جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

استبداد، باز تولید شد


استبداد، باز تولید شد
در آغاز این سال قانون اصلاح تقویم در مجلس پنجم تصویب شد و به جای برج های دوازده گانه پیشین، ماه های ایرانی جایگزین شد و نیز قانون بر افتادن القاب و درجات نظامی پیشین به تصویب مجلس رسید و همه ایرانیان مكلف شدند تا نام و نام خانوادگی داشته باشند.نخستین بانك ایرانی به نام بانك پهلوی نیز در این سال آغاز به كار كرد و ریاست آن را سرهنگ رضا قلی خان- سرتیپ رضا قلی امیر خسروی بعدی- بر عهده داشت.
در بهار این سال سردار سپه به منزل مدرس رفت تا نظر مساعد وی را برای پشتیبانی از قانون نظام وظیفه اجباری جلب كند. مدرس نیز پذیرفت تا این قانون را از تصویب مجلس بگذراند. در همین هنگام سرتیپ فضل الله خان فرمانده سپاه و حاكم نظامی خوزستان، به كشتی تفریحی شیخ خز عل رفت و او و دو پسرش را دستگیر و روانه تهران كرد. سردار سپه نیز به همراه سرداران سپاه خود راهی آذربایجان شد و در آستارا اسماعیل آقا سمیتقو- یاغی مشهور- همراه با هشتصد تن از فداییان خود به پیشواز سردار سپه آمد.
در مشهد سردار معزز بجنوردی و دو برادرش به همراه چهار نفر از روسای طایفه های بجنورد، به دستور سرتیپ جان محمد خان، فرمانده لشگر شرق اعدام شدند. سردار معزز نیز دارای گنجینه های افسانه ای بود كه به چنگ سردار سپه افتاد. در ماه میانی تابستان جنگ خونینی میان نظامیان و اعراب هوادار شیخ خز عل در گرفت كه در این نبرد، یكصد تن از اعراب و شش نظامی كشته شدند. در این دوران میان سردار سپه و مدرس روابط خوبی برقرار شد و در ترمیم كابینه، سردار سپه دو نفر از دوستان و نزدیكان مدرس، یعنی نصرت الدوله فیروز- پسر فرمانفرما - و میرزا شكر الله خان قوام الدوله صدری را به توصیه مدرس به وزارت مالیه و وزارت داخله برگزید. مدرس نیز با سردار سپه همكاری نمود تا قانون نظام وظیفه اجباری را از مجلس بگذراند.
در مهر ماه این سال كمبود نان و ارزاق عمومی جان بر لب مردم به ویژه فقرا آورد. گروهی از زنان تهرانی دست به شورش زدند و در میدان بهارستان- جلو مجلس- و سرچشمه و اطراف آن تظاهرات چشمگیری به راه انداختند. همین كه آشوب گرسنگان در میدان بهارستان بالا گرفت، موتمن الملك رئیس مجلس به ناگزیر دست به دامان سردار سپه شد تا فتنه را فرو نشاند. ستونی از نظامیان با مسلسل مجلس و مردم را محاصره كرده، به سوی شورشیان گرسنه تیر اندازی كردند و شكم خالی شان را با گلوله های سربی پر كردند. پس از آن سردار سپه به حاكم نظامی تهران دستور داد تا عده زیادی را به دلیل اغتشاش و بی نظمی دستگیر و روانه زندان كند. امیر لشگر عبدالله خان امیر طهماسبی نیز عده ای از درباریان و اطرافیان محمد حسن میرزا ولیعهد و جمعی از مخالفین سردار سپه را بازداشت و زندانی كرد. به گمان سردار سپه آنان عامل تحریك گرسنگان بودند! شاید هم این دستاویزی برای سردار سپه بود تا پیش از آن كه احمد شاه راهی ایران شود، تومار سلطنت وی را درهم پیچد.از آن پس كاركنان سردار سپه به سختی كوشیدند تا خاندان قاجاریه را از سكه بیندازند. در بیشتر شهرهای ایران تعطیل عمومی شد و مردم علیه خاندان قاجاریه به تظاهرات پرداختند. شگفت آور است كه در این هنگامه و انفسا، هیچ كس در مجلس، خواهان ریاست نبود. موتمن الملك دو بار استعفا داد و مستوفی الممالك نیز زیر بار ریاست نرفت. آنها روزهای خوشی را پیش رو نمی دیدند تا بر كرسی ریاست مجلس تكیه زنند، از سویی تاب رویارویی با سردار سپه و سپاه خود كامه اش را نیز نداشتند! كار تظاهرات علیه قاجاریه در تهران بالا گرفت. چادرها بر پا شد و ناهار و شام و چای و قلیان رایگان در اختیار تظاهر كنندگان قرار گرفت. واعظ قزوینی مدیر روزنامه نصیحت كه برای تماشای جلسه علنی به مجلس رفته بود، چون شبیه ملك الشعرا بهار- عضو فراكسیون اقلیت و مخالف سردار سپه- بود ، به طور اشتباهی مورد هدف گلوله هواداران سردار سپه قرار گرفت و كشته شد. در این هنگامه و گیرودار، چه كس را یارای پایداری بود؟ در سحرگاه نهم آبان ماه كاخ گلستان، اقامتگاه محمد حسن میرزا ولیعهد و كاخ های سلطنتی احمد شاه به محاصره نظامیان مسلح در آمد و تلفن ها قطع و رفت و آمد در آنها ممنوع شد. در همین روز جلسه مجلس به ریاست سید محمدتدین- از كاركنان فعال سردار سپه در مجلس- در میان رژه نظامیان و صدای طبل و شیپور آنان برای رسیدگی به ماده واحده انقراض سلسله قاجاریه و سپردن حكومت موقتی به رضا خان پهلوی تشكیل شد. فوریت اول و دوم طرح، بی درنگ در همان جلسه به تصویب رسید. آن گاه اندك شماری از سیاسیون آزاده ایرانی دست از جان شستند و یكایك پشت تریبون مجلس رفتند. نخستین كس از آن شیر مردان، سید حسن مدرس بود. وی هنگامی كه پشت تریبون رفت، در غوغای هیاهوی نمایندگان هوادار سردار سپه كه مجال سخن گفتن به وی نمی دادند، در حالی كه فریاد می زد: «خلاف قانون اساسی است نمی شود و در این جا طرح كرد، صد هزار رای هم بدهید، خلاف قانون اساسی است»، به عنوان اعتراض از مجلس بیرون رفت. پس از او، سید حسن تقی زاده سخن گفت: «... خدا را شاهد می گیرم الان كه این جا حرف می زنم و پیش از این كه حرف بزنم اشخاص متفرقه، وكیل و اشخاص مسئول به من گفتند حرف نزنید! حرف زدن صلاح نیست برای آن كه خطر دارد ...». وی سپس سخنانی در مخالفت با ماده واحده بیان كرد و در حال گفتن این جمله: «... مطابق قوانین اساسی مملكت نیست و مطابق صلاح مملكت هم نیست. بیشتر از این حرف زدن هم صلاح نیست، همه می دانند. آن جا كه عیان است، چه حاجت به بیان است! »، از مجلس بیرون رفت.
پس آن گاه سید یعقوب انوار- كه خود از مبارزان مشروطه بود و اكنون به سوی سردار سپه غلتیده بود- در پاسخ تقی زاده به دفاع از ماده واحده پرداخت. سپس حسین علایی در سخنان كوتاهی با ماده واحده مخالفت كرد و او نیز از مجلس بیرون رفت و پاسخ عبد الله یاسایی (موافق ماده واحده) را نشنید.پس از او، شادروان دكتر محمد مصدق- در سخنان خود سید یعقوب انوار را مورد نكوهش قرار داد و گفت: «... بنده اگر سرم را ببرند و تكه تكه ام بكنند و آقای سید یعقوب هزار فحش به من بدهد، زیر بار این حرف ها نمی روم! بعد از بیست سال خونریزی، آقای سید یعقوب شما مشروطه طلب بودید؟ آزادی خواه بودید؟ بنده خودم شما را در این مملكت دیدم كه بالای منبر می رفتید و مردم را دعوت به آزادی می كردید! حالا عقیده شما این است كه یك كسی در مملكت باشد كه هم شاه باشد، هم رئیس الوزرا، هم حاكم؟ اگر این طور باشد كه ارتجاع صرف است! استبداد صرف است! پس چرا خون شهدای راه آزادی را بی خود ریختید؟! چرا مردم را به كشتن دادید؟
سر انجام ماده واحده با اكثریت ۸۰ رای از ۸۵ رای حاضرین به تصویب رسید. البته پس از شهریور ۱۳۲۰ ، بسیاری از نمایندگان در مطبوعات و مصاحبه های خود نوشتند و گفتند كه شب پیش از رای گیری، نظامیان سردار سپه- حتی برخی را در نیمه شب- به زیر زمین منزل سردار سپه برده بودند و برخی را با تهدید و برخی دیگر را با جنباندن رگ تطمیع وادار به رای دادن كرده بودند بدین ترتیب خاندان قاجاریه پس از ۱۵۳ سال سلطنت در ایران، منقرض شد.
در همان روز زنان حرمسرای احمد شاه را از كاخ شاهی بیرون كردند و ساعت ۹ شب، محمد حسن میرزا ولیعهد را با چند گارد مسلح در نهایت خفت و خواری از تهران به سوی مرز روانه كردند. روز بعد، رضا خان پهلوی رئیس حكومت موقت اعلامیه ای انتشار داد و برنامه كار خود را بر دو اصل استوار نمود: ۱- اجرای عملی احكام شرع مبین اسلام ۲- تهیه رفاه حال عموم. اگر در این بیانیه نیك بنگریم، خواهیم دانست كه وی هنوز نیازمند ادامه پشتیبانی روحانیون بلند پایه، برای تشكیل مجلس موسسان و تحویل گرفتن قطعی سلطنت در ایران است! وی سپس دستور آزادی همه زندانیان سیاسی را صادر كرد تا جا برای زندانیان سیاسی جدید باز شود! سه روز بعد- ۱۲ آبان- دستور انتخابات مجلس موسسان داده شد و فردای آن روز دولت های انگلستان، شوروی، آلمان، ایتالیا، بلژیك، مصر و لهستان، حكومت موقتی رضا خان را به رسمیت شناختند.
در نیمه آذر ماه انتخابات مجلس موسسان پایان یافت و طی پنج جلسه قیام و قعود، بی هیچ دردسری، سلطنت دایمی ایران به رضا خان پهلوی و فرزندان وی واگذار شد. میرزا محمد علی خان ذكاء الملك- فروغی بعدی- نیز فرمان رئیس الوزرایی گرفت و كابینه مورد نظر رضا شاه را تشكیل داد. در بهمن ماه همان سال، محمد رضا پهلوی فرزند ارشد شاه نیز فرمان ولایت عهدی گرفت و نیز در پایان همان ماه پنجمین دوره مجلس شورای ملی به پایان رسید.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید