چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


جشنواره کن حکایت عشق و نفرت


جشنواره کن حکایت عشق و نفرت
هر سال توی اردیبهشت، چند بار به این سئوال پاسخ می دهم كه: «امسال به كن می روی؟» یا در روزهای برگزاری جشنواره كن به این سئوال توام با تعجب روبه رو می شوم: «مگر تو به كن نرفتی؟» انگار آدم باید هر سال به كن برود و اگر نرود عجیب است. وقتی توضیح می دهم كه فقط نوزده سال پیش برای اولین و آخرین بار به این «جشنواره تجمل و نام های بزرگ» رفتم، باز هم تعجب می بینم. واقعاً چه افسونی در كن هست كه خیلی از اهل سینما، در همه جای دنیا، رفتن به این جشنواره را همچون امری واجب می بینند؟ آن سال تب جشنواره كن در سینمای ما هنوز شروع نشده بود و با وجود حضور نماینده ای از بنیاد فارابی، اگر اشتباه نكرده باشم هنوز این بنیاد حتی غرفه ای در بازار فیلم جشنواره نداشت. فیلمی هم از ایران در هیچ بخشی از جشنواره نبود. در آن سال ها فیلم هایی البته فقط از كانال بنیاد فارابی به كمیته انتخاب جشنواره ارائه می شد كه پذیرفته نمی شد و كسی هم تعجب و اعتراض - یا پیشنهاد تحریم! - نمی داد. هنوز توقع ها بالا نرفته بود. همه چیز از وقتی شروع شد كه به نظر رسید حضور حداقل یك فیلم و گاهی چند فیلم ایرانی جزء روال كن و سهمیه ما شده؛ بعضی از آنها جایزه گرفتند، نقدی و غیرنقدی و اعتباری، سازندگان فیلم ها با لباس رسمی سیاه، با پاپیون و بی پاپیون، روی فرش قرمز، زیر نور فلاش صدها عكاس و ده ها دوربین تلویزیونی از پله های كاخ مجلل جشنواره و در حالی كه موسیقی متنی هم در فضا مترنم بود بالا رفتند، روی صحنه دعوت شدند، در چندین مصاحبه شركت كردند، ده ها عكس خودشان و فیلم شان چاپ شد، امضا دادند،... و مدتی زیر نورافكن ها بودند. امتیازهای موفقیت در كن اصلاً قابل چشم پوشی نیست؛ حتی دستاوردهای حضور بی موفقیت در آن جا را هم نمی شود نادیده گرفت. خود شهر هم كه موزه جاذبه های زندگی مدرن است؛ آدم ها در هم می لولند و كن در طول جشنواره، خواب و سكوت را نمی شناسد. درجه تب نوبه كن سالی یك بار سینمای ایران را فرامی گیرد. عوارض این تب از هفته های پیش از شروع جشنواره فجر شروع می شود و در طول جشنواره بالاتر می رود. برگزاری بازار فیلم تهران هم باعث شده كه خیلی ها دربه در به دنبال نماینده جشنواره كن یا پخش كننده ها و واسطه هایی بگردند كه فیلم شان را به كن معرفی كند. این تلاش، پس از پایان جشنواره فجر و تا آخرین مهلت های كمیته انتخاب كن ادامه دارد. آنهایی كه در جریان جشنواره فجر موفق نشده اند رابط و واسطه ای پیدا كنند، به دنبال هر راه ممكنی می گردند. خرد و كلان رویای كن را در سر دارند؛ به خصوص برای سازندگان كم بضاعت فیلم های كوتاه، حضور و موفقیت در كن، یك راه میان بر ایده آل به سوی جهانی شدن، پیش از تبدیل شدن به یك چهره بومی است. بعضی از آنها كه می گویند «دارم یك فیلم می سازم - یا ساخته ام - برای كن.» گویی كن نام یك سینما یا كانال تلویزیونی یا یك پخش كننده است.
در میان سازندگان فیلم های بلند اول هم درجه این تب بالاست. آنها هم این راه میان بر را دوست دارند. به هر حال در صورت پذیرفته شدن این فیلم ها برای هر بخشی، این شانس را دارند كه بدون هیچ كنكور دیگری، كاندیدای دریافت جایزه دوربین طلایی بشوند. دوسه بار هم سینماگران ایرانی این جایزه را گرفته اند، مگر ما چی مان كمتر است؟ از خیل همه سینماگران رویازده، تقریباً كسی را نمی شود پیدا كرد كه از اول عزم كرده باشد كه فیلمش را مثلاً برای برلین و لوكارنو و ونیز و كارلووی واری بفرستد. همه اول سعی شان را برای شركت در كن می كنند و در صورت پذیرفته نشدن، بعداً به سراغ جشنواره های دیگر می روند. شنیده ام امسال تعداد فیلم های ایرانی عرضه شده به كن، به رقم حیرت انگیز چهل وهفت فیلم كوتاه و بلند رسید. به هر حال این مثل یك لاتاری است كه در صورت موفقیت در آن، می شود در صف منتظرانی قرار بگیرند كه شاید سهمی اگر نه از جایزه های اصلی، كه از چندین جایزه جنبی یا شانس یافتن پخش كننده جهانی یا فروش به كانالی تلویزیونی نصیب شان شود. كاروان كن هر سال شلوغ تر می شود و با شمارش ایرانی هایی كه از كشورهای دیگر به این شهر می روند، تعداد ایرانیان حاضر در آن جا، در سال های اخیر از ظرفیت یك اتوبوس بزرگ سوپردولوكس هم بیشتر شده است. حتی امسال كه سینمای ایران هیچ فیلمی - بلند و كوتاه - در هیچ بخشی نداشت، عده ای قهر كردند و برخی بحث «تحریم كن» را مطرح كردند، بعید به نظر می رسد كه از سرنشینان آن اتوبوس كم شده باشد. رابطه سینمای ما با جشنواره كن، حكایت عشق و نفرت است. عشق به حضور و موفقیت در آن، و نفرت بابت این كه چرا این زیبای دلربا توجه بیشتری به ما نمی كند و گاهی نادیده مان می گیرد. هر جشنواره ای یك سیاست كلی دارد كه در مقطع هایی بسته به اتفاق های سینمایی و فرهنگی و گاهی سیاسی، تغییرات كوچك و بزرگی می كند؛ مثل جشنواره فجر خودمان و همه جشنواره های دنیا. این نكته ای است كه همه كسانی كه امسال با پذیرفته نشدن فیلم های ایرانی شروع به اعتراض و تحلیل كردند باید در نظر داشته باشند. سیاست كلی جشنواره كن طی شصت سال گذشته، یا اعلام شده یا عملاً دیده و تثبیت شده است. این جشنواره در نمای عمومی اش یك نمایش خیره كننده مجلل است، و به قول فرنگی ها یك gala. رویدادی كه عمدتاً در پی گرد آوردن نام های بزرگ و مشهور است. اما بخش روشنفكرانه ذائقه فرانسوی همیشه می خواهد كلكسیون افتخارهای فرهنگی اش را هم پربارتر كند. گرایش های روشنفكرانه كن با تلاش برای كشف استعدادهای ناشناخته خودنمایی می كند. این بخش از سیاست های كن، هرچند از نظر كمیت درصد اندكی از كل فیلم های چهار بخش اصلی جشنواره (و اغلب در «دو هفته كارگردان ها» و «هفته منتقدان») را به خودش اختصاص می دهد، اما در تابلوی افتخارهای فرهنگی و تاریخچه كن، پس از فروكش كردن زرق وبرق روزهای برگزاری، پس از پایان ضیافت ها و عكس های یادگاری و امضا گرفتن ها و جیغ های طرفداران ستاره ها، جایگاه مهم تری پیدا می كند. سینمای ایران، به این بخش از گرایش های كن پاسخ می دهد؛ هرچند شاید حالا بشود با یك استثنا، كیارستمی را هم در كن یك ستاره تلقی كرد. بنابراین نباید تعجب كرد كه كمیته انتخاب كن، فیلم های ایرانی كمتری بپذیرد. در واقع حالا باید از این تعجب كرد كه در سال هایی، سینمای ایران بیش از یك فیلم در بخش های رسمی اش داشته و آن قدر توقع مان بالا رفته كه اگر برای یك دوره اش اصلاً فیلمی انتخاب نكرد، حیرت زده و معترض بشویم و حتی در تدارك تحریم برمی آییم و خانه سینما پاویون سینمای ایران را تعطیل می كند. جشنواره ها در نهایت، یك بازی هستند و ما با درك و پذیرش قواعد این بازی باید واردش شویم. این بازی حتی بی قاعده تر از مثلاً یك بازی فوتبال است.
در فوتبال، به هر حال عوامل عینی و علمی و فیزیكی كه جلوی چشم هزاران نفر اتفاق می افتد، نقش عمده ای در نتیجه بازی دارد و البته می توان سهمی هم برای شانس و اقبال و گردش كواكب و به كار افتادن ابر و باد و مه و خورشید و فلك قائل شد (كه هیجان فوتبال هم مربوط به این بخش است، وگرنه تماشای بازی ای كه برنده و بازنده اش به طور قطع از پیش معلوم باشد، لطف چندانی ندارد). در بازی های جشنواره ای، معادله تقریباً برعكس است، چون علاوه بر سیاست های برشمرده، سلیقه داوران، كیفیت نقش و حضور رئیس هیات داوران و میزان نفوذ و به اصطلاح «اتوریته» یكی دو نفر از داوران نقش تعیین كننده ای در موفقیت یا ناكامی فیلم ها دارد. به اینها اضافه كنید جو عمومی جشنواره (واكنش های تماشاگران و منتقدان و رسانه ها) را خیلی راحت، زدوبندها و بده بستان ها را هم می شود یكی از عوامل دخیل در بازی به حساب آورد. حتی شاید لج ولج بازی ها را. به هر حال آدم های كن هم بشرند و دارای احساسات مثبت و منفی انسانی. مثلاً می گویند یكی از دلایل پذیرفته نشدن هیچ فیلم ایرانی در كن امسال، حضور گسترده سینمای ایران در جشنواره اخیر برلین است. تعبیر عامیانه اش نوعی دهن كجی است: «حالا كه می روید برلین، پس از كن خبری نیست.» هیچ سندی برای اثبات چنین ادعایی نمی شود ارائه داد، اما نمی توان منتفی اش هم دانست. دنیای سیاست هم بی تاثیر نیست.
جشنواره كن یك جشنواره دولتی و تأثیر سیاست های رسمی بر آن انكارناپذیر است. به هر حال می دانیم كه در قضیه پرونده هسته ای ایران، دولت فرانسه یكی از مخالفان است و هیچ بعید نیست تصمیم كن، چنین سرچشمه ای هم داشته باشد. كما اینكه پس از جنجال كاریكاتورهای روزنامه های دانماركی، بعید است جشنواره فجر تا چند سال فیلمی از دانمارك را نمایش بدهد. این بازی ها، آمیزه ای از همه این عوامل شمرده و ناشمرده، در همه جشنواره ها هست. برخی از آنها رسمی و علنی و اعلام شده است و برخی در پس پرده است یا مثل دود یا رایحه ای در هوا موج می زند. حالا دود را كه لااقل می شود دید، اما رایحه با آن كه احساس می شود، اما دیدنی نیست. اتوبوس كاروان سینمای ایران همین روزها از كن برمی گردد و از تجربه های آنها هم در سالی كه سینمای ایران هیچ فیلمی در رقابت های این جشنواره نداشته می شود استفاده كرد تا بیشتر قواعد این بازی را بشناسیم تا كمتر دچار حیرت و سرگشتگی شویم و مهیاتر وارد بازی شویم. اگر اهل بازی هستیم كه بنا به طبیعتش چندان جدی نیست.
هوشنگ گلمكانی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید