جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

مرگ دجال


مرگ دجال
هلاكت ابومصعب زرقاوی رهبر شاخه القاعده در عراق، مهمترین تیتر خبری رسانه های جهان طی روزهای اخیر بود. كشته شدن زرقاوی كه در عراق به «دجال» و«مفسد فی الارض» ملقب شده بود، موجی از شادی در این كشور به ویژه در میان شیعیان پدید آورد. در مقابل گروهی نیز در عراق وجهان عرب كه با او هم عقیده ویا همداستان بودند از مرگ وی گریستند واز او به عنوان شهید وقهرمان امت یاد كردند.
هلاكت ابومصعب زرقاوی رهبر شاخه القاعده در عراق، مهمترین تیتر خبری رسانه های جهان طی روزهای اخیر بود. كشته شدن زرقاوی كه در عراق به «دجال» و«مفسد فی الارض» ملقب شده بود، موجی از شادی در این كشور به ویژه در میان شیعیان پدید آورد. در مقابل گروهی نیز در عراق وجهان عرب كه با او هم عقیده ویا همداستان بودند از مرگ وی گریستند واز او به عنوان شهید وقهرمان امت یاد كردند.
زرقاوی كه نام اصلی او احمد فاضل النزال الخلایه است در سال ۱۹۶۶ در شهرك زرقا، در شمال غرب امان، پایتخت اردن به دنیا آمد و بعدها كنیه ابومصعب و نام شهر زرقا را برخود نهاد و به ابومصعب الزرقاوی مشهور شد. زرقاوی اولین بار به عنوان رهبر گروه شورشی «توحید و جهاد» در عراق ظاهر شد. این گروه اواخر سال ۲۰۰۴ میلادی در شبكه القاعده ادغام شد و زرقاوی به عنوان رهبر وامیر القاعده در عراق معرفی شد.
زرقاوی نمادی است از جریان سلفی وتكفیری كه دارای قرائتی متحجرانه از اسلام هستند. سلفی ها در قرائت خود از احكام اسلامی رویكرد اخباریگری دارند وعقلانیت را برنمی تابند واز سویی تحقق اهداف خود(از جمله احیای خلافت اسلامی) را در شیوه های خشونت آمیز جست وجو می كنند. زرقاوی واسلاف وی این خشونت را در قالب «جهاد» توجیه كرده وبا استناد به آیات وروایات اعمال خشونت علیه سایر مسلمانان(خصوصا شیعیان) را جایز می شمرند. برای نمونه ابن تیمیه پدر ورهبر معنوی ایده سلفی در كتاب الفتاوی(جزء ۲۸) می گوید: «كفر برخی از مسلمانان مانند شیعه عظیم تر از كفار اصلی است وقتل آن ها از خوارج واجب تر است!»
تفكر سلفی وتكفیری از دیرباز در جهان اسلام وجود داشته وخسارت های زیادی را به مسلمانان تحمیل كرده است، اما با تلاش ودرایت علمای فریقین آتش آن تا مدت ها خاموش شده بود. این جریان زمانی با حكام جور(رژیم های استبدادی) درافتاده وشعار ایجاد حكومت وخلافت اسلامی را سرداده وگاه متعرض شیه ومقدسات آن شده است. اما سلفی ها از هیچ یك از این اقدامات طرفی نبسته ودچار نوعی سرخوردگی شده اند. شاید تمایل به خشونت برخاسته از این ناكامی ها باشد ودر باره ابومصعب زرقاوی، سوابق وی در اردن به روشنی از آشفتگی وناكامی اجتماعی ـ روانی او پرده برمی دارد.
حوادث آغاز هزاره سوم بستر نشو ونمای دوباره این تفكر خطرناك را فراهم ساخت. حمله آمریكا ومتحدانش به افغانستان وعراق روحی تازه در كالبد سلفی گری دمید وعراق بستری مناسب برای حضور جوانان سلفی از اقصا نقاط جهان عرب واسلام گردید وبه تعبیر یكی از پژوهشگران آمریكایی این سرزمین تبدیل به «بهشت مجاهدان» گردید. این تعبیر شاید خالی از مبالغه نباشد اما در این واقعیت تردیدی نیست كه جوانان پیكارجو در عراق به سودای بهشت صدها عملیات انتحاری انجام داده اند كه بیشترین قربانی آن شهروندان بی گناه عراقی بوده اند.
مرگ زرقاوی بیش از همه دستمایه پیروزی اشغالگران امریكایی در عراق قرار گرفته وكاهش محبوبیت جرج بوش را تا حد زیادی جبران كرده است. همزمانی مرگ زرقاوی با تكمیل دولت مالكی دستاوردی بزرگ برای حاكمیت جدید عراق محسوب می شود، اما آمریكا به عنوان سردمدار پروژه عراق نوین بیش از همه احساس غرور می كند. از این رو برخی ناظران همچنان این پرسش مهم را مطرح ساخته اند كه آیا آمریكا تاكنون قادر به از میان بردن زرقاوی نبوده است؟ وآیا زرقاوی وامثال زرقاوی دست پرورده های پنهانی سرویس هاس جاسوسی سی آی ای وموساد نیستند كه هر گاه تاریخ مصرف آن ها به پایان می رسد پاكسازی می شوند؟
صرف نظر از این گمانه زنی ها، نكته مهم آن است كه خلا زرقاوی جریان خشونت برخاسته از بنیادگرایی اسلامی در عراق وخارج عراق را تحت تاثیر قرار خواهد داد، اما این جریان كه برخاسته از اندیشه متحجرانه سلفی وتكفیری است به كلی از بین نخواهد رفت، خصوصا آن كه سازمان القاعده دارای تشكیلات پیچیده وگسترده ای است كه غیاب رهبران چندان خللی در روند كلی آن ایجاد نمی كند.
سازواره موزاییكی عراق وعدم بلوغ این كشور در ابعاد سیاسی وامنیتی وفرهنگی از یك سو وحضور اشغالگران بیگانه در این سرزمین از سوی دیگر، همچنان بستر استمرار خشونت با رویكرد سلفی(در كنار تفكر بعثی) را فراهم می آورد.
رهایی عراق وجهان اسلام از اندیشه زرقاوی در وهله مستلزم عزمی راسخ در مقابله با خشونت وخشكانیدن ایده تكفیری وفراخوان به وحدت اسلامی است. اما گام مهم تر شاید در استمرار روند سیاسی وقانونی عراق خلاصه می شود، روندی كه مبانی عراق نوین (از جمله دمكراسی وفدرالیسم وهمزیستی مسالمت آمیز طائفه ای وقومی) را در این كشور نهادینه كرده و در نتیجه ثبات وامنیت را برای عراق به ارمغان آورده وزمام امور را از اشغالگران می رباید.
نكته جالب توجه آن است كه جریان ترور و اشغالگری در عراق لازم وملزوم یكدیگر شده اند. از این رو رهایی از هر یك به مثابه رهایی از طرف دیگر خواهد بود. آیا مرگ دجال مقدمه ای برای خروج كفار از سرزمین رافدین خواهد بود!؟
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید