شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به فیلم بید مجنون ؛ دیدن یا ندیدن


نگاهی به فیلم بید مجنون ؛ دیدن یا ندیدن
در میان بلاتکلیفی و شاید نگرانیهای جامعه فرهنگی ایران، در برزخ انتقال مدیریت فرهنگی و خلاء سیاستهای روشنی برای آینده، اکران ساخته های شاخص سال گذشته، تابستان پرباری را برای سینمای ایران رقم زده است. هر چند این حاصل ارجمند، در رکود و کسادی بازار سینمای ایران جلوه چندانی نیافته است.
بعد از اکران زن زیادی (تهمینه میلانی)، ماهی ها عاشق می شوند (علی رفیعی) و خیلی دور، خیلی نزدیک (رضا میرکریمی)، بید مجنون به کارگردانی مجید مجیدی از نیمه دوم مرداد بر پرده سینماهای تهران و شهرستانها رفته است، در حالی که کافه ترانزیت (کامبوزیا پرتوی) و گیلانه (رخشان بنی اعتماد) هم در راه است.
بید مجنون، پرطرفدارترین فیلم جشنواره بیست و سوم فجر، در ۹ رشته نامزد دریافت سیمرغ شد و در نهایت چهار سیمرغ بلورین را به خود اختصاص داد. این فیلم سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (یدالله نجفی)، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (پرویز پرستویی، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (مجید مجیدی) و نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را دریافت کرد.
● خلاصه داستان
یوسف نابینا که به نظر می رسد دچا بیماری مهلکی است، برای معالجه چشمانش، با پشتیبانی دایی ثروتمندش، راهی فرانسه می شود. در آنجا پزشکان، بیماری اش را خوش خیم و بی اهمیت تشخیص می دهند، در عین حال در می یابند که انگار راهی به بینایی یوسف وجود دارد. پس، چشمانش جراحی و بینا می شوند.
از اینجا فیلم رنگ دیگری می گیرد. یوسف، بی قرار و تشنه دیدن، تصاویر پاک و ناپاک را با هم می بلعد. مجنون می شود و به سوی گناه می رود. بینایی اکنون رابطی شده که او آلودگیها و زشتیها را ببیند. پس عطش دیوانه وار دیدن او را به سوی گناه می کشاند؛ تا آن که بار دیگر بیناییش را از دست می دهد.
در دنیای تاریکی او بار دیگر به درگاه خدا استغاثه و توبه می کند. موری که گویی قاصد بارگاه ملکوت است، آرامش را برای یوسف باز می آورد.
● دو سکانس درخشان
۱ـ یوسف، پس از جراحی، بی تاب دیدن، شبانه، خود پانسمان چشمهایش را باز می کند. عبور نور، هجوم رنگ، دیدن؛ دیدن پس از ۳۸ سال. یوسف، بی قرار و مجنون حس تازه خود، در راهروهای بیمارستان سرگردان می شود. بازی جنون زده پرستویی، به همراه کارگردانی نرم و دقیق و دور از افراط مجیدی، این صحنه را در یادها حک می کند.
۲ـ یوسف هیجان زده و شوریده حالِ حس و توانایی نویافته خود، به وطن بازمی گردد. در فرودگاه مستقبلان فراوانی پشت حایل شیشه ای به استقبال او رفته اند. نگاه کاوشگر یوسف در میان جمعیت می چرخد و می چرخد، تا مادر و همسر و دختر خود را می یابد. باز هم با همراهی پرستویی و مجیدی، صحنه مجذوب کننده دیگری پرداخته می شود.
این دو سکانس پیاپی، اوج جذابیت فیلم است. اما نه پیش از آن فیلم چنان جذبه ای دارد و نه در ادامه می تواند در آن سطح کیفی حفظ شود. لاجرم این دو تکه از کل اثر جدا می ماند.
● سینمای مجیدی
مجیدی بید مجنون را چهار سال پس از باران می سازد
او کار خود را به عنوان بازیگر در آثار مذهبی آغاز می کند، اما از همان آغاز، هر چند بی سر و صدا، دغدغه های فیلمسازی خود را پی می گیرد.
پس از ساخت چند فیلم کوتاه، با پشتیبانی حوزه هنری نخستین فیلم بلند خود، بدوک را در ۱۳۷۰ می سازد، که مورد توجه قرار می گیرد و او به ادامه راه ترغیب می شود. مجیدی از همان ابتدا راهش پیدا بود و لابلای شیوه های گوناگون فیلمسازی سردرگم نبود. فضای آشنای فیلمهایش، چه برای کودکان و چه بزرگسالان، همواره در سطح معلومی سیر کرده است؛ نه دچار خیزاب شده و نه به گل نشسته است.
مجیدی که فیلمسازی را با کودکان آغاز کرده و زبان تصویری خاص خود را هم از آن وادی آموخته است، در دو کار اخیرش از دنیای کودکان فاصله می گیرد و سراغ بزرگسالان می رود؛ اما همچنان همان سبک و سیاق آشنای سینمای کودکش در این آثار جاری است.
● پرداخت فیلم
با آن که دو نویسنده دیگر( فؤاد نحاس و ناصر هاشم زاده)، در نگارش و پرداخت فیلمنامه با مجیدی همکاری کرده اند، و علی رغم نامزدی بهترین فیلمنامه جشنواره فجر، حاصل کار این سه فیلمنامه نویس درخشش چندانی ندارد. اگر حتی عدم یکدستی روایت را به انتخاب آگاهانه فیلمساز نسبت دهیم، ضعف گفتگوها دیگر توجیه فنی خاصی ندارد. با این حال روایت کلی قصه و توصیفهایی که به مدد پرداخت تصویری کارگردان حاصل آمده است را می توان امتیازی ویژه برای فیلمنامه برشمرد.
تصاویر فیلم تا پیش از بینایی یوسف چشم نواز و بهشتی است. دنیا، تکه ای از بهشت است. اما نور با خود اثرات دوزخ را همراه دارد. نور، این بار نورالسماوات والارض نیست.
پس از بینایی اغلب تصاویر حاکی از آلودگی و خرابی است: تلویزیونها تصاویری از فقر و جنگ و وحشی گری را نمایش می دهند، بچه ها در مترو جیب مسافران را می زنند، چشم با خود حرص و دنیاطلبی را می آورد...
بید مجنون هرچند برای مخاطب بزرگسال ساخته شده است، اما مجیدی همچنان همان الفبایی را به کار می برد که در سینمای کودکش به کار می برد: ساده و صریح و ملموس. در این دنیا خدا ساده و دم دست است و رابطه با او آسان. دنیای فیلمهای مجیدی دنیای کودکانه ای است که ـ شاید ـ او در کودکی اش در میان داستانهای دینی آموخته و حالا به همان راحتی و سادگی آن را بازتاب می دهد: خوبی، بدی، پاکی، توبه، نیاز، دعا...
در انتهای داستان اما، مجیدی به پیروی از نیت دینی اش، به نتیجه گیری ساده، اما قاطعی می رسد که همین حاصل، فضا، تصاویر، درام و جوهره فیلمش را تنزل می دهد. همان اتفاقی که در خیلی دور، خیلی نزدیک رضا میرکریمی هم می افتد و مرام مذهبی فیلمساز با یک نتیجه گیری محتوم، اندیشه فیلم را کم اثر می کند.
مجیدی در ادامه حرکت باحوصله و یکنواخت خود در فیلمسازی، بید مجنون را می سازد، که نه جایگاه ویژه ای بالاتر از آثار قبلی او می یابد و نه پایین تر.
● ارکان فیلم
در فیلمی که از دیدن و ندیدن روایت می کند، بار سنگینی بر دوش فیلمبرداری همچون محمود کلاری است. از او توقع می رود که بیش از آن که چشم می بیند به تصویر کشد؛ آن چه را که چشم نمی بیند، ببیند. در این میان هرچند تصاویر کلاری پاکیزه و خوش رنگ است، اما به فضای دوگانه فیلم مددی نمی رساند.
در عوض صدای دالبی فیلم غالبا تأثیرگذار است و فضای دو گانه قصه را همراهی می کند. گرچه گاه به ورطه افراط می افتد، اما در بسیاری اوقات چیزی فرای تصاویر و بینایی ارائه می دهد.
اما شاید والاترین امتیاز فیلم، بازی پرویز پرستویی در نقش یوسف باشد. وقتی می بینیم که مجیدی این بار از عادت مألوف خود عدول کرده و به جای استفاده از نابازیگران و یا بازیگران گمنام سراغ ستارگان رفته، شاید در آغاز گمان کنیم که این ترفندی برای جلب مخاطب بوده است، ولی وقتی فیلم را می بینیم خبردار می شویم که این بار چاره ای جز بهره گیری از بازیگر توانایی چون پرستویی نبوده است. بدون شک بید مجنون و نقش یوسف، بدون حضور پرستویی یکسره متفاوت از آن چه هست می شد.
● شناسنامه فیلم
تهیه کننده و کارگردان: مجید مجیدی، نویسندگان: مجید مجیدی، فؤاد نحاس، سید ناصر هاشم زاده، مدیر فیلمبرداری: محمود کلاری، تدوین: حسن حسندوست، طراح صحنه: بهزاد کزازی، آهنگساز: احمد پژمان، صدابردار: یدالله نجفی، صداگذاری و میکس: محمدرضا دلپاک، بازی: پرویز پرستویی، رویا تیموریان، محمود بهرازنیا، صغری عبیسی، محصول سازمان سینمایی سوره
منبع خبر هوشمند هنرکار
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما


همچنین مشاهده کنید