جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

سوره اعلی


سوره اعلی
سوره اعلی ۱۹ آیه، ۷۲ كلمه و ۲۷۰ حرف دارد وبنا به نقلی هفتمین یا هشتمین سوره مكی است كه درشهر مكه بر پیامبر (ص) نازل شده است. این سوره با شمردن صفات عالی خداوند قاهر آغاز می شود و درپایان با تهدید و وعید كافران، كه منكر توحید الهی ونبوت پیامبر اسلام (ص ) بودند، خاتمه می یابد.
●تسبیح خداوند
«تنزیه و تسبیح كن نام پروردگارت را كه برتر از هرچیز و هر شخص دیگری است»؛ یعنی تقدیس مختص نامی است كه همه تحت اقتدار و سلطنت او هستند، «همان خدایی كه همه موجودات را خلق كرد و از روی حكمت آنها را تسویه فرمود»؛ یعنی هر موجودی را مطابق حكمت خود بی‌نقص و دقیق آفرید. «همان خداوندی كه اجناس و انواع اشیا و اشخاص را تقدیر كرد و میزان آفرید و همه آنان را برای حیات و زندگی خوشبخت هدایت فرمود». زیرا خیر و شر را برای آنان توصیف كرد و راه صحیح را از راه سقیم به آنها شناساند. «همان خدایی كه چمنزار سبز را آفرید و پس از سبزی، آن را گیاه خشك، خرد و تیره گرداند». بعضی از مفسرین چنین تفسیر كرده‌اند كه مراد از مرعی یا چمنزار خرم، دنیاست كه برای انسان، اول تازه، سیراب، سبز و خرم است اما باگذشت اندك زمانی تیره و بی طراوت خواهد شد.
●خطاب به پیامبر
از ابن عباس روایت شده است: چون جبرئیل آیه یاسوره ای را بر پیامبر (ص ) می خواند، آن حضرت پیش از آن كه جبرئیل آن را تمام بخواند، شروع به قرائت می فرمود تا آن را فراموش نكند، سپس حق تعالی فرمود: به زودی قرآن را بر تو می خوانیم تا تو آن را حسب قدرت الهی فراموش نكنی؛ یعنی هر چه ازطرف خداوند توسط جبرئیل بر پیامبر(ص ) قرائت می شد، حضرت فراموش نمی فرمود، «مگر آنچه را كه خداوند خواهد آن را فراموش كنی » و آن وقتی است كه تلاوت آن منسوخ گردد و حق تعالی آن را از صفحه خاطر پیامبر(ص ) محو فرماید.در خبر آمده است چون قرآن به طور كامل بر آن حضرت نازل شد، جبرئیل حسب فرمان الهی هر سال یك بار قرآن را به طور كامل به خاطر تذكر و رفع گمان نسیان حضرت (ص ) برای ایشان می خواند ولی درسال آخر دو بار قرآن را بر آن حضرت (ص ) خواند، ازاین رو پرسید: چگونه است كه امسال دو بار آمدی ودو نوبت تلاوت نمودی؟ جبرئیل گفت: ای سیدالمرسلین ! عهد به پایان رسید و این نوبت آخرین است. حضرت رسول (ص ) آگاه شد كه عمرش به آخررسیده است، از این رو به دخترش حضرت فاطمه (س ) فرمود: عمر پدرت به آخر رسید. فاطمه با نگرانی عرض كرد: از كجا می فرمایید؟
حضرت قضیه را تعریف كرد. فاطمه دلتنگ شد وگریست. پیامبر(ص ) دخترش را نزد خویش خواند واو را بوسید و آهسته به او فرمود: ای فاطمه ! خوشحال باش؛ زیرا اول كسی كه از اهل بیت من به من می رسد،تو هستی.
فاطمه (س) خوشحال شد. عایشه كه در مجلس حاضر بود، گفت: یا فاطمه ! هرگز ندیدم از كسی كه غم و شادی او چنین به هم نزدیك باشد، سبب این حالت چیست؟ فاطمه (س ) فرمود: گریستن من از این بود كه پدر، خبر وفات خود را به من داد و شادی من از آن بودكه پدر فرمود: پیش از جمیع من، تو به من ملحق می شوی. و همان طور كه آن حضرت (ص ) فرموده بود، بعداز شش ماه فاطمه (س) به پدر بزرگوار خود ملحق شد. و سپس خداوند فرمود: به درستی كه او از حرفها وكارهای آشكار و پنهان شما آگاه است و ما برای روش آسان حفظ وحی یا تعلیم شریعت كارتان را آسان می‌كنیم.
سپس خداوند خطاب به پیامبر«ص » فرمود: مردم را به قرآن پند ده ؛ اگر پنددادن سود و نفع برساند، و به زودی پند پذیرد كسی كه از خدای بزرگ بترسد، اما انسان شقاوتمند و اشقی ازموعظه و پند دوری می كند، همان كسی كه به آتش بزرگ جهنم می رسد». در خبر آمده است: آتش دنیا یك جزؤ ازهفتاد جزؤ آتش جهنم است و مراد از نار كبرا آتشی است كه در طبقه پایین جهنم ؛ یعنی جایگاه فرعونیان، منافقان و منكران مائده عیسی است ونار صغرا جایگاه گناهكاران امت پیامبر اسلام «ص »است. آنگاه خداوند فرمود: «شقی ترین مردم درآتش كبرای جهنم نه بمیرد و نه زنده بماند»؛ كنایه از این كه پیوسته در رنج و عذاب باشد و تمنای زوال و نابودی كامل كند، در حالی كه همواره حالت عذاب بر او چیره است. رستگاران «كسی كه نفس خود را تزكیه و تربیت كند،رستگار است. او همواره نام خداوند را به یاد داردو نماز می گذارد». جابربن عبدا... انصاری می گوید: تفسیر این آیه را از رسول خدا«ص » پرسیدم، فرمود: این آیه بدین معنی است كه هر كه نفس خود را از خبث كفر پاك و به شهادتین اقرار و آنگاه بر اقامه نمازپنجگانه مراقبت كند، رستگار است. «اما شقاوتمندان شما زندگی دنیوی را به جای آخرت برمی گزینند، در حالی كه سرای آخرت بهتر و پاینده تر است و به درستی كه این سخن یعنی رستگاری تقواپیشگان در صحیفهای پیشین وكتابهای قبل از قرآن مانند صحف ابراهیم و موسی كه همان الواح تورات است، آمده است ». این آیه دلیل است بر این كه ابراهیم صاحب كتاب بوده است. از ابوذر غفاری نقل شده است كه از پیامبر اسلام «ص » پرسیدم: انبیا چندنفر بودند؟ فرمود: «یكصد و بیست و چهار هزار نفر» سپس پرسیدم: انبیای مرسل چند نفر بودند؟ حضرت فرمود: «سیصدوسیزده نفر و باقی انبیای غیرمرسل بودند. حضرت آدم نیز پیامبر مرسل بود. كه حق تعالی با او سخن گفت ».آنگاه حضرت فرمود: «ای ابوذر چهار پیغمبر ازعرب انتخاب شدند: هود، صالح، شعیب و پیغمبرتو». سپس پرسیدم: حق تعالی چند كتاب نازل فرمود؟ حضرت فرمود: «صد و چهار كتاب كه ازآن جمله ده صحف بر آدم نازل شد، پنجاه صحف بر شیث، سی صحف بر ادریس «او اولین كسی بود كه با خط نوشت » بر ابراهیم ده صحف، بر موسی تورات، بر عیسی انجیل، بر داود زبور و برمن فرقان نازل شده است ».نقل است كه در صحف ابراهیم آمده است: «سزاوار آن است كه عاقل نگاه دارنده زبان خودباشد و روزگار خود را بشناسد و به كار و امور خودروی آورد». همچنین نقل است كه تمام كتابهای الهی درماه رمضان بر انبیا نازل شده است. «منهج الصادقین، ج ۱۰، ص ۲۲۲» ثواب خواندن سوره اعلی ابن ابی كعب از پیامبر اسلام «ص » روایت كرده است: هر كه این سوره را قرائت كند، حق تعالی به عدد هر حرف كه بر ابراهیم و موسی و من نازل فرموده، ده حسنه در نامه اعمال او بنویسد.همچنین از حضرت علی «ع» نقل شده است كه حضرت رسول «ص » این سوره را دوست می داشت و می فرمود: اولین كسی كه سبحان ربی الاعلی گفت، میكائیل بود؛ هنگامی كه عرش خدا را با عظمت طول و عرضش مشاهده كرد، به سجده افتاد و این تسبیح را در آن سجده گفت ». ابو بصیر از امام صادق «ع» نقل كرده است: هركس این سوره را در فریضه یا نافله بخواند، درقیامت به او ندا شود از هر دری كه می خواهی وارد بهشت شو.
مرد آسمونی «تقدیم به آستان پاكش كه ظهورش را همه آرزومندند».
آن روز كه تو بیایی اسب سفید آرزوهایم شتابان به پیش خواهد تاخت و چشمان انتظارم را به اولین گام هایت باز خواهم كرد و مسیر آمدنت را با اشك شوق خواهم شست.
● نرگس آرمین از اندیمشك
من در این خانه به راهت می نشینم می نشینم در نگاهت موج دریا را ببینم در رهت گل های زنبق می نشانم عشق را بر تخت عزت می نشانم من همان فانوس شب های سیاهم تا در آن ظلمت ببینی اشك و آهم عاقبت در راه تو جانم چه قابل من برای دیدنت هفت آسمان را می شكافم راضیه كاركوب از شوشتر
● ملاقات با امام زمان
عالم فاضل، علی بن عیسی اربلی، صاحب كتاب كشف الغمه می گوید: سید باقی بن عطوه علوی حسنی برای من حكایت كرد كه پدرم عطوه زیدی بود و به بیماری ای مبتلا شده بود كه اطبا ازعلاجش عاجز بودند و او از ما پسران آزرده بود؛ به دلیل این كه ما به مذهب امامیه گرویده بودیم. پدر مكرر می گفت: من تا صاحب شما مهدی «عج »نیاید و مرا از این مرض نجات ندهد، شما را تصدیق نمی كنم و به مذهب شما قائل نمی شوم. اتفاقا شبی هنگام نماز عشا ما همه یك جا جمع بودیم كه فریاد پدرم را شنیدم كه می گوید:«بشتابید»، وقتی به تندی به نزدیكش رفتیم، گفت: «بدوید و صاحب خود را دریابید، كه همین لحظه از پیش من بیرون رفت ». ما هرقدر دویدیم، كسی را ندیدیم. برگشتیم و پرسیدیم: كه بود؟ گفت: «شخصی به نزد من آمده و گفت عطوه، من گفتم: تو كیستی؟ گفت: من صاحب پسران توام، آمده ام تو را شفا دهم و بعد دست دراز كرد و بر قسمتی از بدن من كه درد داشت، كشید. چون به خود نگاه كردم، اثری از آن درد ندیدم ».پدرم بعد از این ماجرا مدت های مدید زنده بود و با قوت و توانایی زندگی می كرد.
منبع : خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید