پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

زرقاوی: تروریست دست‌پرورده‌ی آمریکا


زرقاوی: تروریست دست‌پرورده‌ی آمریکا
اكنون كه زرقاوی، مرد شماره ۲ القاعده به قتل رسیده است، می‌توان به افسانه‌های جعلی كه پیرامون وی و شخصیت او شكل گرفته بود نیز پایان داد.
حائز اهمیت‌ترین دروغی كه درباره زرقاوی گفته می‌شد، این بود كه وی بزرگترین دشمن تمدن غرب بود كه به تنهایی از پیشرفت و بهبود اوضاع عراق ممانعت به عمل می‌آورد و باعث اشاعه وحشت و ترور در جهان بود.
واقعیت این است كه زرقاوی تنها یك شورشی بی‌اهمیت و منزوی بود تا این كه مقامات آمریكایی و انگلیسی تصمیم گرفتند برای دستیابی به اهداف خود در عراق او وی یك تروریست خطرناك بسازند و او را به عنوان شیطانی‌ترین تروریست جهان، معرفی كنند. در واقع مقامات آمریكایی و انگلیسی بودند كه از انسانی معمولی و بی‌اهمیت به نام زرقاوی، یك تروریست تمام عیار ساختند و با خطرناك جلوه دادن او، وی را به شهرت رساندند.
بدون شك باید پذیرفت كه زرقاوی دست‌پرورده‌ی مبلغان غربی است.
زرقاوی تا ژانویه سال ۲۰۰۳، فردی مرموز و ناشناخته به شمار می‌رفت و مقامات سیا از او با نام "گرگ تنها" یاد می‌كردند. گفته می‌شد زرقاوی كه تندروی افراطی و اهل اردن است كه به منظور مبارزه با حكومت افغانستان و نفوذ شوروی سابق در این كشور در سال‌های آخر دهه‌ی هشتاد به افغانستان سفر كرده است.
در طول سال‌های دهه‌ی ۹۰ وی برای مبارزه با پادشاهی اردن مبارزه و به مدت هفت سال زندانی شد. زرقاوی در سال ۲۰۰۲ در حمله‌ی آمریكا به افغانستان زخمی شد و به عراق رفت. گفته می‌شود وی در اوایل سال ۲۰۰۲ فعالیت خود را برای مقابله با نیروهای ائتلافی مستقر در عراق آغاز كرد و تا آن زمان همانند دیگر مخالفان اشغالگران به فعالیت‌های معمولی مشغول بود و به مناطق مختلف عراق سفر می‌كرد.
اما اكنون پس از گذشت سه سال وی به مشهورترین شورشی و خرابكار عراق تبدیل شده است و مرگ او نه تنها مردم عراق، بلكه مردم تمام كشورهای جهان را مسرور كرده است.
دولت آمریكا زرقاوی را بزرگترین تهدید در عراق قلمداد كرده و او را به شدت تحت تعقیب قرار داده بود. دولت بوش حتا برای سر وی جایزه‌ای به مبلغ ۲۵ میلیون دلار تعیین كرده بود (این میزان با جایزه‌ای كه دولت آمریكا برای دستگیری اسامه بن لادن تعیین كرده بود، برابر بود).
در حقیقت باید گفت در سال‌های اخیر در اثر تبلیغات مقامات غربی، اهمیت زرقاوی حتا از بن لادن نیز فراتر رفته و به خطرناك‌ترین تروریست جهان (نیوزویك، ۲۰۰۴) تبدیل شده بود. بسیاری از كشورهای جهان خواستار مرگ وی بودند و تبلیغات منفی غرب در این زمینه به حدی گسترده بود كه او را عامل بروز جنگ داخلی در عراق قلمداد می‌كردند، غافل از اینكه یك فرد به تنهایی قادر نیست یك كشور را به جنگ داخلی بكشاند و باعث بروز اختلافات قوی و جنایات غیرانسانی در آن كشور شود.
هم اكنون آمریكا تصاویر جسد زرقاوی را در سراسر جهان منتشر كرده است تا همگان بدانند كه این شیطان بزرگ سرانجام نابود شده و مردم می‌توانند بار دیگر در صلح و آرامش زندگی كنند!!
اما باید پرسید كشورهای غربی برای ظهور ناگهانی و برق‌آسای زرقاوی به عنوان خطرناك‌ترین تروریست جهان در سال‌های ۲۰۰۲ الی ۲۰۰۶ چه توضیحی دارند؟ چگونه وی در عرض این مدت كوتاه از یك گرگ تنها به خطرناك‌ترین تروریست جهان تبدیل شد و در این زمینه به شهرت جهانی و بین‌المللی دست یافت؟ قطعاً دلیل این امر قدرت و نفوذ زرقاوی در عراق نبود. هر چند وی برخی از حملات تروریستی در عراق (كشتار و بمب‌گذاری) را برنامه‌ریزی می‌كرد، اما میان شورشیان و خرابكاران این كشور، از اهمیت چندانی برخوردار نبود و دیگر شورشیان از وی حمایت نمی‌كردند.
در واقع می‌توان گفت مقامات آمریكایی و انگلیسی برای توجیه عملكرد و سیاست‌های نادرست خود در عراق و نیز برای بهبود وجهه خود، ناگزیر بودند زرقاوی را به عنوان تروریستی خطرناك معرفی كنند تا بتوانند به جنایات خود در این كشور ادامه دهند. در واقع زرقاوی در عراق نقشی ایفا می‌كرد كه از سوی تبلیغاتچی‌های غربی برایش نوشته شده بود.
طبق گزارشی كه در تاریخ سوم اكتبر ۲۰۰۴ از سوی واشنگتن پست به چاپ رسید تا پیش از سال ۲۰۰۳ به ندرت كسی زرقاوی را خارج از كشور اردن می‌شناخت و در فوریه ۲۰۰۳ (شش هفته پیش از آغاز جنگ عراق)، كالین پاول، وزیر امورخارجه آمریكا، برای نخستین بار در سخنرانی خود در سازمان ملل، توجه جهانیان را به زرقاوی جلب كرد. در این سخنرانی كه مطالب بی‌اساس پیرامون وجود كشتار تسلیحات جمعی در عراق عنوان شد، پاول حضور زرقاوی در شمال عراق را تایید و اعلام كرد وی به منظور آموزش و رهبری برخی افراطیون عراقی در این كشور حضور دارد و پل ارتباطی القاعده با عراق است. چهار ماه قبل از سخنرانی پاول، بوش در یك سخنرانی اعلام كرده بود یكی از رهبران القاعده برای درمان‌های پزشكی در عراق به سر می‌برد.
در واقع سخنرانی پاول نقطه آغاز تبدیل زرقاوی از یك گرگ تنها به تروریستی بین‌المللی بود. پیش از آن به ندرت كسی وی را می‌شناخت.
در اواخر سال ۲۰۰۱ تقریباً تمامی رسانه‌ها از القاعده مطالبی منتشر می‌كردند، اما در میان این مطالب به ندرت از زرقاوی نام برده می‌شد.
روزنامه گاردین در سال ۲۰۰۱ هرگز از وی نامی نبرد و در سال ۲۰۰۲ فقط ۲ بار (پس از سخنرانی بوش در ۷ اكتبر) از وی یاد كرد. بی‌بی‌سی نیز در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ هیچ مطلبی درباره زرقاوی منتشر نكرده است. اما پس از سخنرانی پاول، زرقاوی به موضوع اصلی گزارش‌ها و اخبار خبرگزاری‌ها تبدیل شد. روزنامه گاردین در سال ۲۰۰۳، در ۲۳ مقاله خود از وی نام برد و بی‌بی‌سی نیز در همان سال در بیش از ۵۰ مقاله خود درباره‌ی وی مطلب نوشت. در واقع باید مدال تبدیل فردی ناشناس به خطرناك‌ترین تروریست بین‌المللی را به پاول و بوش تقدیم كرد!
از همان آغاز، مقامات آمریكایی برای دستیابی به اهداف و منافع خود به بزرگ‌نمایی قدرت و نفوذ زرقاوی در عراق پرداختند. با توجه به سخنان پاول و بوش در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ چنین برداشت می‌شود كه زرقاوی بانفوذترین شخصیت القاعده و دولت بعثی عراق و رابط بین این دو بود.
در حالی كه هم اكنون مشخص شده است اظهارات فوق بی‌اساس و دروغ محض بوده‌اند. شواهد نشان داد كه بین دولت بعث عراق و گروه القاعده هیچ ارتباطی وجود نداشت. در آن زمان زرقاوی با القاعده ارتباط بسیار اندكی داشت و هیچ شواهدی مبنی بر وجود ارتباط وی با دولت بعث عراق در دست نیست. طبق اظهارات جیسون بروك، نویسنده كتاب القاعده: سایه‌ی تروریسم (۲۰۰۳)، زرقاوی شاید ارتباط اندكی با بن لادن داشت، اما هرگز با عراق، عربستان سعودی و كشورهای متحد آن ارتباط رسمی برقرار نكرد. وی همانند هزاران مبارز دیگر در سال‌های دهه ۱۹۹۰ در افغانستان به مبارزه مشغول بود.بروك همچنین عقیده دارد زرقاوی حتا با القاعده نیز ارتباط جدی و رسمی نداشت.
پاول صرفاً با استناد به حضور زرقاوی در شمال عراق (۲۰۰) و سفر وی به بغداد برای معالجات پزشكی، اعلام كرده بود كه او با دولت بعث عراق در ارتباط است. لازم به ذكر است كه شمال عراق پس از جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ از كنترل صدام خارج و به كنترل سازمان ملل در آمد. در ضمن حزب انصارالاسلام عراق كه زرقاوی به آن پیوست، مخالف صدام و حزب بعث وی بود. بنابراین می‌توان گفت زرقاوی همانند بن لادن، نه تنها با حزب بعث در ارتباط نبود بلكه یكی از مخالفان صدام به شمار می‌رفت.
مقامات غربی همچنین مدعی شدند كه زرقاوی در عراق مشغول ساخت و گسترش تسلیحات كشتار جمعی است. پاول در فوریه ۲۰۰۳ مدعی شد كه یكی از فعالیت‌های تخصصی كه در اردوگاه زرقاوی در شمال عراق انجام می‌گیرد، ساخت و تولید عوامل شیمیایی و میكروبی می‌باشد و وی به آموزش چگونگی ساخت مواد شیمیایی كه در ساخت تسلیحات كشتار جمعی به كار می‌رود، مشغول است. پس از انهدام اردوگاه انصارالاسلام در شمال عراق از سوی نیروهای ائتلافی، روزنامه انگلیسی زبان سان (The Sun) نوشت: اردوگاه عراقی كه محل ساخت سموم شیمیایی بود، منهدم شد. اما باز هم پس از گذشت زمانی اندك معلوم شد این ادعاها نیز پوچ و بی‌اساس هستند.
چند روز پس از حمله نیروهای ائتلافی به این اردوگاه، گزارشگران كه از این مكان دیدن كرده بودند اعلام كردند هیچ سندی مبنی بر ساخت یا انبار تسلیحات شیمیایی در این مكان، یافت نشده است.
می‌توان گفت نیروهای ائتلافی به دلیل عدم توانایی برای توجیه جنگ عراق، توجه خود را بر زرقاوی متمركز كرده و وی را مستمسك قرار دادند. آنها ابتدا با ادعای این كه زرقاوی با القاعده و صدام در ارتباط است، جنگ عراق را بهانه‌ای برای تلافی حملات ۱۱ سپتامبر معرفی كردند، در حالی كه در آن زمان زرقاوی فقط با القاعده در ارتباط بود و هیچ ارتباطی با صدام نداشت. سپس آنها به این شایعه را منتشر كردند كه زرقاوی در عراق مشغول ساخت تسلیحات شیمیایی است. به این ترتیب آنها توانستند حمله به پایگاه وی در شمال عراق را توجیه كنند. در حالی كه زرقاوی هرگز در شمال عراق به ساخت تسلیحات هسته‌ای مبادرت نكرده است. مقامات آمریكایی با توسل به این حربه، كم كم زرقاوی را به عنوان یك تروریست بین‌المللی معرفی كردند. بنابراین جای تعجب نیست كه زرقاوی تصمیم گرفت در سال ۲۰۰۳ وارد عراق شده و قدرت و اختیاراتی را كه نیروهای ائتلافی به وی نسبت داده بودند، عملا به دست گیرد.
حتا زمانی كه زرقاوی در سال ۲۰۰۳ مبارزات خود را با نیروهای ائتلافی در عراق آغاز كرد، فعالیت‌های وی از اهمیت بالایی برخوردار نبود، اما نیروهای آمریكایی به عمد نقش وی را در عملیات‌های تروریستی عراق مهم جلوه دادند و به بزرگنمایی فعالیت‌های وی پرداختند. زمانی كه مقامات آمریكایی و انگلیسی زرقاوی را اصلی‌ترین مانع برقراری صلح در عراق معرفی كردند، سامی رمادانی، پناهنده عراقی و استاد دانشگاه Metropolitan لندن در پژوهش خود اثبات كرد فقط تعداد ناچیزی از حملات تروریستی عراق با نام زرقاوی انجام می‌پذیرد. وی همچنین اعلام كرد اكثر عراقی‌ها از زرقاوی و افرادی از این دست حمایت نمی‌كنند.
هم اكنون بوش و بلر حتا از مرگ زرقاوی نیز سوء استفاده كرده و با اظهار این كه جهان سرانجام از تهدید بزرگی به نام زرقاوی رهایی نیافته است، سعی در توجیه عملكرد نادرست خود در عراق دارند.
در حالی كه حدود یك سال و نیم پیش مقامات آمریكایی مستقر در عراق اعلام كردند كه نیروهای ائتلافی با بزرگنمایی فعالیت‌های زرقاوی در عراق و معرفی وی به عنوان خطرناك‌ترین خرابكار، در افزایش قدرت زرقاوی نقش اساسی ایفا كرده‌اند.
یكی از این مقامات به روزنامه استرالیایی The Age گفته است: با پرداخت هزینه‌های كلان به فرصت‌طلبان و جنایتكاران آنها را وادار می‌كردیم درباره‌ی زرقاوی و فعالیت‌های تروریستی وی به جعل و نشر اكاذیب بپردازند و به این ترتیب او را به عنوان عامل اصلی تمام حملات تروریستی عراق معرفی كنند.
قدرت افسانه‌ای زرقاوی، ساخته و پرداخته‌ی نیروهای ائتلافی است. آنها با بزرگنمایی قدرت زرقاوی نه تنها به تحریف حقایق پرداختند، بلكه وی را به ارتكاب جنایات تشویق و ترغیب كردند.
آنها برای وی نقش خطرناك‌ترین و شیطانی‌ترین تروریست جهان را رقم زدند و او نیز با خوشحالی تمام به ایفای نقش خود پرداخت. همانگونه كه لورتا ناپولنی، نویسنده كتاب عراق آشوب‌زده: زرقاوی و نسل جدید، اظهار می‌دارد، زرقاوی افسانه‌ی ساخته‌ی آمریكا را به واقعیت تبدیل كرد. وی در این راه از یك یاغی و مبارز ناچیز به رهبر القاعده در عراق تبدیل شد.
حملات تروریستی زرقاوی در راستای تعریفی كه غرب از وی ارایه داده بود، طراحی شد. سیاستمداران آمریكا در سال ۲۰۰۳ یك مبارز كاملاً معمولی را انتخاب و به او عنوان رهبر تروریست‌ را دادند و وی بعدها واقعاً به یك رهبر تروریست تبدیل شد. هر چند وی در سال ۲۰۰۳ علیرغم ادعای مقامات غربی یكی از اعضای مهم و برجسته القاعده به شمار نمی‌رفت، اما بعدها در اثر تبلیغات آمریكا و انگلیس به یكی از اعضای برجسته بزرگترین گروه تروریستی تبدیل شد.
در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ میلادی مقامات و روزنامه‌نگاران غربی با بزرگنمایی نقش زرقاوی در حملات تروریستی و آشوبگرانه عراق، حس قدرت‌طلبی را در وی افزایش داده و او را به ادامه فعالیت‌های تروریستی خود ترغیب كردند. نیروهای ائتلافی زرقاوی را به عنوان یك فرد شیطان‌صفت معرفی كردند و او نیز با قتل نیك برگ، گروگان آمریكایی و پخش فیلم‌های ویدیویی این جنایت ادعای آنها را به اثبات رساند. زرقاوی در تمامی مراحل فعالیت‌های خود دروغ‌ها و شایعات تبلیغاتچی‌های غرب را به واقعیت تبدیل می‌كرد. همانگونه كه لورتا ناپولنی اظهار می‌دارد، زرقاوی نقشی را كه سال‌ها قبل از سوی تبلیغاتچی‌های غرب، مقامات كردهای عراق و دولت آمریكا برای وی طراحی شده بود را به مرحله اجرا در آورد و افسانه‌ی خطرناك‌ترین تروریست جهان را به واقعیتی دلخراش تبدیل كرد.
مرحله آخر این افسانه را مرگ زرقاوی تشكیل می‌دهد. هم اكنون نیروهای ائتلافی مرگ وی را به عنوان بزرگترین پیروزی خود تلقی می‌كنند و مدعی هستند كه مرگ این شخص سرآغاز استقرار دموكراسی در عراق است.
در حالی كه باید گفت زرقاوی عامل بی‌ثباتی عراق و عدم استقرار دموكراسی در این كشور نبود و مرگ وی نیز در موقعیت بحران این كشور تفاوتی ایجاد نخواهد كرد. زرقاوی تهدید و وحشتی بود كه نیروهای ائتلافی آن را ساخته و پرداخته بودند. با توجه به این واقعیت نمی‌توان گفت مرگ وی می‌تواند در توجیه جنگ و بهبود اوضاع عراق نقشی داشته باشد.
نویسنده: برندان اونیل
منبع:سایت عملیات روانی
منبع: آنتی وار
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید