جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


جاده ای که به باغهای کندلوس می رسد


جاده ای که به باغهای کندلوس می رسد
● (نقدی بر فیلم باغ های كندلوس)
باغهای کندلوس، سومین ساخته سینمایی ایرج کریمی از اواخر اردیبهشت ماه در سینماهای تهران بر روی پرده رفته است. با وجود فضای خاص و نخبه گرای اثر و اکران محدود آن، فیلم از استقبال مقبولی برخوردار بوده است.
● خلاصه داستان
سه مرد در جاده های شمال ایران، در مسیر کندلوس به جستجوی گور زن و شوهری از دوستان خود می روند که در گورستانهای آن منطقه مدفونند. زوجی که در جوانی و در اوج عشق جان سپرده اند. فیلم رفت و برگشتی است میان حال و گذشته.
● شعر و سینما
هرچند ذات و شیوه پرداخت در سینما، در اساس با شعر متفاوت است، اما تجربه کریمی برای بازسازی اندیشه هایش، بیش از هر فیلمساز زنده ایرانی به تجربه یک شاعر نزدیک می شود. حال و هوایی آشنا و برآمده از آنی که پیشتر توسط فیلمساز، در لحظه ای یگانه تجربه شده است و بار دیگر بازآفرینی می شود. از سفر شبانه در جاده، در عنوان بندی آغازین فیلم بگیر تا گفتگوهای به ظاهر بی سروته آدمهای قصه. کریمی باز هم دلبستگی خود را به بازی و واقعه خارج از قاب نشان می دهد. و البته این در روایت متراکم او که امکان باز شدن و گسترده شدن کامل واقعه را، نه در طول فیلم و نه در گستره قاب تصویر می دهد، اجتناب ناپذیر می نماید.
به رغم کشدار بودن برخی گفتگوها، قصه بسیار فشرده و بریده بریده تعریف می شود. و همین ناخواسته راه به تأویل و تفسیر گسترده ای برای کار می دهد. تأویلی که پیداست در فرصت اندک این نوشته بروز چندانی نخواهد داشت. فیلم کریمی مثل کلاه شعبده بازان است؛ دستمال بلندی در آن فشرده شده که هرقدر بخواهی بیرون کشیده و باز می شود.
● دنیای ناشناخته کریمی
با این همه به نظر می رسد سیاستهای جاری فرهنگی طی دو دهه گذشته، چندان میل و رغبتی به این گونه فیلمها ندارد و همین کریمی و سینمایش را در فضای سینمای ایران به انزوا می کشاند. به رغم این که او در فضای جاری سینما، خط و امضای خود را به تصدیق می رساند و فضا و بیان خاص خود را به نمایش می گذارد و در این راه بعضاً مقلد هم می یابد، اما با جدا افتادن از گونه های شناخته شده سینمای ایران، تک می افتد و مهجور می ماند. بیان و فرمهای غیرمعمول و موقعیتهای نامأنوس و آدمهای فراواقعی و قصه مشکل و روایت نامتعارف او، البته برای تماشاگر باحوصله و فکور سینما، نه تنها غرابتی ایجاد نمی کند، که رفته رفته جا می افتد و همراهش می شودو جلبش می کند.
با این همه سینمای کریمی، خواستار عام چندانی ندارد. نه جاذب تماشاگر عام و درنتیجه تهیه کنندگان بازار سینمای ایران است و نه با فرمولهای آشنای سینمای جشنواره پسند همخوانی دارد. سینمای روشنفکرانه ای است که از دغدغه های شخصی او سربرآورده است.
پس او همواره برای یافتن سرمایه آثارش دچار کشاکشی سخت است. با این همه به نظر می رسد که او طریق خاص خود را یافته است. محتاطانه چنان می رود که نه خرج چندانی روی دست تهیه کننده اش بگذارد و نه استعاره های آثارش پر عبای کسی را آلوده کند. هرچند این محافظه کاری گاه به از رمق افتادن بخشهایی از کارش می انجامد.
● بار دراماتیک سفر
کریمی هوشیارانه از وجه پویا و دراماتیک جاده استفاده می کند و آن را اساس فیلمش قرار می دهد. اگر در از کنار هم می گذریم مقصدی ظاهری داریم که در پایان نارسیده به مقصد گرفتار دور می شویم، در باغهای کندلوس اساساً در جاده شناوریم.
هرچند در ابتدا و انتهای قصه، تصادف نه چندان موجهی به مثابه یک مقصد عینی تعریف می شود، با این وجود سه مرد میانسال قصه، مقصدی ندارند. هر مکان و هر قبرستان می تواند مقصد آنان باشد. این سه در جاده شناورند و انگار بیهوده در پی قبر دوستانشان می گردند. دوستان از دست رفته ای که به نظر می رسد همواره با آنان همراهند. آدمهای دیگر داستان نیز چندان زمینی و زنده نمی نمایند. مرد آذری که ماشینها را بوکسل می کند، سید که همواره و همه جا سر می رسد، زن و شوهر عجیبی که مسافران را مهمان می کنند... همگی در برزخی میان زندگی و فراسو شناورند. گاه دریافته می شوند و گاه نادیده گرفته می شوند. گاه این طرف خط اند و گاه در وادی دیگر. اینجا ماوراءالطبیعه کریمی بسیار شخصی است.
● سیر در ماورا
سینمای کریمی، سینمای روشنفکرانه طبقات میانه است. آدمهای قصه اش روشنفکرانی اند که هم در تفسیر هستی خود دچار مشکل اند و هم دغدغه های اقتصادی و اجتماعی طبقات میانه گریبانگیرشان است. روشنفکران قصه کریمی همواره نقبی به ماورا می زنند. عشق و عرفان و سیر در عالم ماورا از اجزای همیشگی آثار کریمی اند؛ از آثار کوتاهش تا امروز. در نشانه ها روح همسر و فرزند، همنشین زن می شوند؛ در ازکنار هم می گذریم همه آدمهای قصه انگار مرده ای را با خود حمل می کنند؛ و در باغهای کندلوس اساساً محور قصه، کندوکاو در عالم مردگان است. قبرستان و قبر از نشانه های شایع سینمای کریمی است. نشانه ای که در فیلم اخیرش چندان مؤکد است که نیازی به رمزگشایی ندارد. عالم ماورا در اندیشه کریمی زیباست؛ چنان زیبا که باغهای کندلوس.
● ارکان فیلم
روایت غیر خطی فیلمنامه نه تنها سردرگمی بی دلیلی برای تماشاگر فیلم ایجاد نمی کند، که در ساختار و ترکیب بندی، کاملاً ضروری به نظر می رسد و هماهنگی مطلوبی با پرداخت اثر دارد. با این همه، به رغم عبارت پردازی جذاب و سنجیده نوشتار، که غالباً با تناسب مقبولی در دهان قهرمانان روشنفکر داستان قرار می گیرد، گفتار متن گاه از حد خارج می شود و مطول و کشدار جلوه می کند و همین چه بسا مانع نشستن تصاویر می شود. از طرفی، با نظر به بودجه محدود فیلم می توان کاستی برخی از ارکان اثر را تا حدی گریزناپذیر دانست. صداگذاری و چهره پردازی، گاه نامتناسب و ناشیانه و بعضاً حتی دارای خطای آشکار است. با این وجود، این شاید از سر طنازی داوران جشنواره بیست و سوم فجر باشد، که تنها عاملی که از فیلم مورد توجه قرار می گیرد و نامزد دریافت سیمرغ می شود، چهره پردازی آن است.
● بازیگری در آثار کریمی
از مشکلات مشهود کار کریمی که تقریباً در تمام آثارش جلوه کرده است، عدم هماهنگی و تجانس بازی ها است. او ترکیبی از بازیگران حرفه ای و نابازیگران را به کار می گیرد که البته در سینمای ایران و جهان تازگی ندارد. با این وجود عدم تجانس بازی ها تنها در ترکیب بازیگر و نابازیگر نمود پیدا نمی کند.
در ترکیب سه دوست میانسال، بازی حرفه ای و درست مسعود کرامتی، در مقابل بازی ناشیانه دو دوست نابازیگر دیگر کاملاً ناهماهنگ است. از طرف دیگر بازی دو قهرمان اصلی داستان، محمدرضا فروتن و خزر معصومی، با وجود بازی روان و موجه خزر معصومی، گسسته و ناموزون می نماید. به همین قیاس، بازی سایر بازیگران و نابازیگران هم گاه موجه و گاه ناشیانه به نظر می رسد. در برابر به نظر می رسد برخی بازیگران او رفته رفته اندیشه های فیلمساز را خود دریافته اند و بازتاب داده اند. بازی کوتاه ولی دلنشین فریبا کامران، که در تمام آثار کریمی حضور داشته است، از این گونه است.
● شناسنامه فیلم
فیلمنامه نویس و کارگردان: ایرج کریمی؛ تهیه کننده: علیرضا شجاع نوری؛ فیلمبردار: محمدرضا سکوت؛ تدوین: ایرج کریمی، رضا شیروانی؛ صدابردار: مرتضی اصلان زاده ، سعید احمدی؛ صداگذار: محمد حقیقی؛ طراح صحنه و لباس : فرشته یمینی شریف؛ چهره پرداز: مهین نویدی، بابک شعاعی؛ بازیگران: محمدرضا فروتن، فریبا کامران، خزر معصومی، مسعود کرامتی و ...
نویسنده : هوشمند هنرکار
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما


همچنین مشاهده کنید