جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

اشتباه بزرگ شریف‌امامی


اشتباه بزرگ شریف‌امامی
●نقش مهاجرت امام‌خمینی(ره) به پاریس در تسریع سقوط حكومت پهلوی
رژیم پهلوی گمان می‌كرد دورترشدن محل تبعید امام‌خمینی(ره) از ایران باعث تضعیف نهضت خواهد شد و برهمین‌اساس دیپلماسی منطقه‌ای خود را بر عدم پذیرش امام از سوی كشورهای منطقه قرار داده بود، اما نتیجه كار طور دیگری رقم خورد. شرایط قانونی و عرفی فرانسه به رهبران و نخبگان سیاسی امكان می‌داد به نشر آزادانه افكار خود بپردازند و انقلابیون مخالف رژیم پهلوی از این شرایط به‌خوبی استفاده كردند و حول محور حضرت امام(ره) به گسترش و انتشار ایده‌های نهضت و انجام مقدمات تشكیل شورای انقلاب پرداختند. امام(ره) استراتژی و اهداف انقلاب را از فرانسه به مردم ایران و جهان ابلاغ می‌كرد و سرانجام بر اثر فرصتهای به‌دست‌آمده در فرانسه، سرنگونی رژیم شاه به‌گونه‌ای باورنكردنی تسریع ‌گردید. مقاله حاضر به بررسی و تحلیل نقش مهاجرت امام به پاریس و تاثیر خاص فضای فرانسه بر تسریع انقلاب ۱۳۵۷ می‌پردازد.
حكومت پهلوی پس از سپری‌كردن بیش از پنجاه‌وسه‌سال حاكمیت پرفرازونشیب و عبور از بحرانهای كوچك و بزرگ، سرانجام در بیست‌ودوم بهمن ۱۳۵۷ به‌طوركامل سقوط كرد. تاكنون بررسیها و پژوهشهای زیادی درخصوص علل و زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب، در داخل و خارج از كشور صورت گرفته و بسیاری از زوایای آن روشن شده است. دراین‌میان یك عامل مهم و درعین‌حال تسریع‌كننده سقوط حكومت پهلوی، تاحدودی از دید محققان و مورخان به دور مانده و توجه كافی بدان معطوف نشده است و آن، مهاجرت امام‌خمینی در چهاردهم مهر ۱۳۵۷ از نجف به پاریس و اقامت صدونوزده روزه ایشان در آن شهر می‌باشد كه سرانجام به پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی حكومت پهلوی منتهی گردید. مجبوركردن امام به این مهاجرت ــ كه به دنبال تحولات ناشی از توافقنامه صلح الجزیره میان دو كشور ایران و عراق صورت گرفت ــ پیامدهایی بسیار متفاوت با پیش‌فر‌ضهای حكومت پهلوی در پی داشت. مساعدت زمان و مكان با توجه به ویژگیهای كشور میزبان (فرانسه)، فضای مستعد برای فعالیتهای سیاسی، دسترسی به مطبوعات مستقل، امكان ارتباط آسان با ایران از طرق مختلف (تلفن، تلگراف، رفت‌وآمد مبارزان و...) و بهره‌گیری مناسب از آموزه مجتهد ــ مقلد (مرجعیت)، مصاحبه‌ها، دیدارها و مذاكره‌های گوناگون و سایر عوامل، دست به دست هم دادند و ازاین‌طریق نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام‌خمینی(ره)، جنبه و بعدی جهانی پیدا كرد. دراین‌میان، ویژگیهای رهبری و شخصیتی امام‌خمینی از قبیل ثبات قدم، صراحت بیان، بی‌پروایی و شجاعت، آشتی‌ناپذیری، توصیه‌های ایشان به وحدت مخالفان حكومت پهلوی با عنایت به اصول اسلامی مبارزه و... تاثیر بسزایی داشته است. ازطرف‌دیگر، حكومت پهلوی كه در داخل و خارج از كشور تحت فشارهای خردكننده، دچار نوعی سردرگمی و تزلزل بود، در مواجهه با شرایط پدیدآمده، توان مقابله و كنترل بحران را از دست داد و در یك سیر نزولی، عاقبت در بهمن ۱۳۵۷ به‌طوركامل سرنگون شد.
●عوامل تاثیرگذار ناشی از مهاجرت امام به پاریس در سقوط رژیم پهلوی
۱ــ نقش ارتباطات:
ارتباطات و رسانه‌های ارتباط جمعی نقش تعیین‌كننده‌ای در فرآیند دگرگونی یك نظام سیاسی و فكری دارند؛ چنانكه برخی صاحب‌نظران جامعه‌شناسی ارتباطات ــ البته با سطحی از اغراق ــ وسایل ارتباط جمعی را دارای قدرتی می‌دانند كه می‌تواند به تولد نسلی با اندیشه تازه منجر گردد و یا رسانه‌ای همچون رادیو را با بمب هسته‌ای مقایسه می‌كنند و برخی سیاستمداران، رادیو و تلویزیون را برای به‌زانودرآوردن دشمن، حتی از یك ارتش قوی نیز كارآمدتر می‌دانند.[i] در نظام ارتباطات غرب، به دلیل حاكمیت فضای رقابتی و وجود خبرگزاریها و رسانه‌های دیداری و شنیداری خصوصی، امكان موفقیت فعالیت سیاسی در مقایسه با كشورهایی كه تحت نظامهای غیردموكراتیك اداره می‌شوند ــ از جمله نظامهای حكومتی ایران و عراق در دوره زمانی پیش از ۱۳۵۷ ــ به‌مراتب بیشتر بود. در فرهنگ رسانه‌ای غرب، دریافت و پخش هرچه‌سریعتر اخبار مهم و تازه، اهمیت زیادی برای اعتبار و بقای رسانه دارد. ازاین‌رو امام‌خمینی پس از ورود به پاریس، علیرغم تلاشهای اولیه دولت فرانسه برای جلوگیری از فعالیتهای سیاسی ایشان، توانست از فضای مساعد عمومی در آن كشور جهت فعالیت و تبلیغات موثر بهره ببرد.
مصاحبه‌های گوناگون با خبرگزاریها و مطبوعات بین‌المللی، درج متن سخنرانیها و اخبار نهضت در مطبوعات و نیز پخش این مطالب از شبكه‌های تلویزیونی فرانسه و سایر كشورهای غربی، موقعیت استثنایی و كم‌نظیری را برای تبیین و تبلیغ اهداف و استراتژی نهضت اسلامی ایران و جهانی‌كردن آن و همچنین افشای ماهیت غیرمردمی حكومت پهلوی و شخصیت خودمحور محمدرضا پهلوی پدید آورد. امام‌خمینی در مدت توقف چهارماهه در پاریس، در مقایسه با اقامت چهارده‌ساله عراق، به موفقیتهای بیشتری دست یافت. ازاین‌رو باری روبین معتقد است اخراج امام‌خمینی از عراق را باید یكی از بزرگترین اشتباهات دولت شریف‌امامی به حساب آورد: «شریف‌امامی گمان می‌كرد كه اگر آیت‌الله خمینی از كشور همسایه ایران ــ عراق ــ به نقطه دورتری برود، امكان تماس او با گروههای مخالف در داخل كمتر خواهد شد؛ به‌همین‌دلیل با اقامت او در كویت هم موافقت نشد. آیت‌الله خمینی به پاریس رفت و برخلاف تصور شریف‌امامی با دسترسی به وسایل ارتباط‌جمعی جهان و امكان برقراری تماس مستقیم تلفنی با تهران، امكانات وسیع‌تری برای انعكاس نظرات خود در جهان و تماس با طرفداران خود در ایران به‌دست آورد. آیت‌الله خمینی ناگهان به یك چهره خبرساز بین‌المللی تبدیل شد و طرفداران او در ایران نه فقط به‌وسیله تلفن و رابطینی كه مرتبا بین تهران و پاریس در حركت بودند، بلكه به‌وسیله رادیوها و مطبوعات و خبرگزاریهای بین‌المللی از نظریات و دستورالعملهای روزانه او آگاه شدند.»[ii]
مطابق اسناد و مدارك موجود، گستره جغرافیایی فعالیتهای امام‌خمینی حتی از مرز كشورهای غربی فراتر رفت و در مطبوعات كشورهای دیگر نیز انعكاس یافت. به‌عنوان‌مثال می‌توان به گزارش نمایندگی ساواك در تركیه (به بخش ۳۳۴ اداره كل سوم ساواك در تهران) اشاره كرد كه می‌نویسد: «روزنامه دست‌چپی متمایل به چین ”آیدین‌لیك“ كه سردبیر آن دوقوز پرین‌لیك، دبیركل حزب سوسیالیست كارگران و روستاییان تركیه می‌باشد، مبادرت به چاپ مصاحبه خبرنگار لوموند با خمینی پیرامون ایران نموده كه طی آن خمینی اظهار داشته پانزده سال است كه در مورد وضع اجتماعی ایران مبارزه می‌كنم... .»[iii]
تسهیل و تسریع در ارسال پیامها و متن اعلامیه‌ها و اخبار به ایران، به‌نوبه‌خود در بسیج مردم علیه حكومت پهلوی، تاثیر زیادی داشت. امام‌خمینی به مناسبتهای مختلف پیامهای عمومی یا اختصاصی خطاب به برخی نیروها (از جمله پرسنل ارتش، شهربانی و ژاندارمری) و در ماه محرم خطاب به نیروهای مذهبی و مردم ارسال می‌كرد و این پیامها در كمترین زمان ممكن در سراسر كشور منتشر می‌شد. بسیاری از این پیامها و اعلامیه‌های امام از طریق ارتباط تلفنی از فرانسه به اطلاع مبارزان می‌رسید. سهولت ارتباطات موجب شد در برخی موقعیتهای ویژه، نظیر چهلم شهدای هفدهم شهریور، موسم حج، ماههای محرم و... از طریق انعكاس پیامهای امام و تهییج مردم، نهایت استفاده برای پیشبرد اهداف مبارزه و ایجاد استیصال و تزلزل در حكومت پهلوی به عمل آید. در گزارشهای ساواك به موارد متعددی از این تماسها اشاره شده است. در بیست‌ونهم مهر ۱۳۵۷ ساواك شیراز گزارش كرده است شخصی به‌نام جعفری از پاریس با مجدالدین محلاتی تماس برقرار كرد و اعلامیه امام‌خمینی در مورد حج را قرائت نمود.[iv] همچنین در گزارش ساواك مشهد (مورخ دوازدهم آذر ۱۳۵۷) آمده است: «روح‌الله خمینی اعلامیه‌ای صادر [نمود] و مفاد آن از پاریس برای عباس واعظ طبسی قرائت شد. [امام] خمینی در این اعلامیه خواستار بركناری كد ۶۶[v] شده است.»[vi] اسماعیل فردوسی‌پور كه از یاران نزدیك امام در پاریس بود، در ضمن خاطرات خود می‌گوید: «بعضی روزها بیش از شش ساعت به‌طورمستمر و پشت‌سرهم با ایران تماس می‌گرفتیم و مرتب پیامها و اعلامیه‌های امام‌خمینی را از پشت تلفن برای مخاطبان در تهران، قم، مشهد، تبریز، اصفهان، یزد و غیره و یا دیگر كشورها می‌خواندیم و آنان تكثیر و منتشر می‌كردند.» وی می‌افزاید: «تلفنهای شبانه را نیز ضبط می‌كردیم و فردای آن شب به اطلاع امام می‌رساندیم.»[vii] از تلفن برای دعوت رهبران مبارز به پاریس برای دیدار با امام‌خمینی و موارد دیگر نیز استفاده می‌شد.[viii]
علاوه بر استفاده از وسایل ارتباط جمعی و تماسهای تلفنی، ارتباطات عادی افراد، ملاقاتها و مذاكره‌ها نیز بدون كنترل و مانع انجام می‌گرفت. اقامت در پاریس به مبارزان و امام‌خمینی امكان می‌داد به‌راحتی با هم دیدار كنند و در امور نهضت و مبارزه به‌طورمستقیم و از نزدیك به مشورت و گفت‌وگو بپردازند. مهدی بازرگان در این مورد می‌گوید: «[مهاجرت امام‌خمینی به پاریس] راهگشای موثری برای ملاقاتها و مذاكرات و اقدامات گردید. چه با ایرانیهای مقیم و مسافرین از ایران و چه با دنیای خارج، حتی بهتر و راحت‌تر از آن كه اگر به ایران می‌آمدند، توجهات و افكار از هر سوی به سوی ایشان و به سود پدیده‌ای كه بعداً نامش انقلاب اسلامی ایران گذارده شد، جلب گردید.»[ix]
بدین‌ترتیب با مساعدت زمان و مكان و فراهم‌بودن ابزارهای فعالیت سیاسی، نوفل‌ لوشاتو به مركزی برای ارتباطات با امام‌خمینی و تصمیم‌گیری علیه رژیم پهلوی تبدیل شد.۲ــ فضای مساعد برای فعالیتهای سیاسی:
امام‌خمینی و همراهان ایشان، در پاریس با جو سیاسی بسیار متفاوتی نسبت به نجف مواجه شدند. سالها بود كه احزاب و گروههای سیاسی ایرانی، از جمله اسلامگرایان، در اروپا (از جمله در فرانسه) و امریكا فعالیت می‌كردند. بخشی از این نیروها كه در قالب انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی خارج از كشور متمركز بودند، از تجربیات خود برای بسط فعالیتهای ضدرژیم تحت نظارت و رهبری امام‌خمینی استفاده ‌كردند. برگزاری میتینگها، سخنرانیها، پخش عكسهای امام‌خمینی و طراحی و سردادن شعارهای ضدرژیم بخشی از فعالیتهای این افراد بود. در یكی از گزارشهای دفتر نمایندگی ساواك در فرانسه، آمده است: «به دنبال ورود عده‌ای از ایرانیان طرفدار روح‌الله خمینی از كشورهای اروپایی به پاریس به منظور شركت در تظاهرات روز ۲۳/۷/۵۷ (مراتب قبلا به استحضار رسیده است)، از ساعت ۰۶:۳۰ روز مذكور، حدود سیصد تن از افراد موصوف، به‌تدریج در مقابل درب سالنی در كوی رن واقع در منطقه ۱۴ پاریس، به روی زمین نشسته و در ساعت ۰۹:۳۰ درحالی‌كه تعداد این افراد به حدود هشتصد نفر می‌رسیده، با فشار داخل سالن شده و بر روی زمین نشسته‌اند. عده‌ای دیگر نیز به سبب نبودن محل در داخل سالن، در بیرون اجتماع نموده‌اند. افراد اشاره‌شده، در ابتدا برای سلامتی [امام] خمینی سه بار صلوات فرستاده و به دنبال آن سرودهای مذهبی تحت عناوین ”ره خون“ و ”مادر“ را خوانده‌اند. سپس فرزند سعیدی غفاری (یكی از قشریون مذهبی كه در زندان فوت نموده است) به مدت دو ساعت در زمینه خصوصیات و سجایای اخلاقی پدرش و این‌كه سرانجام توسط دولت ایران كشته شده است، سخنرانی و در پایان نتیجه‌گیری نمود كه حكومت ایران مخالف جامعه روحانیت و شیعیان ایران است. سخنران بعدی در پایان خواستهای خود را به‌صورت قطعنامه‌ای به شرح زیر قرائت نمود: ۱ــ برقراری حكومت اسلامی در ایران ۲ــ آزادی كلیه زندانیان سیاسی به‌ویژه آیات‌الله طالقانی و لاهوتی ۳ــ بازگشت كلیه تبعیدی‌های خارج از كشور به وطن ۴ــ محاكمه و مجازات كسانی كه علیه تعالیم اسلامی و مذهبی مبارزه كرده‌اند و همچنین خیانتكاران سالهای اخیر كه موجب گردیده‌اند وضع اجتماعی و سیاسی ایران دگرگون شود. وی در پایان اضافه نموده ”ما نه كمونیست هستیم و نه سرمایه‌دار. نه چپ هستیم و نه راست، بلكه خواستار یك حكومت مستقل اسلامی خارج از فضای ظلم و ستم به هموطنان خود می‌باشیم.“ در طول قرائت قطعنامه فوق شركت‌كنندگان با اظهار جمله ”صحیح است“ مطالب وی را تایید نموده و به دنبال آن نیز پنج‌بار شعارهای ”درود بر خمینی، مرگ بر شاه، رهبر ما خمینی است، مرگ بر حكومت استبداد و ظلم“ را تكرار نموده‌اند... .»[x]
از جمله فعالیتهای دیگر انقلابیون در فرانسه‌، انتشار و پخش كتابها و جزوه‌هایی بود كه مواضع و دیدگاههای امام‌خمینی را منعكس می‌كرد. در یكی از گزارشهای‌ نمایندگی ساواك در فرانسه به بخش ۳۳۲ اداره كل سوم ساواك (مورخ نهم آبان ۱۳۵۷)، آمده است: «كتابی تحت عنوان اسناد و تصاویری از مبارزات خلق مسلمان ایران كه از انتشارات ابوذر می‌باشد، در پاریس توزیع گردیده است. در این كتاب مصاحبه‌های [امام] خمینی با روزنامه‌های لوموند، فیگارو و سایر سخنرانیهای وی و همچنین تصاویر زیادی از تظاهرات مذهبیون افراطی در عید فطر و شانزدهم شهریور در تهران و شهرستانها به چاپ رسیده است. در كتاب مذكور كه دویست‌وچهل صفحه می‌باشد، تحلیلی از اوضاع ایران، خونخواهی شماری از خلق، اعلامیه آقایان دستغیب شیرازی، مرتضی فهیم كرمانی، سیدمحمد دامادی، طاهری، صدوقی نوشته شده است... .»[xi]
۳ــ تجمع مخالفان حكومت پهلوی در پاریس:
در كشور فرانسه نیروهای مخالف شاه می‌توانستند با آزادی و سهولت بیشتری حول محور امام جمع شوند و از شرایط مناسب آنجا برای تجمع، تظاهرات و راهپیمایی و... استفاده كنند. شخصیت و سعه صدر امام‌خمینی، در این مرحله از مبارزه باعث شد مجموعه گروههای مبارز، به‌ویژه نیروهای اسلامگرا ــ اعم از روحانی و غیرروحانی، دانشگاهی و غیردانشگاهی ــ حول محور ایشان و با هدف براندازی حكومت پهلوی، متحد شوند. اساس این اتحاد، توافق بر سر اصول انقلاب بود. امام‌خمینی بر سه اصل به عنوان اصول بنیادین انقلاب تاكید كردند و همین اصول محور فعالیتهای انقلابی گروهها قرار گرفت: ۱ــ برچیده‌شدن سلطنت سلسله پهلوی ۲ــ برچیده‌شدن رژیم سلطنتی برای همیشه ۳ــ فراهم‌كردن شرایط استقرار حكومت جمهوری اسلامی.[xii] علاوه بر طیفهای مختلف مذهبی، برخی گروههای غیرمذهبی نظیر اعضای جبهه ملی ایران و كنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی خارج از كشور نیز اصول مذكور را پذیرفتند و بر مبنای این اصول، فعالیت مشترك علیه حكومت پهلوی شكل گرفت.
در ادامه به مواردی از مصداقهای عینی این اتحاد اشاره می‌شود. در گزارش مورخ بیستم مهر ۱۳۵۷ دفتر نمایندگی ساواك مستقر در پاریس به بخش ۳۳۲ اداره كل سوم ساواك، آمده است: «روز ۱۹/۷/۵۷ اعلامیه‌ای به حمایت از خمینی تحت عنوان اتحاد جنبشهای مخالفین ایرانی در فرانسه به زبان فرانسه در دانشگاهها و مراكز آموزشی توزیع و جهت ژیسكاردستن [و نیز] مقامات قضایی و جراید و روزنامه‌ها فرستاده شده است. در این اعلامیه گفته شده كه اتحادیه‌های زیر همبستگی خود را با خلق ایران اعلام و از مبارزات مذهبی خلق دفاع می‌نمایند: ۱ــ كمیته برای دفاع از حقوق بشر در ایران به رهبری نوری آلبالا ۲ــ كمیته آزادی برای ایران به رهبری احمد بنی‌احمد ۳ــ جنبش آزادیبخش ایران به رهبری كلانتری و ماسالی ۴ــ جنبشهای دانشجویی با عقاید و نظرات مختلف سیاسی كه در كنفدراسیون جهانی متمركز گردیده‌اند (برای احیای كنفدراسیون به رهبری محمود بزرگمهر) ۵ــ شعبه فرانسوی دموكرات كردستان ایران متحد [امام] خمینی.
نظریه: جز طرفداران كمیته مركزی حزب منحله توده، سایر گروههای سیاسی با اقامت [امام] خمینی در پاریس موافق و مشغول فعالیت هستند كه توسط سوسیالیستها و سایر شخصیتها اقامت دائمی مشارالیه را در پاریس فراهم آورده‌اند و هماهنگی كنفدراسیون، جبهه‌ای‌ها و مذهبی‌ها در این مساله حائز اهمیت است.»[xiii]
نهضت آزادی ایران در داخل و خارج از كشور نیز ضمن پذیرش اصول اعلام‌شده از سوی امام‌خمینی، با صدور اعلامیه‌ها و بیانیه‌های مختلف بر آن تاكید كرد. مهدی بازرگان برای ملاقات و گفت‌وگو با امام‌خمینی به پاریس رفت. در مدت اقامت ده روزه ایشان در پاریس، نحوه ادامه مبارزه مشخص گردید.[xiv] بازرگان پس از مراجعت به ایران، اعلامیه‌ای با عنوان «آیا وقت آن نرسیده است كه نظام حاكم واقع‌بین باشد؟» صادر كرد. در بخشی از این اعلامیه آمده است: «اعلامیه‌ها، سخنرانیها، تظاهرات، تجمعها، فریادها و بالاخره قربانیهای فراوانی كه از یك‌سال‌ونیم پیش به این طرف در ایران رخ داده است و از چهارگوشه دنیا ناظر و ناقل آن شده‌اند، لااقل دو حقیقت یا دو واقعیت را نشان می‌دهد: ۱ــ اكثریت قاطع ملت ایران شاه و رژیم او را نمی‌خواهد و خواستار حكومت اسلامی است ۲ــ اكثریت قاطع ملت ایران آیت‌الله‌العظمی خمینی را به رهبری خود برگزیده است. دو واقعیت فوق نه‌تنها با زبان و قلم بیان شده بلكه با خونهای بی‌دریغ فراوان، در پایتخت و سراسر كشور امضا شده است. ازطرف‌دیگر، آیت‌الله‌العظمی خمینی مكرر تصریح كرده‌اند كه شاه باید برود، دودمان پهلوی برود، نظام سلطنتی نیز برود... .»[xv]
نهضت آزادی ایران ازاین‌پس نیز طی اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایی، به مناسبتهای مختلف ضمن دفاع از مواضع امام‌خمینی، بر ادامه مبارزه تا سقوط كامل حكومت پهلوی تاكید كرد.[xvi] جالب‌آنكه بازرگان و نهضت آزادی ایران تا سال ۱۳۵۷، هیچگاه از سقوط حكومت صحبت نكرده بودند. اولین‌بار در اعلامیه ششم شهریور ۱۳۵۷ بود كه آنها به استعفا و رفتن شاه جهت خروج از بحران حاكم بر جامعه اشاره كردند وگرنه نهضت آزادی همیشه رعایت قانون‌اساسی مشروطه را در اعلامیه‌های خود یادآور می‌شد.
جبهه ملی ایران نیز به حلقه اتحاد انقلابیون وارد شد و اصول مورد نظر امام‌خمینی را برای ادامه مبارزه پذیرفت. كریم سنجابی، رهبر این جبهه، به پاریس سفر كرد و دوبار در روزهای سیزدهم و چهاردهم آبان ۱۳۵۷ با امام‌خمینی در نوفل‌لوشاتو به دیدار و مذاكره پرداخت. بااین‌همه امام‌خمینی پذیرفتن او را به اعلام صریح مواضع‌اش در مورد سلطنت و محمدرضا پهلوی مشروط نمود؛ چراكه سنجابی پیش از سفر به پاریس، طی مصاحبه‌ای، اعلام كرده بود از نظر او، مساله عمده و اساسی دموكراسی و آزادی است، نه رژیم سلطنتی و یا جمهوری؛ زیرا چه‌بسا در نظامهای سلطنتی، دموكراسی حاكم باشد و یا در نظامهایی كه اسماً جمهوری هستند، استبداد حكومت كند.[xvii]
اما سرانجام سنجابی شروط موردنظر امام را پذیرفت و پذیرش خود را كتباً به حضرت امام‌ گزارش كرد. امام پس از رویت دست‌نوشته سنجابی، كلمه استقلال را به متن آن افزود. سنجابی می‌گوید: «من این طرح سه ماده‌ای را به خط خودم نوشتم و خدمتشان فرستادم. ایشان به خط خودشان واژه استقلال را به آن اضافه كردند. آن وقت امضا كردم و فردای آن روز فرستادم خدمتشان... .»[xviii] درهرصورت متن بیانیه در چهاردهم آبان ۱۳۵۷ به شرح زیر انتشار یافت: «۱ــ سلطنت كنونی ایران با نقض قوانین اساسی و اعمال ظلم و ستم و ترویج فساد و تسلیم در برابر سیاستهای بیگانه، فاقد پایگاه قانونی و شرعی است ۲ــ جنبش ملی اسلامی ایران با وجود بقای نظام سلطنتی غیرقانونی، با هیچ‌ تركیب حكومتی موافقت نخواهد كرد ۳ــ نظام حكومت ملی ایران براساس موازین اسلام و دموكراسی و استقلال به‌وسیله مراجعه به آرای عمومی تعیین گردد. دكتر كریم سنجابی»[xix]
واكنشها نسبت به انتشار این بیانیه و بیانیه‌های دیگر، در افكار عمومی چنین القا كرد كه همه نیروها برای ساقط‌كردن حكومت پهلوی با هم متحد و هماهنگ شده‌اند. البته كریم سنجابی در هشتم آبان ۱۳۵۷ در مصاحبه‌ای با خبرنگار رادیو فرانسه (فرانس انتر)، گرچه امام‌خمینی را رهبر مبارزات ملت ایران معرفی كرده و از ایشان تجلیل نموده بود، اما در پاسخ به این سوال كه آیا با تشكیل حكومت اسلامی موافق هستید؟ پاسخ داده بود كه حكومت اسلامی مورد تایید جبهه ملی نیست و نحوه حكومت را باید خود مردم با انتخابات آزاد تعیین كنند.[xx] بااین‌همه سنجابی در مذاكرات خصوصی و نیز در مصاحبه‌هایش پس از دیدار با امام‌خمینی، همواره تاكید می‌كرد هر دولتی كه بدون موافقت امام‌خمینی بر سركار آید، محكوم به شكست خواهد بود.[xxi] در گزارش ساواك تهران نیز اشاره شده است كریم سنجابی طی نامه‌ای از غلامحسین صدیقی درخواست كرده بود از پذیرفتن پست نخست‌وزیری رژیم شاه به‌‌خاطر مخالفت امام‌خمینی خودداری كند.[xxii] (البته گستره اتحاد رهبران احزاب و گروهها و نیروهای مختلف و اقدامات آنها بیشتر و فراتر از میزانی است كه در اینجا مطرح گردید و طرح كامل این مساله، به‌نوبه‌خود پژوهش و فرصت مفصل‌تری می‌طلبد.)۴ــ پیوند بیشتر با جنبش دانشجویی:
رابطه امام‌خمینی با جنبش دانشجویی، حداقل به دو دهه قبل بازمی‌گردد. در جریان اعتراض امام‌خمینی به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، بخشی از دانشجویان مذهبی در قم به دیدار ایشان رفتند. میزان این ارتباطها در جریان اعتراض به طرح انقلاب سفید بیشتر شد و در جریان قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ به نقطه قابل اتكایی رسید و ازآن‌پس نیز تا سال ۱۳۵۷ همچنان حفظ و تقویت شد؛ چنانكه از مجموع پیامهای امام‌خمینی، صدوبیست‌وهشت مورد خطاب به دانشجویان داخل و خارج كشور صادر گردیده‌اند و ازاین‌میان بیش از هشتاد درصد پیامها مربوط به سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ هستند.[xxiii] علیرضا كریمیان در تبیین پیوند میان دانشجویان و حضرت امام می‌گوید: «جنبش دانشجویی كه به یك معنا نمایندگی بحران هویت جامعه را برعهده داشت، ازیك‌سو از دستاوردهای تمدن غرب بیزار شده بود، چون رژیم شاه را مورد حمایت همان نظامهای سیاسی غرب می‌دانست و ازطرف‌دیگر دل‌خوشی به نظامهای سوسیالیستی و كمونیستی نداشت، بالاخص كه ماركسیستهای ایران سابقه‌ای خوب در كشور نداشتند. به‌همین‌دلیل در یك فضای دو قطبی سیاسی ــ ایدئولوژیك گیر كرده بود و به دنبال آلترناتیوی برای آن دو می‌گشت و آن ”بازگشت به هویت اسلامی خویش“ بود كه امام‌خمینی آن را ملاك عمل مبارزاتی خویش قرار داده بود.»[xxiv]
پس از هجرت امام‌خمینی به پاریس نیز اولین گروه كه به استقبال و دیدار امام رفتند، دانشجویان بودند. دراین‌زمان «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از كشور» و «اتحادیه دانشجویان ایرانی در فرانسه» (وابسته به كنفدراسیون دانشجویان ایران در شهر فرانكفورت آلمان)[xxv] فعالیت ملموس‌تری داشتند. به گفته صادق طباطبایی كه در آن زمان در قالب انجمن اسلامی دانشجویان در آلمان فعالیت می‌كرد، ورود امام‌خمینی به پاریس با برگزاری كنگره سالانه انجمنهای اسلامی دانشجویان در شهر «هاگن» آلمان غربی همزمان بود. به محض اطلاع از ورود امام به فرانسه، كنگره موقتا تعطیل و گردانندگان آن از جمله خود صادق طباطبایی به حضور امام در پاریس رسیدند تا در راستای تسهیل امور مربوط به اقامت امام‌خمینی و ارتباط ایشان با دولت فرانسه، مطبوعات، رسانه‌ها، افراد مختلف و... كمك كنند.[xxvi] آشنایی دانشجویان به زبانهای خارجی، برخورداری از اطلاعات روزآمد و نیز آشنایی‌ آنها به اوضاع و شرایط فعالیت در كشورهای غربی ــ در عین آشنایی به اوضاع ایران ــ نقش زیادی در سامان‌دهی مبارزات امام‌خمینی و فعالیتهای سیاسی ایشان در فرانسه داشت. دانشجویان طرفدار امام به فعالیتهای دیگری از قبیل سخنرانی و برگزاری میتینگهای مختلف در حمایت از مواضع امام‌خمینی نیز می‌پرداختند. ساواك طی گزارشی به وزارت امورخارجه، به موردی از این فعالیتها اشاره كرده است: «به دنبال اطلاعات واصله مبنی بر قصد انجام تظاهرات در پاریس توسط تعدادی از طرفداران روح‌الله خمینی، روز ۲۲/۷/۵۷ (۲۵۳۷ شاهنشاهی) حدود صدوپنجاه تن از دانشجویان منحرف ایرانی مقیم آلمان غربی وابسته به اتحادیه انجمنهای اسلامی در اروپا، با دو دستگاه اتوبوس و دو دستگاه مینی‌بوس و حدود دویست اتومبیل شخصی كه هریك دارای چهار سرنشین بوده‌اند، از كشورهای اتریش، انگلستان و بلژیك وارد پاریس گردیده و به منظور انجام ملاقات با خمینی به طرف محل اقامت وی عزیمت نموده‌اند. این افراد به محض ورود به محل اقامت خمینی، ابتدا جهت سلامتی خمینی صلوات فرستاده و ضمن ملاقات و دستبوسی، بعضی از آنان مبالغی پول را نیز كه هر گروه از كشورهای مربوط قبلا جمع‌آوری نموده بودند، به قطب‌زاده تسلیم داشته‌اند. افراد موصوف در نظر دارند در تظاهراتی كه قرار بوده از ساعت ۰۹:۰۰ الی ۱۲:۰۰ (به وقت محلی) روز ۲۳/۷/۵۷ توسط تعدادی از طرفداران خمینی در كوی رن واقع در منطقه ۱۴ پاریس برگزار گردد، شركت نمایند... .»[xxvii] در گزارش دیگری به تاریخ بیست‌وپنجم مهر ۱۳۵۷ آمده است: «در میتینگ روز ۲۴/۷/۵۷ طرفداران خمینی كه در سن‌ژرمن تشكیل [شد] و تا ساعت ۱۴:۳۰ طول كشید، بین دو تا دوهزاروپانصد نفر شركت داشتند كه حدود هفتصد نفر آنها مذهبی و بقیه شركت‌كنندگان اعضای كنفدراسیون و توده‌ای‌هایی بودند كه از آلمان، اتریش، ایتالیا و سایر كشورها آورده شده بودند... .»[xxviii]
مطابق گزارش ساواك، در شانزدهم آبان ۱۳۵۷ نیز دانشجویان ایرانی مقیم آلمان و انگلستان به دیدار امام‌خمینی رفتند و با ایشان ملاقات كردند: «روز ۱۶/۸/۱۳۵۷ دو اتوبوس از دانشجویان ایرانی مقیم آلمان و انگلستان و همچنین یك اتوبوس از كارآموزان رادیو تلویزیون ملی ایران كه در آلمان مشغول تحصیل هستند، به پاریس وارد [شده] و به‌طوردسته‌جمعی از آقای خمینی دیدن نموده‌اند. افراد فوق روزهای ۱۶ و ۱۷/۸/۵۷ با خمینی نماز خوانده و در ساعت یك بعدازظهر به سخنان نامبرده گوش داده‌اند. نامبرده [امام‌خمینی] در مورد جریانهای اخیر اظهار نموده: ”شما باید مبارزه خود را در داخل و خارج كشور ادامه دهید. این مبارزه با روی‌كارآمدن دولتهای مختلف خاموش نخواهد شد. ما تصمیماتی گرفته‌ایم كه مبارزه مردم از روز یكشنبه آینده در داخل و خارج از كشور ادامه یابد و نظرات خود را نیز اعلام نموده‌ایم... .“»[xxix]
پس‌ازآنكه نیروهای مذهبی مخالف رژیم به جریان مخالف و مبارز مسلط و برخوردار از یك وضعیت هژمونیك در داخل كشور تبدیل شدند، گرایشهای اسلامی در میان دانشجویان غیرمذهبی نیز افزایش یافت. این گرایش در میان دانشجویان ایرانی مقیم خارج بیشتر بود. بدین‌ترتیب در نیمه دوم سال ۱۳۵۷، اكثر اعضای كنفدراسیون دانشجویان خارج از كشور به ایران بازگشتند و این‌بار در كنار دانشجویان مذهبی و در همگامی با آنها به مبارزات خود ادامه دادند. تعداد دانشجویانی كه از خارج به داخل كشور بازگشتند، بین پنج تا شش‌هزار نفر تخمین زده شده‌اند.[xxx]
۵ــ دیدار با شخصیتهای داخلی و خارجی:
پس از استقرار امام در پاریس، برخی شخصیتهای سیاسی و مذهبی ایرانی و نیز نمایندگان سیاسی و شخصیتهای خارجی با ایشان دیدار و گفت‌وگو كردند. محور مذاكراتی كه با شخصیتهای مبارز صورت می‌گرفت، بر مبنای مشورت برای پیشبرد اهداف انقلاب بود اما شخصیتهای خارجی اغلب برای اطلاع دقیق از مواضع و دیدگاههای امام، به دیدار ایشان می‌رفتند و این مساله به‌نوبه‌خود باعث می‌شد دیدگاهها و مواضع امام درخصوص مبارزه علیه حكومت پهلوی، هرچه‌بیشتر منتشر گردد؛ چنانكه مبارزات انقلابی مردم ایران انعكاسی جهانی پیدا كرد.
چنانكه پیش از این نیز گفته شد، مهدی بازرگان (رهبر نهضت آزادی ایران) و كریم سنجابی (رهبر جبهه ملی ایران) پس از دیدار با امام‌خمینی، ضمن پذیرش محوریت رهبری ایشان، اصول موردنظر امام برای مبارزه را پذیرفتند و با صدور بیانیه‌هایی بر آن تاكید ورزیدند. این دیدارها نزد افكار عمومی داخل و خارج ایران، نمایی از یك مبارزه متحد برای براندازی رژیم پهلوی و نیز پایان روش مبارزه مسالمت‌آمیز و گفت‌وگو با شاه را به نمایش می‌گذاشت. درعین‌حال برخی شخصیتهای مبارز و انقلابی به منظور مشورت به پاریس فراخوانده می‌شدند و یا شخصا به پاریس عزیمت می‌نمودند. این امكان كه به‌راحتی در فرانسه صورت می‌گرفت، در عراق میسر نبود. بیشتر افراد عزیمت‌كننده به پاریس، نیروهای انقلابی و از جمله آیات بهشتی، صدوقی، مطهری و... بودند.[xxxi] این دیدارها، سرآغاز مرحله نوینی از انقلاب بودند كه در آنها اغلب درخصوص نحوه تشكیل حكومت اسلامی صحبت می‌شد.
جالب‌ترین و مؤثرترین موضوع در مورد افرادی كه خواستار دیدار با امام می‌شدند، تعیین شروط از سوی امام‌خمینی برای ملاقات مقامات رژیم پهلوی با ایشان بود. تعیین شرط، فی‌نفسه به معنی قرارداشتن امام در موضع قدرت بود و این امر باعث بی‌اعتباری و تحقیر حكومت متزلزل پهلوی می‌شد. شرط امام، آن بود كه اشخاص ملاقات‌كننده باید بدون قید و شرط از مقام و پست مورد تصدی در رژیم پهلوی استعفا كنند. دراین‌میان تلاش دو نفر برای عزیمت به پاریس و دیدار با امام‌خمینی مهم است: شاپور بختیار (آخرین نخست‌وزیر رژیم پهلوی) و سیدجلال‌الدین تهرانی (عضو و رئیس‌ شورای سلطنت).اعضای شورای سلطنت و نیز نخست‌وزیر وقت در جستجوی راهی برای برون‌رفت از بحران، سعی كردند نماینده‌ای نزد امام‌خمینی اعزام كنند تا به‌منظور دستیابی به مصالحه، با وی گفت‌وگو و مذاكره كند. بدین‌منظور سیدجلال‌الدین تهرانی، كه در آن زمان رئیس‌ شورای سلطنت بود، انتخاب گردید. تهرانی پس از ورود به پاریس، در روز سی‌ام دی‌ماه طی نامه‌ای به امام‌خمینی، از ایشان درخواست ملاقات كرد. اما امام پذیرفتن درخواست او را به استعفای وی از شورای سلطنت موكول نمود. ابراهیم یزدی می‌گوید: «امام اجابت درخواست تهرانی را موكول به استعفای وی از عضویت شورای سلطنت نموده و تاكید كردند كه استعفایش باید كتبی باشد و طی آن تصریح كند كه چون شورای سلطنت را غیرقانونی می‌داند، استعفا می‌دهد.»[xxxii] تهرانی متن استعفانامه را نوشت و به نوفل‌لوشاتو فرستاد اما ازآنجاكه به غیرقانونی‌بودن شورای سلطنت اشاره نكرده بود، مورد قبول امام‌خمینی واقع نشد. درنهایت جلال‌الدین تهرانی مجبور گردید متن استعفانامه را اصلاح كند و پس از آن بود كه امام درخواست وی برای ملاقات را پذیرفت.[xxxiii] «وقتی سیدجلال تهرانی برای دیدار امام به نوفل لوشاتو آمد، بیش از صد خبرنگار در اطراف منزل امام ازدحام كرده بودند. خبر استعفای سیدجلال و دیدارش با امام به‌عنوان بزرگترین پیروزی امام، بعد از خروج شاه از ایران تلقی گردید. ... ترجمه استعفای او در اختیار خبرنگاران گذاشته شد و بلافاصله به سرتاسر جهان مخابره و منعكس شد.»[xxxiv]
استعفای سیدجلال تهرانی، به منزله انحلال شورای سلطنت و تیر خلاصی بر سلطنت پهلوی تلقی گردید. این خبر مهم در مطبوعات ایران نیز با چاپ دو متن اولی و اصلاحی آن منعكس گردید. این امر، درعین‌حال بیانگر شكست آخرین تلاشهای مایوسانه رژیم شاه برای حفظ نظام سلطنتی در ایران بود.
امام‌خمینی پذیرش تقاضای دیدار شاپور بختیار را نیز به استعفای رسمی او از مقام نخست‌وزیری منوط كرد. اما به‌هرصورت، ازآنجاكه بختیار حاضر به استعفا نشد، درخواست ملاقات وی از سوی امام مورد پذیرش واقع نگردید و دیدار صورت نگرفت.
از شخصیتهای بارز خارجی كه با امام‌خمینی دیدار كردند، می‌توان به افراد زیر اشاره كرد: نمایندگان دولت فرانسه و نیز رمزی كلارك (دادستان كل اسبق امریكا)، ریچارد فالك (استاد دانشگاه پرینستون)، دان لویی (نماینده سازمانهای مذهبی امریكا)، ریچارد كاتم (از شخصیتهای صاحب‌نظر درخصوص مسائل ایران و استاد علوم سیاسی دانشگاه پترزبورگ)، محمد حسنین هیكل (نویسنده متفكر عرب)، یكی از وزیران كابینه ضیاءالحق (نخست‌وزیر پاكستان) به منظور میانجیگری میان امام‌خمینی و شاه، راسل كر (نماینده مجلس عوام انگلستان)،[xxxv] نماینده یاسر عرفات،[xxxvi] داوید روستون (عضو كمیته خارجی مجلس سنای امریكا)،[xxxvii] مهدی قادر (نماینده اعزامی از سوی احمد حسن البكر، رئیس‌جمهور عراق)،[xxxviii] محسن سلیم (رئیس كمیته اجرایی اتحادیه نیروهای لبنان)،[xxxix] فاروق قدومی (رئیس اداره سیاسی سازمان آزادیبخش فلسطین)[xl] و دهها شخصیت دیگر ایرانی و خارجی كه به‌صورت فردی، خبرنگار و... به دیدار امام رفتند. این دیدارها باعث شد دیدگاهها و مواضع‌ انقلابی امام‌خمینی هرچه‌بیشتر انتشار جهانی پیدا كند.
۶ــ زمینه مساعد برای اعلام مواضع و دیدگاهها:
مواضع دقیق، قاطع، صریح و آینده‌نگرانه‌ای كه امام‌خمینی در مدت اقامت در پاریس ابراز داشت، در تسریع روند سقوط حكومت پهلوی بیش‌ازپیش موثر واقع گردید. استفاده همزمان ایشان از روشهای متنوع و تاكتیكهای گوناگون برای ابراز مخالفت با رژیم پهلوی ــ كه بسیاری از آنها صرفا با بهر‌ه‌گیری از موقعیت حضور در فرانسه میسر می‌گردید ــ و نیز بهره‌گیری از روشها و ابزارهایی كه قابلیت كاربرد همگانی و مردمی داشت، باعث شد یك حركت اعتراضی گسترده و دربردارنده اقشار مختلف، در تمامی جبهه‌ها و طی یك فرآیند سنجیده و تدریجی، در یك گستره جغرافیایی وسیع، شكل گیرد و با پافشاری بر اصول سه‌گانه و بنیادین انقلاب (سرنگونی سلطنت سلسله پهلوی، برچیدن رژیم سلطنتی و برپایی حكومت جمهوری اسلامی) سرانجام نقشه‌ها و توطئه‌های حكومت پهلوی جهت به‌ بن‌بست‌كشانیدن مبارزه را خنثی كرد و حكومت پهلوی به‌تدریج در یك موقعیت كاملا انفعالی و درمانده قرار گرفت.[xli] از جمله موثرترین شیوه‌ها، مواضع و دیدگاههایی كه امام‌خمینی با بهره‌گیری از موقعیت حضور خود در فرانسه به طرح آنها پرداخت و از آنها بهره برد، به موارد زیر می‌توان اشاره كرد:
الف‌ــ اعلام‌نكردن برنامه مشخص برای مدت اقامت:
این مساله باعث شد مقامات حكومت پهلوی هر لحظه در حال اضطراب به‌سر ببرند و با تن‌دادن به راه‌حلهای موقت، نتوانند یك برنامه جامع و بلندمدت برای مقابله با امام و انقلاب تدوین و اجرا كنند. مطابق اسناد موجود، تمامی نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی در مرزهای آبی و خاكی در حالت آماده‌باش بودند تا در صورت ورود امام‌خمینی به ایران، ایشان را دستگیر و به تهران منتقل كنند. این در حالی بود كه اصلا بحث بازگشت ایشان به ایران مطرح نبود و حضرت امام درواقع قصد رفتن به سوریه را در سر می‌پروراندند و حتی هدف از رفتن به فرانسه نیز بازگشت به سوریه بود و امام صرفا به خاطر مشاهده فضای مساعد در فرانسه، در آن كشور اقامت كرد. بااین‌همه در میان اسناد موجود، بخشنامه‌های مختلفی مشاهده می‌شوند كه از سوی ساواك و با دستور آماده‌باش صادر گردیده‌اند: «به كلیه سازمانهای اطلاعات و امنیت (غیر از اردوگاه شمال) از مركز: اطلاع دارند كه روح‌الله خمینی روز ۱۴/۷/۵۷ به فرانسه عزیمت و فعلا در پاریس اقامت دارد. از قصد دائمی او در پاریس هنوز اطلاعی در دست نیست و موضوع ورود او به كشور نیز كاملا منتفی نشده است. به فرموده دستور فرمایید ظرف هفته جاری یك‌سوم پرسنل عملیاتی آن سازمان در ساعات غیراداری در اداره حضور داشته تا آمادگی لازم برای مقابله با هرگونه فعل‌وانفعالات و اتفاقات وجود داشته باشد.»[xlii]
بنا به گزارش بخش ۸۴۳ اداره كل هشتم ساواك (مورخ ۲۷/۷/۱۳۵۷)، كنترل پروازهای خارجی در فرودگاهها و نیز اعمال كنترل شدید در داخل هواپیماها، اعتراضات و حساسیتهای زیادی را برانگیخته بود؛ چنانكه ساواك سرانجام مجبور به لغو كنترل داخل هواپیماها گردید.[xliii] شایعات مربوط به سفر احتمالی امام‌خمینی به یكی از كشورهای اسلامی مثل الجزایر، یمن، لیبی و غیره، اضطرابها و سردرگمی‌های رژیم را تشدید می‌كرد. به‌عنوان‌مثال گزارشی به شرح زیر در ششم آبان ۱۳۵۷ تهیه شده است: «در آینده نزدیك خمینی به كشور جمهوری دموكراتیك خلق یمن خواهد رفت. شایعه مسافرتش به كویت و عزیمتش به كشور فرانسه یك بازی سیاسی بود؛ زیرا از نقطه‌نظر دین اسلام و مردم مسلمان ایران، او نمی‌توانست مستقیما از عراق به جمهوری دموكراتیك خلق یمن برود و برای موجه‌نشان‌دادن مسافرتش به این كشور، ابتدا مبادرت به مسافرت به كویت و فرانسه نمود؛ زیرا می‌دانست كه این دو كشور به او اجازه نخواهند داد كه علیه ایران فعالیت نماید.
●نظریه منبع: خبر صحت دارد.
نظریه رئیس‌ بخش برون‌مرزی: ۱ــ منابع‌ آشكار اعلام نموده‌اند خمینی ممكن است به كشمیر یا الجزایر و یا با توجه به سماجت و تعصب وی در فعالیت علیه ایران، به یك كشور مسلمان و حتی‌الامكان نزدیك به ایران مسافرت و اقامت خواهد نمود ۲ــ با توجه به نزدیكی ایام مناسك حج، عزیمت خمینی به عربستان سعودی و جمهوری دموكراتیك خلق یمن مقرون به صحت است... .»[xliv]
این بخشنامه‌ها و گزارشها كه از تحلیل نادرست منابع ساواك و سردرگمی آنها حكایت دارند، تا آذرماه سال ۱۳۵۷ ادامه داشتند. این وضعیت كاملا به نفع انقلاب بود. البته درخواستهای زیادی از سوی كشورهای مختلف برای سفر امام‌خمینی به آن كشورها وجود داشت، اما حضرت امام متوجه شده بودند كه امكان فعالیت ایشان و انقلابیون، در فرانسه از هر جای دیگر بهتر و مساعدتر است.
ب‌ــ «شاه باید برود»:
از ابتكارات منحصربه‌فرد سیاسی امام‌خمینی به هنگام اقامت در فرانسه، اصرار و پافشاری مؤكد ایشان بر رفتن محمدرضا پهلوی بود. این ابتكار، با گذشت زمان بیشترین تاثیر را در تضعیف روحیه شاه و تزلزل وی برجای گذاشت. این استراتژی، مهمترین بخش از جنگ روانی حضرت امام علیه رژیم پهلوی را در دوران اقامت ایشان در فرانسه تشكیل می‌دهد.[xlv]
امام‌خمینی در اولین سخنرانی خود پس از ورود به پاریس، بر رفتن شاه تاكید نمود: «... در داخله هم هركس بگوید كه این [محمدرضا پهلوی] بماند یا خوب است بماند، این خائن است كه می‌گوید خوب است بماند؛ برای‌اینكه در داخله همه دیدند كه این شخص چه می‌كند و با مردم چه كرده است... .»[xlvi] امام تا لحظه خروج محمدرضا پهلوی از كشور در بیست‌وششم دی ۱۳۵۷، همواره آن را تكرار كرد.
ایشان در مصاحبه با خبرنگاران و مطبوعات خارجی نیز همین موضوع را تكرار كردند. امام در مصاحبه با تلویزیون سی.‌بی.اس امریكا، كانال ۲ رادیو ــ تلویزیون آلمان، خبرگزاری آسوشیتدپرس، خبرنگاران انگلیسی، فرانسوی و آلمانی، تلویزیون اتریش، تلویزیون لوكزامبورگ، تلویزیون هلند و بسیاری رسانه‌های دیگر جهان، رژیم شاه را رژیمی ظالم، سركوبگر، وابسته، غیرمتعهد و فریبكار خواند و تنها راه‌حل را رفتن شاه عنوان كرد.[xlvii] این تاكیدها علاوه بر تشدید جنگ روانی علیه شاه و ایجاد واهمه در وی، خاندان سلطنتی و مقامات رژیم، مردم را در شدت‌بخشیدن به مبارزه و استمرار مخالفتها هرچه‌بیشتر مصمم و تحریك می‌كرد.
ج‌ــ سازش‌ناپذیری:
استراتژی دیگری كه امام‌خمینی در دوران اقامت در فرانسه بیش‌ازپیش بر آن تاكید می‌كردند، سازش‌ناپذیری و قاطعیت در تصمیم‌گیریهای سرنوشت‌ساز بود. در شرایطی كه تحلیلگران سیاسی و حتی مقامات كشورهای مختلف هیچ آینده روشنی را برای انقلاب پیش‌بینی نمی‌كردند، امام از فرانسه تصمیم به استمرار مبارزه در ابعاد مختلف گرفت و در آن شرایط جز رفتن شاه و پایان‌بخشیدن به نظام سلطنتی، جایگزین و بدیل دیگری را نپذیرفت. تلاشهای زیادی از داخل و خارج برای میانجیگری میان امام و شاه صورت گرفت، اما امام با رد تمامی این درخواستها، سازش با رژیم را خیانت به ملت ایران توصیف كرد. ایشان در سخنرانیها و مصاحبه‌های مختلف، تشبثات محمدرضا پهلوی به آشتی‌جویی را فریبكاری برای حفظ سلطه دانست و با نادیده‌گرفتن تمامی تلاشها و حتی تهدیدات رژیم، همچنان بر مواضع اصولی خود پافشاری كرد. در این میان تلاش نیروهای میانه‌رو برای اتخاذ سیاست معتدل و گام‌به‌گام نیز راه به جایی نبرد.[xlviii] این قاطعیت، درواقع از تیزبینی، شم سیاسی و آینده‌نگری حضرت امام در شرایط مناسب پیش‌آمده حكایت می‌كند.چنانكه پیش از این نیز اشاره شد، حضرت امام با استفاده از موقعیت مناسب خود در فرانسه، به هنگام درخواست مقامات رژیم برای ملاقات با ایشان، قاطعانه برای آنان به تعیین شرط اقدام نمود؛ از جمله آنكه این افراد می‌بایست از مقام خود استعفا می‌دادند و سازمان متبوع خود را غیرقانونی اعلام می‌كردند. این تصمیم قاطع امام، در تحقیر حكومت پهلوی و ایجاد دلهره و تزلزل در میان سران حكومت بسیار موثر بود؛ چنانكه اغلب آنان با مشاهده این وضعیت و تنزل جایگاه خود، از كشور فرار كردند و این مساله باعث تسریع هرچه‌بیشتر سقوط حكومت پهلوی گردید.
آخرین راه‌حل و ترفند حكومت پهلوی، با صلاحدید امریكا، روی‌كارآمدن یك دولت ائتلافی و ملی‌گرا بود تا شاید ازاین‌طریق مخالفتها فروكش كند و آنها بر بحران فزاینده فایق آیند. این راه‌حل، درواقع نوعی ترفند سیاسی برای اغفال و گمراه‌كردن مردم بود. بختیار با ارائه برنامه‌های به‌ظاهر مردم‌پسند، درصدد برآمد طرح مذكور را عملی سازد،[xlix] اما امام‌خمینی قاطعانه علاوه بر رد درخواست ملاقات وی، دولت بختیار را غیرقانونی اعلام كرد: «دولت بختیار غیرقانونی است؛ برای‌اینكه شاه و مجلسین هر دو غیرقانونی هستند.»[l]
این موضع امام سرانجام باعث مخالفت مردم، كارمندان، احزاب و گروهها با دولت بختیار شد و درنهایت دولت وی همراه با حكومت پهلوی، سقوط كرد.
د‌ــ تهدید به مبارزه مسلحانه:
امام‌خمینی تا پیش از استقرار در فرانسه، استفاده از روش مسلحانه را در مبارزه با رژیم پهلوی تجویز نكرده بود و بیشتر از شیوه‌های تبلیغی بهره می‌گرفت. اما در این برهه حساس تاریخی و به‌منظور تشدید جنگ روانی علیه رژیم پهلوی و به‌عنوان یك حركت بازدارنده در مقابل تهدیدات امریكا و كارتر مبنی بر انجام كودتای نظامی و مداخله ارتش،[li] اعلام كرد چنانچه رژیم دست از خشونت برندارد، ممكن است در شیوه مبارزه تجدیدنظر شود. امام در پانزدهم آبان ۱۳۵۷ در پاسخ به سوال خبرنگار تلویزیون سی.بی.اس امریكا كه پرسید: «چگونه می‌خواهید شاه را بركنار كنید؟ با قیام مسلحانه یا با قراردادن ارتش در كنار مردم؟» پاسخ دادند: «ما امیدواریم احتیاجی به قیام مسلحانه نیفتد و با همین اعتصابات و تظاهرات و اظهار انزجار ملت، مسائل حل شود و امید این را داریم ارتش هم كه خود از ملت است و ملت برادر اوست، پشت به این ملت نكند و در كنار ملت قرار گیرد، لكن اگر این شكل مبارزات ملت مفید واقع نشد و لازم آمد یك‌طور دیگر عمل شود، ممكن است ما تجدیدنظر بكنیم.»[lii] در بیست‌ویكم بهمن ۱۳۵۷، امام با محكوم‌نمودن ادامه حكومت نظامی و حمله نیروهای گارد به همافران نیروی هوایی، طی پیامی به مردم ایران اعلام كرد: «اخطار می‌كنم كه اگر دست از این برادركشی برندارند و لشكر گارد به محل خودش برنگردد و از طرف مقامات ارتشی از این تعدیات جلوگیری نشود، تصمیم آخر خود را به امید خدا می‌گیرم و مسئولیت آن با متجاسرین و متجاوزین است... اعلامیه امروز حكومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به‌هیچ‌وجه به آن اعتنا نكنند.»[liii]
با تدابیر امام‌خمینی و اطاعت مردم، سرانجام بی‌آنكه دستور مبارزه مسلحانه و یا فتوای جهاد از سوی ایشان صادر شود، حضور میلیونی مردم در بیست‌ودوم بهمن ۱۳۵۷ بقایای حكومت پهلوی و دولت بختیار را درهم نوردید و نهضت پیروز شد.[liv]
۷ــ تشكیل شورای انقلاب:
یكی دیگر از ثمرات اقامت امام‌خمینی در پاریس، فراهم‌شدن زمینه و امكان مناسب برای طرح‌ریزی تشكیلات حكومتی آینده بود كه شورای انقلاب مقدمه آن محسوب می‌شد.
شورای انقلاب به دستور امام‌خمینی، هنگام اقامت ایشان در پاریس شكل گرفت. شهید مطهری به دستور امام با افراد موردنظر جهت تشكیل شورا، در منزل خود در تهران مصاحبه كرد و از آنها برای عضویت و فعالیت در این شورا دعوت به عمل آورد. زمان تشكیل و اعضای شورا، هیچگاه به‌طوررسمی از سوی موسسان آن اعلام نشد. بااین‌همه، قریب به یقین می‌توان گفت شورا در اواخر آبان و یا اوایل آذر ۱۳۵۷ شكل گرفت و در نیمه دوم آذر رسمیت یافت.[lv]
هدف از تشكیل شورا، رهبری انقلاب و تدبیر امور آن در داخل و خارج كشور بود كه البته شاخه خارج از كشور، با پیروزی انقلاب فرصت شكل‌گیری نیافت. جلسات شورا به‌صورت‌مخفی در محلهای مختلف تشكیل می‌شد و ضمن تماس با امام‌خمینی در پاریس، امور مربوط به روند انقلاب و هماهنگی برای حل‌وفصل مسائل را مورد بحث و بررسی قرار می‌داد. تصمیمات شورا، پس از كسب تكلیف از حضرت امام‌ اجرا می‌شدند. از اقدامات اساسی شورا می‌توان به مذاكره با مقامات دولتی و نظامی، تماس، دیدار و مذاكره با دیپلماتها و مذاكره با شاپور بختیار ــ آخرین نخست‌وزیر رژیم پهلوی ــ اشاره كرد.[lvi] مهدی بازرگان می‌گوید: «پایه شورای انقلاب كه در آذرماه ۱۳۵۷ تشكیل رسمی مخفی یافت، در آن ملاقات پاریس ریخته شد و آیت‌الله خمینی، توصیه‌ای را كه در پیام مرداد و شهریور فرستاده بودم به‌این‌ترتیب پذیرفته، منتها با دو ماموریت: یكی مشورت در حكومت و دیگر نمایندگی برای رهبری انقلاب. ابتدا نیز طی برنامه‌ای كه آقای یزدی با نظر ایشان در پاریس تهیه كرده، قرار بود دو هیات جداگانه تشكیل شود: یكی هیات مشاورین امام، برای انتخاب و معرفی اشخاص و دیگری شورای انقلاب؛ ولی در عمل و مقارن با ماموریتی كه قبل از آمدن به ایران برای راه‌اندازی نفت داده بودند، آن دو هیات ادغام گردیده، اعضایش كه به دستور ایشان از طرف آقای مطهری مصاحبه و دعوت شدند، غیر از دكتر باهنر هیچ‌كس خارج از آنچه در پاریس صورت داده بودم، نبودند. فقط آقایان مهندس عزت‌الله سحابی و دكتر عباس شیبانی در زمان مسافرت پاریس من هنوز در زندان بوده، امیدی به آزادی ایشان نمی‌رفت.»[lvii]
بنا به گفته آقای هاشمی‌رفسنجانی شورای انقلاب پس از سفر آیت‌الله مطهری به پاریس رسمیت پیدا كرد؛ با این توضیح كه پیش از آن نیز كارها انجام می‌شد، اما حكم خاصی نداشت.[lviii] آیت‌الله بهشتی در مورد تركیب اعضای شورا می‌گوید: «افراد را امام تعیین می‌كردند، به‌این‌معنی‌كه اول امام به یك گروه پنج نفری از روحانیت، مسئولیت دادند كه برای شناسایی افراد لازم برای اداره آینده مملكت تلاش كنند. این عده عبارت بودند از: آیت‌الله مطهری، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، دكتر باهنر و خود بنده. بعد ما با آقای مهدوی‌كنی نیز صحبت كردیم و به امام اطلاع دادیم و ایشان هم شركت نمودند. یعنی بدین‌ترتیب، هسته شورای انقلاب یك گروه شش‌نفره شد. بعدا از روحانیون آیت‌الله طالقانی و خامنه‌ای نیز اضافه شد... به‌تدریج آقای مهندس بازرگان، دكتر سحابی و عده‌ای دیگر از شخصیتها را كه امام نیز قبلا می‌شناختند و با آنها در پاریس دیدار داشتند، قرار بود ما روی آنها مطالعه كنیم و نظر نهایی‌مان را بدهیم. آنها را با نظر نهایی‌مان به امام در پاریس معرفی كردیم و امام نیز تایید كردند.»[lix]
پس از راهپیماییهای نوزدهم و بیستم آذر ۱۳۵۷ (راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا)، در قطعنامه پایانی راهپیمایی سلطنت پهلوی ملغی اعلام گردید و از امام‌خمینی خواسته شد دستور دهند تا هرچه‌سریع‌تر شورای انقلاب تشكیل شود.[lx] پس از آن بود كه امام‌خمینی در بیست‌ودوم دی ۱۳۵۷ طی پیامی به ملت ایران، تشكیل شورای انقلاب را رسما اعلام كرد: «به موجب حق شرعی و براساس رای اعتماد اكثریت قاطع مردم ایران كه نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام ”شورای انقلاب اسلامی“ مركب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتا تعیین شد و شروع به كار خواهند كرد... این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است؛ ازآن‌جمله ماموریت دارد تا شرایط تاسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد... .»[lxi]
تشكیل شورای انقلاب به منزله تاییدنكردن و یا رد دولتهای وقت بود؛ به‌ویژه‌اینكه مقامات نظامی و انتظامی و دیپلماتهای خارجی با آن شورا به مشورت می‌پرداختند و این امر، به‌خودی‌خود به شورا رسمیت می‌بخشید؛ كماآنكه شاپور بختیار وقتی می‌خواست برای دیدار امام به پاریس برود، ابتدا مساله را با شورای انقلاب در میان ‌گذاشت.[lxii] شورا علنا با اقدام به تشكیل كمیته‌های مختلف، امور انقلاب را هدایت می‌كرد و به‌ویژه با هدایت اعتصابات كاركنان صنعت نفت در قالب كمیته‌های سوخت و اعتصابات، نقش بسیار موثری در پیشبرد اهداف و خواسته‌های امام‌خمینی ایفا نمود.[lxiii]
●●نتیجه
تمایل حكومت پهلوی برای اقامت امام‌خمینی در پاریس، حلقه مكمل اشتباهات گذشته این رژیم بود. موافقت محمدرضا پهلوی و سایر مقامات رژیم با مهاجرت امام‌خمینی به پاریس، بر این پیش‌فرض استوار بود كه فرانسه یك كشور مسیحی غربی است و ضمنا در مسافتی بسیار دورتر از ایران قرار دارد، ازاین‌رو امكان ارتباط امام‌خمینی با ایران و همین‌طور ارتباط ایرانیها با ایشان بسیار سخت و دشوار خواهد شد و ازاین‌طریق نهضت به خاموشی خواهد گرایید. اما دیری نگذشت كه این تلقی رژیم، اشتباهی بنیان‌برافكن از آب درآمد. بر اثر این رویداد، نهضت انقلاب ایران جهانی شد و ارتباط امام با ایران، برخلاف تصور رژیم، به آسان‌ترین روش ممكن عملی گردید. از آن پس بود كه امواج انقلاب در درون ایران نیز غیرقابل مهار گردید و امام‌خمینی موفق شد كاری را كه در طول چهارده‌سال زمینه انجام آن فراهم نشده بود، در مدت چهارماه انجام دهد و رژیم پهلوی با سرعتی غیرقابل باور و پیش‌بینی، سقوط كند.
سجاد راعی گلّوجه
پی‌نوشت‌ها
* كارشناس اسناد و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران.
[i]ــ عمادالدین باقی، تولد یك انقلاب؛ زمینه‌ها و عوامل پیدایش انقلاب، تهران، نشر سرایی، ۱۳۸۲، صص۳۲۵ــ۳۲۰
[ii]ــ باری روبین، جنگ قدرت‌ها در ایران، ترجمه: محمود مشرقی، تهران، آشتیانی، ۱۳۶۳، صص۱۵۵ــ۱۵۴
[iii]ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده امام‌خمینی، شماره بازیابی ۸۸۹، ص۴۷
[iv]ــ همان، شماره بازیابی۸۹۲، ص۱۳۱
[v]ــ منظور از كد ۶۶ محمدرضا پهلوی است و برای فرح دیبا نیز كد ۳۳ معین شده بود.
[vi]ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده امام‌خمینی، شماره بازیابی ۸۹۷، ص۴
[vii]ــ اسماعیل فردوسی‌پور، همگام با خورشید؛ از ایران تا ایران، فردوس، مجتمع فرهنگی اجتماعی امام‌خمینی فردوس، ۱۳۷۲، صص۴۶۸ــ۴۶۷
[viii]ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده‌های امام‌خمینی، شماره‌های بازیابی متعدد.
[ix]ــ مهدی بازرگان، انقلاب ایران در دو حركت، تهران، نهضت آزادی ایران، چ پنجم، ۱۳۶۳، ص۴۹
[x]ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده امام‌خمینی، شماره بازیابی ۸۹۲، صص۲۴ــ۲۲
[xi]ــ همان، شماره بازیابی ۸۹۴، ص۲۶
[xii]ــ صحیفه امام؛ مجموعه آثار امام‌خمینی، ج۴، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۷۸، صص۵۰۴ــ۵۰۱ و ۴۹۶ــ۴۸۳، ۴۳۲ــ۴۲۹
[xiii]ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده امام‌خمینی، شماره بازیابی ۸۹۱، ص۶۱
[xiv]ــ غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست‌وپنج‌ساله ایران، ج۲، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، چ چهارم، ۱۳۷۳، صص۱۵۷ــ۱۵۶؛ غلامرضا نجاتی، شصت‌سال خدمت و مقاومت (خاطرات بازرگان)، ج۲، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۷، صص۲۵۸ــ۲۵۲
[xv]ــ اسناد نهضت آزادی ایران، صفحاتی از تاریخ معاصر ایران، ج۱۱، تهران، نهضت آزادی ایران، ۱۳۶۲، ص۳۲
[xvi]ــ همان، صص۷۰ــ۳۳
[xvii]ــ غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست‌وپنج‌ساله ایران، همان، صص۱۵۹ــ۱۵۸؛ ابراهیم یزدی، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، تهران، قلم، چ دوم، ۱۳۶۳، صص۳۱ــ۲۹؛ كریم سنجابی، امیدها و ناامیدی‌ها (خاطرات سیاسی)، لندن، جبهه ملیون ایران، ۱۳۶۸، صص۲۹۳ــ۲۹۱
[xviii]ــ ابراهیم یزدی، همان، ص۳۲ (به نقل از روزنامه اطلاعات، ۱۹ دی ۱۳۵۷)؛ برای اطلاع بیشتر رك: كریم سنجابی، همان، صص۲۹۹ــ۲۹۸
[xix]ــ غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست‌وپنج‌ساله ایران، همان، ص۱۵۹
[xx]ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده امام‌خمینی، شماره بازیابی ۸۹۴، صص۳ــ۲
[xxi]ــ همان، شماره بازیابی ۸۹۸، صص۸ــ۴ و شماره بازیابی ۸۹۷، صص۷۲ــ۶۶
[xxii]ــ همان، شماره بازیابی ۸۹۸، ص۴۲
[xxiii]ــ علیرضا كریمیان، جنبش دانشجویی در ایران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، صص۳۰۵ــ۳۰۱
[xxiv]ــ همان، ص۳۱۳
[xxv]ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده امام‌خمینی، شماره بازیابی ۸۹۲، ص۵۳
[xxvi]ــ صادق طباطبایی، «ناگفته‌های انقلاب» (خاطرات)، آفتاب امروز، ۱۷ بهمن ۱۳۷۸، ص۷
[xxvii]ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده امام‌خمینی، شماره بازیابی ۸۹۲، ص۴۱
[xxviii]ــ همان، ص۴۵
[xxix]ــ همان، شماره بازیابی ۸۹۵، ص۳۱
[xxx]ــ افشین متین، كنفدراسیون، تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از كشور ۵۷ــ۱۳۳۲، ترجمه: ارسطو آذری، تهران، شیرازه، ۱۳۷۸، صص۴۰۱ــ۳۹۷
[xxxi]ــ اسماعیل فردوسی‌پور، همان، ص۴۷۷
[xxxii]ــ ابراهیم یزدی، همان، ص۱۳۰
[xxxiii]ــ همان، ص۱۳۲
[xxxiv]ــ همان، ص۱۳۴
[xxxv]ــ غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست‌وپنج‌ساله ایران، همان، صص۳۵۰ــ۳۲۷
[xxxvi]ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده امام‌خمینی، شماره ۸۹۲، ص۱۰۹
[xxxvii]ــ همان، شماره بازیابی۸۹۳، ص۴۶
[xxxviii]ــ همان، شماره بازیابی۸۹۴، ص۳۳
[xxxix]ــ همان، شماره بازیابی۸۶۲، ص۷۹
[xl]ــ همان، شماره بازیابی۸۶۴، صص۶۵ــ۶۴
[xli]ــ علیرضا شجاعی زند، «اصول، خط‌مشی و تاكتیكهای امام در رهبری قیام»؛ ایدئولوژی، رهبری و فرایند انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات كنگره بین‌المللی تبیین انقلاب اسلامی)، ج۲، تهران، موسسه چاپ و نشر عروج، ۱۳۸۲، صص۱۱۶ــ۱۱۵ و ۱۰۱ــ۱۰۰
[xlii]ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده امام‌خمینی، شماره بازیابی ۸۸۹، ص۴۹
[xliii]ــ همان، شماره بازیابی ۸۹۲، صص۷۷ــ۷۶
[xliv]ــ همان، شماره بازیابی ۸۹۳، ص۶۱
[xlv]ــ احمدعلی خسروی، بررسی استراتژی امام‌خمینی در رهبری انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ــ۱۳۴۲، تهران، منبع، چ چهارم، ۱۳۸۰، ص۳۲۵
[xlvi]ــ صحیفه مام، ج۳، همان، ص۴۹۴، در سخنرانی هفدهم مهر ۱۳۵۷ در جمع دانشجویان خارج از كشور.
[xlvii]ــ غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست‌وپنج‌ساله ایران، همان، صص۱۵۵ــ۱۴۳
[xlviii]ــ احمدعلی خسروی، همان، ص۲۹۱
[xlix]ــ همان، ص۳۲۳
[l]ــ صحیفه امام، ج۵، همان، ص۳۸۱
[li]ــ پس از انتصاب بختیار به نخست‌وزیری، كارتر از امام‌خمینی خواست از حكومت بختیار پشتیبانی كند تا انتقال قدرت در ایران به‌آرامی و بدون خونریزی بیشتر عملی شود؛ اما امام‌خمینی این درخواست را رد كرد و آن را خیانت به آرمانهای ملت دانست و در مورد احتمال كودتا كه كارتر یادآور شده بود، گفت: «من كودتا را نه به صلاح ملت می‌دانم، و نه به صلاح امریكا؛ اگر (كودتا) بشود از چشم شما می‌دانیم... ملت ایران از كودتای نظامی نمی‌ترسد.» (صحیفه امام، ج۵، صص۳۷۷ــ۳۷۶) امام در مصاحبه‌ای در هیجدهم دی ۱۳۵۷ نیز گفت: «ما در راه اسلام و كشور خودمان، كوشش خودمان را تاآنجاكه بتوانیم خواهیم كرد. در ایران كودتای نظامی مساله‌ای را حل نمی‌كند؛ زیرا دولت قبل از بختیار، خود یك كودتای نظامی بود و مشكل ایران حل نشد... . شما باور نمی‌كنید كه ارتش با ملت است و در آینده نزدیكی به شاه پشت خواهد كرد. پیروزی ما حتمی است و جمهوری اسلامی تحققش برای من خیلی روشن است.» (مركز اسناد انقلاب اسلامی، همان، شماره بازیابی ۸۹۵، صص۱۰۰ــ۹۹)
[lii]ــ صحیفه امام، ج۴، همان، صص۳۳۲ــ۳۳۱
[liii]ــ همان، ج۶، صص۱۲۲ــ۱۲۱
[liv]ــ احمدعلی خسروی، همان، صص۲۵۰ــ۲۴۷
[lv]ــ مهدی بازرگان، شورای انقلاب و دولت موقت، تهران، نهضت آزادی ایران، ۱۳۶۰، ص۱۹
[lvi]ــ غلامرضا نجاتی، شصت‌سال خدمت و مقاومت، همان، ص۲۸۸
[lvii]ــ مهدی بازرگان، شورای انقلاب و دولت موقت، همان، ص۳۱
[lviii]ــ اكبر هاشمی‌رفسنجانی، دوران مبارزه، ج۱، به كوشش محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۷۶، ص۳۲۳
[lix]ــ اطلاعات، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۵۹ (مصاحبه آیت‌الله محمد بهشتی).
[lx]ــ حسن یوسفی اشكوری، همان، ص۶۹
[lxi]ــ صحیفه امام، ج۵، همان، ص۴۲۶
[lxii]ــ مهدی بازرگان، شورای انقلاب و دولت موقت، همان، ص۳۳
[lxiii]ــ اكبر هاشمی‌رفسنجانی، همان، ص۳۲۴
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید