پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

انتخابات در ایران اشغالی


انتخابات در ایران اشغالی
در آغاز این سال شادروان اللهیار صالح وزیر دارایی، در اعتراض به لایحه اختیارات دكتر میلسپو رئیس كل دارایی ایران، استعفا داد. بازاریان تهران نیز در اعتراض به همین موضوع با تعطیل كردن مغازه های خود، به مجلس رفتند. كمبود نان و مواد غذایی موجب شد تا وزارت خواروبار ۲۵ هزار تن گندم از شوروی - كه سربازانش در ایران بودند- خریداری كند. روس ها همچنین به منظور تبلیغات سوسیالیستی، بیمارستانی در تهران به نام «بیمارستان شوروی» راه اندازی كردند. عشایر فارس كه آسیب های فراوانی در دوره دیكتاتوری دیده بودند، به رهبری ناصرخان قشقایی دست به شورش زدند و بختیاری ها نیز به آنان پیوستند.
شورشیان به پادگان سمیرم هجوم بردند و برادركشی خونینی میان آنان و نظامیان مدافع پادگان اتفاق افتاد. سرهنگ حسنعلی شقاقی فرمانده پادگان نیز در این درگیری كشته شد. در تهران سرلشگر جهانبانی با اختیارات كامل به فرماندهی جنوب منصوب شد تا هر چه زودتر به آشوب و برادركشی پایان دهد. وی همراه با خسرو قشقایی به هیات دولت رفت تا با مذاكره و گفت وگو غائله را خاتمه دهد. با آمدن ابوالقاسم خان بختیاری همراه با مرتضی قلی خان صمصام به تهران و دیدار و گفت وگو با دولت، پس از چند ماه این آشوب با راه حل های سیاسی پایان گرفت. در تیرماه این سال، فرمان انتخابات دوره چهاردهم مجلس صادر شد؛ و این در حالی بود كه نیروهای بیگانه در خاك ایران بودند و می توانستند در سرنوشت انتخابات تاثیر بگذارند.
در همین ماه دكتر میلسپو اعلام كرد كه ایران، گران ترین كشور جهان است! و این نیز دستاورد آن مدرنیسم پرشتاب و غیركارشناسانه دوره دیكتاتوری بود! مردمی كه نان برای خوردن نداشتند، اما تا بخواهی سینما و تماشاخانه و رستوران شیك اروپایی و یونیفورم های نظامی مدل جدید و كلاه شاپوها و لباس فراگ ها و... داشتند! به قول مرحوم مخبرالسلطنه هدایت، تمدن غرب بر دو پایه استوار بود: تمدن بلواری و تمدن لابراتواری و آنچه كه به ما ایرانیان رسیده بود، تمدن بلواری غرب بود نه تمدن لابراتواری آن! جنگ جهانی با بركناری موسولینی از نخست وزیری ایتالیا، در حال فروكش كردن بود. ایتالیا در شهریورماه تسلیم شد و نیروهای آلمانی وارد رم شدند.
در ۱۷ شهریورماه، دولت ایران نیز به طور رسمی به آلمان اعلام جنگ داد و به این ترتیب هر چند كه پیش از این به لحاظ دیپلماتیك به صف متفقین پیوسته بود، اما اكنون به طور عملی نیز به اعلامیه مشترك ملل متحد پیوسته بود. در آذرماه این سال رویداد شگفت انگیز دیگری در تاریخ معاصر ایران اتفاق افتاد. تهران مركز گفت وگو و نشست سران متفقین شده بود و به این ترتیب كمی از اشتباهات سیاست خارجی دوره رضاشاه كه طرفداری او از آلمان ها و فاشیسم، ایران را تا آستانه نابودی كشانده بود، جبران می شد. در چهارم آذرماه، ژوزف استالین نخست وزیر و پیشوای اتحاد جماهیر شوروی - كه اكنون به قهرمان جنگ و جبهه متفقین تبدیل شده بود - همراه با مولوتف، كمیسر - وزیر - امور خارجه و مارشال رشیلف و گروهی از بلندپایگان حزب كمونیست و ارتش سرخ شوروی، وارد تهران شد.
فردای آن روز نیز وینستون چرچیل نخست وزیر انگلستان همراه با ایدن وزیر امور خارجه و هفتاد نفر از كارشناسان نظامی و سیاسی، وارد تهران شدند. روزولت رئیس جمهور آمریكا نیز همراه با هیات بلندپایه ای از همراهان، در همان روز پنجم آذرماه وارد تهران شد. روز ششم آذرماه و كنفرانس سران سه كشور متفقین در تهران، بی تردید روزی جهانی است كه در تاریخ همه ملت ها ثبت شده است. در حقیقت، در همین كنفرانس بود كه نه تنها سرنوشت جنگ، بلكه سرنوشت جهان پس از جنگ نیز رقم زده شد. سران سرمایه داری غرب و غول های كاپیتالیسم به تهران محنت زده آمده بودند تا در برابر دیدگان مردم فقیر و گرسنه آن، با كمونیسم طرفدار محرومان، اتحاد جنگی علیه فاشیسم ببندند و كار جنگ را یكسره كنند. در این كنفرانس همچنین مراسم اعطای شمشیر استالینگراد از سوی چرچیل به استالین نیز باشكوه فراوان برگزار شد و به مناسبت شصت و نهمین سالروز تولد چرچیل، جشن تولد مفصلی در سفارت انگلستان در تهران برپا شد! در پایان این كنفرانس، سران جبهه متفقین اعلامیه ای صادر و در آن از همكاری ایران سپاسگزاری كردند و حفظ استقلال و تمامیت ارضی آن را به رسمیت شناختند و اعلام كردند كه با ایران طبق منشور آتلانتیك رفتار خواهد شد و سرانجام سران سه كشور در ۱۰ آذرماه تهران را به سوی كشورهایشان ترك كردند. در این سال همچنین نیروهای متفقین در ایران، دست به بازداشت گروهی از رجال و دولتمردان و افسران ارتش و كاركنان بنگاه راه آهن دولتی ایران و برخی روزنامه نگاران ایرانی زدند. آنان معتقد بودند كه این افراد با آلمان ها همكاری كرده اند و ستون پنجم نازی ها در ایران بوده اند.
در میان بازداشت شدگان دكتر احمد متین دفتری نخست وزیر پیشین هوادار آلمان ها، دكتر محمد سجادی وزیر پیشین، علی هیئت رئیس شعبه دیوان عالی كشور، امیرهمایون بوشهری، جعفر شریف امامی، علی اكبر موسوی زاده رئیس دیوان كیفر، سرلشگر آق اولی، سرلشگر ابوالحسن پورزند، سرتیپ صادق كوپال- سرهنگ منوچهری -،سپهبد بهرام آریانا -در آینده سرهنگ بقایی- ،سرهنگ باتمانقلیچ و سرلشگر فضل الله زاهدی - نخست وزیر كودتای ۲۸ مرداد ۳۲ - و فرمانده لشگر اصفهان دیده می شدند. در دی ماه این سال آیت الله شریعت سنگلجی از روحانیون سرشناس تهرانی درگذشت. همچنین در این ماه سلیمان میرزااسكندری رهبر سوسیالیست ها و نماینده چند دوره مجلس و وزیر معارف كابینه سردار سپه كه پس از شهریور ۱۳۲۰ رهبری حزب توده را بر عهده داشت، درگذشت. وی همواره سوسیالیستی رادیكال بود و در چپ ترین اندیشه های سیاسی، پیشرو بود. از شگفتی ها این كه وی مردی مسلمان بود كه مبانی دینی را همیشه رعایت می كرد. نوشته اند كه در جلسات كمیته مركزی حزب توده، همین كه وقت نماز می شد، جلسه را برای ادای فریضه نماز ترك می كرد. در تشییع جنازه وی و سپس در سالگرد شهادت دكتر تقی ارانی، حزب توده نمایش قدرتی از خود نشان داد و این مراسم را باشكوه فراوان برگزار كرد.
در ماه های پایانی این سال، انتخابات دوره چهاردهم برگزار شد و دكتر محمد مصدق و ده وكیل دیگر از تهران به نمایندگی برگزیده شدند. شگفت آور این است كه سیدضیاءالدین طباطبایی پس از ۲۲ سال دوری از میهن، از یزد به پشتیبانی همان نیروهایی كه در كودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ وی را به رئیس الوزرایی رساندند، به نمایندگی دوره چهاردهم رسید. در مجلس چهاردهم، هر چند كه دیگر رضاشاه نبود تا نماینده به جای مردم انتخاب كند، ولی نیروهای متفقین بودند! با نگاهی به تركیب نمایندگان این دوره درخواهیم یافت كه فراكسیونی از هواداران انگلیسی ها و فراكسیونی از هواداران شوروی و بخشی نیز از رجال باقی مانده از دوران دیكتاتوری و تك و توك نمایندگانی نیز به انتخاب مردم وارد مجلس شده بودند.
در آغاز كار مجلس، فراكسیون حزب توده و دكتر محمد مصدق به اعتبارنامه سیدضیاءالدین به شدت اعتراض كردند. هواداران سیدضیاء، مخالفت حزب توده را دستاویز قرار دادند و این اعتراض را حركتی غیرملی خواندند. از همین روی دكتر مصدق از فراكسیون حزب توده خواست تا برای خلع سلاح عوام فریبانه سید و هوادارانش، آنها مخالفت خود با اعتبارنامه او را پس بگیرند. توده ای ها نیز چنین كردند و دكتر مصدق به مبارزه با طرح اعتبارنامه پرداخت. وی تاریخچه ای از كودتای سوم اسفند بیان كرد و آشكارا دولت انگلستان را به پشتیبانی از كودتا و روی كار آوردن سیدضیاءالدین و رضاخان متهم كرد. وی به دوران سیاه دیكتاتوری رضاشاه، اشاره كرد و آن را زاییده پشتیبانی انگلیسی ها دانست.
آنگاه سیدضیاءالدین نیز سخنانی به دفاع از خود گفت و پس از رای گیری، اعتبارنامه وی به تصویب رسید. پیش از این گفتیم كه سیاست انگلستان در این مجلس، جای پایی داشت! آنچه كه مایه عبرت است اینكه با وجود آن همه تضاد و برخوردی كه میان دكتر محمد مصدق و سیدضیاءالدین طباطبایی وجود داشت، دكتر مصدق نخستین كسی بود كه تصویب شدن اعتبارنامه سید را به وی تبریك گفت! آری سیاسیون ما پیش از آن كه حزب توده ادبیات خشن روسی را وارد حوزه سیاست كند، اینچنین با دشمنان سیاسی خود رفتار می كردند! همچنین در ماه های پایانی، دادگاه عالی جنایی تهران، رای خود را در مورد آدمكشان نظمیه دوره رضاشاهی صادر كرد. پزشك احمدی برای قتل عمدی جعفر قلی اسعد - سردار اسعد دوم - و قتل عمدی محمد فرخی یزدی به اعدام محكوم شد و سرهنگ نیرومند برای قتل عمدی مهدی خان اسعد و همكاری و مباشرت در قتل فرخی یزدی به حبس ابد و ركن الدین مختاری - رئیس نظمیه دوره رضاشاه - نیز به ده سال زندان و سرهنگ راسخ به شش سال زندان محكوم شدند. این تندترین احكامی بود كه درباره آن جنایتكارانی كه ۱۶ سال تسمه از گرده ملتی كشیده بودند، صادر شد. رفته رفته از رضاشاه زدایی كاسته شد و محكومین نیز با عفو و بخشودگی دوباره به آغوش دربار تازه كه می رفت تا پا جای پای دیكتاتوری پیشین گذارد، بازگشتند.
حسن مرسل وند
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید