شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


گنجینه‌یی‌ درخشان‌ و ارزشمند


گنجینه‌یی‌ درخشان‌ و ارزشمند
● نگاهی‌ به‌ جایگاه‌ فرهنگ‌ ایرانی‌
نگاهی‌ گذرا به‌ فرهنگ‌ مشعشع‌ ایران‌ در طول‌ تاریخ‌، نشان‌ می‌دهد ایران‌ دارای‌ فرهنگی‌ اصیل‌، بالنده‌ و فراگیر بوده‌ است‌ كه‌ در جای‌ خود قابل‌ حفاظت‌ و از جهات‌ مختلف‌ متمدن‌ و تامین‌كننده‌ خواست‌ ملت‌ ایران‌ و متمایز از فرهنگ‌های‌ غربی‌ كه‌ دایما در حال‌ افول‌ و مندرس‌ و به‌ سوی‌ زوال‌ پیش‌ می‌رود، بوده‌ است‌.
فرهنگ‌ ایرانی‌ به‌ عنوان‌ خورشید تابان‌ در تارك‌ تاریخ‌ بشر می‌درخشد و تمام‌ فرهنگ‌های‌ غربی‌ را به‌ سوی‌ الهام‌ از این‌ فرهنگ‌ و تبعیت‌ در راستای‌ یافتن‌ مسیر هدایت‌ فرا می‌خواند. واژه‌ فرهنگ‌ بارها به‌ معانی‌ مختلف‌ از جمله‌ آداب‌ و رسوم‌ و شیوه‌های‌ مختلف‌ رفتارهای‌ اجتماعی‌ یك‌ قوم‌ یا یك‌ ملت‌ معنا شده‌ است‌ اما هنوز یك‌ تفسیر جامع‌ و كامل‌ كه‌ برآیند مجموعه‌ تعاریف‌ موجود باشد، در دست‌ نیست‌.
با این‌ حال‌ اگر بنابراین‌ باشد كه‌ فرهنگ‌ در حالت‌ كلی‌، همان‌ وجه‌ ممیزه‌ ملت‌ها و ستونی‌ است‌ كه‌ ایوان‌ بلند تمدن‌ بر آن‌ استوار می‌شود، در این‌ صورت‌ از دو جنبه‌ اساسی‌ قابل‌ تامل‌ است‌، اول‌ پنجره‌یی‌ كه‌ فرهنگ‌ را از زاویه‌ وجه‌ ممیزه‌ ملت‌ها می‌ نگرد و دوم‌ آنچه‌ دستمایه‌ پیدایش‌ تمدنهای‌ بشری‌ می‌شود كه‌ در هر دو نگاه‌ آنچه‌ مطرح‌ می‌شود، عمدتا تاكید بر این‌ نكته‌ اساسی‌ است‌ كه‌ فرهنگ‌ هر قوم‌ یا ملت‌ معرف‌ شاخص‌ها و باورهایی‌ است‌ كه‌ بر نظام‌ فكری‌ و اجتماعی‌، آداب‌ و رسوم‌ و تعصب‌های‌ قومی‌ و... آن‌ ملت‌ یا قوم‌ حاكم‌ است‌ و از سوی‌ دیگر پویایی‌، بالندگی‌ و مانایی‌ تمدن‌های‌ بشری‌ ارتباط‌ مستقیم‌ و رویارویی‌ با فرهنگ‌ آن‌ قوم‌ یا ملت‌ دارد، چرا كه‌ فرهنگ‌، زیربنای‌ تمدن‌ و هویت‌ هر ملت‌ یا قومی‌ است‌ و تمدن‌ به‌ مثابه‌ میوه‌یی‌ است‌ كه‌ بر شاخسارهای‌ درخت‌ بارور می‌شود و به‌ هر میزان‌ فرهنگ‌ یك‌ ملت‌، اصیل‌تر و ریشه‌دارتر و بالنده‌تر باشد آن‌ ملت‌ متمدن‌تر، پیشرفته‌تر و در بین‌ تمدن‌های‌ موجود ماندگار خواهد بود.
اما در رقابت‌های‌ فرهنگ‌های‌ مختلف‌ بشری‌ همواره‌ فرهنگی‌ برتر و مانا بوده‌ است‌ كه‌ گیرایی‌ بیشتر و توانایی‌ فراوان‌ داشته‌ باشد و این‌ خود بسته‌ به‌ این‌ است‌ كه‌ فرهنگ‌ یك‌ ملت‌ تا چه‌ میزان‌، زیربنایی‌، مردمی‌ و اصیل‌ است‌.
زیربنایی‌ به‌ این‌ دلیل‌ كه‌ اصولا فرهنگ‌ خود یك‌ مساله‌ زیربنایی‌ در ساختار و شكل‌ دهی‌ به‌ بحث‌های‌ اجتماعی‌ است‌ و مردمی‌ به‌ این‌ دلیل‌ كه‌ عمدتا فرهنگ‌ در خدمت‌ و در استخدام‌ مردم‌ است‌ و تنها زمانی‌ معنا می‌شود كه‌ در رفتارهای‌ اجتماعی‌ مردم‌ مشاهده‌ شود و در بین‌ مردم‌ هویت‌ پیدا كند و به‌ تعبیر دیگر آنچه‌ از مردم‌ در اجتماع‌ سر می‌زند همان‌ جوهره‌یی‌ است‌ كه‌ به‌ واژه‌ فرهنگ‌ روح‌ و... جلا می‌بخشد و اصیل‌ به‌ این‌ دلیل‌ كه‌ عموما آنچه‌ از فرهنگ‌های‌ بیگانه‌ دریافت‌ می‌شود چون‌ ریشه‌ و اساس‌ ندارد و صرفا بخاطر تبلیغات‌ گسترده‌ و فراگیر در داخل‌ یك‌ دولت‌ و استفاده‌ از ابزارهای‌ موقعیتی‌ در ذهن‌ و رفتار مردم‌ متبادر و گنجانده‌ می‌شود و این‌ نوع‌ فرهنگ‌ تقلیدی‌ به‌ زودی‌ مندرس‌ شده‌ و پایدار نخواهد ماند و به‌ محض‌ رسیدن‌ چیزی‌ بهتر و جلوه‌دارتر از آن‌، جای‌ خود را به‌ متاع‌ نو می‌دهد، پس‌ در حقیقت‌ آنچه‌ به‌ عنوان‌ فرهنگ‌ لازم‌ و ضروری‌ است‌ تا در روح‌ اجتماع‌ رسوخ‌ كند و دوام‌ یابد، باید قابلیت‌های‌ ویژه‌ برای‌ پذیرش‌ عموم‌ داشته‌ باشد و مردم‌ آن‌ را از عمق‌ روح‌ و جان‌ پذیرا و تحت‌ تاثیر مذهب‌ و عقیده‌ مردم‌ شكل‌ گرفته‌ باشد تا بتواند در كوران‌ تهاجمات‌ فرهنگی‌ مختلف‌ مقاومت‌ و ایستایی‌ از خود نشان‌ دهد و بقا و دوام‌ یابد كه‌ در صورت‌ نفوذ در دل‌ ملت‌ها تاروپود گسترده‌ خودش‌ را در تمام‌ جهات‌ فراگیر و گسترده‌ خواهد نمود.
جای‌ بسی‌ خرسندی‌ است‌ كه‌ ملت‌ بزرگ‌ ایران‌، اگر نتوان‌ گفت‌ میراث‌دار متمدن‌ترین‌ اجتماع‌ بشری‌اند، یقینا میراث‌ دار و صاحب‌ یكی‌ از بزرگترین‌ و بالنده‌ترین‌ تمدن‌های‌ دنیا به‌ شمار می‌آیند و تمدنی‌ با قدمت‌ طولانی‌ كه‌ تحت‌ تاثیر زیباترین‌ و انسان‌سازترین‌ مكتب‌ آسمانی‌ جلا یافته‌ است‌ و در اوج‌ حوادث‌ و تهاجمات‌ فرهنگی‌ آزمون‌های‌ بسیار را از سر گذرانده‌ است‌ و به‌ صورت‌ آنچه‌ ما امروز به‌ عنوان‌ فرهنگ‌ اصیل‌ اسلامی‌، آرمانی‌ ایران‌ می‌شناسیم‌، درآمده‌ است‌ و اما آنچه‌ امروز مایه‌ تاسف‌ است‌ دورماندگی‌ و غفلت‌ از مبانی‌ زیبا و بالنده‌ این‌ فرهنگ‌ و پنهان‌ بودن‌ زوایای‌ درخشانی‌ است‌ كه‌ در عمق‌ و فطرت‌ فرهنگ‌ غنی‌ ایرانی‌ اسلامی‌ پنهان‌ است‌ و شاید در طول‌ مدت‌ زمان‌ آینده‌ مراحل‌ و مراتبی‌ بهتر و پاینده‌تر از فرهنگ‌ ایرانی‌ ظهور كند.
تجربه‌ ثابت‌ كرده‌ است‌ در مقوله‌های‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ هر جا كه‌ یك‌ ایده‌ خاصی‌ رد پای‌ مشخصی‌ از خود به‌ جای‌ گذاشته‌ است‌، و به‌ سوی‌ ایده‌آل‌ مشخصی‌ حركت‌ و پویا بوده‌ است‌، یقینا جریانی‌ پایدار، مستمر و حساب‌ شده‌ را پشت‌ سر به‌ عنوان‌ پشتوانه‌ و چراغ‌ راه‌ با خود داشته‌ است‌. به‌ این‌ معنی‌ كه‌ تمام‌ هنجارها و ناهنجارها، سره‌ها و ناسره‌ها، خوب‌ها و بدها و حتی‌ بهتر و بهترین‌ها در آن‌ شیوه‌ و راهكار بطور نسبی‌ مشخص و معلوم‌ شده‌ است‌. نسبی‌ از آن‌ جهت‌ كه‌ در مقوله‌های‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ هرگز نمی‌توان‌ یك‌ راهكار خاص‌ را به‌ عنوان‌ تنها طرح‌ ممكن‌ و هنجاری‌ كه‌ اجتماع‌ روز بطور كمال‌ و تمام‌ آن‌ را بپذیرد وضع‌ كرد، یعنی‌ اینكه‌ ایده‌ مشخص و معین‌ در بین‌ هزاران‌ راهی‌ كه‌ ممكن‌ است‌ به‌ فرجام‌ پایدار آن‌ بینجامد، همواره‌ در حال‌ جست‌وجو است‌ تا با توجه‌ به‌ آنچه‌ به‌ عنوان‌ میزان‌ و چارچوب‌ اساسی‌ فرهنگ‌ در دست‌ اجرا است‌، بهترین‌ راه‌ را با در نظر گرفتن‌ موقعیت‌ زمانی‌ و مكانی‌ بیابد.
بر همین‌ مبنا می‌توان‌ گفت‌، اگر خواستار آن‌ باشیم‌ كه‌ در دنیای‌ متمدن‌ روز به‌ عنوان‌ تمدن‌ برتر یا حداقل‌ كشوری‌ كه‌ از نظر فرهنگی‌ حرفی‌ برای‌ گفتن‌ و میدانی‌ برای‌ جولان‌ دادن‌ دارد مطرح‌ شویم‌ ناچاریم‌ غبار غربت‌ و تنهایی‌ از چهره‌ این‌ سرمایه‌ عظیم‌ معنوی‌ و غرور بالنده‌ اسلامی‌ ایرانی‌ برداریم‌ و برای‌ القای‌ مفاهیم‌ آسمانی‌ آن‌ بكوشیم‌ تا چهره‌ امروزی‌ و قابل‌ فهم‌ و دارای‌ زوایای‌ متعدد به‌ آن‌ ببخشیم‌، با این‌ اساس‌ كه‌ با كاویدن‌ و جست‌وجو در عمق‌ این‌ گنجینه‌ گرانمایه‌ كه‌ به‌ سرشاری‌ و غنی‌ بودن‌ آن‌ ایمان‌ داریم‌ بالندگی‌ خاص‌ پنهان‌ در آن‌ را بیابیم‌ و با چهره‌یی‌ بشاش‌، گیرا و صمیمی‌، معرفی‌ كنیم‌.
چه‌ این‌ فرهنگ‌ ناب‌ آسمانی‌ هنوز از جهات‌ بسیاری‌ برای‌ وارثان‌ و صاحبان‌ خود نامفهوم‌ است‌ و معتقدیم‌ كه‌ تمام‌ نیازهای‌ فرهنگی‌، راه‌ و روش‌ها، زیبایی‌ها و خوبی‌ها و... در بطن‌ فرهنگ‌ در نهان‌ است‌. اما از آنجا كه‌ همواره‌ در رقابت‌ با فرهنگ‌های‌ مختلف‌ و چه‌ بسا عدم‌ استقبال‌ صاحبان‌ این‌ فرهنگ‌ روبرو بوده‌ است‌ بسیاری‌ از زوایای‌ زیبا و درخشان‌ آن‌ از دیده‌ها دور مانده‌ و چهره‌یی‌ كم‌جان‌ و عقب‌ مانده‌ به‌ خود گرفته‌ است‌ كه‌ نیاز است‌ در یك‌ حركت‌ گسترده‌ توسط‌ سازمان‌های‌ ذی‌ربط‌ با شناخت‌ زوایای‌ متعدد آن‌ و كشف‌ بسیاری‌ از ناهنجارها و تبدیل‌ آن‌ به‌ ممكنات‌، بتوانیم‌ فرهنگی‌ در شان‌ ملت‌ عزیز ایران‌ ارایه‌ دهیم‌ كه‌ شاید غفلت‌ از آن‌ جامعه‌ را به‌ سوی‌ پذیرش‌ فرهنگ‌های‌ پوسیده‌ و غیراسلامی‌ مهیا سازد. همگان‌ بر این‌ امر واقفند كه‌ آنچه‌ به‌ عنوان‌ نیاز فرهنگی‌ در جامعه‌ مطرح‌ است‌، اهمیت‌ تهیه‌ و تدوین‌ یك‌ نظامنامه‌ فرهنگی‌ یا همان‌ برنامه‌ صحیح‌ و كارآمد فرهنگی‌ است‌ كه‌ عشق‌ ورزیدن‌ به‌ فرهنگ‌ اصیل‌ و آرمانی‌ ما را در خود داشته‌ باشد و بتواند نیازهای‌ ما را در راه‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ها و آرمان‌ها تامین‌ و خواست‌ درونی‌ و باطنی‌ مردم‌ را در جهت‌ تحقق‌ بخشیدن‌ به‌ بسیاری‌ از هنجارها و برنامه‌های‌ فرهنگی‌ در جامعه‌ نهادینه‌ سازد.
نجف‌ محمودی‌
دانشجوی‌ دوره‌ دكترا
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید