چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


به آهستگی حذف می شویم


به آهستگی حذف می شویم
● نگاهی به اكران فیلم های موج سوم در ایران
اكران فیلم های آلترناتیو، تجربی و موج سوم در ایران از گذشته با مشكل و عدم سیاست مناسب و برنامه ریزی دست به گریبان بوده و هست. فیلم های بدنه همواره از بیشترین حمایت در نمایش عمومی برخوردار می شوند چرا كه با حربه گردش سرمایه، سودآوری برای اقتصاد سینما و جذب نقدینگی بخش خصوصی، تهیه كنندگان این فیلم ها نه تنها خواستار بیشترین سالن سینما با طولانی ترین زمان پخش هستند بلكه بهترین روزهای اكران سال را نیز از مراكز تصمیم گیری دولتی طلب می كنند تا فیلم های خود را با گسترده ترین تبلیغات محیطی و رسانه ای و در امن ترین فصل اكران (به لحاظ اجتماعی و سیاسی) به نمایش عمومی درآورند. بنابراین تهیه كنندگان فیلم های تجاری كه خوشبختانه بدون پرده پوشی اذعان می كنند از دو جنبه هنری و صنعتی سینما، تمایل بیشتری به صنعت و تجارت این هنر - رسانه مردمی دارند با نوعی بیمه اكران مواجه هستند و در صنف و تشكیلات خود همواره به دنبال تضمین های بهینه تری در اكران، فعالیت می كنند كه این جای تقدیر دارد.
اما بحث اكران فیلم های هنری، قبل از آنكه مشكل باشد حل شده به نظر می رسد چرا كه یك فیلم هنری در ذات خود گرایش به مخاطب برگزیده، خاص و متفاوت دارد. از این رو دغدغه مولفان فیلم های هنری (كه بحق فقط به این گروه از مولفان باید كلمه هنرمند اطلاق شود) به دنبال نمایش فیلم در محافل دانشجویی، هنری، فیلمخانه ها، انجمن های فرهنگی و موزه ها هستند و كمتر گرایشی از پیش فكر شده برای اكران عمومی دارند. به عنوان مثال اگر فیلمی از پیتر گریناوی در جشنواره ای به نمایش عمومی درآید یك استثنا است تا قاعده چرا كه فیلم های هنری حتماً نباید در جشنواره اكران شوند چرا كه نمایش محدود جشنواره ای نیز شكل خاصی از اكران عمومی است و در این تحلیل اجمالی نمی گنجد.
اما مشكل ذاتاً گریبان فیلم های موج سوم را هنگام اكران عمومی می گیرد. از یك طرف این فیلم ها ادعای آن دارند كه در صورت یك فضای مناسب امكان ارتباط با طیف گسترده ای در جامعه را دارند و از سوی دیگر این فیلم ها خواهان رشد فكری و تغییر ذائقه عمومی نسبت به هنر _ صنعت سینما هستند. نكته دیگر ویژگی های سینمای موج سوم است. آنها همچنان كه از عناصر جذاب سینمای تجاری بهره می جویند (بازیگران بنام، تكنسین های صاحب سبك و روایت قصه گونه برای مخاطب) اما به دنبال آشنازدایی كردن از همین عناصر كلیشه ای و چشم آشنا برای مردم سینمارو هستند. بنابراین بهتر است به سینمای آلترناتیو كه سینمای جایگزین یا خاص معنی درست آن را نمی رساند همان موج سوم اطلاق كنیم. سینمایی كه می خواهد پلی بین مردم و هنر سینما باشد و تجربه هایی از آزاداندیشی و نوآوری را در صنعتی ترین هنر مدرن به تصویر بكشد. اگر ارتباط با مردم را بگیریم ناچاراً یا این فیلم ها مهجور می شوند و یا سازندگانش جذب سینمای بدنه شده و تجربه را فراموش می كنند. وقتی می شنویم فیلم «به آهستگی» آخرین ساخته مازیار میری بعد از موفقیت هایی كه در جشنواره فجر، برلین و فرایبورگ به دست آورد و تحسین منتقدان داخلی و خارجی را به همراه داشت، در زمانی كه به اصطلاح پخش كنندگان فیلم به آن «فصل مرده» می گویند اكران می شود مطمئن می شویم حتی در ایران؛ در كشوری كه داعیه گسترش سینمای فرهنگی و فرهنگ سینمایی در جامعه را دارد، هنوز مسئولان اكران، دیدگاه حمایت از سینمای تجاری و فروش بیشتر را برای فیلم های پخش شده در سینما سرلوحه برنامه های خود قرار می دهند. به نظر این افراد اكران گسترده فیلم هایی مثل «به آهستگی» و «باغ های كندلوس» به بدنه سینما لطمه می زند و مخاطب سینما را نسبت به بدنه سینما و فیلم های شاخص آن بی اعتماد كرده و كلاً مردم نسبت به مقوله سینما با تردید در انتخاب مواجه می شوند. به نظر آنها وقتی بهرام رادان در فیلمی مثل «گاوخونی» بازی می كند و یا «هدیه تهرانی» بازیگر «یك بوس كوچولو» می شود، ضریب امنیت فروش و به اصطلاح، سوپراستار بودن این افراد زیر سئوال می رود. نكته ای كه در انتقاد به بازی محمدرضا فروتن در به آهستگی شاید به ذهن خطور كند اما باید عنوان كرد اگر فروتن در كارنامه سینمایی خود یك نمونه بازیگری متمایز داشته باشد همین حضور در فیلم مازیار میری است. اما عدم تبلیغات مناسب، زمان اكران غیرمتعارف و بی توجهی برنامه ریزان اكران به حساسیت و شكنندگی فیلم های موج سوم باعث می شود به راحتی این فیلم ها در فصل مرده سینما قربانی شوند. شكست آنها در اكران عمومی دال بر این مدعا است كه میزان خطر و رادیكال بودن كه در نوآوری و تجربه كردن كارگردانان و فیلمساز های موج سوم نمود پیدا می كند به حداقل می رسد و تهیه كنندگان به جای ساخت فیلم های كم هزینه كه گرایش هنری دارند به فیلم هایی با پشتوانه آشنا كه در ایران فیلم های تلویزیونی است بدون هیچ زمینه هنری رغبت بیشتری پیدا كنند و در محافل خودمانی به یكدیگر متذكر شوند. «خود دولت از این سینما حمایت نمی كند من چرا باید پول خرج ارتقای سطح فرهنگی _ هنری جامعه كنم.» نتیجه فراموشی فیلم های كودك و سرباز و اینجا چراغی روشن است در برنامه اكران اصلی سینماهای تهران است. وقتی میزان فروش خیلی دور- خیلی نزدیك را با فیلمی مثل دوئل مقایسه می كنیم، وقتی فروش بدون تبلیغ تلویزیونی مریم مقدس را با روزهایی كه همراه با تیزر تلویزیونی شد بررسی می كنیم و هنگامی كه می بینیم فیلم ماهی ها عاشق می شوند با همان چند بیلبورد شهرداری فروشی بیشتر از گاهی به آسمان نگاه كن دارد و زمانی كه هزاران تیزر تلویزیونی نمی تواند به فروش یك تكه نان كمك كند به این مهم می رسیم كه همراهی مردم با یك فیلم بیشتر از آنكه متاثر از تبلیغات محیطی و رسانه ای باشد مشخصاً به زمان اكران وابسته است و در تجربه حداقل سه دهه ای برنامه اكران سه زمان مرده وجود دارد كه هنوز دست نخورده و بدون برنامه در دستور كار هر دوره مسئولان اكران دیده می شود، ایام ماه مبارك رمضان، همزمانی با جام جهانی فوتبال و همزمانی با جشنواره فیلم فجر. پاسخ مدیران به این صورت مسئله كه چه كنیم در این روزها بازار اكران گرم بماند و چراغ آن روشن، اكران فیلم های موج سوم است. در واقع حذف صورت مسئله كه به سادگی می توان نتیجه چنین سیاستی را خیلی قبل تر از پایان هفته اكران فیلم های موج سوم پیش بینی كرد، به آهستگی حذف شدن موج سوم و جا به سینمای تجاری دادن است.
شادمهر راستین
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید