جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


زندگی و مبارزات شهید کاظم ذوالانوار


زندگی و مبارزات شهید کاظم ذوالانوار
موضوع پژوهش این كتاب ۲۲۹ صفحه ای زندگی شهید سیدكاظم ذوالانوار یكی از اعضای عالی رتبه سازمان مجاهدین خلق است. نویسنده برای نگارش كتابش با اعضای خانواده وی دیدار داشته و بسیاری از كتاب های منتشره در زمینه سازمان یاد شده را مورد مطالعه قرار داده است. دسترسی هرگونه اطلاعات در زمینه خصوصیات و زندگی وی برای نویسنده نیز بسیار دشوار بوده كه دلیل آن نیز دوران زندگی مخفی وی است.
ذوالانوار در سال ۱۳۲۶ در شیراز به دنیا آمد و در خانواده ای مذهبی و روحانی تربیت یافت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذراند و در دوران نوجوانی و جوانی به شركت در جلسات قرآن و تفسیر اهتمام ورزید. در سال ۱۳۴۴ به دانشكده كشاورزی تهران راه یافت و در سال ۱۳۴۷ به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. در مهر ۱۳۵۰ در اداره كشاورزی مشهد دستگیر شد اما در مسیر انتقال به ساواك ضمن درگیری با پلیس موفق به فرار شد و از آن پس به زندگی مخفی روی آورد. وی تا قبل از دستگیری به چند عملیات نظامی در كنار رضا رضایی پرداخت. او در سال های ۵۰ در كادر مركزی سازمان قرار داشت و به سازماندهی و انسجام بقیه نیروهای سازمان پرداخت. وی همچنین در زندان قصر رهبری زندانیان سیاسی در بندهای ۳ ، ۴ و ۵ را به عهده داشت. ساواك كه از فعالیت های ذوالانوار در زندان قصر بیمناك بود ابتدا به زندان كمیته مشترك سپس زندان اوین منتقلش كرد.
كتاب در پنج فصل و در ۲۲۹ صفحه انتشار یافته است. فصل اول با عنوان «بروز جنبش های مسلحانه پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و بررسی هیات های موتلفه اسلامی، حزب ملل اسلامی و سازمان مجاهدین خلق ایران»، فصل دوم «ذوالانوار از تولد تا دانشگاه»، فصل سوم «ورود به عرصه مبارزات مسلحانه و موضوع لو رفتن و دستگیری وی و سپس فرار وی و ناگفته هایی از دوران زندگی وی» مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم «دستگیری ذوالانوار، سرانجام سازمان، انتقال وی به زندان كمیته مشترك، كلاس های قرآن و گزارش دادگاه و اعتقادات درونی و فعالیت های وی در دوران زندگی» و فصل پنجم نیز به موضوع «شهادت و رخداد های پیش و پس از آن، دلایل انتخاب وی برای اعدام و اعترافات یك تن از اعضای ساواك در رابطه با شهادت وی» اختصاص یافته است.
یكی از دوستان ذوالانوار كه دستگیر می شود پس از شكنجه های فراوان قرار ملاقات با ذوالانوار را لو می دهد. وی برحسب اتفاق آن روز بدون چك كردن قرار سلامت سر قرار اصلی رفت. ساواك با كسب این اطلاعات تمام نیرو و توان خود را به كار گرفت تا او را دستگیر كند. تیراندازی ساواك وی را مجروح كرد و برای این كه زنده به دست پلیس نیفتد تیری به شقیقه اش شلیك كرد اما این تیر بر اثر لرزش دست و رعشه گلوله بر دستش به فك او اصابت كرد و برخلاف میلش زنده به دست پلیس افتاد. وی در كمیته مشترك در سلول انفرادی زندانی شد و مدت ها توسط بازجوهای كمیته تحت شكنجه قرار گرفت. این مقاومت ها تا حدی بود كه ماموران زندان تا مدت ها به هویت اصلی وی پی نبردند و از جایگاه سازمانی وی بی اطلاع بودند. در وضعیت زندان كه امكان تمركز قوا به حداقل خود می رسید وی برنامه منظمی داشت. در داخل سلول های عمومی اقدام به تشكیل كلاس می كرد. یكی از زندانیان در خاطرات خود می گوید: «كلاس های آقای ذوالانوار قابل توجه و تعمق بود. موضوع كلاس های ایشان بیشتر مسائل مذهبی بود. وی در میان بچه های زندان بیشتر چهره ای ایدئولوژیك و مذهبی بود تا یك چهره سیاسی. او جزء منضبط ترین و اخلاقی ترین زندانی ها بود.»
كسانی كه وی را می شناختند همگی از اعتقادات اصیل او سخن گفته و او را فردی مبارز، متواضع، باایمان و معتقد به اصول و آئین اسلام می دانند. یكی دیگر از زندانیان دیگر در رابطه با شخصیت وی چنین می گوید: «او بسیار متواضع و بااخلاق بود و در راه هدفی كه داشت و مبارزه ای كه می كرد و راهی كه پیمود واقعاً خدا را در نظر داشت و نه چیز دیگر.» محمدجواد حجتی كرمانی نیز در رابطه با وی می گوید: «در زمینه مسائل فكری و انقلابی با هم صحبت می كردیم و آنچه به خاطر می آورم بحث های طولانی ای بود كه با هم داشتیم. یك جور انصاف و پذیرش حقی در ذوالانوار می دیدم كه مثلاً من به مواضع سازمان ایراد می گرفتم و سئوالاتی مطرح می كردم. ایشان موضع نمی گرفت و می پذیرفت و حرفش این بود كه هر گروهی ممكن است اشتباه كند، سازمان هم اشتباهاتی دارد كه باید اصلاح كند.»
بازجستی در زندگی و مبارزات سیدكاظم ذوالانوار
جواد كامور بخشایش
نشر سوره مهر
نوبت چاپ : ۱۳۸۵
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید