جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

علت اصلی کودتا


علت اصلی کودتا
۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یا‌دآور خاطره تلخ كودتای انگلیسی ـ امریكایی علیه دموكراسی و دولت ملی دكترمصدق می‌باشد. سرنگونی دولت مردمی از طریق دسیسه‌چینی و دخالت نامشروع دولت‌های بیگانه، همكاری عوامل مزدور داخلی و حمایت دربار و درنهایت اعمال قدرت نظامی به غرور ملی ایرانیان لطمه زد.
كودتا كه منجر به استقرار دیكتاتوری شاه در ایران شد، با مقاومت منفی و مبارزات مستمر، درقالب نهضت مقاومت ملی، جبهه‌ملی دوم، نهضت‌آزادی و حركت‌های مذهبی كه به قیام ملی ۱۵ خرداد انجامید، روبه‌رو گردید و سرانجام انقلاب ۵۷ التیام‌بخش زخم عمیقی بود كه از ناحیه كودتا بر پیكر ملت ایران وارد آمده بود. به‌طوركلی درباره علت كودتا سه نظریه مطرح است:
الف ـ جنگ سرد
ب ـ رویارویی شمال ـ جنوب
ج ـ مقابله با الگوی درون‌زا
الف ـ جنگ‌سرد
این نظریه با توجه به رقابت دو ابرقدرت امریكا و شوروی در تقسیم جهان و گسترش حوزه نفوذ خود پس از جنگ دوم جهانی معتقد است كه كودتای ۲۸ مرداد در بستر چنین فضایی شكل گرفت.
فعالیت گسترده حزب‌توده و دفاع از منافع توسعه‌طلبانه روس‌ها در ایران به‌همراه تبلیغات وسیع و بزرگنمایی قدرت حزب‌توده توسط عوامل مرموز و رسانه‌های وابسته، تقویت توهم سرخ(۱) نزد اقشار مذهبی و روحانیت سنتی، فضای روانی ـ سیاسی مناسبی را برای بهانه‌جویی قدرت‌های امپریالیستی و دخالت آنها به‌منظور جلوگیری از سقوط كامل ایران و یا بخشی از آن به پشت‌پرده آهنین فراهم آورده بود. در این نظریه ‌دلیل اصلی كودتا در گرایش دولت ملی به بهبود روابط با دولت شوروی و بی‌میلی مصدق در سركوب حزب‌توده(۲) و نگرانی اقشار مذهبی از نفوذ كمونیسم و تمایل به نجات ایران و كل خاورمیانه از چنگال كمونیسم جهانی ارزیابی می‌گردد. چنان‌كه گازیوروسكی می‌نویسد: "بسیاری از مقامات ایالات‌متحده تا تابستان ۱۹۵۳ به این نتیجه رسیده بودند كه افزایش هرج‌ومرج و شاید به قدرت رسیدن كمونیست‌ها در ایران قابل انتظار است و بنابراین مصدق باید سرنگون شود تا از سقوط ایران در دامان شوروی جلوگیری به‌عمل آید."(۳)
در این تحلیل از دست‌رفتن منافع كمپانی‌های نفتی فرع بر جنگ بین دو اردوگاه سرمایه‌داری و كمونیستی تلقی می‌گردد.
برخی از محققین نیز گرچه ارزیابی‌های صورت گرفته از قدرت و توان حزب‌توده را واقع‌بینانه نمی‌دانند و معتقدند سران امریكا نیز از این موضوع آگاهی داشته‌اند لكن قالب اصلی كودتا را همچنان مبتنی بر انگیزه‌های ایدئولوژیك كه حول محور جنگ سرد می‌چرخید ارزیابی می‌كنند.(۴)
ب ـ رویارویی شمال ـ جنوب
در این نظریه برخی از زاویه دید اقتصادی برآنند كه نفت كالای حیاتی و مورد نیاز انگلستان بوده است، به‌گونه‌ای كه دغدغه اصلی وزارت سوخت و انرژی دولت بریتانیا را شكل می‌‌داده و از آنجا كه مصدق اراده جدی و قاطعی در ملی‌كردن نفت ایران داشته است، لذا از همان ابتدا بر دولت انگلستان آشكار بوده است كه نمی‌توانند با مصدق به تفاهم برسند. پیامد ملی‌كردن نیز قطع سلطه انگلیس بر یك صنعت بسیار مهم و حیاتی ایران و تشویق ملل دیگر در به‌دست گیری كنترل منابع نفتی خود بوده است.
ازسوی دیگر منافع كمپانی‌های نفتی امریكا و دولت آنها با قانون ملی‌كردن واقعی صنعت نفت مغایرت داشته و سقف حداكثری مورد قبول آنها اعمال اصلی تنصیف منافع بوده است. لذا دولت‌های امریكا و انگلیس علیرغم اختلافات اولیه، در سیر حوادث، متحد طبیعی یكدیگر گشته و پروژه حذف مصدق را به طرق سیاسی ـ توسط شاه و مجلس ـ دنبال می‌نمایند، لكن قیام ملت در سی‌تیر ۱۳۳۱ این نقشه را عقیم می‌نماید. پس از این شكست بریتانیا و امریكا روش‌های دیگری را برای سركوب نهضت و دولت ملی آزمودند(۵) كه نقطه اوج آن در كودتای ۲۵ و ۲۸ مرداد تجلی یافت.
در این نگاه علت اصلی كودتا، لطمه خوردن منافع اقتصادی دولت‌های امپریالیستی غربی و كمپانی‌های نفتی به‌واسطه ملی‌شدن نفت و تهدید منافع منطقه‌ای آنها و از دست‌دادن كنترل خود بر منابع نفتی می‌باشد.در این راستا دكترآبراهامیان می‌نویسد: "كودتا چندان در چارچوب جنگ‌سرد نمی‌گنجد و بیشتر به جنگ امپریالیسم غرب علیه ملی‌گرایی جهان سوم ارتباط پیدا می‌نماید، به‌عبارت دیگر، كودتای ایران بیشتر به رویارویی میان شمال و جنوب مربوط می‌شود تا تعارض میان شرق و غرب (جنگ‌سرد)."(۶)
ج ـ مقابله با الگوی درون‌زا
نظریه سوم ضمن پذیرش دو تحلیل پیش‌گفته به‌عنوان وجوهی از علل كودتا، علت اصلی كودتا را مطلب دیگری می‌داند. اجمال این‌كه مصدق در خاطرات خود می‌نویسد كه مسئله ملی‌شدن نفت، غرامت و عوارض آن براساس قوانین بین‌الملل و ملی‌شدن نفت مكزیك حل شده بود، یعنی مسئله حقوقی نفت بماهونفت مسئله‌ای حل شده بود و الزامی برای كودتا وجود نداشت. این نظریه معتقد است علت اصلی كودتا رویارویی با الگوی درون‌زای مصدق به‌نام اقتصاد مبتنی بر دموكراسی، اعتماد به دولت، پرداخت داوطلبانه مالیات و به‌اصطلاح اقتصاد بدون نفت بود كه چنانچه این الگو در داخل نهادینه می‌شد و به كشورهای نفت‌خیز و جهان سوم تسری می‌یافت، فراتر از منافع اقتصادی، كیان فراملیتی‌های نفتی و دولت‌های غربی را به مخاطره می‌انداخت.
به‌دلایل زیر الگوی مصدق از جامعیت و پایداری لازم برخوردار بود:
یكم: اصل حاكمیت ملی در نهضت ملی دارای دو مولفه بود. مولفه اول احیای حقوق مردم و تقویت دموكراسی و مولفه دوم اعمال حاكمیت و مالكیت بر منابع زیرزمینی و این هر دو اولاً در راستای احیای قانون‌اساسی انقلاب مشروطیت بود و ثانیاً در كادر مصوبات سازمان ملل و رویه‌های ملی‌كردن در دیگر كشورهای غربی؛ بنابراین خواست ملت ایران فراقانونی نبود.
دوم : ملی‌كردن با حمایت ملی و پشتوانه ملت مطرح و پیگیری شد. چنانچه ملی‌كردن و مالكیت بر منابع صرفاً یك عمل ضدامپریالیستی و ضدانحصاری ‌باشد، اما از پشتوانه دموكراتیك برخوردار نباشد، طبیعی است كه با اعمال فشار خارجی همچون تحریم و محاصره اقتصادی، دولت توان مقابله و مقاومت نخواهد داشت و برای ادامه حیات از موضع اضطرار مجبور خواهد شد كه در شرایط بدتری نفت خود را به ثمن بخس بفروشد. به‌عبارت دیگر ملی‌كردن بدون پشتوانه ملی، ملت را به اضطرار انداخته و ممكن است ضرر و زیان آن بیش از پیش باشد.
سوم: ملی‌كردن به مفهوم اختیار در بهره‌برداری از منابع و آزادی در عرضه آن، با سازوكار سرمایه‌داری لاینفك از دموكراسی مغایرتی ندارد. زیرا قانون عرضه ـ تقاضا در اقتصاد آزاد می‌گوید، عرضه‌كننده كالای خود را تحت شرایط آزاد باید عرضه نماید، نه در حالت اضطرار یا انحصار، حال وقتی ملتی حاكمیتی بر منابع نفتی خویش نداشته باشد و اختیار بهره‌برداری، تولید و عرضه به‌دست دیگران باشد درواقع نظام رقابت آزاد عینیت نخواهد یافت. مصدق در برابر فشارها و تحریم‌های بین‌المللی، شعار الگوی اقتصاد بدون نفت را مطرح و در صحنه عمل پیاده نمود. گرچه اقتصاد بدون نفت در شرایط اعمال فشار همه‌جانبه بر دولت ملی مطرح گردید و بالذات مطلوب مصدق و ملت نبود اما این فشارها تازیانه تكامل جامعه شد و راه رشد اقتصاد و متوازن با صادرات و واردات متعادل و مبتنی بر كار و كوشش و پرداخت داوطلبانه مالیات را گشود، بنابراین نه‌تنها خلع ید و ملی‌كردن نفت باعث از دست‌رفتن منافع عظیم و سودجویانه كمپانی‌های نفتی گردید، بلكه تهدید بزرگ‌تر ارائه الگویی درون‌زا و فرهنگ‌ساز بود كه از دل دموكراسی و روابط دموكراتیك بین مردم و دولت ملی جوشیده بود كه می‌توانست راهگشای كشورهای نفت‌خیز جهت كاهش وابستگی به نفت و خروج از اضطرار در عرضه آن و در نتیجه رشد واقعی قیمت نفت و میل به سمت قیمت ذاتی آن باشد.
براساس منطق هزینه ـ فایده كودتا و به جان خریدن ننگ و بی‌آبرویی برای كشورهای مدعی دموكراسی، نشانگر اهمیت و عظمت تهدیدی است كه غرب آن را احساس نموده و حاضر به پرداخت بهای سنگین آن شده بود و این می‌تواند تا حدی ارزش ذاتی نفت را نشان دهد.
امروز نیز امریكایی‌ها از یك‌سو با منطق گسترش دموكراسی، حضور خود را در خاورمیانه توجیه می‌نمایند و ازسوی دیگر به صراحت خواستار تأمین امنیت عرضه نفت ارزان خلیج‌فارس می‌باشند. حال آن‌كه چنانچه دموكراسی واقعی در منطقه شكل گیرد، با افزایش رشد و آگاهی مردم و اعتماد به حكومت، مسلماً جریان صدور نفت ارزان تداوم نخواهد یافت؛ زیرا در شرایط اختیار و انتخاب آزاد، رعایت منافع ملی ایجاب می‌نماید كه میزان عرضه نفت براساس اصل حفاظت و صیانت از ذخایر تعیین شود(۷) و در اینجاست كه دموكراسی به‌عنوان یك عامل اثرگذار در قیمت نفت ایفای نقش خواهد نمود، همچنان كه در نهضت‌ملی چنین نقشی را ایفا كرد. به‌طور قطع می‌توان گفت اگر الگوی "اقتصاد بدون نفت" دكترمصدق با كودتای انگلیسی ـ امریكایی روبه‌رو نمی‌شد، ثروت نفت و بهره‌برداری صیانتی از آن می‌توانست به‌عنوان اقتصاد مكمل در كنار اقتصاد بدون نفت، ما را از كشور ژاپن هم جلوتر ببرد. این الگو می‌توانست گام موثری در دستیابی به ارزش ذاتی نفت و انرژی‌های جایگزین بردارد و كمك بزرگی به زیست‌محیط جهانی بكند. امروزه دولت نروژ الگوی مصدق را پیاده كرده و درآمد نفت خود را در صندوق ذخیره ارزی صدمیلیارددلاری به‌عنوان اقتصاد مكمل در كنار اقتصاد مبتنی بر كار و كوشش و پرداخت مالیات با موفقیت به اجرا درآورده است.
لطف‌الله میثمی
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ Red Phobia
۲ـ امریكایی‌ها می‌گفتند ما خدا، مالكیت و آزادی را قبول داریم در حالی‌كه كمونیست‌ها این سه را قبول ندارند. همه مردان شاه، ترجمه شهریار خواجیان، صفحه ۹.
۳ـ همه مردان شاه، ترجمه لطف‌الله میثمی، ص ۳۳۸.
۴ـ همان منبع، مازیار بهروز به نقل از دكتر آبراهامیان، ص ۳۳۸
۵ـ توطئه نهم اسفند ۱۳۳۱، قتل افشارطوس و...
۶ـ منبع شماره ۳و۴، ص ۳۴۰.
۷ـ این كاری است كه در كشور امریكا به‌نام قانون حفاظت نفت انجام گرفته، ولی اجرای آن را در دیگر كشورها ناشایست!! می‌دانند. در قانون حفاظت، میزان بهره‌برداری از چاه‌های نفت به‌گونه‌ای است كه به رفتار مخازن زیرزمینی نفت لطمه‌ای وارد نیاورد و عرضه نفت در راستای اراده دولت فدرال انجام می‌گیرد.
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران


همچنین مشاهده کنید