سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


صبحانه به صرف چای و شقایق


صبحانه به صرف چای و شقایق
● مجموعه شعر «چای با طعم خدا» از عرفان نظرآهاری و تصویرگری فیروزه گل محمدی
این سماور جوش است ‎/ پس چرا می گفتی‎/ دیگر این خاموش است؟!‎/ باز لبخند بزن‎/ قوری قلبت را‎/ زودتر بند بزن‎/ توی آن‎/ مهربانی دم كن‎/ بعد بگذار كه آرام آرام‎/ چای تو دم بكشد‎/ شعله اش را كم كن...
تركیبی از اشعار ساده عرفان نظرآهاری و طرح ها و رنگ های ظریف و خوش نقش و نگار فیروزه گل محمدی و انتخاب قطعی بدیع و كمتر كتابت شده، خشتی هیجان و احساسی به دقت مهار شده پدید آورده و در نگاه اول كتابی درخور ویترین و البته مشتری پسند و چشم نواز خلق كرده است.
«چای با طعم خدا» مجموعه اشعار «عرفان نظرآهاری» از سه گانه «چراغ های رابطه»ی اوست كه در سال ۸۴ توسط مؤسسه نشر افق چاپ و به بازار كتاب عرضه شده است. نظرآهاری را اغلب با سبك و سیاق شاعرانه و سانتی مانتالش می شناسند. سانتی مانتالی عرفانی و سنگین كه مجذوب رنگ و ریب كلام خود نمی شود و همان قدر ساده حرفش را می زند كه می اندیشد. اندیشه ای كه از دل برخاسته و لاجرم بر دل مخاطب نیز خوش می نشیند. او در سادگی كلام تا به آن جا پیش می رود كه ریتم و فرم شعر را فدای مفاهیم ذهنی اش می كند و شاكله وزنی آن را نادیده می گیرد و به كلام روزمره نزدیك می شود. تو پنداری شاعر قصد دارد حرف های ساده قلبش را كه البته مفاهیمی عمیق تر در پس پشت خود دارد، با تو در میان گذارد. آنچه در این میان بیش از هر چیز خودنمایی می كند مفهومی اساسی و همیشگی است با اسم خاص «خدا». خدایی ساده و دوست داشتنی كه از قلب پاك و معصوم یك كودك بازیگوش بیرون پریده است و می تواند چاشنی چای صبحانه او شود.
این كه امروزه این نوع نگاه چقدر خواهان دارد و قابل باور به نظر می رسد موضوع بحث ما نیست. البته لازم به یادآوری نیست كه این گونه ادبی هم چنان خوانندگان خاص خود را دارد. هر چند نظرآهاری دیگر به این تبحر رسیده است كه حرف های ساده قلبش را از حالتی شخصی به شكلی عمومی تبدیل كند و بار دیگر یادآور این شعر فرانسوی باشد كه: شعر استفاده عمومی از عشق است.
آنها كه با آثار پیشین او آشنایی دارند می دانند كه نظرآهاری در كنار كار شعر قصه گوی خوبی هم هست. همچنین با خوانش آثار او می توان به صراحت دریافت او شاعری است كه با شعرهایش قصه می گوید و با قصه هایش شعر می سراید. در شعر «دختری كه دلش شكست» قصه دختری را می سراید كه دل شكسته اش را توی سطل آشغال می اندازد و رفتگر محله با یافتن آن دل شكسته در حالی كه اشك از چشم هایش سرازیر شده عاشق می شود و از آن به بعد هر صبح پشت در هر خانه ای یك گل شقایق یافت می شود:
چون كه مرد رفتگر
سال هاست
عاشق است.
یا قصه «عروسك خدا» و بازی بین خدا و عروسكش. بازی ای كه نام دیگرش زندگی است. با تمام زیبایی ها و كاستی هایش.
آنچه در این اشعار جلب توجه می كند نزدیك شدن شاعر به سلیقه و ذوق و پسند مردم است. در عین حال شاعر از غرقه شدن در عامه پسندی صرف رهیده است. شاید صراحت و سادگی بیان افكار در قالبی سهل و ممتنع باعث شده اشعار در عین ساده نمایی و عوام گرایی، نغز و بدیع به نظر برسند و حرف هایی تازه و عمیق در خود نهفته باشند. در عین حال جذابیت شكیل طرح های فیروزه گل محمدی با رنگ ها و زمینه های به دقت انتخاب شده هم چنان كه بر جذابیت اشعار افزوده است بر بار فخامت و نفیسی اثر نیز بی تاثیر نبوده است. «گل محمدی» خط و طرح و رنگ را چنان استادانه درهم می آمیزد كه آثارش در حین مدرن بودن سنتی دیرینه با خود یدك می كشند. او با سلیقه ای زنانه و ظرافتی هنرمندانه به كوچكترین جزئیات اثرش توجه دارد و آنچه در آثار او بر همه جنبه ها ارجحیت دارد هارمونی است.
یكدستی بین طرح و رنگ و زمینه و در كنار مجموع آنها حروف و خطوطی كه بیشتر دیدنی و كمتر خواندنی هستند. اگر گاه به نظر می رسد در طراحی هایش بی توجهی و كم دقتی نشان داده است، این نه سهوی كه صرفاً تعمدی است كه بیش از پیش بر بار سادگی و ملموس بودن فضا می افزاید. هم چنین نقش های او این حسن را دارد كه همیشه چیزهای تازه تری بر اثر مكتوب می افزاید. در واقع او خود را محدود به فضا و خط سیر كلمات نمی كند و با تخطی كردن از جنبه های بیرونی روایت، عناصری بدیع و قابل تامل به آن می افزاید. البته كاركرد اصلی این عناصر افزودن بر جنبه های جذابیت اثری است كه قرار است در نهایت به دست خواننده برسد. مثل نامه ای ولی‎/ توی هیچ پاكتی‎/ جا نمی شوی‎/ جعبه ی جواهری‎/ قفل نیستی ولی‎/ وا نمی شوی. پیش از این مجموعه شعر كوله پشتی ات كجاست؟ از این شاعر جوان جوایز بسیاری از جمله جایزه كتاب سال وزارت ارشاد (۱۳۸۲) را از آن خود كرده بود.
عرفان نظرآهاری
تیراژ: ۳۰۰۰نسخه
نشر افق
محمدرضا مرزوقی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید