جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


زن عاشق در کنار اقیانوس


زن عاشق در کنار اقیانوس
● درباره رمان مرا به بغداد نبرید نوشته ناهید كبیری
«مرا به بغداد نبرید» نام رمانی است از ناهید كبیری كه نشر ثالث آن را به چاپ رسانده است. روایت داستان از آنجا آغاز می شود كه شخصیت های اصلی داستان، با همه دلبستگی و عشقی كه به یكدیگر دارند ناگزیر از جدایی اند. مرد در یك صبح تاریك بارانی خانه گرم خود را ترك می كند و در پی سرنوشت محتوم خویش راه نامعلومی را پیش می گیرد. زن از پشت پنجره بخارگرفته رفتن او را تماشا می كند و می بیند كه چگونه قدم به قدم از زندگی او دور می شود.
خطر دستگیری مرد به دست FBI یا احتمال نجات و فرار او از مرز مكزیك، پابه پای هم به جلو می رود و خواننده با فضای پراضطراب محیطی دیگر در آن طرف مرزها روبه رو می شود. هر چه هست، از همان یكی دو صفحه ابتدای كتاب، نویسنده مخاطب خود را با مسائل یك زندگی پرفراز و فرود درگیر می كند.
زن كه در شرق «یاسمین» و در غرب «سمن» نامیده می شود، نمادی از یك زن تمام عیار عاشق، باهوش، هنرمند و خستگی ناپذیر خاورمیانه امروز است. زنی ایرانی كه در بغداد رشد كرده است و موج های صدای خیال انگیز ام كلثوم را با خود از لایه های اصیل تنهایی اش، تا سواحل اقیانوس آرام و شهر سان فرانسیسكو پیش می برد.
هذه الدنیا كتاب انت فیه فكر
هذه الدنیا لیالی انت فیها العمر...
از آنجا كه شخصیت ها و تیپ های داستان از میان فرهنگ ها و سرزمین های مختلف شرق و غرب برگزیده شده اند، زبان آنان نیز زبان متفاوتی است. در عراق شاهد واژه های عربی و لهجه خاص «دكتر كمال الدین بغدادی» و همسر اول او «دنیا» هستیم.
زبانی كه اغلب به طنز نزدیك می شود: «نگاه كن! طیارت العدو! طیاره ایرانی ها!» و ادامه می دهد «لعنه الله علی الظالمین!»
شخصیت زن اول داستان كه همان یاسمین است، با وجود اقامت طولانی اش در عراق، با زبان فارسی فكر می كند، حرف می زند و اصرار در انتقال این زبان به همسر آمریكایی خود دارد. اما زمانی كه انگشتان اش به تكمه های پیانو نزدیك می شود، نت های موتسارت، بتهوون، فی روز، عبدالحلیم حافظ و غیره را می نوازد و ترانه های ام كلثوم را می خواند. زبان هنری یاسمین، زبان مشترك دنیا است. قانون و مرز و پرچم نمی شناسد.
آنچه كه می تواند برای مخاطب عام گیج كننده باشد، همان دیالوگ ها و مونولوگ های «كریس» است كه به انگلیسی و پر از اصطلاحات آمریكایی است. مخصوصاً كه به قول راوی در زمان هایی كه احساساتی یا عصبانی می شود، هیچ اصراری در به كارگیری واژه های فارسی ندارد و به طور طبیعی، مشتی كلمات و اصطلاحات آمریكایی را به سوی خواننده فارسی زبان خود پرتاب می كند و چه بسا وقفه ای در تمركز او به وجود آورد. اگرچه كوشش كبیری از این ترفند ایجاد فضاسازی و روند طبیعی شخصیت ها به سوی فرهنگ ذاتی خویش بوده است و می تواند برای خواننده آشنا به زبان انگلیسی مفرح نیز باشد.
اما زبان راوی كل داستان، همان زبان شاعرانه ناهید كبیری است كه در بخش گسترده ای از كتاب از صمیمیت و یكدستی برخوردار است و به ضرورت فضای بخش هایی از داستان به شعر و شاعرانگی نزدیك می شود.
«از همان جا كه نشسته بود، صدای اقیانوس را از چند خیابان آن طرف تر می شنید. می شنید كه موج هایش در باران و در باد می پیچیدند و رویاهای او را خیس می كردند.»
با این همه، مضمون اصلی رمان بر پایه یك تراژدی عشقی و اجتماعی قرار دارد. تراژدی ای كه از هر جهت متعلق به حرف و سخن ها، پریشانی ها، دربه دری ها و تنش های امروزین روزگار ما است و از این رو آن حس همذات پنداری را در مخاطب ایجاد می كند.
حادثه در بستری از مسائل سیاسی و بحران های اجتماعی زمان های جنگ و پس از جنگ ایران و عراق رشد می كند و با مهاجرت به سرزمین های دور، مسائل و مشكلات اجتماعی و فرهنگی سرزمین میزبان را نیز به میان می كشد. شخصیت های اصلی و محوری داستان، هر یك به نوعی حضور و حركتی پررنگ دارند و در فضای قصه كه بدون سیاست زدگی و اعتقادات ایدئولوژیكی پیش می رود، زندگی پرتپش خود را با اعتراض به اهرم های بازدارنده اجتماعی و سرنوشت های گریزناپذیر خویش تا آخرین لحظه ادامه می دهند. «مرا به بغداد نبرید» از جهت فرم روایتی و ساختاری، با درآمیختگی و امتزاج فصل های جداگانه یك زندگی و ارائه آن بدون فاصله گذاری های رایج و سنتی داستان نویسی، كاری ویژه و متفاوت است.
چه بسا در ابتدا، خواننده را گیج می كند اما ادامه این جهش ها و چرخش های ضربه وار او را به نوع گویش نویسنده عادت می دهد. ناهید كبیری به دور از گرایش های جزم اندیشانه سال های اخیر و فرم های كارگاهی داستان نویسی، تكنیك زدگی و انكار مضمون و معناگریزی های پست مدرن مد روز كه از عرصه شعر به حیطه داستان نیز راه پیدا كرده است، استقلال و فردیت خود را در «مرا به بغداد نبرید» حفظ كرده است. حرف خود و روزگارش را می زند كه حاصل آن رمانی پرجوشش، صمیمی و بی ادعا است.
نازنین عارف پور
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید