمان جوان تری كه تنها چهار ماه است ژنرال شده، مردی است از طبقه اشراف، خوش لباس و خوش قیافه كه گاه به سخنرانی علاقه بسیاری دارد و در این شرایط اجتماعی به مبارزه انتخاباتی برای نمایندگی مجلس می اندیشد. ژنرالی كه در مقابل این اعتماد به نفس و ایده آل اندیشی گاهی هم روحیه خود را از دست می دهد و زندگی اش را یك هستی ناقص به شمار می آورد.
این ژنرال جوان، واگویه های ذهن پریشان و سخنرانی های او در مدح انسانیت، به عنوان سنگ بنای اصلاحات موضوعی است كه خط روایی این داستان را می سازد. ایوان ایلیچ در همان ابتدای داستان، در جشن تولد از انسانیت می گوید و اعتقادش به مفهوم انسانیت و اخلاق. اما دو ژنرال دیگر با تعجب و حتی تمسخر به حرف های او كه بی شباهت به نطق های پرشور انتخاباتی نیست، گوش می كنند و حتی به او می گویند كه چیز زیادی از حرف های او نفهمیده اند.
ژنرال جوان هم پس از آنكه بحث شان بی نتیجه به پایان می رسد، مبارزه ای تخیلی را در ذهن خود آغاز می كند. ...داستایوفسكی در این رمان كوتاه مفهوم «اخلاق» را نیز به چالش می كشد؛ چالشی از آن دست كه در دیگر رمان های او نیز دیده می شود. او در مقام عمل نشان می دهد كه اندیشه هایش درباره اخلاق و انسانیت، چیزی جز یك توهم و نطق هایش جز نظریه پردازی های بی اساس نبوده است.
«یك داستان نفرت انگیز» مانند دیگر آثار داستایوفسكی ساختاری نمایشی دارد. او در عین تعریف و در واقع تفسیر ماجرا، فضای داستان را به گونه ای ترسیم می كند كه خواننده بتواند ورای واژه ها صحنه را تصویر كند. داستایوفسكی در لحظاتی حتی خواننده را مستقیم مورد خطاب قرار می دهد، به گونه ای كه گویا لحظه ای از داستان جدا می شود، با خواننده اش هم فكری می كند و حتی از او می پرسد. نویسنده با ایجاد این صمیمیت و طراحی نمایشی داستان فضایی را خلق می كند كه در آن نطق های طولانی و بیان اندیشه های شخصیت های داستان هرگز ملال آور و خسته كننده نمی شود.
شخصیت اصلی این رمان از «اخلاق» و «انسانیت» می گوید و می خواهد با عملی كردن ایده هایش درباره این مفاهیم به دولتمردی بزرگ تبدیل شود. دولتمردی تاثیرگذار و به یاد ماندنی كه مردم حتی برایش مجسمه بسازند. اما اگر بپذیریم كه معیار اخلاق چیزی جز عمل و رفتار نیست می بینیم كه ژنرال جوان در مرحله عملی كردن افكار و اعتقادی كه در جریان داستان مدام از آن دم می زند، جز ضعف و حقارت چیز دیگری از خود نشان نمی دهد.
مهدی یزدانی خرم
شیما بهره مند
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید