پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

چینش و ساخت‏حزب در قرآن: پایه‏ای برای امتناع عقیدتی؟


چینش و ساخت‏حزب در قرآن: پایه‏ای برای امتناع عقیدتی؟
این مقاله با هدف بررسی یكی از مفروضات امتناعی برای رد یا تردید نسبت‏به نظامی حزبی پردازش شده است . نظام حزبی در ایران با مشكلات و موانع نظری - فعلی بسیاری مواجه است كه بررسی یكایك و همچنین نحوه ارتباط آنها با یكدیگر نیازمند مطالعات گسترده‏ای است . مقاله حاضر تنها به پژوهش در مورد مفروض معمول استنباط شده از آیات قرآن در نفی حزب، محدود شده است . مقاله با نشان دادن این كه اساسا حزب در قرآن بطور عموم در وجه دینی آن استفاده شده و با وام‏گیری از فرمول فقهی منطقهٔ الفراغ این نتیجه را بدست می‏دهد كه حزب به عنوان یك «روش‏» در سازماندهی سیاسی - اجتماعی، اقتصادی مسلمانان یك روش منطقهٔ الفراغی است.
در ایران با وجود بیش از یك قرن سابقه و فعالیتهای حزبی، به نظر می‏رسد هنوز تا پیدایش وضعیتی نهادینه در مورد احزاب، راهی نه چندان كوتاه در پیش باشد . در این مدت، ۵ (پنج) مرحله از تب و تاب فعالیتهای حزبی، - یا آنچه را كه می‏توان با تسامح به این نام خواند - بخشی از حیات سیاسی، اجتماعی - اقتصادی را آشكارا تحت الشعاع خود قرار داد .
اولین مرحله و نقطه آغازین آن به انقلاب مشروطه و فعالیت احزاب در این مقطع زمانی برمی‏گردد كه تا تسلط رضاخان (شاه) بر قدرت به درازا كشید . دومین مرحله به سالهای جنگ جهانی دوم، اشغال ایران، و سرنگونی دیكتاتور، و بالاخره فضائی كه گاه از آن همچون دموكراسی نیم بند نام برده می‏شود، معطوف است كه تا كودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت دكتر مصدق ادامه یافت . مرحله سوم از فعالیت‏حزبی در برگیرنده سالهای ۳۹ تا ۴۳ است كه باز ایران شاهد نوعی فضای نیمه باز سیاسی بود كه خود ناشی از تحركات داخلی، همچنین نفوذپذیری ایران از سیاستهای خارجی بود . مرحله چهارم، شامل فاصله زمانی اندكی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۶۰ است، و بالاخره با انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ و باز شدن فضای سیاسی جامعه، بار دیگر گونه‏ای از تحركات حزبی را در جامعه شاهد هستیم .
اگر بخواهیم با تسامح تمامی مدت زمانی كه احزاب در ایران اندك موضوعیت فعالیت و رقابت جدی داشته‏اند را محاسبه كنیم، آنگاه شاید این ارقام را برای هر یك از مراحل بتوانیم قابل اعتناء بدانیم . مرحله اول ۲۰ سال، مرحله دوم ۱۲ سال، مرحله سوم ۴ سال، مرحله چهارم ۴ سال، و مرحله پنجم بیش از ۲ سال، البته تمامی این ارقام تخمینی است و این بر عهده مطالعات موردی است كه با انتخاب معیارهای لازم محاسبات فنی‏تری را بدست دهند . هر چند، بعید است‏به خاطر طبیعت فعالیتهای سیاسی از یك سو و همچنین اوضاع سیاسی - اجتماعی ایران از دیگر سو، بتوان رضایت‏خاطر كسانی را كه خواهان ارقام ریاضی دقیق هستند، فراهم كرد.
به هر حال، ارقام یاد شده به خوبی بیانگر این نكته است كه در بیش از یكصد سال از شكل‏گیری اولیه احزاب رسمی در ایران تاكنون تنها ۴۲ سال تب و تاب فعالیتهای حزبی قابل مشاهده است . یعنی چیزی حدود ۴۰% در بقیه زمانها یا اصولا هیچ خبری از احزاب رسمی كه بتواند تا حدی نقش خود را با جدیت در چارچوب جلب آراء و رقابتهای انتخاباتی ایفا كند نیست، یا در پاره‏ای مواقع، همانند دوران پهلوی دوم و مقاطعی چون وجود احزاب رسمی دولتی یا حتی مرحله تك حزبی رستاخیز، بیشتر كاریكاتوری از حزب و كاركردهای حزبی وجود دارد . البته مشكلات تنها به مقایسه زمانهای فعالیت محدود نمی‏شود . به هیچ عنوان نمی‏توان آن ۴۰% زمانی را، دورانی درخشان از حضور احزاب در جامعه ایران دانست . احزاب معمولا از سازماندهی ضعیفی برخوردار بودند . آموزه‏های حزبی روشن و آشكار نبود، احزاب گاه در حد یك دسته سیاسی، تنزل می‏یافتند و بسیاری مواقع چیزی بیش از احزاب فصلی یا شخصی نبودند . برخی از احزاب و در راس آنها، حزب توده، از این جهات وضعیتی مناسب‏تر داشتند ولی باز این حزب نیز در مقایسه با احزاب اروپایی و حتی احزاب چپ كشورهای عربی، چیزی برای عرضه نداشت .
بررسی چرائی و چگونگی ضعف بنیادین حزب و ناكارآمدی آن در ایران، زمینه‏های متعدد مطالعاتی را می‏طلبد . وضعیت گذار طولانی جامعه ایران، ساختار اجتماعی - اقتصادی، استبداد و فساد سیاسی، نگرشهای معمولا منفی به حزب و حتی موقعیت ژئوپلتیكی ایران كه در دوران ضعف اجازه بازیگری قدرتها و سیاستهای خارجی را فراهم می‏سازد، بخشی از این زمینه‏ها هستند . ولی بخش دیگر امتناعهای عقیدتی - نظری است كه اصولا منكر وجود كاركرد حزبی در حیات اجتماعی بوده یا دست كم نسبت‏به آن مظنون می‏باشد . در این راستا، مقاله حاضر در صدد بررسی تنها یكی از جنبه‏های این امتناعهای عقیدتی - نظری است، یعنی امتناعی كه با استناد به آیات قرآن به نفی حزب مبادرت می‏ورزد . از این رو، به نظر می‏رسد كه پژوهش در آیات قرآن به عنوان نه تنها نقطه شروع كه یك بحث محوری حائز اهمیت‏باشد .
● متن آیات
بررسی آیات قرآن نشان می‏دهد كه ۷ بار واژه حزب در قالب ۵ آیه به كار رفته كه در ۲ (دو) آیه از این ۵ آیه، ۲ بار این واژه تكرار شده است، یك بار واژه «حزبه‏» كه حاوی ضمیر اشاره است، استفاده شده و یك بار نیز جمع تثنیه «حزبین‏» آمده است . به این ترتیب، واژگان «حزب‏» ، «حزبه‏» ، و «حزبین‏» مجموعا ۹ مورد می‏باشد كه در قالب ۷ آیه و در تركیب ۶ سوره جای گرفته است . ابتدا جا دارد كه متن این آیات را مطالعه كنیم .
۱- و من یتول الله و رسوله و الذین امنوا فان حزب الله هم الغلبون (۲)
۲- فتقطعوا امرهم بینهم زبرا كل حزب بمالدیهم فرحون . (۳)
۳- من الذین فرقوا دینهم و كانوا شیعا كل حزب بمالدیهم فرحون (۴)
۴- استخوذ علیهم الشیطن فانسهم ذكر الله اولئك حزب الشیطن الا ان حزب الشیطن هم الخسرون (۵)
۵- لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو كانوا آباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئك كتب فی قلوبهم الایمن و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنت تجری من تحتها الانهر خلدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون . (۶)
● چینش
از ۶ سوره مورد نظر، ۴ سوره مكی است كه در هر سوره یك آیه و در هر آیه یك نوبت واژگان حزب، حزبه، و حزبین آمده است و دو سوره دیگر مدنی هستند كه در آنها مجموعا ۵ بار صرفا واژه «حزب‏» و در قالب ۳ آیه آمده است . پس در سور مدنی در آیات كمتر ولی با دفعات بیشتر واژه حزب استعمال شده است . در مجموع، استفاده از واژگان حزب، حزبه، و حزبین، تركیب «حزب ا . . .» ۳ بار و در ۲ آیه به كار رفته كه بیشترین تركیب را نشان می‏دهد و جالب است توجه كنیم كه هر دو آیه متعلق به دو سوره مدنی یعنی تنها سوره‏های مدنی كه در این بحث ما لحاظ شده‏اند، می‏باشند .
دو بار تركیب «حزب الشیطان‏» آمده كه هر دو متعلق به یك آیه می‏باشند و تنها دفعه‏ای هم كه به شكل «حزبه‏» استعمال شده، اشاره به شیطان است .
پس به این ترتیب تركیب حزب الشیطان به تنهایی كمتر از حزب ا . . . است ولی با احتساب استفاده از «حزبه‏» ، می‏توان به رقم ۳ در مجموع نسبتهای حزب به شیطان دست‏یافت . از این سه مورد در دو آیه، یكی در سوره مكی جای گرفته (حزبه) و ۲ مورد دیگر در سوره مدنی مجادله قرار دارند و همتای ۲ مورد استفاده با تركیب حزب ا . . . در همین سوره و در قالب یك آیه می‏باشند . پس از این نسبت‏سنجیها باید به تركیب «كل حزب بمالدیهم فرحون‏» توجه كرد كه دو بار و در قالب ۲ آیه از دو سوره مكی تكرار شده است . و بالاخره در مرتبت‏بعدی، تثنیه «حزبین‏» جای دارد كه یك بار در سوره كهف كه مكی و در ارتباط با داستان اصحاب كهف است‏به كار رفته است .
● ساخت
چینش و توزیع عددی استفاده از واژگان حزب، حزبه، و حزبین به خودی خود نشان می‏دهد كه قرآن در مجموع، با واژه حزب با نگاهی مذمت گونه برخورد نكرده است و می‏توان گامی فراتر نهاد و گفت كه تركیب «حزب ا . . .» بیشترین تركیب موجود است، هر چند «حزب الشیطان‏» و «حزبه‏» رویهم رفته معادل این تركیب می‏شوند، ولی جداجدا، از تركیب حزب با ا . . . فاصله دارند . اما این توزیع عددی بدون توجه به نحوه استفاده تفسیری و ارزشی حزب در آیات و در سور مربوطه، به تنهایی برای حصول اطمینان از نگاه قرآن كافی نیست. لذا در این قسمت از مقاله بطور مختصر به ساخت كیفی آیات خواهیم پرداخت .
در مجموع آیات و سور اشاره شده به احتمال قوی و آن گونه كه از ظاهر آیه برمی‏آید، ساده‏ترین وضعیت، آیه ۱۲ سوره كهف و در تنها موردی است كه «حزبین‏» آمده است این آیه و آیات قبل و بعد از آن، اشاره به داستان اصحاب كهف دارند و در آیه خاص مورد نظر، «حزبین‏» در اشاره به دو گروهی است كه در صدد تخمین مدت درنگ اصحاب كهف در غار برآمده‏اند . در واقع «حزبین‏» اشاره به یك اختلاف محاسباتی و عددی در تخمین مدت درنگ دارد و صرف نظر از درستی اقوال هر یك از دو گروه، به خودی خود، حاوی بار ارزشی معطوف به واژه حزبین نیست . البته در تفاسیر و برخی از روایات و حكایات مربوط به اصحاب كهف در مورد این دو گروه و منظور از این كه آنها چه گروهها و جمعیتهایی بودند و چه حدسهایی زدند، نكاتی آمده است كه خالی از وجه اسطوره‏ای و داستانی نیست و تاثیری نیز در نگاه بی طرفانه، به واژه «حزبین‏» ندارد .
اما اگر آیه ۱۲ سوره ۱۸ (كهف)، بیانی ساده در استفاده از «حزبین‏» دارد، دو آیه‏ای كه در هر كدام تركیب جمله‏ای «كل حزب بمالدیهم فرحون‏» آمده این طور نیست . این دو آیه یعنی آیه ۵۳ سوره مومنون و ۳۲ سوره روم هر دو مكی است . و در هر دو، نوعی شادمانی را به اعضاء هر حزبی نسبت می‏دهد . توجه به برخی واژگان قبل از كل حزب بمالدیهم فرحون نشان می‏دهد كه ظاهرا قرآن این شادمانی را خالی از وجه مذمت نمی‏داند . در آیه ۵۳ سوره مومنون، واژه «فتقطعوا» و در آیه ۳۲ سوره روم، «فرقوا» ، هر دو دلالت‏بر تفرقه و قطعه قطعه كردن دارد . این مذمت در هر یك از دو آیه به گونه‏ای آمده است، هر چند، در نهایت، خالی از وجه اشتراك نیست .
آیه ۳۲ سوره روم، وضعیتی روشن‏تر دارد . فقره پایانی آیه قبلی حاوی چنین نهی از منكری است: «ولا تكونوا من المشركین‏» .
برخی از مفسرین از جمله، صاحب مجمع البیان ترجیح داده‏اند كه به هنگام تفسیر آیه ۳۲ سوره روم، بطور بهم پیوسته به این فقره پایانی آیه قبل هم توجه داشته باشند (ج ۱۹، ص ۲۲۹) و به این ترتیب، مصداق احزاب و گروههایی كه چنین تفرقه‏ای را نمایندگی می‏كنند مشركان می‏باشند . همین تاكید از سوی صاحب المیزان نیز اعمال شده است (ج ۱۶، صص ۹- ۲۸۸ .)
در المیزان، ذكر شده كه كلمه من در ابتدای آیه برای بیان منظوری است كه مراد همانا مشركین هستند . و این ویژگی تفرقه و دسته دسته بودن را از خاص‏ترین صفات مشركان معرفی می‏نماید . انتخاب این دو تفسیر برای ارائه شرح تفسیری از جهت‏بار ارزشی آنان برای آموزه شیعه است; هر چند، برخی تفاسیر دیگر، امر را فراتر از مشركان می‏برد و شاید یكی از عجایب این تعمیم، تفسیر عرفانی رشید الدین المیبدی صاحب كشف الاسرار است (ج ۷، ص ۴۵۲) كه چنین شرحی می‏آورد . «و هم الیهود و النصاری و طوائف اهل الشرك .»
لازم به یادآوری است كه در این آیه و همچنین آیه بعدی لبه تیز حمله متوجه مشركان است و پرهیز از درافتادن به شرك و تنها در آیه بعدی یعنی آیه ۳۴ است كه صحبت از كافران می‏كند . به هر حال، با تاكید بر مشركان به نظر می‏رسد كه تعمیم صاحب كشف الاسرار یا تفاسیر مشابه، چندان موجه نبوده باشد . در واقع این آیه ۵۳ سوره مومنون، یعنی دیگر آیه‏ای كه تركیب «كل حزب بمالدیهم فرحون‏» آمده، در برگیرنده اشاراتی به اهل كتاب می‏باشد .
صاحب مجمع البیان برای شرح آیه مربوطه مثال یهود را می‏زند كه به انجیل و قرآن كافر شدند و مسیحیان به قرآن (ج ۱۷، ص ۵۷ .) همین نظر در المیزان هم تكرار شده است (ج ۱۵، ص ۴۹ .) در این تفسیر با اشاره به آیه قبلی و از جمله بیان «. . . امهٔ واحدهٔ و انا ربكم فاتقون . . .» به نافرمانی انسان از امر رسولان خداوند كه ایشان را به ربی واحد و همچنین تقوی دعوت كردند، توجه می‏دهد كه حاصل آن پاره پاره شدن امر مفروض در قالب كتابهاست و اینكه هر جمعیتی «كتابی‏» را به خود اختصاص دادند . به هر حال، در هر دو آیه، موضوع تفرقه دینی است . در یكی مشركان به خاطر شركشان و خشنودی آنان به فرقه گرائیشان و در دیگری مخاطبان پیام آسمانی انبیاء و تفرقه بین آنان در قالب كتابهای مختلف و خشنودی هر حزب به آنچه كه دارد، سرزنش شده‏اند . حال بهتر است از زاویه‏ای دیگر ماهیت این «سرزنش‏» را بررسی كنیم .هر دو آیه پس از توصیف تفرقه و قطعه قطعه شدن، به یك بیان یكسان یعنی «كل حزب بمالدیهم فرحون‏» ختم می‏شوند . اما می‏توان سوال كرد كه اگر این بیان یكسان حاوی مذمت مصادیق آن یعنی در یكی مشركان و در دیگری اهل كتاب بوده باشد، چگونه می‏توان این دو مصداق بسیار متفاوت را در كنار هم آورد؟ در باب تفرقه اهل كتاب مطلب قابل درك است . آنان، امر دعوت رسولان به سوی خداوند یكتا را قطعه قطعه ساختند و هر یك نیز به آنچه كه در نزد خود داشتند، خشنود گردیدند .
شكستن پیام الهی و ایجاد تفرقه در جوهر دعوت، چیزی است كه می‏تواند حامل بار معنائی منفی برای مرتكبان بوده باشد، ولی سرزنش مشركان به خاطر «تفرقه دینی اشان‏» چه معنائی دارد؟ آیا اگر به تعبیر صاحب مجمع البیان، آنها متفرق در امر ستاره پرستی، خورشید پرستی، و . . . نمی‏شدند و فرضا متفق در پرستش خورشید می‏ماندند و به این اعتبار مشرك - به معنی مطلق آن به كسی كه چنین اعتقادی را در كنار اعتقاد به خداوند یا مستقل از آن دارد - اطلاق می‏شدند، آیا در این صورت مشركان مصون از سرزنش بودند؟
شاید پاسخ مفسرین چنین باشد كه مشرك به خاطر شركش واجد و مستحق سرزنش است، اما باید توجه داشت كه در این جا مذمت نه به اصل شرك كه به «تفرقه دینی‏» میان مشركان راجع است . به نظر نمی‏رسد كه از این تنگناگزیری متصور باشد، مگر این كه اصولا به این نتیجه دست‏یازیم كه بیان «كل حزب بمالدیهم فرحون‏» ، در این جا، بیش از این كه یك حكم «ارزشی منفی‏» بوده باشد، در اساس بیانگر یك حكم «معرفت‏شناسانه‏» است . به این اعتبار، خداوند پس از توصیف اوضاع تفرقه دینی مشركین، در نهایت‏یك حكم معرفتی را ضمیمه می‏سازد و احتمالا به همین خاطر است كه واژه «كل‏» در ابتدای حكم آمده است .
موضوع را به گونه‏ای دیگر هم می‏توان مورد تایید قرار داد . اگر سرزنش مستقل از مصادیق، معطوف به تركیب «كل حزب بمالدیهم فرحون‏» باشد، پس آنگاه چگونه می‏توان تركیب «حزب ا . . .» كه در ۳ مورد، در آیات مربوطه آمده است را استثنائی براین «كل حزب‏» دانست .
طبیعی است كه ایجاد «فرح‏» و شادمانی در مومنین به خداوند و ملحقین به «حزب ا . . .» ، قابل انكار نیست . به این اعتبار، تركیب «كل حزب بمالدیهم فرحون‏» به خودی خود، سرزنشی را به همراه ندارد و اگر این برداشت‏خالی از وجه حقیقی نبوده باشد، آنگاه می‏توان در تكمیل آن اضافه كرد كه فرمان به نهی قطعه پایانی آیه ۳۱ یعنی «لاتكونوا من المشركین‏» عملا و نظرا همان گونه كه علامه طباطبایی هم توضیح داده، اشاره به خصلت تشتت و تفرق بین مشركان است و خداوند با این نهی می‏خواهد مومنان را از دچار شدن به این وضعیت تحذیر كرده باشد، وضعیتی كه نمونه آن براساس مصادیق مفسران آیه ۵۳ سوره مؤمنون در اشاره به اهل كتاب بود .
پس سرزنشی متوجه نفس حزب و شادی اعضاء به آنچه در نزدشان است، نمی‏باشد، بلكه این چگونگی و مصداق است كه مورد سرزنش قرار گرفته است، چنانكه در فقرات مربوط به حزب الشیطان در آیه ۱۹ سوره مجادله و همین طور آیه ۶ سوره فاطر، نمونه برجسته آن می‏باشد و متقابلا تعلق داشتن به حزب ا . . . در آیات ۵۶ سوره مائده و همچنین ۲۲ سوره مجادله، مورد ستایش قرار گرفته است . پس به این ترتیب، تركیب «كل حزب بمالدیهم فرحون‏» ، یك حكم ارزشی است و خداوند در این حكم كه به طور یكسان در سور «روم‏» و «مومنون‏» تكرار شده است، به یك وضعیت معرفتی توجه داده است . و دور نیست مراد از آوردن این حكم در پایان دو آیه مورد نظر این باشد كه بخواهد به مومنان بگوید، خشنودی مشركان و همچنین اهل كتاب به «داشته اشان‏» ناشی از حقانیت آن داشته - اعتقاد نیست . بلكه این ویژگی هر حزبی است تا به آنچه دارد شادمان باشد .
هر دو آیه نوعی نگاه معرفتی - روانشناسانه بین اعضاء متعلق به یك حزب با آن حزب برقرار می‏سازد كه آن هم، احساس شادمانی و راحتی است . گوئی، این یكی از كاركردهای حزب است كه می‏تواند به اعضاء خود نوعی سكینه و راحتی عرضه دارد و از سوی دیگر این معمولا از ویژگیهای عضویت در یك گروه و حزب است كه این فرصت را به شخص یا اشخاص مورد نظر می‏دهد تا شان یا شؤونی از زندگی خود را كه مشخص و متعین شده تجربه نمایند .
شاید منتقدی این گونه اعتراض كند كه چرا این حكم معرفتی در ادامه دو آیه‏ای آمده است كه به نوعی مصادیق آن یعنی تفرقه اهل كتاب و اصل شرك، مورد سرزنش و مذمت است؟ آیا این امر به تنهایی دلالت نمی‏كند كه سرزنش به تركیب «كل حزب بمالدیهم فرحون‏» هم تعمیم می‏یابد؟ در پاسخ به این نقد، احتمالا چند توضیح راهگشا خواهد بود . اول، همین نكته‏ای كه در سطور قبل آمد، یعنی توضیح چرائی خرسندی مشركان و اهل كتاب، به رغم تفرقه‏اشان، و بر خلاف تصورشان كه برخاسته از حقانیت آنان نیست، بلكه این یك امر معرفتی است .
پاسخ دیگری هم می‏توان به این نقد داد . اگر فرضا در یكی از آیات خداوند با اشاره به حزب ا . . . و حزب الشیطان چنین حكمی را اضافه می‏كرد، احتمالا موهم پایگان برابر ثنویت‏یاد شده می‏گردید، امری كه اصلا روا نبود . با چنین وضعیت تخیلی چنین نتیجه می‏شد كه مومنان و مشركان میانشان تفرقه است و هر حزبی به آنچه دارند خرسندند . البته اجزاء حكم و همچنین كلیت آن نیز درست است، ولی همان گونه كه اشاره شد، ممكن بود موهم پایگان برابر این دو حزب در نزد برخی از اشخاص گردد . جا دارد نكته‏ای دیگر هم مورد توجه قرار گیرد . دو آیه مذكور كه حاوی حكمی واحد می‏باشند در دو سوره مكی - مومنون و روم - جای دارند . از مكی بودن این سور چه می‏فهمیم؟ بطور طبیعی، در شرایط مكه، مسلمانان نیاز به توجیه و نسبت‏سنجی دینشان با دیگر ادیان داشتند و احتمالا به همین منظور آیه ۵۲ سوره مومنون به مساله امت واحده، خدای واحد، دعوت به تقوی و در یك جمله به جوهر واحد دین و وحی توجه داده و سپس در آیه بعدی كه آیه مورد بحث این مقاله است، به این كه مخاطبان وحی این امر مهم را میان خود قطعه قطعه كردند و از جوهر واحد دین، غفلت نمودند .
به این ترتیب، دین اسلام در ادامه سنت وحی تعریف شده و وجود ادیان ناشی از واكنش و درك انسانها به جوهر واحد دین نسبت داده می‏شود و در نهایت‏به دنبال این توضیحات حكم معرفتی یاد شده می‏آید; تو گوئی كه وحی همچون سفره‏ای گشوده است و هر كسی سهمی از آن برداشته و به سهم خود به زیان هویت‏یكپارچه سفره و مائده آسمانی دلشاد است . در باب آیه ۳۲ سوره روم نیز همان گونه كه آمد، به احتمال بسیار مذمت احساس شده از مفاد آیه به اصل شرك و خصلت متفرقانه آن اشاره دارد .
به هر حال، با این اجمال تفسیری از آیات مورد نظر، به نظر نمی‏آید كه خداوند بطور مطلق سرزنشی را متوجه «حزب‏» كرده باشد . آنچه مورد نهی قرار گرفته شكست هویت واحد وحی و نادیده گرفتن و غفلت از نظام توحیدی عالم به سود تفوق طلبیهای دینی و توسل به تحریف و تاویل برای غلبه جوئی است . پرهیز از این امور در برخی دیگر از آیات قرآن هم آمده است كه نیازی به ذكر آنها نمی‏باشد .
اما در باب سه موردی كه تركیب حزب ا . . . در قالب دو آیه از دو سوره مائده و مجادله آمده، نكاتی باید بیان گردد كه در نهایت نمایانگر هماهنگی با مطالب گفته شده قبلی است .
اشاره شد كه تركیب «حزب ا . . .» به خودی خود نشان می‏دهد كه این مصداق حزب است كه می‏تواند مورد سرزنش یا ستایش قرار گیرد . در این سه مورد خداوند مومنان را همچون اعضاء حزب ا . . . مورد تاكید و تشویق قرار می‏دهد . آیات قبل و بعد آیه ۵۶ سوره مائده، متذكر این مهم هستند كه مومنان نباید یهودیان و مسیحیان را اولیاء خود بگیرند و همچنین در قبال كافران باید عزت جوئی كنند و در مجموع آیه، حال و هوائی حماسی و مبارزه جویانه دارد به تعبیر دیگر، این آیه خط ممیزی میان حزب ا . . . با احزاب اهل كتاب و همچنین مشركان ترسیم می‏كند و تصریحا وجود جناح‏بندی اعتقادی را مورد تاكید قرار می‏دهد . آیه ۲۲ سوره مجادله هم كه دو بار تركیب حزب ا . . . در آن آمده، خالی از وضعیتی كه گفته شد نیست . این آیه مومنان را همچون مجموعه‏ای به هم بسته تلقی می‏كند كه نسبت‏به وساوس دشمنان خداوند و رسول، هر چند در قالب پدران و برادران، فرزندان و اهل عشیره، نفوذناپذیر باقی می‏مانند . همان گونه كه آیه دیگر این سوره، یعنی آیه ۱۹، فراموش كردن یاد خداوند را به مثابه چیرگی شیطان بر انسان و در نتیجه در سلك حزب الشیطان در آمدن توصیف می‏كند .در مجموع آیات مورد نظر از دو سوره مائده و مجادله كه هر دو مدنی هستند، به رغم زمینه‏های مشترك با آیات سور مكی، متوجه حفظ همبستگی مسلمانان در قبال خطرات ناشی از تسلیم شدن به ولایت اهل كتاب و همچنین نفوذپذیری از دشمنان خداوند و رسول در قالب رابطه‏های خویشاوندی هستند و به عبارت دیگر، حزب مسلمانان را در قبال احزاب غیر مسلم یا دشمن قرار می‏دهد .
آنچه از اجمال تفسیری آیات حاوی واژگان حزب، حزبه، و حزبین به دست آمد را می‏توان در این چند بند خلاصه كرد .
۱- بجز آیه ۱۲ سوره كهف كه واژه حزبین، همچون جمع تثنیه، به یك مورد تاریخی و نوعی اختلاف محاسباتی در باب ایامی كه اصحاب كهف در غار بسر برده‏اند، بر می‏گردد، دیگر موارد همگی بدون استثناء از جوهر و اشارات «دینی‏» برخوردارند .
۲- به شرحی كه آمد، هیچ یك از آیات مطلق حزب را مورد سرزنش قرار نداده‏اند بلكه این مصادیق و كیفیت‏حزب است كه مورد مذمت قرار گرفته است .
۳- با توجه به بند اول نتیجه‏گیری یعنی مفاد دینی واژه حزب در آیات قرآن، تاكید بر حفظ همبستگی مسلمانان همچون اعضاء یك دین در قبال دیگر احزاب اهل كتاب كه دچار تفوق‏جوئی دینی به ضرر هویت واحد دین برآمده‏اند و با مشركان كه نقش پرستش دین را با شرك آلوده‏اند، در تركیب «حزب ا . . .» مورد تاكید قرار گرفته است . این كه این تقابل یك امر عصری و برخاسته از شرایط زمانی و مكانی صدر اسلام است‏یا امری جوهری و پایدار می‏باشد، در هدف پژوهشی این مقاله موثر نیست .
۴- بالاخره، آیات مورد نظر، در نفی حزب كه مراد از آن سازماندهی سیاسی - اجتماعی، اقتصادی داخلی مسلمانان باشد ساكت است .
● روش حزبی، روشی منطقهٔ الفراغ
با توجه به نتیجه گیریهای به عمل آمده، بخصوص، نتیجه آخر یعنی ساكت‏بودن آیات از قضاوت در باب حزب، همچون گونه‏ای سازماندهی سیاسی - اجتماعی، اقتصادی در درون جوامع اسلامی، این سؤال را پیش می‏آورد كه آیا اصولا می‏توان مفهوم «دینی‏» حزب در قرآن را به مفهوم سیاسی - اجتماعی، اقتصادی آن تعمیم داد؟ ادامه این مقاله به بررسی مختصر این سؤال می‏پردازد .
نتایج استنباط شده از آیات حاوی واژگان حزب، حزبه، حزبین، یعنی تمامی آیات موجود، نشان می‏دهند كه حزب در قرآن بجز استثناء توضیح داده شده در سوره كهف، از محتوای دینی برخوردار است و همچون گروه‏بندیهای اعتقادی، به كار رفته و لذا بطور مستقیم در باب حزب به مفهوم سیاسی آن مطلبی را در برندارد . آیا این سكوت را می‏توان همچون یك قاعده مشابه قاعده فقهی «منطقهٔ الفراغ‏» در نظر گرفت و تصور كرد كه نحوه سازماندهی سیاسی - اجتماعی، اقتصادی مسلمانان با استفاده از ابزار و روش حزب، همچون دیگر روشها و ابزار در اختیار خود مسلمانان قرار گرفته است؟
ظاهرا چیزی كه این نتیجه‏گیری را بطور مستقیم نفی كند وجود ندارد . هر یك از دو گرایش غالب در اسلام یعنی تشیع و تسنن، به جهت‏سیاسی منعی برای استفاده از حزب همچون یك روش سازماندهی ندارند . البته از این نفی امتناع تا رسیدن به مواضع ایجابی راه نه چندان همواری وجود دارد كه به نظر می‏رسد خواهان پژوهشهای گسترده‏ای حداقل در چهار زمینه تفسیر، فلسفه، فقه، و علوم اجتماعی است . با این حال، در این جا بطور مختصر می‏توان به چند محور مهم توجه داد .
الف - آیات حاوی واژه حزب، بویژه آیات با تركیب حزب ا . . . به خوبی بیانگر این مهم است كه مسلمین در قبال اهل كتاب و مشركان - البته با اختلافی كه بین آن دو در فقه و اندیشه اسلامی وجود دارد - از هویت درهم تنیده و یكپارچه‏ای برخوردارند . و اصولا مشخصه اسلام با توجه به مشخصه و ممیزه اصلی شناخته می‏شود .
در چارچوب نظری - اعتقادی، مسلمانان نمی‏توانند ملیت، عشیره، یا پیوندهای خانوادگی و همچنین وابستگیهای اقتصادی، سیاسی و نظایر آن را بر مشخصه اسلام و ایمان، ارجحیت‏بدهند . بجز آیات یادشده آیات دیگری هستند كه به گونه‏های مختلف نفی سبیل كافران بر مسلمانان یا حذر از ولی گرفتن اهل كتاب و . . . دارد . تمام این آیات در این نكته مشتركند كه هر گاه پای انتخاب ارجحیت اصل اسلام و با نقطه اتصال پیوند دیگری به میان آید، طبق اصل اسلام اولویت مطلق خود را حفظ می‏كند، مگر تفاسیری از اسلام بدست داده شود كه انعطافهایی را در هنگام داوری ایجاد نماید و به تعبیری دیگر مرز اسلام را با دیگر مرزها، كمتر جزمی نماید . امكان یا عدم امكان چنین تفاسیری از چارچوب پیش بینی شده این مقاله خارج است .
ب - آیات قرآن و همچنین تاریخ حیات پیامبر اسلام نشان می‏دهد كه تاكید بر وحدت مسلمانان به مثابه نفی هر گونه اختلاف نیست . آیات بسیاری در قرآن وجود دارد كه در آنها، خداوند در این دنیا یا آخرت میان مردمان حكم و داوری می‏كند، همچنین آیاتی كه مسلمانان را به هنگام اختلاف توصیه به ارجاع به خداوند و رسولش می‏كند و بالاخره آیاتی كه از مسلمانان می‏خواهد به هنگام حكم و داوری میان مردم عدالت پیشه كنند .
به هر حال، بخش قابل توجهی از آیات هستند كه به نحوی از انحاء اختلاف را همچون طبیعت نشئه دنیوی می‏پذیرد ولی تاكید بر این است كه رفع این اختلافات باید به گونه عادلانه بوده و از طریق مجاری آن از جمله پیامبر - در زمان حیاتشان - یا اولی الامر و سایر مجاری صورت پذیرد . اختلاف در میان مردم می‏تواند دلایل عدیده‏ای داشته باشد . از تفاوت فهم و درك گرفته تا هواجس و وساوس نفسانی . شاید از همین رو است كه یكی از صفات بهشت‏برداشتن «غل‏» - كینه - از سینه‏های اهل بهشتیان است . (اعراف/۴۲ .)
گذشته از آیات قرآن، سیره پیامبر اسلام هم نشان می‏دهد كه چگونه ایشان محل عرضه داوری میان عموم مردم از جمله اصحابشان بودند و گاه احادیثی در توصیف وضعیت افقهای ادراكی اصحاب نقل می‏شود كه برای اهل تامل، عبرت‏آموز است، از جمله حدیثی كه در آن پیامبر اسلام ضمن اشاره به كیفیت ادراك و ایمان سلمان و اباذر می‏افزاید كه اگر اباذر از آنچه در سینه (قلب) سلمان خبر داشت، حكم به كفر او می‏داد .(بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۹۰) به هر حال، نه آیات قرآن و نه جامعه صدر اسلام، منكر وجود اختلاف، از جمله تفاوتهای فهم و روش حل معضلات نیستند .
می‏توان افزود كه در زمینه‏های فلسفی، نیز بحث تعدد و تكثر، در نشئه دنیوی یك امر طبیعی شناخته شده و فلاسفه به تفاوت در باب این مهم از جمله در حیات اجتماعی آرائی را عرضه داشته‏اند .
ج - از دو بند پیشین، دو نكته بسیار مهم بدست می‏آید: بند الف، بر این نكته تاكید دارد كه پررنگ‏ترین خط قرمز كه مسلمانان از نادیده گرفتن آن برحذر داشته شده‏اند، اصل هویت اسلامی است و بند ب، حاكی از این مهم است كه وجود اختلاف و افقهای متفاوت و حتی خلقیات گوناگون میان انسانها از جمله مسلمانان از ویژگیهای خلقتی است و یك جامعه دینی، جامعه‏ای به دور از هر گونه اختلاف نیست . مهم چگونگی این اختلافات و نحوه بسامان كردن آنهاست‏به گونه‏ای كه معایب آن به حداقل و محاسن آن به حداكثر برسد و در همین راستاست كه یك نظام حزبی همچون «روشی‏» برای پردازش به این اختلافات و نحوه سازماندهی آنان در جهت مصالح عمومی مسلمانان، می‏تواند موضوعیت پیدا كند .
باید توجه داشت كه نظام حزبی، در این مفهوم، یك روشی است در خدمت‏سازماندهی مسلمانان به گونه‏ای كه اختلافات آشكار و نهان را در جهت مصالح عمومی، پردازش و قانونمند سازد . ارجاع اختلافات به پیامبر، با توجه به اهمیت‏شان نبوی و همچنین موقعیت‏سیاسی - اجتماعی رسول اسلام، به نوبه خود یك روش برای مقصودی است كه كمی پیش ذكر شد .
البته كنار هم آوردن این دو روش، به معنای پایگان ارزشی برابر آنها نیست و نباید دچار مغلطه‏های این چنینی شد . پیامبر همچون مرجع حل اختلاف، شانی وابسته به شان نبوی ولی متفاوت از آن داشت و امروزه در نبود چنین مرجعی و همچنین با توجه به پیچیدگی بسیار بیشتر حیات اجتماعی نیاز به یافتن روشهای مناسبی است كه بتواند در خدمت مصالح عمومی، گروهی و فردی مسلمانان قرار گیرد . این روشها، محدود به سیستم و چارچوب حزبی نمی‏شود، ولی احتمالا صرف نظر كردن از محاسن یك نظام حزبی بسامان با رؤیای روشهای دیگر، از جمله تقلید از پیامبر، موفقیت چندانی در پی نداشته باشد .
منابع
۱- قرآن
۲- رشید الدین المیبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار و عدهٔ الابرار، امیر كبیر، چ ۵، ۱۳۷۱، ج ۷ .
۳- طباطبائی محمد حسین، تفسیر المیزان، سید محمد باقر موسوی همدانی، بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبائی/نشر فرهنگی رجاء، چ ۳، ۱۳۶۷، ج ۱۵ و ۱۶ .
۴- طبرسی شیخ ابوعلی الفضل بن الحسن، تفسیر مجمع البیان، احمد بهشتی/ضیاء الدین نجفی، انتشارات فراهانی، چ ۱، ۱۳۵۴، ج ۱۷ و ۱۹ .
۵- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، چاپ بیروت .
پی‏نوشت‏ها:
۱) استادیار دانشگاه تربیت مدرس .
۲) سوره مائده (۵)، آیه ۵۶ .
۳) سوره مؤمنون (۲۳)، آیه ۵۳ .
۴) سوره روم (۳۰)، آیه ۳۲ .
۵) سوره مجادله (۵۸)، آیه ۱۹ .
۶) سوره مجادله (۵۸)، آیه ۲۲ .
منبع:فصلنامه نامه مفید، شماره ۲۵
نویسنده:حاتم قادری
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید