شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

عبد البهاء و عزت قوم اسرائیل


سقوط حكومت عثمانی و اشغال و قیمومت سرزمین فلسطین برای بهائیان مقیم آنجا نعمتی بود. دوران عثمانی این طایفه تحت نظر نیروهای نظامی وامنیتی حكومت قرار داشتند و مجبور بودند دست به عصا و با توجه به شرایط حكومت عثمانی به كارهای تبلیغی خود بپردازند.
پس از كنار رفتن عثمانی، بریتانیای كبیر نه تنها كاری به این گروه نداشت بلكه به پاس خدمات آنان در سرنگونی حكومت عثمانی و استفاده سیاسی از این گروه حتی دست به تقویت آنان می زد. اعطای بالاترین نشان سلطنتی به عبد البهاء رهبر این فرقه در حیفا نمونه همین امر است.
سال ۱۹۴۸ واقعه ای دیگر دامنه فعالیت این گروه را به اوج رسانید. تشكیل حكومت صهیونیستی اسرائیل. حكوتی كه جهت مبارزه با حكوتهای مسلمان منطقه چه بسا كمكها و آزادی عمل بیشتری به این فرقه ضاله اعطا كرد كه جبهه جدیدی مقابل مسلمانان داشته باشد.
آنچه كه مشخص است در دوران قبل از تأسیس دولت صهیونیستی همچنان كه فعالان صهیونیست مجبور به مخفی كاری بودند و در پیشگاه مردم مسلمان فلسطین خوار و ذلیل بودند، بهائیان نیز همدرد و شریك آنان بودند و از یاری رساندن به صهیونیستها جهت قبضه كردن حكومت مضایقه نداشتند.
در این بین پیشگویی عبد البهاء خواندنی است. عبدالمیثاق میثاقیه از سران بهائیه در نامه جالب توجهی به موسی امانت از دیگر سران و مبلغان مشهور بهائی خاطره خود را در جریان دیدار با عبد البهاء در چهل سال قبل از تاریخ این نامه ذكر می كند.
در آن دیدار عبد البهاء با ذكر جملاتی در حمایت از تشكیل یهود می گوید: «ما عزت را از علماء و ذلت را از یهود اخذ نمودیم» و در نهایت نوید تشكیل دولت اسرائیل را می دهد. میثاقیه در ادامه نامه از موسی امانت می خواهد كه به دوستان اسرائیلیش تذكر دهد كه اگر خواسته و اراده عبد البهاء نبود هرگز حكومت به دست صهیونیستها نمی افتاد و آنان باید شكر گزار این نعمت باشند!
البته با تقویت این فرقه و حفظ و نگهداری آن در اسرائیل به بهترین وجه شكر گزار آنان هستند.
نامه عبدالمیثاق میثاقیه به موسی امانت را می خوانیم:
۲۲ بهمن ۱۳۳۵
از دوسلدروف الی هامبورگ
الله ابهی
به شرف محبوب جان و روان خادم صمیمی آستان حضرت احدیت جناب آقای میرزا موسی امانت روحی فداه؛ روحی به همتك الفداء؛ جواهر حمد و ثنا و شكر و عطا آستان مقدس ملیك مالك اسماء جمال اقدس اعزّ ابهی حب ذكره و علاء را شایسته و سزاست كه به صرف فضل وجود قوم ذلیل اسرائیل را از حضیض ذلت و اسارت نجات داده به اوج رفعت و عظمت رسانید. عزیز و جلیل فرمود، شریف و سعید كرد. عزت قدیمه عطا كرد و مواهب كثیره مبذول نمود. در چهل سال قبل كه این فانی به حضور حضرت عبد البهاء جواهر الوجود لمظلومیته الفداء مشرف بودم در آن موقع اسرائیل بقدری ذلیل و عویل و خفیف بود كه آنها را در روز بارانی به رفت و آمد در معابر راه نمی دادند و اطفال آنها هر وقت به كوچه می رفتند به قدری مورد ضرب و شتم واقع می شدند كه سر و پا شكسته بر می گشتند. در همان موقع این فانی نوش شرف و القای مبارك نصیبم شد راجع به ترقیات آتیه اسرائیل بیانات فرمودند. آنچه را كه امروز مشاهده می كنید در آن موقع خبر می دادند و مژده و نوید می فرمودند كه:
« عنقریب قوم ذلیل اسرائیل عزیز و جلیل شوند عزت قدیمه ظاهر شود و سعادت سرمدیه باهر گردد و آن جمع متشتت و پریشان در اراضی مقدسه تجمع شوند و سر و سامان یابند و قدرت از كف رفته را به دست آورند و به اوج عظمت و جلال رسند. خدا این طور خواسته و جمال مبارك این طور اراده فرموده و لسان عظمتش به این بیان ناطق گردیده می فرمایند ما عزّت را از علما و ذلت را از یهود اخذ نمودیم البته مصداقش به زودی ظاهر شود و اشراقش در عالم باهر و عیان گردد.»
در آن موقع ابداً تصور نمی رفت كه به این زودی و سرعت مواعید مبارك تحقق پیدا كند و آن جمع متشتت و متفرق در اراضی مقدسه اجتماع نمایند و قدرت و عظمت دیرینه را به دست آورند. حمد خدا را نمردیم و بودیم و مصداق بینات مباركش را به چشم ظاهر ملاحظه و مشاهده كردیم حمداً لله ثم شكراً لله. حال ای برادر عزیز و ای رفیق شفیق و ای زائر عتبه ... دوستان و یاران عزیز آن سامان را كه از سلاله و دودمان حضرت خلیلند به بیانی فصیح و بلیغ متذكر سازید كه اگر ظهور این امر بدیع نبود و اراده مطلقه اش این طور تعلق نیافته بود ما چه بودیم و چه می كردیم بلكه همه اسیر دست تطاول هر شمر و یزید و هر نفس پلید بودیم و آواره و دربدر هر دیار بعید. حال كه در ظل عنایات مباركش به چنین عزت و سعادتی رسیده ایم و به همچو مراتب و الطافی نائل شده ایم باید به شكرانه این مواهب و الطاف قیام عاشقانه نموده و به خدمت امرش پردازیم و به نشر تعالیم مقدسه اش بكوشیم و به هدایت نفوس و انتباه خلق مشغول شویم آنی راحت نجسته و دمی آسوده ننشینیم بلكه در اجرای دستورات مباركش از صرف جان و مال مضایقه و دریغ نداریم تا موفق به تحصیل رضای او گردیم بعونه و فضله و الطافه.
حمد خدا را كه آن محبوب عزیز در جمیع شئون و احوال موفقند و مؤید به خدمات لائقه فائقه قائم خصوصاً در این ایام و دوران كه به شرف لقای محبوب بهائیان فائز و مفتخر گردیدند و به آنچه آرزوی دل و جان بود رسیدند و بیانات مباركه اش را به گوش دل و سمع روان شنیدندو مورد عنایات لانهائیه آن مولای عزیز گشتند و حال با روحی مستبشر و فرح و نشاطی موفور مراجعت از كوی دلجویش نموده روائح مقدسه او را در هر نقطه و دیاری منتشر می فرمایند و ایران را به بشارت و اشاراتش ... و شادمان می نمایند. از دست و زبان كه برآید كز عهده شكرش به در آید.
باری عزیزم، مرقومه منیعه ... مورخه ۱۲/۱۱/۳۵ را چند یوم قبل زیارت كردم و از مژده سلامتی شریف و قرینه محترمه امته الله بشارت خانم علیها بهاءالله بی نهایت مسرور و خوشوقت شدم و اینكه در عرض جواب تأخیر شد باز دچار سرما خوردگی و كسالت بودم. امروز صبح كه برخاستم قدری حالم بهتر بود لذا به تحریر این عریضه پرداختم تا در ضمن پوزش از تأخیر عرض جواب، مراتب ارادت و خلوص ... قلبیه ام را به حضورتان تقدیم دارم. و اما آنچه را كه از عنایات مبارك نسبت به این بنده بی مقدار مرقوم داشته اید آن از فضل و عنایات اوست نه استحقاق من رو سیاه والّا این فانی را ابداً استحقاقی نبوده و نیست و آنچه را نیز كه آن برادر عزیز نسبت به این بنده ضعیف مرقوم داشته و اظهار لطف فرموده اند آن هم نظر لطف و مرحمت خودتان است والّا به هیچ وجه خود را در خور این تعارفات ندانسته و نمی دانم. باری مطلبی را كه میل داشتم مطلع شوم این است كه آیا آن نسخه اشعاری كه تقدیم نمودید نسخه اولیه بود یا نسخه دوم كه تصحیح كرده بودم چون وصول نسخه بعدی را كه تصحیح نموده بود تا به حال مرقوم نفرموده اید و پاكتی را كه برای جناب ناصر الدین ثابت علیه بهاءالله فرستاده بودید.
جلال فرهمند
farahmand@iichs.org
منبع : ماهنامه بهارستان


همچنین مشاهده کنید