پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


ماده سیاهی که آینده جهان به آن وابسته است


ماده سیاهی که آینده جهان به آن وابسته است
آقای لری الیوت در این مقاله به‌خوبی به چند نكته مهم توجه كرده است:
الف) حیاتی بودن نفت و نقش آن در تمدن‌سازی و پیشرفت صنعت.
ب) پایان‌پذیری نفت و بحران‌های جدی ناشی از این پایان‌پذیری و پیامدهای ناگوار كوتاه‌مدت و درازمدت آن.
ج) اعتیاد مزمن به نفت و عوارض دیوانه‌كننده ترك آن.
د) چالش‌های پیش رو در برابر انرژی‌های جایگزین مانند انرژی هسته‌ای و انرژی خورشیدی.
هـ) جنگ سرد نفت در این پژوهش ارزنده به تصویر كشیده شده، ولی به نظر ما كمبود عرضه نیز می‌تواند تبیین‌كننده جنگ عراق باشد.
نویسنده اشاره می‌كند كه در كنفرانس گروه هشت در اسكاتلند به این مسئله توجه خواهد شد و در عمل نیز شركت‌كنندگان در این كنفرانس به كاهش عرضه دربرابر تقاضای زیاد نفت توجه نموده و از كشورهای نفت‌خیز خواستند كه راه را برای سرمایه‌گذاری به‌منظور اكتشاف نفت باز نمایند كه شاید بتوان آن را نقطه‌عطفی در صنعت نفت جهان دانست.
وقت آن رسیده كه مسئولان ما نیز با توجه به هزینه انرژی جایگزین، در درجه اول در پی دستیابی به تئوری ارزش ذاتی نفت باشند، در درجه دوم برای انرژی جایگزین به‌طور جدی برنامه‌ریزی نمایند و در درجه سوم با توجه به نتیجه‌گیری نویسنده از تولید بی‌رویه پرهیز نموده و اصول بهر‌برداریِ محدودتر رعایت شود.
بهای نفت خام در حال حاضر ۶۰ دلار در هر بشكه است و این میزان همچنان در حال افزایش است. مبالغ هنگفتی كه هم‌اكنون رانندگان انگلیسی برای بنزین اتومبیل‌های خود می‌پردازند، در تاریخ این كشور بی‌سابقه است. احتمال دارد به‌زودی قیمت هر لیتر بنزین در انگلستان به یك پوند برسد. بازرگانان و خریدوفروش‌كنندگان كالا اخطار می‌دهند كه با آغاز فصل زمستان در نیمكره‌شمالی، روند افزایش قیمت اجناس ـ كه هم‌اكنون نیز نسبت به آغاز سال، ۳۰درصد افزایش داشته ـ با افزایش بیشتری روبه‌رو خواهد شد.
سیاستگذاران، آشكارا از پیامدهای كوتاه‌مدت این وضعیت نگران هستند. اجلاس سران گروه هشت كه هفته آینده در گلنیگلس(Gleneagles) اسكاتلند برگزار خواهد شد، به بحث در مورد تأثیر افزایش بهای نفت بر اقتصاد جهانی و چگونگی واكنش كشورهای ثروتمند غرب در این باره، خواهند پرداخت. در طول ۳۰ سال گذشته، افزایش بهای نفت همواره با ركود جزیی و یا ركود همه‌جانبه اقتصاد جهانی همراه بوده است و این حقیقت كه افزایش قیمتی كه از سال ۲۰۰۳ آغاز شده و تا به حال مشكل خاصی ایجاد نكرده، به‌هیچ‌وجه باعث خشنودی و آسودگی خاطر نیست. افزایش هرچه بیشتر بهای نفت، افزایش قیمت كالاهای بازار را به‌دنبال دارد و موجب كاهش درآمد واقعی مصرف‌كنندگان می‌شود و این یعنی سود كمتر و هزینه بیشتر.
اما مشكل واقعی، مربوط به پیامدهای بلندمدت افزایش بهای نفت است. به احتمال بسیار، مشكلی كه ما امروزه با آن روبه‌رو هستیم، تنها درنتیجه ناهماهنگی میان عرضه و تقاضا نباشد؛ چرا كه این مشكل به‌راحتی با افزایش تولید نفت ازجانب كشورهای اوپك و یا بهره‌برداری از میدان‌های نفتی كه چندان هم برای استخراج نفت مساعد نیستند، قابل حل می‌باشد. حقیقت این است كه جهان آبستن بحران بزرگ انرژی است كه به‌شدت تمامی جنبه‌های زندگی ما را در دهه‌های آینده تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. اگر این پیش‌بینی صحیح باشد، سیاستگذاران كنونی باید درباره چگونگی زندگی بشر در سال‌های آینده بدون هیچ‌گونه ذخایر نفتی و گازی، تدابیری بیندیشند همان‌طور كه هم‌اكنون نیز در حال چاره‌اندیشی در این‌باره هستند.
همه می‌دانند ذخایر نفتی جهان برای همیشه به میزان كنونی خود نخواهد بود. صنعت‌نفت جهان نیز نمی‌تواند یك شبه سطح تولیدات خود را به صفر برساند؛ كاهش ذخایر نفتی نیز در یك سیر درازمدت و به‌تدریج صورت می‌گیرد. كارشناسان صنایع می‌توانند با استفاده از روش‌هایی كه اولین‌بار توسط آقای ام. كینگ هابرت (M.King Hubbert)، برای ارزیابی تولیدات نفتی امریكا ابداع شد، با درصد اطمینان بالایی، بیشترین سطح تولیدات جهانی یا حداكثر مصرف نفت (نقطه‌ اوج و همزمان افول نفت) را تخمین بزنند.
هابرت با به‌كارگیری روش‌های مخصوص خود، بالاترین سطح تولیدات امریكا را به دقت محاسبه كرد و به این نتیجه رسید كه امریكا در دهه ۱۹۷۰ بالاترین میزان بهره‌برداری خود را داشته است. در مورد ذخایر دریای شمال، نقطه اوج بهره‌برداری نفت در اواخر دهه ۱۹۹۰ اتفاق افتاد.
جهان هنوز تا رسیدن به چنین نقطه‌ای مدت زمانی فرصت دارد، اما پیش از این‌كه خیالمان از این بابت آسوده گردد، باید بدانیم كه اگر پیش‌بینی كارشناسان درست باشد، نقطه اوج و همزمان افول بهره‌برداری نفت ممكن است از سال ۲۰۰۸ آغاز شود.
البته پیش‌بینی‌ها همیشه درست و صحیح نیستند. این امكان وجود دارد كه كاهش شدید تقاضا و یا بهره‌برداری از منابع و مخازن جدید، این تاریخ را به عقب بیندازد، اما تجربه امریكا نشان می‌دهد كه حفاری‌ها از میادین آلاسكا و حفاری چاه‌های خلیج مكزیك، تنها به مدت چندسال كوتاه می‌توانست این تاریخ را به عقب اندازد.
تحقیقات نشان می‌دهد در صورت عبور از نقطه اوج و همزمان كاهش نفت، درحالی‌كه تقاضا برای انرژی آشكارا بیش از پیش احساس می‌شود، تمام ذخایر نفتی ظرف مدت سه‌دهه با كاهش شدید روبه‌رو خواهد شد، بنابراین در مدت ۳۰ سال، سطح تولیدات نفتی باید ۷۵% كاهش یابد.
اعداد و ارقام در این زمینه شگفت‌آورند. روند ۲۵۰ ساله صنعتی‌كردن جهان، با وجود سوخت‌های فسیلی ارزان‌قیمت، زغال‌سنگ، گاز و نفت فراوان صورت گرفته است. نیاز ما به نفت تنها به خاطر راه انداختن اتومبیل‌هایمان نیست، بلكه تمامی زندگی ما به نفت بستگی دارد. برای نمونه، افزایش حجیمی كه در تولیدات كشاورزی جهان شاهد آن بودیم، بدون كودشیمیایی كه از نفت حاصل می‌شود، ممكن نبود. سوخت‌های فسیلی باعث شده، افزایش سه‌برابری جمعیت از دهه ۱۹۲۰ به این طرف قابل تحمل گردد. در قرن گذشته، نفت عامل اصلی سرمایه‌داری در دورانی بوده كه سریع‌ترین پیشرفت جهانی را در آن شاهد بوده‌ایم.
جهان بدون نفت یعنی رویارویی با بحران شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. پیش‌بینی چنین وضعیتی چندان مشكل نیست. در وهله اول، شاهد جنگ قدرت‌ها برای تصاحب منابع رو به كاهش نفت خواهیم بود. در حال حاضر نیز نشانه‌هایی مبنی بر شروع جنگ سرد دیگری در جهان وجود دارد؛ امریكا و چین در تلاش‌اند تا هر چه بیشتر توجه كشورهای فقیر آفریقایی را كه منابع غنی نفت را در اختیار دارند به خود جلب كنند. اما اوضاع جهان از این نیز بدتر خواهد شد. افرادی كه در كشورهای غربی، زندگی و حرفه‌شان به‌شدت به نفت بستگی دارد، مانند معتادانی خواهند شد كه یكباره از مواد نیروزای خود جدا می‌شوند و خود را برای شرایط پیش‌بینی نشده‌ای آماده می‌كنند. با توجه به این‌كه منابع نفت و گاز در نقاط خاصی از جهان متمركز شده است، نمی‌توان وضعیت سیاسی باثباتی را برای آینده جهان انتظار داشت. این امر نشان‌دهنده وضعیت ناگواری برای آینده جهانیان است.
مرحله بعدی، ركود اقتصادی شدیدی است كه جهان با آن روبه‌رو خواهد شد. همان‌طور كه كالین كمبل(Colin Campbell) در كتاب اخیر خود كه این هفته به چاپ رسید٭ اشاره كرده؛ "سیستم نقل و انتقال ارزان قیمت و كارآمد دنیای كنونی شرایط را برای تجارت بسیار مطلوب كرده است و موجب شده سطح تولید كالاهای مصرفی تا حدی بیش از نیاز باشد. فن‌آوری‌های جدید به‌منظور تأمین خوراك جمعیت در حال رشد جهان كه شش‌برابر شده است، صنعت، كشاورزی را تغییر داده و به همین میزان تولیدات نفتی را افزایش داده است. پس از آن نوبت به مصرف گاز رسید و به‌طور فزاینده در صنعت تولید برق از آن استفاده شد و حالا با شروع قرن ۲۱ با روند طبیعی رو به كاهش سوخت‌های اولیه‌ای كه تمام این امكانات را برای ما فراهم می‌كرد روبه‌رو شده‌ایم و این درحالی است كه حتی منبع انرژی جایگزینی نداریم كه بتواند كمترین میانگین بهره‌وری را برایمان داشته باشد و از نظر آسودگی و هزینه كم با نفت و گاز برابری ‌كند."
نگرانی ما در مورد رشد ۵/۲درصدی یا ۳درصدی اقتصاد در هر سال نسبت به نكته بسیار مهم و سرنوشت‌ساز دیگری بسیار كم اهمیت است: زندگی و حیات ما در كل بدون منابع ارزان و قابل استفاده انرژی ناممكن است. احتمال دارد به‌زودی با رشد اقتصادی كمتر، روند نزولی رشد جمعیت و شرایط نامساعد استاندارد زندگی روبه‌رو شویم. چنانچه راه‌حل مناسبی پیدا نكنیم، واقعاً ممكن است هر سه احتمال به‌وقوع بپیوندد.
حال برای جلوگیری از بروز چنین وضعیتی چه باید كرد؟ واقعیت این است كه راه‌حل‌های زیادی برای حل مشكل پایان‌پذیری نفت نداریم. را‌ه‌حل اول پاك‌كردن صورت مسئله و خودداری از بحث در مورد بحران انرژی به‌منظور جلوگیری از ایجاد رعب و وحشت در میان مردم است. راه‌حل دوم پذیرفتن این مشكل ولی سرباززدن از حل آن است، به این بهانه كه این مشكل مربوط به قرن ما نمی‌شود، بلكه مشكل قرن آینده است. راه‌حل سوم پیروی از آقای میكاوبر(Micawber) و رسیدن به این باور است كه "سرانجام راه‌حلی پیدا خواهد شد" و قاعدتاً این "راه‌حل" انرژی هسته‌ای است، اما با وجود چالش‌های كنونی این منبع نیز چندان كافی نخواهد بود.
در مورد استفاده از منابع هسته‌ای دو نوع مشكل وجود دارد: مشكل عملی و مشكل نظری ـ مفهومی. مشكل عملی مربوط به توزیع آن در جامعه می‌باشد. اشكال عملی انرژی هسته‌ای، سحر‌آمیز بودن آن است. تنها راه ممكن گرداندن استفاده از این منبع وضع یارانه‌های كلان از جانب دولت است و براساس گزارش‌ سازمان اقتصاد جدید(New Economice Foundation)، هزینه واقعی انرژی هسته‌ای سه برابر كمتر از هزینه واقعی ارزیابی شده است و این در حالی است كه هزینه فعالیت‌های تروریستی و اتفاقات ناگهانی را به حساب نیاوریم.
می‌توان به جای منابع هسته‌ای از منابع كم هزینه‌تری استفاده كرد. هر یك پوندی كه برای انرژی هسته‌ای صرف می‌شود، می‌تواند برای منابعی كه كمتر آلودگی همراه دارند، برای نمونه هوا، آب و انرژی خورشیدی سرمایه‌گذاری شود. برخی از كشورها در نظر دارند از انرژی نوری بهره‌برداری كنند. آلمان استفاده از منابع هسته‌ای را ممنوع كرده و به‌جای آن از انرژی خورشیدی كه توسط باطری‌های فوتو ولتاك (برقی كه توسط مولدهای خورشیدی تولید می‌شود) كار می‌كنند، استفاده می‌كند. این سیستم در حال حاضر ۳۰برابر سوخت‌های فسیلی هزینه دربردارد، اما پیش‌بینی می‌شود سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت در این زمینه درنهایت مقرون به صرفه و سود‌آور باشد. آلمان، ژاپن و امریكا ازجمله سردمداران استفاده از سیستم نوری هستند، اما انگلستان هنوز چنین سیستمی را به‌كار نبرده است.
مشكل نظری و مفهومی نیز بر این فرض غلط قرار دارد كه نه‌تنها تجارت در سطح كنونی باقی خواهد ماند، بلكه به حد مطلوب‌تر نیز خواهد رسید.Peakoil در اقتصاد كلان یعنی عبور از نقطه اوج بهره‌برداری و مرادف است با آغاز افول بازده مخازن كه امكان شكوفایی مجدد ‌آن دیگر نخواهد بود و معنایش، نرسیدن به هزینه‌های مطلوب، تجارت آزاد و سرمایه‌گذاری طبق اصول جهانی‌سازی است. استراتژی‌های كنونی در زمینه تولید، توزیع، سیستم نقل‌وانتقال و دیگر برنامه‌ریزی‌های شهری با توجه به كاهش ۷۵درصدی تولید نفت، به نظر چندان هم كارآمد نمی‌آیند. با افزایش بهای انرژی، به هدردادن كالاهای تولیدی مازاد، كار عاقلانه‌ای به نظر نمی‌رسد. كشورهایی كه قادر به تولید احتیاجات داخلی خود نیستند، برای تهیه این كالاها باید هزینه‌های گزافی را متحمل شوند. رفته‌رفته نظامِ حمایت از حقوق بازرگانان مفهوم خود را پیدا خواهد كرد و اصول بهره‌برداری محدودتر در همه‌جا رعایت خواهد شد.
نویسنده: لری الیوت(Larry Elliott)
منبع: گاردین، ۲۰ ژوئن ۲۰۰۵ (۶ تیر۸۴)
برگردان: گروه نفت
پی‌نوشت:
٭ آخرین بحران انرژی؛ اندرومك كیلاپ(Andrew Mckillop) و شیلا نیومن (Sheila Newman)؛ Pluto Press؛ E۱۵.۹۹
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران


همچنین مشاهده کنید