جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

رؤیای فرنگ شاهان


رؤیای فرنگ شاهان
وقتی كه هوای فرنگ به سر قبله عالم می زد، نه خزانه همیشه خالی سلطان به چشم می آمد و نه ویرانی های مملكت. ناصرالدین شاه با آن سبیل های تاب دارش فرصتی می خواست برای استراحت و خلاصی از امور مملكت داری و چه جایی بهتر از فرنگ. تازه او می توانست برود آنجا و در هر بازگشت چیزهایی تازه با خود بیاورد كه تا مدت ها اسباب سرگرمی خود و درباریانش بود. اما این به فرنگ رفتن ها همیشه خرج سفر می خواست. چرا كه شاه تنها نبود. همیشه در ركاب بودند و گاه جمعیتشان از دویست یا سیصد نفر تجاوز می كرد. در همین سفرها بود كه شاه دل به فرنگ داد و شد عاشق سینه چاك آنجا. با دیدن پاریس، تصمیم می گرفت كه پایتختش را به آن شكل و شمایل درآورد. با دیدن لندن، دل در گرو آن می داد و رویای شهری مانند آن را در سر می پروراند. هر بار سفر او به دیار فرنگ شگفتی اش را دوچندان می كرد و بیشتر شیفته دیار اجنبی می شد.
اما آنچه كه حاصل مردم تهران و سایر شهرها می شد، جز ظهور هر از گاه وسیله ای جدید و انبوه بدهی های خارجی نبود. قبله عالم عمده مخارج سفر فرنگ را از اروپاییان می گرفت و هر بار یكی از آنان افتخار می یافت تا مخارج سفر شاه عالم را بدهد.
به عنوان مثال سال ۱۲۵۲ شمسی، مطابق ۱۲۹۰ هجری قمری، زمانی كه ناصرالدین شاه تصمیم گرفت تا برای اولین بار به فرنگ سفر كند، آه در بساط خزانه نبود. اما مگر ممكن است كه شاه عالم، تصمیمی بگیرد و اتفاق نیفتد. به همین دلیل بود كه «بارون ژولیوس دو رویتر» پا به دربار گذاشت و در كمال سخاوت، تمام هزینه های سفر اعلیحضرت را قبول كرد و بماند كه تضمین بازگشت آن را چه خواست. او دویست هزار لیره با بهره صدی پنج، به قبله عالم داد البته او این مبلغ را بین صرافان مسكو، پطرزبورگ، برلن، لندن، پاریس، وین، رم و اسلامبول تقسیم كرد تا هر كجا كه ناصرالدین شاه بخواهد، بتواند پول بگیرد و خرج كند.
۱۶ سال بعد، یعنی سال ۱۲۶۸ شمسی، هنگامی كه ناصرالدین شاه تصمیم گرفت برای سومین بار به فرنگ برود، دوباره خزانه خالی دربار مانع او شد. چاره كار همان بود كه قبلاً اتفاق افتاد. دوباره «بارون ژولیوس دو رویتر» آن مرد سخاوتمند اجنبی فراخوانده شد تا دستی در جیب هایش ببرد و دوباره قبله عالم را با كرم بخشی هایش متعجب كند. این بار او چهل هزار لیره انگلیسی در اختیار ناصرالدین شاه گذاشت.
اما از آنجا كه فرزند خلف، وصفی درخور برای مظفرالدین شاه بود، او نیز از پدر آموخت كه همواره گوشه چشمی به فرنگ داشته باشد. اما این بار دیگر خبری از آن مرد سخاوتمند انگلیسی یعنی بارون ژولیوس دو رویتر نبود. وقتی كه مظفرالدین شاه سودای فرنگ را در سر می پروراند، دولت روسیه، فروتنانه، قبول كرد تا مخارج سفر این شاه مریض را بپردازد.
برای تأمین هزینه های اولین سفر مظفرالدین شاه به اروپا دولت روسیه مبلغ دو میلیون و نیم منات (واحد پول وقت روسیه) به شاه پرداخت و برای ضمانت بازپرداخت مبلغ مذكور، درآمد كل گمرك خانه های ایران را از آن خود كرد. این سفر در سال ۱۲۷۹ شمسی اتفاق افتاد.
سفر دوم قبله عالم به اروپا نیز هزینه های بسیاری را در پی داشت. چرا كه مظفرالدین شاه بیمار بود و می بایست از چشمه های معدنی «كار لبساد» كه در یكی از كشورهای اروپایی قرار داشت و اتفاقاً شهرتی به هم رسانده بود، استفاده كند. بنابراین در سال ۱۲۸۱ دوباره شاه عزم سفر كرد و مبلغ ده میلیون منات به بهره صدی پنج از دولت روسیه گرفت.اما تهران نه چهره اروپایی را یافته و نه پایتختی درخور برای این پدر و پسر شده بود.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید