جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


فاصله بین هست و باید


فاصله بین هست و باید
● ( یادداشتی برای فیلم مكس‌)
استقبال زیاد تماشاگران از فیلمی مثل مكس، این ایده را به ذهن متبادر می سازد كه وجوه بیرونی و فرامتنی این اثر واجد اهمیت بیشتری نسبت به قابلیت های درونی خود آن است. فیلم مكس اثر چندان قوی و ارزشمندی نیست و حتی در ژانر خود؛ كمدی/ موزیكال واجد ضعف های مضمونی، روایی و اجرایی متعدد است، اگرچه دربرخی موقعیت ها و صحنه ها تامل آفرین است (مثل حضور یك فصل انیمیشن كه راجع به ارسال نامه به آمریكا است و كاركردهایی از قبیل گزیده گویی توام با طنز مربوط به تضاد فرهنگ ایران و آمریكا را به خوبی ایفا می كند) و این نشان می دهد كه نمی توان فیلم را به راحتی در زمره آثار مبتذل جای داد و استقبال های اینچنینی را نیز دال بر ساده پسندی های معمول و رایج در توده مردم دانست. از این حیث، فیلم مكس بسیار شبیه به آثاری از قبیل مارمولك (كمال تبریزی) و دنیا (منوچهر معیری) است و بازخورد آنها در بین افراد جامعه نیز هم مسیر با یكدیگر است. در واقع استقبال فراوان مردم از این نوع فیلم ها (كه بسیار با استقبال از اثری مثل شارلاتان- كه به دلیل وجود ستارگان تلویزیونی بود- یا آكواریوم- كه در اثر نام كارگردان ستاره ای مثل ایرج قادری است- متفاوت است) به كاركردی برمی گردد كه از این آثار نشأت می گیرد. طنز جاری در این آثار، از نوع موقعیت است، موقعیتی تضادآلود كه ریشه در تفاوت سطوح رسمی و غیررسمی جامعه دارد. در مارمولك، فرو رفتن یك سارق لمپن در قالب یك روحانی حكایت گر تضاد مزبور بود. در دنیای تمنیات درونی و عاشقانه یك مرد سنتی به یك زن مدرن تغایر این دو سطح را تجلی می بخشید، و حالا در مكس، عنصر «موسیقی» غیر رسمی ابزار عریان ساختن این دو ساحت قرار گرفته است. اما این جریان چه دغدغه ای از ذهنیات جامعه را آشكار می سازد كه اینچنین مطلوب افراد جامعه واقع می شود؟
به نظر می رسد پاسخ این پرسش را باید در وضعیتی جست وجو كرد كه برآمده از میزان تحقق كاركردهای ایدئولوژی در یك جامعه ایدئولوژیك است. به صورت كلی ایدئولوژی ها با تعقیب عملكردهایی از قبیل عرضه تفسیر جهان بینی گونه از نظم موجود، ارائه الگوی یك آینده مطلوب و تصویری از یك جامعه خوب و طراحی برنامه ای جهت چگونگی تحول سیاسی و اجتماعی، به دنبال زوال تمایز میان آنچه كه «هست» و آنچه كه «باید باشد» است و بدین ترتیب قصد دارد عملاً مردم را درون یك موقعیت اجتماعی خاص قرار دهد و باورهای توصیفی آنها را با عقاید هنجاری و تجویزی یكی سازد.۱ این همسان سازی، ساحت هنر را نیز دربر می گیرد و با این كه سرشت ایدئولوژی درهم تنیده با موضوع سلطه و قدرت است ولی سرشت هنر انكار سلطه است و صرفاً در ارزش گذاری مخاطبانش ارزش می یابد (برخلاف ایدئولوژی كه در پراتیك مخاطبان خود فعلیت پیدا می كند)، باز هم ایدئولوژی در پی آن است تا هنر را بخشی از نظام نشانه ای خویش گرداند.۲
در فیلم مكس، موسیقی غیررسمی با هنجارهای رسمی سازگار نیست، ولی مقبول و مطبوع بسیاری از افراد جامعه قرار می گیرد و این به معنای شكاف در حوزه هست ها و بایدهای این جامعه است. فارغ از اینكه موسیقی مزبور، در دایره ابتذال قرار می گیرد و یا نه، و این كه اصولاً این نوع بحث ها تا چه میزان در مورد موسیقی همخوانی دارد، نفس عرفی بودن این موسیقی، اركان ایدئولوژیك حاكم را به چالش می كشاند و این جریان، آنجا شدیدتر می شود كه حتی متولیان تصمیم گیرنده و مجری ایدئولوژی، خود تحت تاثیر این موسیقی قرار می گیرند (عضو گروه فشار) و یا دست كم از آن بهره برداری های ابزاری می كنند (كاندیدای ریاست جمهوری) و حتی در مقابل هم سلكان خویش نیز قرار می گیرند (دستور بازجو مبنی بر اخراج مدیر متعهد- با بازی رامبد جوان- از سالن كنسرت موسیقی). بدین ترتیب تماشاگر در مقام مواجهه با چنین اثری، واقعیت پنهان شده ای را بازمی جوید كه در اثر مكانیسم یكسان سازی ایدئولوژیك نادیده انگاشته می شود. توجه فیلمساز به جزئیاتی از قبیل نوار كویتی پور كه آوایش در اتومبیل احسان به گوش می رسد در حالی كه او با كسرایی در حال گفت وگو درخصوص دختران مدیركل كشور است، و یا قرائت كتاب راهنمای زیارت عتبات عالیات توسط مدیر دفتر معاون وزیر كه منتهی به رقص او روی میز می شود، نشان از همین جو خاص دارد؛ جوی كه از یك سو به تظاهرگرایی و فرصت طلبی منجر می شود (رفتارهای احسان)، و از سوی دیگر زیرزمینی شدن متاع فرهنگ را در پی دارد. در این میان استفاده از عنصر موزیك به عنوان تمهیدی جهت نقب زدن به درون آدمیان و بروز منویات پنهان آنها، اگرچه الگویی متداول در سینمای موزیكال است، اما در مكس، به دلیل تابویی در خود موسیقی جریان دارد، بار معنایی این تمهید مضاعف می شود و به رغم خوب درنیامدن برخی از صحنه های موزیكال، تاثیرگذاری خاص خود را انجام می دهد. موزیك در مكس با سیاست گره می خورد و حتی اصطلاحات آن، در جامعه ای كه همه ابعادش رنگ و بوی سیاست گرفته است، با واژگان سیاسی (مثل غوغاسالاری) بازخوانی می شود و باز این نشان از تداخل دو حیطه رسمی و عمومی در موقعیت های ایدئولوژیك دارد؛ موقعیتی كه راه را برای بروز انواع سوءتفاهم ها هموار می كند. مكس یك اثر تفننی است كه برای مفرح ساختن لحظاتی از اوقات تماشاگران سینما ساخته شده است و از همین رو فی نفسه، قابلیت درج در مباحث جدی را ندارد، و آنچه كه فیلم را به تاویل های اجتماعی و سیاسی می كشاند، همان حوزه خارج از متن اثر است كه بنابر همین اقتضائات ایدئولوژیك، خود را به فیلم تحمیل می كند. نكته ای كه در مارمولك و دنیا هم مصداق داشت و در هر اثر دیگری هم كه شكاف بین ساحت سیاست و جامعه را منعكس سازد، جاری خواهد بود، و لاجرم استقبال تماشاگران خسته از ایدئولوژی را نیز به همراه خواهد داشت.
پی نوشت ها:
۱- اندرو هی وود، درآمدی بر ایدئولوژی های سیاسی، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران: مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ،۱۳۷۹ صص ۴۲-۴۱.
۲- كمال خسروی، نقد ایدئولوژی، تهران: اختران، ،۱۳۸۳ ص ۲۹۲.
نویسنده : مهرزاد دانش
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما


همچنین مشاهده کنید