جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


شخصیت زوجین


شخصیت زوجین
انسان در حالت تجرد از شخصیتی برخوردار است كه با شخصیت شخص دیگری گره نخورده است. شخصیت انسان، خواه زن یا مرد، برحسب تربیت خانوادگی و محیطی رشد می كند تا این كه در سن ازدواج، شخصیت مستقلی پیدا می كند؛ اما بعد از عقد نكاح قضیه فرق می كند; زیرا زن زوجه و مرد شوهر می شود و یك گره خوردن شخصیتی غیرقابل انكاری بین زن و مرد گذشته و زوج و زوجه فعلی رخ می دهد. حال پرسش مهم این است كه در این به هم پیوستن و وابسته شدن شخصیتهای زن و مرد به یكدیگر، كدام یك قوام دیگری است؟ یعنی حسب عرف معمول خلقت انسان در طول تاریخ، كدام یك از دو شخصیت تكیه گاه شخصیت دیگری می شود؟
یعنی یك شخصیت می خواهد به شخصیت دیگری ببالد و آن را در محافل و مجالس مطرح كند و از خوبیهای شخصیت همتایش بگوید. هیچ تردیدی نیست كه زن خوب یا شوهر خوب هر یك نعمتی بس عظیم است اما شخصیت كدام یك در سرافرازی هر چه بیشتر خانواده تشكیل شده از نكاح موثرتر است؟
قرآن در سوره نسا، آیه ۳۴ می فرماید: «الرجال قوامون علی النساؤ بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم. . . » «مردان برحسب آن چه كه خداوند برتری داده است بعضی از آنان را بر بعضی دیگر برتری داشته و برحسب آنچه كه مردان از اموالشان نفقه می دهند، قوام بخش زنان هستند. . . » حسب فرموده خالق منان كه زن و مرد را آفریده، مرد را قوام بخش زن و زوجه را متقوم به شوهر خلق كرده و این سنت و نحوه آفرینش زن و مرد است كه توسط خالق منان در قرآن بیان شده است. حال مسئله را طور دیگری، یعنی در جامعه و عرف مورد بررسی قرار دهیم.
زن و مرد قبل از نكاح نسبت به یكدیگر نامحرم هستند و باید از اختلاط با یكدیگر اجتناب كنند و در این فرض، مرد اجنبی به هیچ وجه قوامی برای زن اجنبیه نیست ; زیرا هیچ گونه پیمانی بین آن دو منعقد نشده است ; اماپس از انعقاد عقد نكاح، عنوان زوج و زوجه بر مرد و زن منطبق می شود و هر یك از آن دو زندگی خود را با وضعیت جدید تاهل ادامه می دهند. آنچه ما در جامعه با آن مواجه هستیم این است كه زن به رشد و ترقی شوهرش در مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مباهات می كند و آن را مایه فخر و افتخار خود می داند و این در حالی است كه زن به طور نمونه خانه دار است ولی خود را وصل به موقعیت و مقامی می داند كه شوهرش كسب كرده است و علاوه بر این امور، زن حاضر نیست در مسائل شخصی نیز شوهر خود را پایین بداند و حتی حاضر است بسیاری از افتخارات خود را به پای شوهرش بنویسد، تا موجب سرافرازی او شود.
این واقعیتهای اجتماعی گواه آن است كه زن خود را متقوم به قوام شوهرش می داند و به همین دلیل دوست دارد شوهرش را فردی با عرضه و مدیر معرفی كند، جالب تر این كه مواردی در جامعه یافت می شود كه زن به لحاظ موقعیت شغلی و تحصیل برتر از شوهر است اما با همین توصیف نیز زن حاضر نیست شوهرش را پایین تر از خودش معرفی كند؛ زیرا عرف معمول جوامع انسانی در پیوند زناشویی به طوری معهود و مرسوم شده است كه مرد سایه و تكیه گاه زن باشد و به بیان قرآن، مرد قوام زن در زندگی مشترك است. نتیجه آن كه در مسائل اجتماعی باید غالب موارد را مورد مطالعه و بررسی قرار داد تا از طریق استقراؤ و تحقیق تك تك موارد به نتیجه گیری كلی رسد، بنابراین با صرف ادعا و شعارهای فریبنده، واقعیت های اجتماعی عوض نخواهد شد. واقعیت این است كه زنان دوست دارند با ارائه چهره ای موفق از شوهرشان، زندگیشان را پویا و پرتحرك معرفی كنند و قدرت تدبیر و تسلط كلان زندگی مشترك را در اختیار شوهر قرار می دهند، اما این قدرت شوهر موجب سلب حقوق و تكالیف متقابل زوجین نمی شود كه در مبحث بعدی به حقوق زن و تكلیف شوهر خواهیم پرداخت.
دکتر احمداسماعیل تبار
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید