جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


مظنونین همیشگی


مظنونین  همیشگی
● نگاهی به فیلم «قول» ساخته شان پن
ال دكتروف جمله ای دارد كه من بارها از آن استفاده كرده ام. اینكه وظیفه یك هنرمند این است كه زمانی را كه در آن زندگی می كند بشناسد.
● شان پن
عصر امروز فیلم «قول» ساخته شان پن بازیگر مشهور آمریكایی از شبكه چهار پخش می شود. این فیلم ۱۲۴ دقیقه ای كه محصول سال ۲۰۰۱ است براساس رمان مشهوری از فردریش دورنمات ساخته شده است.
فیلمنامه اقتباسی فیلم را جرزی كرومولوفسكی نوشته است. در این فیلم علاوه بر جك نیكلسن، بنسیو دل تورو، سم شپارد و رابین رایت پن بازی می كنند. «قول» سومین فیلمی است كه شان پن كارگردانی كرده است.
● خلاصه فیلم
شش ساعت قبل از بازنشستگی پلیس كاركشته ای به نام جری بلك، به او خبر می رسد كه دختر هشت ساله ای به نام جنی لارسن كشته شده است.
جری در دیدار با مادر دختر، مارگارت لارسن، به او قول می دهد كه قاتل دخترش را پیدا كند. پسر چاقی كه جسد دختربچه را اولین بار دیده، شهادت می دهد كه یك سرخپوست دیوانه به نام توبی را آن اطراف دیده است. در اداره پلیس از توبی اعتراف می گیرد. او با صدای بلند چند بار می گوید كه دختربچه را كشته است. در حالی كه جری نپذیرفته كه او قاتل است، در اداره پلیس توبی پس از خلع سلاح یكی از افسران پلیس خودش را می كشد. ظاهراً همه چیز پایان یافته. یك قتل و یك پرونده و یك قاتل كه در اداره پلیس به زندگی خود خاتمه داده است. به نظر جری باید با پروازی كه بلیتش را همكارانش به مناسبت بازنشستگی به او هدیه داده اند به مكزیك برود و به ماهیگیری مشغول شود. اما جری به مكزیك نمی رود و به خاطر قولی كه به مادر جنی داده، تحقیقاتش را ادامه می دهد. همكاران سابق او در اداره پلیس پرونده را تمام شده تلقی كرده اند. ولی جری با بررسی پرونده قتل دو دختر دیگر به نكات مشتركی در قتل هر سه دختر می رسد.
● پلیس و حس هایش
«قول» از آن دست فیلم هایی است كه در آن تصویر درونی و متفاوت پلیس پررنگ است. «جری بلك» پلیسی است كه به حس اش بیش از هر چیز اهمیت می دهد. برای او اگرچه شواهد و مدارك اهمیت دارد اما حسی كه نسبت به وقایع و آدم ها دارد مهمتر است. برای او مهم نیست كه یك دیوانه در حضور او به قتل جنی لارسن اعتراف كرده. مهم این است كه جری بلك با سال ها تجربه، حس می كند كه او قاتل نیست. این تصویر از پلیس با تعریف عامی كه از شغل پلیسی ارائه می شود چندان مطابقت ندارد. در تعریف معمول، پلیس فردی است كه سعی می كند موقع كار احساساتش را كنار بگذارد و فقط به دلایل منطقی بپردازد. اما تماشاگر فیلم «قول» درمی یابد كه شاید منطقی ترین و مستدل ترین مدرك همان حس پلیس باشد.
هرچند پایان فیلم جواب مشخصی به معمای فیلم نمی دهد اما از قضاوت نیز پرهیز نمی كند. وقتی پلیس با اتكا به حس اش می گوید: زن جادوگر دارد می آید، صحنه كات می شود به زن مسنی كه سوار بر ماشین به سمت پارك حركت می كند. او مدرك مورد نظر جری را هم با خود به همراه دارد. شكلات هایی به شكل جوجه تیغی كه در نقاشی جنی نیز وجود داشت. فیلم «قول» نگاهی درونگرایانه به شخصیت جری بلك دارد. حركاتی كه بلك انجام می دهد هم بیشتر نشانگر كلافگی و التهاب در درون اوست. وقتی به جایی خیره می شود، وقتی با پارچه صورتش را پاك می كند، وقتی پشت سر هم سیگار می كشد، می توانیم حدس بزنیم كه جری بلك به چه چیزی فكر می كند اما قطعاً نمی توانیم درباره چیزی مطمئن باشیم.
حس های جری بلك همراه با روایت داستانی فیلم پررنگ و پررنگ تر می شوند. آنچنان كه در پایان فیلم مردی را می بینیم كه روی صندلی نشسته و مدام می گوید: «اون می یاد». از طرف دیگر درك نادرست از حس های جری بلك نیز تناقضی را ایجاد می كند كه به خلق شخصیت او كمك می كند. آدم های اطراف بلك تصور می كنند كه حس های او بیشتر ناشی از تغییر وضعیتی است كه به خاطر بازنشستگی برایش پیش آمده است.
● مظنونین همیشگی
یكی از نقاط قوت فیلم «قول» فیلمنامه اقتباسی آن است. هرچند فیلم سویه دیگری از شخصیت یك پلیس را پی می گیرد اما ویژگی های یك فیلم پلیسی جذاب به شكل برجسته در متن فیلم وجود دارد. معمایی پیچیده، موقعیت های تعلیق آمیز و مظنونینی كه تماشاگر را با خودش همراه می كند. در جای جای فیلم جری بلك را در مقابل رانندگان استیشن های مشكی رنگی می بینیم كه مظنون به قتل دختربچه ها به نظر می رسند. واكنش های پدر جنی هم جوری چیده شده كه می توان به او هم شك كرد. تعدد مظنونین كه گاهی حتی به شكل هنرمندانه در یك نمای كوتاه خلق می شوند. شان پن در مقام كارگردان با ایجاز در صحنه ها هم تعلیق فیلم را حفظ می كند و هم فیلم را تا حد یك معمای پلیسی ساده كم ارزش نمی كند. مثلاً در صحنه ای از فیلم وقتی راننده ماشین برف روبی (كه مطابق با شواهد می تواند قاتل باشد) به سراغ دختربچه ای كه آدم برفی می سازد می آید دوربین ابتدا نیم تنه پایین مرد را نشان می دهد، تا جایی كه خود بچه كاملاً در كادر قرار می گیرد. تعلیق خودبسنده این صحنه همین جا تمام می شود، دوربین حركت می كند و به بالا می رود و چهره مرد مشخص می شود. كل صحنه در مجموعه صحنه های دیگر می پیوندد.
در پایان فیلم مجموعه مظنونین همیشگی معنای تازه ای پیدا می كند. برعكس حدس های جری بلك، یك پیرزن به دیدار دختربچه می آید. اما در صحنه ای دیگر كه جسد سوخته پیرزن را نشان می دهد انگار با جسد سوخته شده یك مرد مواجه هستیم. در پایان، ظن بی حد و حصر جری بلك تبدیل به وسواسی جنون آمیز می شود كه او را در هیئت یك دیوانه در مركز یك تصویر نشان می دهد.
● آقای بازیگر
فیلم «قول» در یك سوم ابتدایی اش از نظر كارگردانی چندان قوی نیست. آشفتگی فیلم از علاقه بیش از حد شان پن در به كار گرفتن از تكنیك های سینمایی است. تكنیك هایی كه چندان با فیلم نمی خواند. تصویر نورهای بزرگراه روی كاپوت ماشین، تصویر بسیار نخ نماشده ای است كه هیچ توجیهی برای استفاده از آن در فیلم قول وجود ندارد. در ابتدا مشخص است كه شان پن تلاش زیادی می كند تا فیلم بسیار متفاوتی بسازد. اما حدود چهل دقیقه كه از فیلم می گذرد شان پن همان روشی را پی می گیرد كه قبلاً در یك مصاحبه درباره اش گفته بود: «هر كسی زندگی خودش را به فیلم می آورد. سئوالات ساده ای مثل اینكه چه حسی داری یا اینكه اصلاً تو كی هستی.»
پس از آنكه ذهنیت فیلمساز از كارگردانی فیلم و جنس داستان فیلم تطبیق پیدا می كند با فیلم روانی مواجه می شویم كه تصاویر و تمهیدات سینمایی در آن توی ذوق نمی زند. نماهای باز كه پس از مدیوم شات ها قرار گرفته، به تماشاگر اجازه می دهد تا تعلیق داستان را درك كند.
● درخشش
«قول» دومین همكاری شان پن و جك نیكلسن است. نیكلسن بازیگر فیلم مشهور «درخشش» (استنلی كوبریك) در دومین فیلم پن نیز بازی كرده بود. او در فیلم قول یكی از بازی های درخشانش را ارائه می دهد. نیكلسن به خوبی درون شخصیت اش را خلق می كند. او از تمام جسم اش برای درآوردن شخصیت كمك می كند. برای این كار بازیگر كهنه كار سینما از كمترین حركت جسمی اش نیز استفاده می كند. بنیچوول تورو در نقش سرخپوست مجنون اگرچه حضور كوتاهی دارد اما بازی تاثیرگذاری را ارائه می دهد. سم شپارد نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس مشهور در نقش یكی از همكاران جری بلك بازی فوق العاده ای ندارد اما نشان می دهد كه بازیگر خیلی بدی هم نیست. اما در نقش های اصلی فیلم ضعیف ترین بازی را رابین رایت پن همسر شان پن در نقش زنی ارائه می كند كه با دختربچه اش در كنار جری بلك زندگی می كند. او بیش از اندازه به شخصیت اش جلوه ای رمانتیك می دهد. با این وجود به طور كل می توان به بازی های فیلم «قول» نمره قبولی داد.
مجتبی پورمحسن
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید