شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


محبوب آقای دلهره


محبوب  آقای  دلهره
● نگاهی به فیلم «سایه یك شك» ساخته آلفرد هیچكاك پخش شده از سینما چهار
«بعضی فیلم ها برش هایی از زندگی هستند اما فیلم های من برشی از كیك است.»(آلفرد هیچكاك)
برنامه سینما چهار در هفته گذشته یكی از فیلم های آلفرد هیچكاك با نام «سایه یك شك» از شبكه چهار پخش كرد. در این فیلم كه یكی از جذاب ترین آثار هیچكاك به شمار می رود، جوزف كاتن، ترزا رایت، مك دانالدكری، هنری تراورز، پاتریشیا كالینگ و هیوم كرونین بازی می كنند.فیلمنامه فیلم «سایه یك شك» را تورنتون وایلدر، نمایشنامه نویس مشهور براساس داستانی از گوردون مك دانل نوشته است. «سایه یك شك» فیلمی ۱۰۸ دقیقه ای و محصول سال ۱۹۴۳ آمریكاست.
● خلاصه فیلم
چارلی دختر جوان یك خانواده متوسط در شهری كوچك در آمریكا به نام سانتارزا كه از وضعیت روحی خوبی برخوردار نیست، دعوت از دایی اش را تنها راه ایجاد تغییر روحی خود و خانواده اش می داند. غافل از آنكه دایی كه نام او هم چارلی است در راه خانه خواهرش است. دختر جوان كه رابطه عاطفی نزدیكی با دایی اش دارد متوجه برخوردهای مشكوك آقای چارلی می شود و بالاخره درمی یابد كه دایی او، همان قاتل قتل های زنجیره ای زبان بیوه است كه در واقع برای فرار از پلیس به خانه خواهرش پناه آورده است. چارلی از یكسو نمی تواند حضور دایی اش در خانه را تحمل كند و از سویی دیگر نگران وضعیت روحی مادرش است...
● نابغه ای كه اسكار نگرفت
سرآلفرد جوزف هیچكاك در سال ۱۸۹۹ در انگلیس به دنیا آمد. او فرزند دیلیلم هیچكاك، میوه فروش و همسرش اما بود. او كه یك كاتولیك كامل بار آمده بود به كالج سنت ایگناتیوس پیوست. در دوران كودكی، یك بار پدرش او را به همراه یك نامه به اداره پلیس محلی فرستاد. افسر پلیس نامه را خواند و بلافاصله به مدت ده دقیقه به دستان آلفرد دستبند زد. بعد دستبند را باز كرد و برایش توضیح داد كه این سرنوشت كسانی است كه كارهای بد انجام می دهند. هیچكاك از آن روز به بعد همیشه از پلیس می ترسید.
هیچكاك در سال ۱۹۲۰ به عنوان طراح تیتراژ فیلم های سینمایی وارد عالم سینما شد. او كه در استودیوی فیلمسازی لاسكی كار می كرد در عرض دو سال برای تمام فیلم هایی كه در این استودیو ساخته می شد، تیتراژ ساخت. در سال ،۱۹۲۳ هیچكاك این شانس را یافت تا وارد حرفه كارگردانی شود. قضیه از این قرار بود كه كارگردان فیلم «همیشه به همسرت بگو» وسط فیلمبرداری بیمار شد و هیچكاك فیلم را تمام كرد. روسای كمپانی فیلمسازی كه تحت تاثیر كار آلفرد قرار گرفته بودند به او فرصت دادند تا اولین كارگردانی اش را در فیلم «شماره ۱۳» تجربه كند. اگرچه پیش از اینكه فیلم تمام شود استودیوی فیلمسازی اعلام كرد كه دیگر در انگلیس فعالیتش را ادامه نمی دهد. پس از این، هیچكاك دستیار كارگردان فیلم هایی شد كه توسط كمپانی گینز بورد پیكچرز تهیه می شد. چندی بعد هیچكاك این شانس را یافت تا یك فیلم با نام «باغ تفرج» (۱۹۲۵) را كه محصول مشترك انگلیس و آلمان بود كارگردانی كند. پس از آن هیچكاك فیلم های زیادی را كارگردانی كرد، فیلم های درخشانی ساخت و به یكی از تاثیرگذارترین فیلمسازان تاریخ سینما تبدیل شد. هیچكاك را به سبب هیجان و دلهره ای كه در فیلم هایش جاری است «آقای دلهره» نامیده اند. در اكثر فیلم های هیچكاك تم اصلی جنایتی است كه پرده از هویت انسان ها برمی دارد. هیچكاك فیلم های زیادی ساخته است كه از آن همه می توان به «مستاجر»، «مردی كه زیاد می دانست»، «ربكا»، «بدنام»، «طناب»، «پنجره عقبی»، «روانی»، «پرندگان»، «خبرنگار خارجی»، «حق السكوت»، «خرابكار»، «مرد عوضی»، «سرگیجه»، «شمال از شمال غربی»، «جنون» و ... اشاره كرد. هیچكاك در فیلم هایش نوآوری های متعددی داشته است. مثلاً فیلم «طناب» او از نخستین فیلم های سینماست كه تنها در یك لوكیشن ساخته شده است. هیچكاك به رغم آوازه اش در عالم سینما هرگز موفق به دریافت جایزه اسكار نشد. اگرچه در مراسم اسكار سال ۱۹۶۷ جایزه ایروینگ تالبرگ به او اهدا شد.
● از زبان كارگردان
«همیشه تماشاگر را وادار كنید تا حد ممكن رنج بكشد.»
«انیمیشن سازان بهترین سیستم جذب بازیگر را دارند، اگر از یك بازیگر خوششان نیامد پاره اش می كنند!»
«مدت زمان یك فیلم ارتباط مستقیم با تحمل مثانه آدم دارد.»
«كری گرانت تنها بازیگری است كه همیشه بهش علاقه مند بوده ام.»
«زنان موطلایی قربانیان خوبی هستند، آنها شبیه برف دست نخورده ای هستند كه رد خونی را نشان می دهد.»
«وقتی یك بازیگر به سراغم می آید و می خواهد درباره شخصیت اش با من بحث كند، می گویم این شخصیت همینطوری توی فیلمنامه هست. اگر بگوید: پس انگیزه من چه می شود؟» می گویم: «دستمزدت».
«فیلم خوب، فیلمی است كه به قیمت شام بیرون و بلیت سینما و پول پرستاری كه می گیرید تا بچه تان را در خانه نگه دارد بیارزد.»
«قتل ها را مثل صحنه های عاشقانه تصویر كنید و صحنه های عاشقانه را مثل قتل ها.»
«اگر فیلمی خوب باشد، حتی اگر صدای فیلم هم قطع شود باز هم تماشاگر می تواند كاملاً بفهمد فیلم چطور پیش می رود.»
«از نظر من فیلم روانی، كمدی بود».
● فیلم محبوب آلفرد هیچكاك
- آلفرد هیچكاك در اكثر فیلم هایش حضوری بسیار كوتاه داشته است. در فیلم «سایه یك شك» نیز او را در قطاری كه به سمت سانتاروسا می رود در حالی می بینیم كه مشغول بازی ورق است.
- هیچكاك، «سایه یك شك» را فیلم محبوب خود نامیده است.
- پاتریشیا كالینگ كه در فیلم نقش اما نیوتن را بازی می كند دیالوگ هایی را كه در صحنه گاراژ بین چارلی (ترزا رایت) و جك (مك دانالدكری) رد و بدل می شود نوشته است.
- ادنامی ووناكوت بازیگر نقش آنا نیوتن و استلاجیول كه نقش كاترین، دوست چارلی را بازی می كند از اهالی محلی سانتارزا بودند، جایی كه صحنه های فیلم، فیلمبرداری شد. بسیاری از سیاهی لشكرهای فیلم هم محلی های شهری بودند كه آنقدر از هالیوود دور بود كه باعث شد تهیه كنندگان فیلم از خیر بازیگران حرفه ای بگذرند.
- نام والسی كه در طول فیلم بارها به آن اشاره می شود، «والس مری بیوه» بود.
- نام «چارلی» تقریباً صد و هفتاد بار در فیلم شنیده می شود.
● تریلر دیگر از هیچكاك
«سایه یك شك» همچون بسیاری از فیلم های هیچكاك، فیلمی پلیسی جنایی است كه علاوه بر پایبندی به قواعد این ژانر، ویژگی های مختص به سینمای آلفرد هیچكاك را هم می توان در آن دید. چارلی قاتلی است كه می خواهد برای فرار از پلیس هویتی دیگر را به خود بگیرد. مسئله هویت دیگر همیشه از دغدغه های این فیلمساز مشهور انگلیسی بوده است. اما در این فیلم چارلی به جای اینكه هویتی دیگر را جعل كند و به سراغ یكی از هویت های متعارض برود كه معمولاً هر مردی تجربه می كند. او نقش یكی دایی جذاب را بر عهده می گیرد. مردی كه نشانه های برجسته ای از خود در خاطرات خانواده نیوتن به جا گذاشته است. اما از همان ابتدای فیلم، تعقیب و گریزهایی كه از دریچه دوربین، هیچكاكی از كار درآمده ما را متوجه دلهره و هیجانی می كند كه خاص فیلم های هیچكاك است. در فیلم «سایه یك شك» تاكید زیادی بر مسئله هویت می شود. چه هویت اجتماعی نیوتن ها، به عنوان خانواده ای متوسط و چه هویت منحصر به فرد هر یك از اعضای خانواده كه برجسته تر از كاراكترهای فیلم های دیگر هیچكاك است. فیلم «سایه یك شك» هم داستان سفر چارلی جوان برای یافتن هویت واقعی دایی چارلی است. نام فیلم «سایه یك شك» متشكل از دو كلمه ای است كه مبتنی بر ناپایداری هویت انسانی است. سایه، تصویری ناپایدار از شخص است، و شك هم كه اساساً قابل اعتماد نیست.
● متوسط ها
شاید «سایه یك شك» از معدود فیلم های هیچكاك باشد كه در آن مستقیماً به مفاهیم اجتماعی اشاره شده است. اگرچه وقتی جنایت یك پای ثابت اكثر آثار هیچكاك است، زمینه های اجتماعی جنایت نیز در زیر متن این فیلم ها وجود دارد. اما در فیلم «سایه یك شك» در دیالوگ ها كاملاً به مسائل اجتماعی اشاره می شود. آرزوهای طبقه متوسط جامعه كه در پشتكار اغراق آمیز آنا نیوتن انعكاس یافته، در كنار علاقه جمعی خانواده برای مطرح شدن در گستره ای بزرگتر و همچنین دیالوگ هایی كه به دغدغه های طبقه متوسط جامعه اشاره دارند تصویری متفاوت از موقعیت ها در فیلم های هیچكاك ارائه می كنند. در صحنه ای از فیلم، چارلی وقتی می خواهد توجیهی برای قتل زنان بیوه ثروتمند ارائه كند برای خواهرزاده اش از زمینه های زندگی بیرحمانه اجتماعی در شهرهای بزرگ حرف می زند. زمینه هایی كه دایی چارلی را به یك قاتل زنجیره ای تبدیل كرده است. هیچكاك در فیلم «سایه یك شك» تصویری از زندگی یك خانواده متوسط آمریكایی را خلق می كند؛ تصویری كه گاه هولناك تر از جنایت های چارلی به نظر می رسد. تصورش را بكنید كه پدر خانواده و دوستش، هرب برای استراحت دادن به مغزشان، نقشه قتل یكدیگر را می كشند!
● چارلی و دایی چارلی
دایی و خواهرزاده ای كه هم نامشان یكی است و هم رابطه عاطفی تنگاتنگی با هم دارند نقش های اصلی فیلم هستند. هیچكاك در ابتدای فیلم در دو صحنه و با استفاده از جادوی سینما نزدیكی این دو را به شكلی تصویر می كند كه توی ذوق تماشاگر نمی خورد. در صحنه اول، چارلی از راست به چپ روی تخت دراز كشیده و یك خانم از روبه رو وارد اتاق می شود. چند دقیقه بعد در صحنه ای دیگر چارلی جوان از چپ به راست روی تخت خوابیده و كسی از روبه رو وارد اتاق می شود. به جای اینكه از روش دم دستی دیالوگ های همسان برای نشان دادن نزدیكی عاطفی دایی و خواهرزاده استفاده شود این اتفاق به شكلی ناب، یعنی با استفاده از قرینه سازی تصاویر رخ داده است.
برداشت چارلی جوان و دایی اش از همدیگر در طول فیلم دستخوش تغییر می شود. در واقع بر هم نیفتادن برداشت آنها از یكدیگر با هویت واقعی شان چالشی است كه به پیشبرد داستان فیلم كمك می كند. چارلی جوان درمی یابد كه دایی اش ورای مرد دوست داشتنی خاطره ها، قاتلی بیرحم است و دایی چارلی نیز متوجه می شود كه نمی تواند روی كمك خواهرزاده ای كه پی به راز او برده حساب كند. در اواسط فیلم است كه تماشاگر می فهمد دایی چارلی و چارلی جوان خیلی هم با هم جور نیستند. آنها دو دیدگاه كاملاً متفاوت نسبت به زندگی دارند.
● بودن یا نبودن
یكی از مهمترین تفاوت های فیلم «سایه یك شك» با دیگر فیلم های آلفرد هیچكاك، وجود دیالوگ هایی است كه به فیلم جدای از وجه سرگرم كنندگی، باری فلسفی می دهد. اگرچه در فیلم های این فیلمساز انگلیسی ضمن پی گرفتن ماجرای جنایتی كه در فیلم اتفاق افتاده، گریزی هم به گذشته افراد زده می شود (و این كار غالباً با خلق هنرمندانه موقعیت فعلی پرسوناژ انجام می شود) اما در فیلم «سایه یك شك» شخصیت ها علناً درباره فلسفه زندگی حرف می زنند و درونشان را در دیالوگ هایشان بیرون می ریزند. دو شخصیت اصلی فیلم در صحنه های مختلف چیزهایی درباره جایگاه آدم ها در جهانی كه زندگی می كنند می گویند. چنین موقعیتی در فیلم های هیچكاك كمتر دیده شده است.
● شصت و سه سال پس از «سایه یك شك»
فیلم «سایه یك شك» در سال ۱۹۴۳ ساخته شده، یعنی شصت و سه سال پیش، اما هنوز هم از بسیاری جهات فیلم برجسته ای به نظر می رسد. شخصیت پردازی كم نقص به همراه خلق دلهره با زاویه ای كه دوربین ها به تصاویر می دهند از عمده ترین ویژگی های «سایه یك شك» است. با اینكه تماشاگر فیلم نیمه های فیلم تقریباً مطمئن می شود كه دایی چارلی قاتل است اما جذابیت و هیجان تا صحنه پایانی فیلم هم پابرجا می ماند. هیچكاك برای خلق كلیدهای یك ماجرای جنایی از تمام امكانات استفاده می كند.تعداد این نشانه ها آنقدر برجسته می شود كه نمی توان هیچ كدامشان را كلید اصلی حل معمای فیلم دانست. یك ماجرای عاشقانه هم چاشنی فیلم می شود تا بر جذابیت های فیلم بیفزاید. نمی دانم بقیه تماشاگران موقع تماشای فیلم «سایه یك شك» چه احساسی دارند. اما من داشتم فكر می كردم حیف است آدم برای كسی كه شصت و سه سال پیش فیلمی با این جذابیت ساخته، تنها از عنوان فیلمساز استفاده كند. به نظر شما «هیچكاك» اعجوبه نبوده؟
مجتبی پورمحسن
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید