پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


‌اصول‌ حاکم‌ بر نظام‌ مالیاتی‌ اسلام‌


‌اصول‌ حاکم‌ بر نظام‌ مالیاتی‌ اسلام‌
امام‌ علی۷:
پروردگارا! تو می‌دانی‌ كه‌ آن‌چه‌ ما كردیم، نه‌ برای‌ این‌ بود كه‌ ملك‌ و سلطنتی‌ به‌ چنگ‌ آوریم‌ و نه‌ برای‌ این‌كه‌ از متاع‌ پست‌ دنیا چیزی‌ بیندوزیم؛ بلكه‌ می‌خواستیم‌ نشانه‌های‌ از بین‌ رفتهٔ‌ دینت‌ را بازگردانیم‌ و اصلاح‌ را در شهرهایت‌ آشكار سازیم‌ تا بندگان‌ ستم‌دیده‌ات، امان‌ یابند و قوانین‌ و مقرراتی‌ كه‌ به‌ دست‌ فراموشی‌ سپرده‌ شده‌ بود، بار دیگر عملی‌ شود.۱
سال‌ هشتم‌ هجرت، در حالی‌ كه‌ پایه‌های‌ حكومت‌ اسلام‌ در جزیرهٔ‌العرب‌ تثبیت‌ شده‌ بود و جامعهٔ‌ مسلمانان‌ به‌ تدریج، مختصات‌ مدنی‌ خود را تكمیل‌ می‌كرد، مرحلهٔ‌ دوم‌ تشریع‌ زكات‌ (وجوب) یا نزول‌ آیهٔ‌ ذیل‌ بر پیامبر۶ آغاز شد:
خُذ‌ مِن‌ أَموَ‌الِهِم‌ صَدَقَهًٔ‌ تُطَهٍّرُ‌هُم‌ وَتُزَكٍّیهِم‌ بِهَا وَصَلٍّ‌ عَلَیهِم‌ اًِنَّ‌ صَ‌لاتََ‌ سَكَنٌ‌ لَهُم‌ وَ‌اُ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ.۲‌‌ از اموال‌ آنان‌ صدقه‌ بگیر تا به‌وسیلهٔ‌ آن‌ پاك‌ و پاكیزه‌شان‌ سازی‌ و برایشان‌ دعا كن؛ زیرا دعای‌ تو برای‌ آنان‌ آرامشی‌ است. خدا، شنوای‌ دانا است.
پس‌ از مدت‌ كوتاهی، موارد مصرف‌ و مستحقان‌ زكات‌ نیز با فرمان‌ قطعی‌ خداوند مشخص‌ شد.
اًِنَّمَا الصَّدَقَاتُ‌ لِلفُقَرَ‌أِ‌ وَ‌المَسَاكِینِ‌ وَ‌العَامِلِینَ‌ عَلَیهَا وَ‌المُؤَلَّفَهِٔ‌ قُلُوبُهُم‌ وَفِی‌ الرٍّقَابِ‌ وَ‌الغَارِمِینَ‌ وَفِی‌ سَبِیلِ‌ اِ‌ وَ‌ابنِ‌ السَّبِیلِ‌ فَرِیضَهًٔ‌ مِنَ‌ اِ‌ وَ‌اُ‌ عَلِیمٌ‌ حَكِیمٌ.۳‌
‌ همانا صدقات‌ به‌ تهیدستان‌ و بی‌نوایان‌ و متصدیان‌ و كسانی‌ كه‌ دلشان‌ به‌ دست‌ آورده‌ می‌شود، و در راه‌ آزادی‌ بردگان، و وامداران‌ و در راه‌ خدا، و به‌ در راه‌ماندگان‌ اختصاص‌ دارد. [این] فریضه‌ای‌ از جانب‌ خدا، و خدا دانای‌ حكیم‌ است.
با نزول‌ این‌ آیات، پیامبر۶ موارد وجوب‌ زكات، نصاب‌ها و مقادیر هر یك‌ را تبیین‌ كرد؛ سپس‌ مأمورانی‌ را با دستورالعمل‌های‌ اجرایی‌ مشخص‌ و گاه‌ مكتوب‌ برای‌ گردآوری‌ زكوات‌ روانه‌ ساخت.۴ تبیین‌ احكام‌ شرعی‌ و تنظیم‌ مقررات‌ اجرایی‌ زكات‌ و تشریع‌ احكام‌ مالی‌ اسلام، چون‌ خمس، خراج، جزیه، فیء و انفال، و تبیین‌ ضوابط‌ اجرایی‌ و عملی‌ آن‌ها از ناحیه‌ پیامبر۶ نظام‌ مالی‌ فعال‌ و گسترده‌ای‌ برای‌ مسلمانان‌ فراهم‌ ساخت؛ به‌طوری‌ كه‌ دولت‌های‌ اسلامی‌ توانستند با اتكا به‌ آن‌ درآمدها، مسؤ‌ولیت‌های‌ بزرگی‌ را به‌ سامان‌ رسانند.
اصول‌ و ضوابط‌ برخاسته‌ از حكمت‌ و مصلحت، و احكام‌ سازگار با عقل‌ و فطرت، و شیوه‌های‌ عملیاتی‌ توأم‌ با رأفت‌ و شفقت، باعث‌ شده‌ بود تا ساختار مالیاتی‌ صدر اسلام، انسانی‌ترین، روان‌ترین‌ و كم‌هزینه‌ترین‌ ساختار و سازماندهی‌ را داشته‌ باشد. شاید گویاترین‌ گواه‌ بر این‌ مد‌عا نامهٔ‌ امیر مؤ‌منان۷ باشد كه‌ در وضعیت‌ كاملاً‌ بحرانی‌ جامعهٔ‌ اسلامی‌ (زمان‌ حكومت‌ حضرت) و نیاز مضاعف‌ حكومت‌ به‌ انواع‌ درآمدها به‌ كارگزار زكات‌ می‌نویسد:
چون‌ به‌ قبیله‌ای‌ رسیدی، بر سر آب‌ آن‌ها فرود آی‌ و به‌ خانه‌هایشان‌ داخل‌ مشو. آن‌گاه‌ با آرامش‌ و وقار به‌ سوی‌ ایشان‌ رو تا به‌ میانشان‌ برسی. سلامشان‌ كن‌ و تحیت‌ گوی‌ و در سلام‌ و تحیت، امساك‌ منمای؛ سپس‌ بگو كه‌ ای‌ بندگان‌ خدا! ولی‌ خدا و خلیفهٔ‌ او، مرا نزد شما فرستاده‌ تا سهمی‌ را كه‌ خدا در اموالتان‌ دارد، بستانم. آیا خدا را در اموالتان‌ سهمی‌ هست‌ كه‌ آن‌ را به‌ ولی‌ خدا بپردازید؟ اگر كسی‌ گفت: نه، به‌ سراغش‌ مرو، و اگر كسی‌ گفت: آری، بی‌ آن‌كه‌ او را بترسانی‌ یا تهدیدش‌ كنی، و بر او سخت‌گیری‌ یا به‌ دشواری‌اش‌ افكنی، به‌ همراهش‌ برو و آن‌چه‌ از زر و سیم‌ دهد بستان.۵
آیا برای‌ استادان‌ اقتصاد دانشگاه‌ كه‌ امروزه‌ انواع‌ نظام‌های‌ مالیاتی‌ را از ابعاد گوناگون‌ بررسی‌ می‌كنند، و برای‌ مسؤ‌ولان‌ و سیاستگذاران‌ وزارت‌ امور اقتصاد و دارایی‌ و نظام‌ مالیاتی‌ كشور كه‌ هر ساله‌ با تغییر انواع‌ قوانین‌ و مقررات‌ برای‌ كارآمدتر و عادلانه‌تر كردن‌ مالیات‌ها و جلوگیری‌ از فرار مالیاتی‌ مردم‌ می‌كوشند، هنوز هنگام‌ آن‌ نرسیده‌ كه‌ نظام‌ مالیاتی‌ اسلام‌ را نیز دست‌كم‌ همانند دیگر نظام‌های‌ مالیاتی‌ مطالعه‌ كنند و اگر به‌ عللی‌ نمی‌توانند در كوتاه‌ مدت، نظام‌ مالیاتی‌ كشور را بر اساس‌ آن‌ سامان‌ دهند، دست‌كم‌ اصول‌ و ضوابط‌ كلی‌ حاكم‌ بر آن‌ را استخراج‌ كرده، در ساختار مالیاتی‌ به‌كار گیرند و به‌ تدریج‌ به‌ سمت‌ تحقق‌ كامل‌ آن‌ حركت‌ كنند؟
از مطالعهٔ‌ نظام‌ مالیاتی‌ اسلام‌ می‌توان‌ اصول‌ راهبردی‌ مهم‌ ذیل‌ را برای‌ سیاستگذاری‌ استنباط‌ كرد.
۱. اصل‌ تقدم‌ مصالح‌ مردم: هدف‌ از تشریع‌ احكام‌ مالی‌ و وضع‌ مالیات‌های‌ ثابت‌ و متغیر در اسلام، تأمین‌ مصالح‌ و منافع‌ مردم‌ است؛ به‌طوری‌ كه‌ حتی‌ اگر در وضعیت‌ خاصی، گرفتن‌ اصل‌ مالیات‌ یا گرفتن‌ نرخ‌ معینی‌ از آن، به‌ فرآیند رشد اقتصادی‌ جامعه‌ آسیب‌ رساند و مردم‌ را دچار مشقت‌ كند، متوقف‌ می‌شود.
حضرت‌ امیر۷ وقتی‌ مالك‌ را به‌ فرمانداری‌ مصر منصوب‌ می‌كند، ضمن‌ یادآوری‌ اهمیت‌ خراج‌ برای‌ حكومت‌ می‌فرماید:
در كار خراج، نیكو نظر كن؛ به‌گونه‌ای‌ كه‌ به‌ صلاح‌ خراج‌گزاران‌ باشد؛ زیرا صلاح‌ كار خراج‌ و خراج‌گزاران، صلاح‌ كار دیگران‌ است، و دیگران‌ حالشان‌ نیكو نشود، مگر به‌ نیكو شدن‌ حال‌ خراج‌گزاران؛ چرا كه‌ همهٔ‌ مردم‌ روزی‌خوار خراج‌ و خراج‌گزارانند؛ ولی‌ باید بیش‌ از تحصیل‌ خراج‌ در اندیشهٔ‌ آبادی‌ زمین‌ باشی‌ كه‌ خراج‌ حاصل‌ نشود، مگر به‌ آبادانی‌ زمین، و هر كه‌ خراج‌ طلبد و زمین‌ راآباد نسازد، شهرها و مردم‌ را نابود كرده‌ است‌ و كارش‌ استقامت‌ نیابد، مگر اندكی. هر گاه‌ از سنگینی‌ خراج‌ یا آفت‌ محصول‌ یا خشك‌ شدن‌ چشمه‌ها یا كمی‌ باران‌ یا دگرگونی‌ زمین‌ در اثر آب‌گرفتگی‌ و فساد بذرها یا تشنگی‌ بسیار زراعت‌ و فاسد شدن‌ آن، نزد تو شكایت‌ آورند، مالیات‌ را به‌ مقداری‌ كه‌ حال‌ آن‌ها را بهبود بخشد، تخفیف‌ ده‌ و سبك‌ گردان‌ و هرگز این‌ تخفیف‌ بر تو سخت‌ و گران‌ نیاید؛ زیرا آن‌ ذخیره‌ای‌ است‌ كه‌ در عمران‌ و آبادانی‌ سرزمینت‌ آن‌ را به‌ تو بازمی‌گردانند.۶
دقیقاً‌ به‌سبب‌ رعایت‌ مصالح‌ مردم‌ است‌ كه‌ شرایط‌ تعلق‌ مالیات، نرخ‌ مالیاتی‌ و زمان‌ و كیفیت‌ حصول‌ مالیات‌ها در اسلام‌ چنان‌ تنظیم‌ شده‌ كه‌ تولید و اشتغال، هیچ‌ آسیبی‌ نبیند.
۲. اصل‌ عدالت‌ مالیاتی: بیش‌تر نظریه‌پردازان‌ نظام‌های‌ مالیاتی‌ مد‌عی‌ عدالتند؛ اما در مقام‌ عمل، گاه‌ گمان‌ می‌كنند كه‌ همیشه‌ و همه‌جا رعایت‌ «اصل‌ منفعت» به‌ عدالت‌ می‌انجامد؛ در نتیجه‌ سراغ‌ این‌ می‌روند كه‌ چه‌كسی، چه‌ میزان‌ از خدمات‌ عمومی‌ و منابع‌ طبیعی‌ استفاده‌ می‌كند، و به‌ تناسب‌ آن، مالیات‌ وضع‌ می‌كنند و گاه‌ عدالت‌ را در «اصل‌ توانایی‌ پرداخت» دیده، قدرت‌ پرداخت‌ مؤ‌د‌ی‌ را ملاك‌ و معیار تنظیم‌ قوانین‌ مالیاتی‌ قرار می‌دهند. اسلام‌ مثل‌ دیگر احكامش‌ در احكام‌ مالی‌ نیز به‌ دور از هر نوع‌ افراط‌ و تفریط‌ و به‌ دور از بزرگ‌ كردن‌ یك‌ پارامتر و غفلت‌ از پارامترهای‌ دیگر نه‌تنها مسألهٔ‌ میزان‌ توانایی‌ مؤ‌دیان‌ مالیاتی‌ و مسألهٔ‌ میزان‌ استفادهٔ‌ آنان‌ از خدمات‌ عمومی‌ دولت‌ و منابع‌ طبیعی‌ توجه‌ می‌كند كه‌ از حد‌ نصاب‌ها و تفاوت‌ نرخ‌ها به‌طور كامل‌ روشن‌ است، بلكه‌ به‌ عوامل‌ دیگری‌ چون‌ تأمین‌ اجتماعی‌ و توزیع‌ مجدد درآمدها و ثروت‌ها و میزان‌ نیاز نیازمندان‌ نیز توجه‌ دارد. در روایات‌ نقل‌ شده‌ كه‌ اگر خداوند می‌دانست‌ نیاز حاجتمندان‌ به‌ این‌ اندازه‌ برآورده‌ نمی‌شود، نرخ‌ زكات‌ را افزایش‌ می‌داد.
۳. اصل‌ معنویت‌ و عبادت: پرداخت‌ بخشی‌ از حاصل‌ دسترنج، از جهت‌ روحی‌ و روانی‌ مشكل، و همیشه‌ با اكراه‌ و عدم‌ طیب‌ نفس‌ توأم‌ است. برای‌ حل‌ این‌ مشكل‌ روحی، اسلام‌ افزون‌ بر این‌كه‌ به‌ مؤ‌دیان‌ مالیاتی‌ یادآور می‌شود كل‌ درآمدهای‌ آنان، حاصل‌ زحماتشان‌ نیست، بلكه‌ بخشی‌ از آن‌ها سهم‌ منابع‌ طبیعی‌ و خدمات‌ عمومی‌ است، تذكر می‌دهد كه‌ خداوند، صدقات‌ آن‌ها را چند برابر در دنیا و آخرت‌ پاداش‌ می‌دهد و امام‌ علی۷ برای‌ تشویق‌ و ترغیب‌ همین‌ مطلب‌ خطاب‌ به‌مردم‌ می‌فرماید:
[بدانید] زكات‌ همراه‌ نماز، مایهٔ‌ تقرب‌ مسلمانان‌ به‌ خداوند است. كسی‌ كه‌ زكات‌ را با طیب‌ خاطر بدهد، كفارهٔ‌ گناهان‌ او شمرده‌ شده، مانع‌ و حاجبی‌ از آتش‌ برای‌ او خواهد بود؛ پس‌ كسی‌ نباید به‌دنبال‌ آن‌چه‌ پرداخته‌ چشم‌ بدوزد و در ادای‌ آن‌ برای‌ خویش‌ مشقت‌ ببیند یا برای‌ آن‌ حسرت‌ خورد.۷
۴. اصل‌ اعتماد: رعایت‌ اصل‌ مصلحت‌ و عدالت‌ به‌ معناهایی‌ كه‌ گذشت‌ و تزریق‌ روح‌ عبادی‌ و معنوی‌ در احكام‌ مالی‌ در كنار اصل‌ نظارت‌ همگانی‌ اسلام‌ (امر به‌معروف‌ و نهی‌ از منكر)، سبب‌ شده‌ بود تا اطمینان‌ و اعتماد قابل‌ توجهی‌ بین‌ مردم‌ و حكومت‌ پدید آید؛ به‌گونه‌ای‌ كه‌ افزون‌ بر راه‌كار خوداظهاری‌ مؤ‌دیان‌ مالیاتی‌ كه‌ در نامهٔ‌ امیرمؤ‌منان‌ گذشت، راه‌كار خودگردانی‌ نیز به‌شكل‌ گسترده‌ مطرح‌ شود؛ یعنی‌ مؤ‌دیان‌ مالیات‌های‌ شرعی‌ اختیار داشتند بدهی‌ مالیاتی‌ خود را در موارد شرعی‌ مصرف‌ كنند و این‌ دو راه‌كار، افزون‌ بر این‌كه‌ اثر تشویقی‌ فوق‌العاده‌ای‌ در اصل‌ پرداخت‌ داشت، هزینه‌های‌ گردآوری‌ و به‌ مصرف‌ رساندن‌ وجوه‌ را در حد‌ چشمگیری‌ كاهش‌ می‌داد.
شناخت‌ و به‌كارگیری‌ این‌ اصول‌ و اصول‌ دیگر كه‌ در نظام‌ مالیاتی‌ اسلام‌ نهفته‌ است‌ می‌تواند كمك‌ قابل‌ توجهی‌ برای‌ مسؤ‌ولان‌ نظام‌ مالیاتی‌ باشد كه‌ از یك‌ سو مؤ‌دیان‌ مالیاتی، مدام‌ از ظالمانه‌ بودن‌ موارد و نرخ‌ها شكایت‌ دارند و از سوی‌ دیگر، كارگزاران‌ مالیاتی‌ از فرار مالیاتی‌ مردم‌ گله‌ می‌كنند و از سوی‌ دیگر، واقعیت‌ها از رواج‌ انواع‌ رشوه‌ و اجحاف، بالا بودن‌ هزینهٔ‌ تحصیل‌ مالیات‌ها و... در نظام‌ مالیاتی‌ ایران‌ خبر می‌دهد.
پی‌نوشت‌ها:
.۱ نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۱۳۱.
.۲ توبه، (۹): ۱۰۳.
.۳ همان، ۶۰.
.۴ سیدرضا حسینی، بیت‌المال، دانشنامه‌ امام‌ علی، پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و اندیشه‌ اسلامی، ۱۳۸۰، جلد ۷، ص‌ ۲۹۷ - ۳۹۶ با تلخیص.
.۵ نهج‌البلاغه، نامهٔ‌ ۲۵.
.۶ همان، نامهٔ‌ ۵۳.
.۷ همان، خطبهٔ‌ ۱۹۹.
منبع : اقتصاد اسلامی


همچنین مشاهده کنید