شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


یه بهت گنگ آنی


یه بهت گنگ آنی
● نگاهی از سر تمجید و تاسف بر قصه منظوم «دریا پری، كاكل زری»
كتاب «دریا پری كاكل زری» با بن مایه ای از ژانر افسانه پرداختی قصه گونه دارد و در یك نگاه كلی می توان آن را « قصه منظوم» نامید. قصه منظومی كه در ردیف دخترای ننه دریا و پریای شاملو و علی كوچیكه فروغ فرخزاد جای می گیرد.
هر چند كه به لحاظ ساختار قصه ای از پریا و دخترای ننه دریا فاصله می گیرد اما به سبب زبان و طنز تند اجتماعی كه دارد بیش از پیش به علی كوچیكه نزدیك می شود.
«دریا پری كاكل زری» كتابی است با ریخت ظاهری جذاب برای كودكان ، ریتم تند و رقص انگیز ، توجه به پیوندهای آوایی، كلام طنز و شیطنت در كاربرد بازی های كلامی و رفتار های كودكانه ای از نوع دوستی و قهر و آشتی، انباری از كلیشه های كلامی با نام و نشانه هایی از قصه ها و كارتون های مشهور كودكان، همه و همه به ما می گویند كتاب اصلاً برای كودكان، حتی كودكان خردسال درآمده است. اما به تدریج با عبارت ها و مفاهیم دشوار و گاه خیلی بزرگسالانه و بعضاً بد آموز در متن روبه رو می شویم كه نشان می دهد مخاطب اثر كودكان نیستند.
قصه منظوم «دریا پری كاكل زری» به شیوه قصه های عامیانه با یكی بود یكی نبود آغاز می شود. نخست به توصیف پری سپس به محیط زندگی اش یعنی دریا می پردازد اما این پری بیش از آنكه یك پری دریایی باشد دختری لوس و ننر و سركش و شرور است:
یه پری آتیشپاره قد نخود/ دس به كمر ، سرتق و قد/ یه خوشگلك، گوله نمك/ همش پی دوز و كلك...
این پری خیلی هم دریایی نیست چون دریایی كه او توصیف می كند نه نماد پاكی و نور بلكه نماد یك طبقه اجتماعی بی تحرك است. پری در این طبقه اجتماعی می گوید: حوصله ام سراومده/ كفرم دیگه دراومده/ نه كافه ای، مغازه ای / نه اتفاق تازه ای / همه كچل، همه خواب/ گندیده توی مرداب...
دریا در این قصه هم نماد یك طبقه اجتماعی است كه به مرداب مانند شده و هم نماد پاكی و نور و سرزمین روح كه بعداً خواهد آمد. همانطور كه در ماهی سیاه كوچولو و پری كف ها، و هر قصه دیگری كه قهرمان می خواهد چارچوب فكری خود را بشكند، اندرزگویان سر راهش سبز می شوند، در این قصه نیز ناصح ناپیدایی با همان اندرزهایی كه در علی كوچیكه آمده پری را از رفتن به خشكی بر حذر می دارد:
پری بلا / ماهی طلا / شكر خدا جات توی دریا راحته/ دریا جهان نعمته/ هر چی بخواهی خورد و خوراك فراهمه/ كور و كچل نیستی پری چی چی ات كمه...
چنانكه پیشتر اشاره شد گلی ترقی در پرداختن این قصه بیش از همه از علی كوچیكه فروغ تاثیر گرفته، این تاثیر تا جایی است كه با جابه جایی نام های علی و پری در تضمین عبارت بالا به میزان توجه مولف به قصه علی كوچیكه می توان پی برد.
در هر حال پری پا به خشكی می گذارد و از خستگی به خواب می رود و خوابی می بیند كه سراسر قصه را از این به بعد می پوشاند یعنی بخش عمده وقایع در خواب می گذرد و هم در خواب پایان می گیرد:
سه شب تموم گرفت خوابید / خواب یه خرچرون رو دید/ یه خرچرون كاكل زری/ با یه الاغ عرعری
هیچكس غیر از همان خرچرون كاكل زری به پری دریا اعتنا نمی كند.
كاكل زری از پری می پرسد: اسمت چیه سلیطه / بی چادر و شلیته؟/ پری با ناز و عشوه جواب می دهد:
به فارسی خوب دری / به من میگن خانوم پری
پری و كاكل زری خود را به هم معرفی می كنند این معارفه اما با طنزی تمسخر آمیز كه در این قصه به كار آمده انجام می گیرد كه خود از همان دوگانگی و تناقض در پرداخت شخصیت ها بهره دارد:
چه بوی خوب پشگلی / الاغ لنگ خوشگلی/ چه گیوه های پاره ای/ شلوار خوش قواره ای...
پری آنقدر چاپلوسی كاكل زری را می كند كه پسرك به او علاقه مند می شود!
پری و كاكل زری بعد از بازی به مهمترین اتفاق زندگی خود می رسند یعنی آمیزش آدمی و پری و این نقطه عطف قصه و محمل اصلی اندیشه مولف واقع می شود:
زیر درخت چنار / یه لقمه نون و خیار/ بعدش یه چرت عالی...
بعد هم از كاكل زری می خواهد كه با او عروسی كند اما كاكل زری او را از سر خود وا می كند و به خواهش پری برای رفتن به ته دریا رضایت نمی دهد. پس پری با خاطره این دیدار به دریا بازمی گردد، نخست كینه كاكل زری را به دل می گیرد، اما سرانجام به نیمه بیدارش می رسد و در این شناخت است كه دیگر خشونت و سركشی را از خاطر می برد.
اكنون باید دید كه این قصه مخاطبان خود را از میان كودكان برمی گزیند یا عوام و یا خواص. به نظر می رسد مولف به هر سه قشر جامعه نظر داشته است.
او در این كار هم از عناصر شعر كودك و دنیای كودكان مدد می گیرد و هم فرهنگ عامه را به یاری می طلبد تا سرانجام پیام اصلی خود را در هاله ای از اندیشه عارفانه بیان كند. بی تردید قصه منظوم دریا پری كاكل زری برای هر سه گروه خواندنی و لذت بخش است و به همین سبب می توان آن را دنباله كارهایی كه شاملو و فروغ در قلمرو منظومه های عامیانه پرداخته اند قرار داد.
در این نوع آثار، نویسندگان متاثر از یك رویكرد روشنفكرانه هستند، كه از زمان صادق هدایت قوت می گیرد و نویسندگان به ادبیات مردمی و توده ای توجه كرده و می كوشند اندیشه های روشنفكرانه خود را با بهره گیری از عناصر فرهنگ عامه، ساده تر و عوام پذیرتر عرضه كنند. از آنجایی كه ادبیات كودك از دامان فولكلور سر بر كرده طبیعتاً برخی از كودكان هم می توانند مخاطبان افتخاری این آثار باشند. چنانكه پریای شاملو را كودكان نیز می خوانند اما همه می دانیم كه این اثر برای كودكان نوشته نشده است. این كتاب هم برای كودكان نیست هر چند كه ریخت ظاهری كتاب و پررنگ بودن بعضی از عناصر شعر و قصه كودكان در آن سبب شده است تا این اثر را یك كتاب كودك بپنداریم.
«قصه دریا پری، كاكل زری» بدون آنكه ارزش های ادبی آن را نادیده بگیریم چیزی از آفت كتاب سازی را با خود دارد اگر نه استفاده ابزاری از عناصر ادبیات كودكان تا این اندازه چه معنی ای می تواند داشته باشد؟! جز اینكه بگوییم كه ناشر و مولف هر دو می خواسته اند كتاب در دسترس كودكان قرار بگیرد و مورد توجه واقع شود، اما نه به عنوان اثر ویژه كودك وگرنه به سادگی تمام می شد با تلخیص و حذف برخی عبارت ها و مضامین دشوار و بعضاً بدآموز كتاب قصه ای شیرین و طنزآمیز برای كودكان آفرید. حذف چند عبارت مثل «ماهك شوال من» یا «بعدش حالی به حالی» و از این دست حرف ها برای مولف دشوار نبوده و حتی از ارزش كار هم كم نمی كرد.
و آشكار است كه قصد خانم ترقی نوشتن برای كودكان نبوده و اصولاً در مسیری كه ایشان گام برداشته كودك و ادبیات ویژه كودك رسمیت ندارد. در این گونه آثار كودك بخشی از بزرگسال است و ادبیات او نیز ساده تر شده همان ادبیات بزرگسالان محسوب می شود.
در پرداختن به وجه عامیانه اثر نیز ایرادهایی به چشم می آید. اگر فروغ در علی كوچیكه طنز تندی را به كار برده آن طنز به شدت اجتماعی و اعتراضی است و در پس پشت این طنز، آرمانی اجتماعی را پی می گیرد و فروغ این فرهنگ عقب مانده لمپنی را به چالش می گیرد. اما در طنز گلی ترقی در مواردی تنها با وارونه نكردن اشیا و امور برای ایجاد خنده به تمسخر نزدیك شده و عناصر فرهنگ بومی را نشانه می گیرد ولی در برابر آن نیز چیزی را جایگزین نمی كند:
زلفعلی خان ذوالفقار/ مال دهات شهسوار/ فرزند مرحوم قلی/ معروف به سوت بلبلی/ اسم ننه ات زیور گدا/ صیغه شده به كدخدا
یا: اسمش شده سكینه/ رفته حموم خزینه
و یا: من بچه دهاتم/ یه خرچرون لاتم/ خونه م قد یه پیله اس/ یه گوشه طویله اس
اما گاه همین طنز رنگ اجتماعی می گیرد و با هوشمندی ناهمواری های جامعه ما را برملا می كند:
یه جایی دید قراضه/ چار تا دونه مغازه/ یه میدون سوت و كور/ یه جاهل لندهور/ یه دسته عزادار/ ایستاده پای دیوار/ مردای مات مبهوت/ رو دوششون یه تابوت/ اون طرف خیابون/ حراج قند و صابون...
و تصاویری از گوشه ای از شهرنشینی ما، مرا به یاد قصیده مشهوری از ملك الشعرای بهار انداخت كه از پشت دریچه زندان گوشه ای از شهر را دیده و به طرز شگفت انگیزی آن را تصویر می كند. قصه منظوم به اعتبار قصه- شعر بودن باید تلفیقی از عناصر شعر و قصه را به وجود آورد و متناسب با محتوای اثر زبان روایی و تصویری خود را بیابد. در دخترای ننه دریای شاملو، آنجا كه روایت تمام می شود، تصاویر شعری به زیبایی تمام رخ می نماید:
اسبای ابر سیا/ تو هوا شیهه كشون/ بشكه خالی رعد/ روی بوم آسمون...
یا در قصه طوقی م . آزاد تصاویر شاعرانه و زیبایی ترسیم می شوند: یه مرغی بود/ زبر و زرنگ/ خیلی قشنگ/ پر كه می زد در آسمون/ درست می شد رنگین كمون...در دریا پری كاكل زری هم لحظه های قشنگ شعری كم نیست اما به نسبت حجم اثر كه پر از حرف های پراكنده و بازی های كلامی غیرضروری و تلمیحات و تضمین های مزاحم و گاه پریشان كننده اثر است، به این مهم توجه نشده است. هر چند كه گاه به زیبایی تمام و با ایجاز كلام، شعر چهره خود را از پرده بیرون می افكند:
بوق و هوار و آژیر/ مردم ده سرازیر...
در روایت قصه منظوم، گاه ایجاز كلام می تواند ناگفته هایی را تنها با اشاره و القای یك حس شاعرانه انتقال دهد: پاییز سرد غمگین/ یهو یه برف سنگین...
در این دست آثار پیوندهای آوایی كلام اهمیت زیادی دارد. نخستین نشانه های توفیق در این پهنه لازمه اش تسلط به وزن و قواعد آن است. نمی شود وزن هجایی و عروضی را با هم خلط كرد و یا در یك اثر زبان گفتار و معیار را بی قاعده به كار برد. مگر در مواردی كه شاعر یا قصه پرداز قصدی به عمد دارد.
در این اثر هر چند وزن ریتمیك و رقص انگیز اثر ، نقایص را از چشم عادی می پوشاند اما مواردی هست كه كاربرد هجاهای كشیده و عدم یكدستی در كاربرد زبان و رعایت رسم الخط معین خواندن شعر را با دشواری همراه می كند:
در صفحه ۱۱ : قد یك دنیا لوس می كرد كه به جای یك باید« یه» می آمد همچنین در صفحه ۱۲ : یك علی مونده یك حوض كه باید بشود یه علی مونده یه حوض
به هر حال زبان یكدست و رسم الخط یكسان در اثر خصوصاً در كتاب كودك اهمیت بسیاری دارد و نمی شود آنها را به هم ریخت و در هم آمیخت. ناهمواری وزنی در بیت:
نشست تا وقت غروب/ یواشكی رفت پای جوب
كه از در هم ریختن وزن عروضی و هجایی ناشی شده كه در متن به فراوانی آن را می یابیم.
در صفحه ۴۱ قافیه در یك بیت فراموش شده است:
كاكل زری وامونده/ سر دوراهی مونده
و از این گونه ضعف های فنی و بیش از همه حشو های زاید و درازگویی های تكلف آمیز در متن راه یافته است.
ساختار نحوی زبان فارسی نیز به كرات در این قصه نادیده گرفته شده و مطالب نارسا و در هم و پریشان با مصرع ها و ابیاتی موقوف المعانی به ضعف تالیف منجر شده است:
تمام روز به خنده/ مثل دو تا پرنده/ قایم موشك تو بیشه/ پنهون شدن یه گوشه... زلفعلی مال خاكه/ درخت بید و تاكه/ مال ننه هاجره/ دخترای بندره...
● ساختار قصه ای اثر
طرح قصه دریا پری كاكل زری ساده است و بسیار هم ساده و تكراری.
یك پری دریایی خسته از دریا می خواهد به خشكی، به دنیای آدمیزاد بیاید و بالاخره هم پندهای آبكی او را از این كار باز نمی دارد. او نیز همچون ماهی سیاه كوچولو راهی مقصد خود می شود. اما مقصد او نه دریا بلكه دنیای آدمیزاد است، پری به خشكی كه می رسد سه روز و سه شب به خواب فرو می رود و در خواب كاكل زری را می بیند و به او دل می بندد و دیگر نمی خواهد به دریا بازگردد. اما به ناگزیر باید بازگردد، در یكی از افسانه های اسكاندیناوی یك پری دریایی به رغم نصیحت خواهرش به خشكی می آید و عاشق شاهزاده ای می شود اما چون نمی تواند با شاهزاده عروسی كند به كف های دریا تبدیل می شود.
پری گلی ترقی اما موفق می شود با كاكل زری بیامیزد. اما این پیوند ناپایدار است و كاكل زری از عروسی با پری پرهیز دارد چون احساس امنیت ندارد و در برابر درخواست پری برای رفتن به ته دریا ها نیز برخلاف اوراشیمای ماهیگیر بهانه می آورد و در قصه منظوم علی كوچیكه فروغ، ماهی دریایی حوض، علی را به ته آب ها فرا می خواند و با تصویری كه در سرانجام اثر فروغ آمده به نظر می رسد علی در حوض خود فرو می رود و با ماهی همسفر می شود هر چند كه این برداشت خیلی آسان نیست و به همین سبب هم برخی تصور كرده اند كه كار فروغ ناتمام مانده است. ابهام پایانه دریا پری كاكل زری اما از نوع دیگر است. او با كسب تجربه از راه لذات مادی به جهان معنا راه می برد. و به كمال می گراید و به شناختی عرفانی می رسد.
پری چنان در خاطره غرق شده است كه كاكل زری را در چهره همه پیرامونیان خود بازمی یابد یا این همه را می آفریند. این نگاه عرفانی در یك قصه آسیایی با نام «مار و گل چتری» به زیبا ترین و كودكانه ترین شكل تجلی می یابد.
در اثر خانم ترقی، پری با شناختی كه به دست می آورد گذشته خود را به نقد می كشد: گفت ای خدا كور بودم/ از همه كس دور بودم/ یه دختر ولنگار تو لاك خود گرفتار/ افتاده توی مرداب/ مرداب خاموش خواب/ بی خبر از دیگری/ همش می گفتم: «پری»
پری كه در منیت خود گرفتار بوده اكنون همه «او» می شود و خود را در معبود فنا می كند. مولانا در مثنوی گرانسنگ و ارجمند این واقعه را به زیبایی تمام مطرح می كند؛ عاشق بر در معشوق می رود و در می زند، معشوق می پرسد: كیستی و جواب می شنود: «منم». می گوید: تو هنوز در «من» خود گرفتاری، عاشق بازمی گردد و خود را باز می سازد و چون دیگربار بر در معشوق می زند در پاسخ كیستی می گوید: «گفت بر در هم تویی ای دلستان».
این نگاه عارفانه كه بر بنیاد یك تجربه عاشقانه بنا گرفته سخن اصلی قصه منظوم «دریا پری، كاكل زری» می تواند باشد.
هر چند این كودكانگی، عامیانگی و عارفانگی در كلیت اثر بافت و پیوندی هنرمندانه پیدا نكرده است.
اسدالله شعبانی
نویسنده و طراحی:
گلی ترقی
نشر و پژوهش فروزان
تعداد: ۵۵۰۰ نسخه
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید