پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


هیاهو در کاتدرال


هیاهو در کاتدرال
كسی هم كارد به دست به سراغش آمده بود و نزدیك شده بود به او كه طاق باز خوابیده بود، طاق باز با چشم های بسته، در فاصله میان خرمن آتش و پله ها.
● از داستان طاق باز در شب- خولیو كورتاسار
جلد دوم داستان های كوتاه آمریكای لاتین ادامه منطقی جریان ها و آثاری است كه در جلد نخست آن خوانده بودیم. فضاهایی كه با توجه به تفاوت های زمانی، بستر های خاص تاریخی و از همه مهمتر تمایلات ذهنی نویسندگان آنها از گستردگی شگفت آور ادبیات منطقه آمریكای لاتین خبر می داد.
در جلد دوم نیز این چندگانگی حفظ شده است و اچه وریا - گرد آورنده این مجموعه- تلاش كرده توازنی منطقی بین دوره های مختلف ادبی منطقه اعم از دوران استعمار، دوران دیكتاتوری و یا دوره های معاصرتر وجود داشته باشد. بنابراین كتاب علاوه بر لذت خوانشی كه به ما وام می دهد، سیر زمانی اش را هم حفظ می كند. در میان داستان های این مجموعه چند اثر بیشتر توجه خواننده را برمی انگیزد كه فكر می كنم دلیل اصلی این احساس به روز بودن و از آن مهمتر مدرن بودن این داستان ها است.
با وجود اهمیت سبك شناختی آثار نویسندگانی چون رامون پانه و مانوئلا گوریتی داستان های نویسندگانی چون كورتاسار، رولفو، اونتی، كاستلانوس و همچنین داستان تكان دهنده و كم نظیر «پایان رژه» نوشته رینالدو آرناس از خواندنی ترین داستان های این مجموعه كوچك به شمار می آیند. در این نوشتار كوتاه اشاره می كنم به داستان «پایان رژه» از نویسنده كوبایی رینالدو آرناس كه طی روایتی مقطع، پرضرباهنگ و از همه مهمتر خشن توانسته پرتره ای از وضعیت و مفهوم دیكتاتوری در كوبا را روایت كند.
حال و هوای داستان به شخصیتی مربوط می شود كه به همراه صدها تن به محل سفارت پرو هجوم آورده و امیدوارند تا از این طریق از كوبا خارج شان كنند. در این روایت چندین خرده روایت و قصه فرعی به همراه سایه گرسنگی، بافت رئالیستی را از هم می پاشد و روایت را به سمتی می برد كه بیانگر نوعی ازهم گسیختگی روانی و درونی است. قهرمان آرناس به همراه صدها نفر به سفارت پرو آمده و در مسیر این حركت و فصل داستانی ها ما پریشان گویی هایی را درك می كنیم كه از خلالشان رنج درماندگی و بی سرانجامی زیستن این نوع از انسان تاریخی به چشم می آید.
قهرمان داستان گرسنه است، آنها هم چیزی برای خوردن ندارند و همین فشار باعث شده تا او از آغاز داستان به دنبال حركت یك مارمولك در میان دست و پاهای فرو رفته در گل و لای باشد، مگر به چنگ اش آورد و شكم اش را از عذاب تهی بودن نجات دهد. این شاید اصلی ترین خط روایی اثر باشد و ما در تعقیب و گریزی كه بین شخصیت و این موجود درمانده به وجود می آید، وارد فضا شده و این آنارشیسم نااندیشیده و ترحم انگیز را درك می كنیم.
نكته مهمی كه داستان پایان رژه را به فرمی درخشان می رساند توجه نویسنده اش به مفهوم اطلاع رسانی داستانی است. او به خوبی می داند كه چنین فضای درهم ریخته ای و درحالی كه قهرمان اش در درماندگی جسمی و روحی به سر می برد، «تداعی»های غریزی كه ناشی از همین فشارهای موجود است، بهترین روش برای ساختن خرده روایت های مختلف است. بنابراین ما با ذهنی روبه رو هستیم كه از مولفه های فراوانی كه اطرافش را پر كرده به گذشته، خاطرات، اتفاق ها و... پل می زند.
این رفت و آمد ذهنی چنان غریزی و ناآگاهانه ساخته شده كه نه تنها اثر را از آشفتگی فضا و میزانسن اش دور نمی كند بلكه كمك می كند تا ما از پس این آشفتگی به یك هارمونی درخشان كه برآیند چیدمان اشیا و حركت های متناقض نما است دست یابیم. داستان پایان رژه، روایتی از دیكتاتوری و ذهن است.
این بار فرصتی برای تحلیل و یا تاویل نیست بلكه تلاش برای گریز از این دیكتاتوری به تراژدی ترحم برانگیزی تبدیل می شود كه در پایانش جنون زاده می شود. مارمولك خسته از فرار می ایستد و قهرمان داستان مانند شوالیه ای كه اژدهایی را در چنگ دارد احساس غرور می كند. این داستان با توجه به قابلیت ها و پتانسیل های روایی اش یكی از اگزوتیك ترین داستان های این مجموعه به شمار می آید. در این كتاب مانند جلد اول باز هم معرفی كوتاه و جامعی از نویسندگان داستان ها به دست داده شده و عبدالله كوثری تلاش كرده تا فضاهای دیگری از ادبیات آمریكای لاتین را به جامعه مخاطبان ادبی معرفی كند.
*عنوان یادداشت برگرفته است از رمان بارگاس یوسا: «گفت وگو در كاتدرال»، ترجمه عبدالله كوثری
مهدی یزدانی خرم
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید