پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


شهر و مدرنیته


شهر و مدرنیته
دهادی جابری مقدم، مرتضی، ،۱۳۸۴ شهر و مدرنیته، با مقدمه سیدمحسن حبیبی، شهرام پازوكی، تهران، انتشارات فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی.
یكی از پدیده هایی كه در طول ده سال اخیر به شیوه های مختلف شاهدش بوده ایم، «فلسفی نویسی مبالغه آمیز» و گاه «فلسفی زدگی» و آن هم عمدتاً به شكل تاثیرپذیری از گروهی از نحله های فكری پسامدرن بوده است كه اصولاً درباره اعتبار آنها در شناخت و درك جامعه ما جای شك و تردید زیادی وجود دارد. این امر كه به صورت موجی گسترده علوم انسانی را به طور كلی و علوم اجتماعی را به طور خاص فرا گرفته است، از خلال انتشار تعداد بی شماری كتاب با موضوع هایی با عنوان «پسامدرن» كه بسیاری از آنها نیز صرفاً ترجمه های دست و پا شكسته و غیرمستقیم از زبان انگلیسی به فارسی بوده است، مشاهده می شود. البته می توان در این پدیده جنبه مثبتی را هم دید كه همان گریز و روی برگرداندن از درك و برداشتی پوزیتیویستی است كه سال های سال این علوم را در دست خود اسیر كرده و ثمره آنها را به حد نظرسنجی هایی بی حاصل با نتایجی از پیش معلوم شده تقلیل داده بودند. اما بعد منفی این موج قابل تامل تر و تا اندازه ای مخرب تر شمرده می شود، بعدی كه خود را عمدتاً به صورت جدا افتادن نویسندگان و مولفان از مسائل عینی و واقعی جامعه نشان می داد و در نهایت هر چه بیشتر این تصور را تقویت می كرد كه گویی كاربرد و عمل با نظریه و تفكر در تضادی آشتی ناپذیر قرار دارند. این موج فراتر از علوم اجتماعی و انسانی در سال های اخیر به دانشكده های هنر و معماری نیز راه یافته بود و این بیم می رفت (و هنوز می رود) كه در برابر آن شاهد بروز نوعی واكنش عمل گرایانه باشیم كه بار دیگر به روندی عقل گریزانه و سطحی نگرانه دامن بزند. اما خوشبختانه انتشار برخی از كتاب های جدید كه حاصل تحقیقات دانشگاهی است گویای آگاهی پژوهشگران نسبت به این خطر و تمایل آنها به حفظ تعادلی مفید در این زمینه است. كتاب «شهر و مدرنیته» را باید یكی از تلاش های مفیدی دانست كه در طول سال های اخیر برای نگاه به شهر از دیدگاهی عمیق تر از صرف مسائل كاربردی و روزمره به انجام رسیده است. تاكیدی كه مولف بر اهمیت دامن زدن به مباحث نظری شهر و به ویژه در پیوند مفهومی شهر و شهرنشینی از یك سو و مدرنیته از سوی دیگر دارد نیز در همین چارچوب قابل درك است. حسن كتاب حاضر اصولاً در آن است كه در عین دامن زدن به مباحث فلسفی از خلال مصادیقی كه ارائه می دهد و از طریق تاكیدی كه بر تاریخ اندیشه شهرسازی دارد دچار لغزش «فلسفی زدگی» نشده است. تحلیلی كه در كتاب ارائه شده به نحو روشنی نظریه های شهری پیش مدرن و مدرن را با یكدیگر مقایسه كرده و به نتایجی تعمیم پذیر می رسد. با این وصف بخشی كه در كتاب به موضوع ایران اختصاص یافته است و عنوان «شهر ایرانی و مدرنیته» بر خود دارد را تنها می توان به مثابه مقدمه ای برای ورود به بحث گسترده شهرنشینی و مشكلات آن در كشور ما به حساب آورد و باید انتظار داشت كه تداوم تفكر مولف او را به تعمیق بیشتر بر این موضوع بكشاند و فراتر از رویكرد تاریخی كه در این بخش عرضه كرده است به پاسخ دهی به این پرسش اساسی هدایت كند كه آیا هیولایی به عنوان شهرنشینی كه امروز ما همگی با آن دست به گریبان هستیم، را باید بیشتر حاصل شكست پروژه مدرنیته در این پهنه دانست و یا باید آن را نتیجه منطقی نوع خاصی از مدرنیته كه این جامعه در صد سال گذشته تجربه كرده است، به حساب آورد؟
ناصر فكوهی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید