پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


استثمار انسان‌ با انسان‌


استثمار انسان‌ با انسان‌
كلیه‌ صاحبنظران‌ به‌ جهانی‌ شدن‌ در سه‌ عرصه‌ اقتصاد، سیاست‌ و فرهنگ‌ توجه‌ دارند و به‌ تحلیل‌ جهانی‌ شدن‌ در هر یك‌ از این‌ سه‌ عرصه‌ می‌پردازند. تونی‌ فیتزپتریك‌ سیاست‌ اجتماعی‌ را به‌ این‌ سه‌ عرصه‌ می‌افزاید . شاید بتوان‌ جهانی‌ شدن‌ اطلاعات‌ را با توجه‌ به‌ مفهوم‌ فراگیر اطلاعات‌ به‌ این‌ چهار مورد اضافه‌ كرد. البته‌ لازم‌ به‌ ذكر است‌ كه‌ اقتصاد، سیاست‌ و فرهنگ‌ مفاهیم‌ كاملا مجزا از یكدیگر نیستند و در یك‌ جامعه‌ ارتباط‌ كاملا منطقی‌ بین‌ آنها برقرار است‌.
● جهانی‌ شدن‌ اقتصاد
مهمترین‌ عرصه‌ جهانی‌ شدن‌ اقتصاد است‌؛ چرا كه‌ جهانی‌ شدن‌ اقتصادی‌ تا حد زیادی‌ صورت‌ گرفته‌ و اكثر موافقت‌ها و مخالفت‌ها با بحث‌ جهانی‌ شدن‌ در این‌ جنبه‌ مطرح‌ است‌. مهمترین‌ نمود جهانی‌ شدن‌ اقتصادی‌ حضور فزاینده‌ شركت‌های‌ چند ملیتی‌ و فراملیتی‌ است‌ كه‌ درصد زیادی‌ از تولید و تجارت‌ جهانی‌ را در دست‌ دارند. آمار نشان‌ می‌دهد كه‌ تعداد شركت‌های‌ فراملیتی‌ از حدود سه‌ هزار در اوائل‌ دهه‌ ۱۹۹۰ به‌ بیش‌ از ۲۰۰ هزار شركت‌ در حال‌ حاضر رسیده‌ است‌. جمع‌ فروش‌ ۳۵۰ شركت‌ غول‌ پیكر رقمی‌ در حدود یك‌ سوم‌ تولید ناخالص ملی‌ كشورهای‌ پیشرفته‌ است‌. یك‌ چهارم‌ سرمایه‌ دنیا و سه‌ چهارم‌ سرمایه‌ گذاری‌ مستقیم‌ خارجی‌ در جهان‌ متعلق‌ به‌ ۳۰۰ شركت‌ بزرگ‌ چند ملیتی‌ است‌. جهانی‌ شدن‌ امور مالی‌ نیز كاملا محسوس‌ است‌. در اواخر دهه‌ ۱۹۹۰ همه‌ روزه‌ حدود ۵/۱ تریلیون‌ دلار از طریق‌ مبادلات‌ ارزی‌ جابجا می‌شد یعنی‌ چیزی‌ در حدود یك‌ میلیارد دلار در هر دقیقه‌.
شاید یك‌ مثال‌ ساده‌ دلیل‌ توجه‌ فراوان‌ به‌ جهانی‌ شدن‌ در بعد اقتصاد وعلاقه‌مندی‌ شركت‌های‌ مختلف‌ به‌ سرمایه‌ گذاری‌ در سایر كشورها را روشن‌ كند. تصور كنید كه‌ شما مسئولیت‌ اداره‌ كارخانه‌یی‌ را بر عهده‌ دارید. اینكه‌ كارخانه‌ شما چه‌ چیزی‌ تولید می‌كند تفاوت‌ چندانی‌ ندارد ولی‌ از آنجایی‌ كه‌ امروزه‌ همه‌ تلویزیون‌ نگاه‌ می‌كنند، شاید بهتر باشد كه‌ تولید كننده‌ تلویزیون‌ باشید. شما در ژاپن‌ شروع‌ به‌ تولید تلویزیون‌ كرده‌ اید اما در ژاپن‌ دیگر كسی‌ نمانده‌ كه‌ تلویزیون‌ نداشته‌ باشد و در عین‌ حال‌ قدرت‌های‌ بزرگ‌ الكترونیك‌ هم‌ به‌ شما اجازه‌ ورود به‌ بازار اشباع‌ شده‌ ژاپن‌ را نمی‌دهند. لذا احتیاج‌ خواهید داشت‌ برای‌ بالا بردن‌ فروش‌ خود بازارهای‌ جدیدی‌ ایجاد كنید و چه‌ بازاری‌ بهتر از كشور در حال‌ توسعه‌یی‌ مانند ایران‌؟
در ابتدا برای‌ ارزیابی‌ بازار ۱۰۰۰ دستگاه‌ از تلویزیون‌های‌ خود را به‌ ایران‌ وارد می‌كنید و فروش‌ خوبی‌ هم‌ دارید اما به‌ هرحال‌ شما به‌ دنبال‌ حداكثر سود هستید و بهترین‌ روش‌ رسیدن‌ به‌ سود بیشتر، پایین‌ آوردن‌ هزینه‌ هاست‌. برای‌ این‌ منظور تصمیم‌ می‌گیرید دستمزد كمتری‌ به‌ كارگران‌ بدهید اما در ژاپن‌ اتحادیه‌های‌ كارگری‌ اجازه‌ این‌ كار را به‌ شما نخواهند داد. از طرف‌ دیگر در بدنه‌ تلویزیون‌ شما پلاستیك‌ زیادی‌ استفاده‌ می‌شود اما به‌ دلیل‌ اینكه‌ در ژاپن‌ صنایع‌ نفت‌ و پتروشیمی‌ چندانی‌ وجود ندارد، قیمت‌ پلاستیك‌ در این‌ كشور بالاست‌. در عین‌ حال‌ هزینه‌ گمركی‌ ورود پلاستیك‌ به‌ ژاپن‌ نیز بسیار بالاست‌ زیرا دولت‌ می‌خواهد از خروج‌ پول‌ از ژاپن‌ جلوگیری‌ كند. اینجاست‌ كه‌ یك‌ راه‌ حل‌ درخشان‌ برای‌ پایین‌ آوردن‌ هزینه‌های‌ تولید (اعم‌ از حقوق‌ كارگران‌ و مواد اولیه‌) و راحت‌ تر و ارزان‌ تر كردن‌ حمل‌ و نقل‌ تلویزیون‌ تولیدی‌ شما تا ایران‌ به‌ ذهن‌ تان‌ می‌رسد: جهانی‌ شدن‌!
در اولین‌ قدم‌ خط‌ تولید خود را از ژاپن‌ به‌ كشوری‌ مثل‌ نپال‌ منتقل‌ می‌كنید. نپال‌ به‌ ایران‌ نزدیك‌ تر است( و این‌ یعنی‌ پول‌ حمل‌ و نقل‌ كمتری‌ می‌پردازید كه‌ مساوی‌ است‌ با سود بیشتر) و در عین‌ حال‌ اتحادیه‌های‌ كارگری‌ هم‌ در این‌ كشور وجود ندارد. در نپال‌ كافیست‌ با پرداخت‌ تنها یك‌ دهم‌ حقوق‌ یك‌ كارگر ژاپنی‌، هزاران‌ نفر برای‌ استخدام‌ جلوی‌ كارخانه‌ شما صف‌ بكشند.اما بالارفتن‌ درآمد شما محدود به‌ همین‌ مسائل‌ نیست‌. در حوزه‌ سیاسی‌ نپال‌ حكومت‌ قدرتمندی‌ ندارد و عملا قوانین‌ واردات‌ و صادرات‌ خاصی‌ هم‌ در آن‌ كشور موجود نیست‌ پس‌ شما دیگر برای‌ واردات‌ پلاستیك‌ خود هم‌ لازم‌ نیست‌ هزینه‌ گمركی‌ بپردازید.
صبر كنید، بالا رفتن‌ سود شما هنوز ادامه‌ دارد زیرا در كشورهای‌ پیشرفته‌ هر چقدر درآمد بیشتری‌ داشته‌ باشید به‌ نسبت‌، مالیات‌ بیشتری‌ باید بپردازید. یعنی‌ حالا كه‌ شما دو كارخانه‌ (یكی‌ در ژاپن‌ و یكی‌ در نپال‌) دارید می‌توانید سود آنها را بر هر دو شعبه‌ تقسیم‌ كنید، با این‌ روش‌ مالیات‌ كمتری‌ هم‌ خواهید پرداخت‌. راستی‌ برای‌ جهانی‌ شدن‌ بیشتر می‌توانید آرام‌ آرام‌ به‌ فكر تاسیس‌ شركت‌هایی‌ در زیر مجموعه‌ خود باشید كه‌ مثلا در تونس‌ پلاستیك‌ تولید كنند. از آنجایی‌ كه‌ خود شما خریدار محصولات‌ این‌ شركت‌های‌ جنبی‌ هستید، سود دهی‌ آنان‌ تضمین‌ شده‌ خواهد بود و پول‌ شما هم‌ به‌ جای‌ رفتن‌ به‌ جیب‌ سازمانی‌ دیگر، به‌ شركتی‌ رسیده‌ است‌ كه‌ نهایتا دوباره‌ متعلق‌ به‌ خودتان‌ است‌. . . . حالا كه‌ دارید جهانی‌ می‌شوید می‌توانید به‌ راحتی‌ درك‌ كنید كه‌ چرا در آمد یكساله‌ جنرال‌ موتورز آمریكایی‌ بیشتر از مجموع‌ تولید ناخالص ملی‌ كشورهای‌ تایلند، پاكستان‌ و اروگوئه‌ است‌. اما هنوز قدم‌های‌ دیگری‌ در راه‌ است‌.در حال‌ حاضر افراد دیگری‌ نیز همانند شما مشغول‌ خواندن‌ این‌ نوشته‌ هستند پس‌ احتمالا كارخانه‌های‌ دیگری‌ هم‌ در تایلند، لهستان‌، آذربایجان‌، فنلاند و. . . تاسیس‌ شده‌اند كه‌ به‌ دنبال‌ صدور تلویزیون‌ به‌ ایران‌ هستند. این‌ افراد (مثل‌ خود شما) حاضرند برای‌ در دست‌ گرفتن‌ بازار ایران‌ روز به‌ روز قیمت‌های‌ خود را كاهش‌ دهند و این‌ یعنی‌ كاهش‌ سود.
برای‌ غلبه‌ بر این‌ مشكل‌، بهتر است‌ وارد مرحله‌ دیگری‌ از جهانی‌ سازی‌ شوید: ادغام‌ شركت‌ها و تشكیل‌ اتحادیه‌های‌ تولید كنندگان‌. در این‌ فرآیند، به‌ جای‌ رقابت‌ بر سر سهم‌ فروش‌ در بازار از طریق‌ پایین‌ آوردن‌ قیمت‌ها، با مسوولان‌ شركت‌های‌ دیگر وارد مذاكره‌ می‌شوید. در این‌ مذاكرات‌ شركت‌های‌ تولید كننده‌ با تعیین‌ قیمت‌ ارایه‌ محصولات‌ در بازار و در عین‌ حال‌ تقسیم‌ بازار در میان‌ خود، جلوی‌ ارزان‌ شدن‌ رقابتی‌ كالاها را می‌گیرند.
تا اینجا خطر چندانی‌ وجود نداشت‌ ولی‌ چرا مخالفان‌ جهانی‌ شدن‌ در اقصی‌ نقاط‌ جهان‌ وجود دارند؟
خطر جهانی‌ شدن‌ وجود نیروی‌ كار ارزان‌ در كلیه‌ نقاط‌ دنیاست‌. این‌ موضوع‌ دستمزد را پایین‌ می‌آورد و امكان‌ استثمار انسان‌ به‌ وسیله‌ انسان‌ را فراهم‌ می‌كند. بخصوص‌ اینكه‌ در شرایط‌ فعلی‌، اقتصاد به‌ علت‌ وجود فناوری‌ پیچیده‌ بیشتر سرمایه‌ بر است‌ تا كاربر. یعنی‌ كالای‌ استراتژیك‌ سرمایه‌ خواهد بود نه‌ نیروی‌ كار. سرمایه‌ نیز مانند آب‌ روان‌ است‌، هرجا كه‌ بستر مناسب‌ تری‌ داشته‌ باشد جاری‌ می‌شود. به‌ همین‌ دلیل‌ مناطقی‌ از دنیا خالی‌ از سرمایه‌ می‌شود و پیامدهای‌ منفی‌ آن‌ بر مردم‌ منطقه‌ تاثیر می‌گذارد. كیت‌ گریفین‌ سه‌ دلیل‌ عمده‌ فرار سرمایه‌ را نرخ‌ ارز بیش‌ از حد ارزش‌ گذاری‌ شده‌، تفاوت‌های‌ مثبت‌ در نرخ‌های‌ بهره‌ بر دارایی‌های‌ خارجی‌ و داخلی‌ و افزایش‌ تورم‌ داخلی‌ می‌داند. نگاهی‌ به‌ این‌ سه‌ مورد نشان‌ می‌دهد كه‌ اكثر كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ دچار این‌ مشكلات‌ هستند. به‌ این‌ ترتیب‌ سرمایه‌ از كشورهای‌ توسعه‌ نیافته‌ به‌ سمت‌ كشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ حركت‌ می‌كند. آمارها دهه‌ ۱۹۹۰ نشان‌ می‌دهد ۷۰درصد مبادلات‌ كشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ با كشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ بوده‌ است‌ و تنها ۳۰درصد بین‌ كشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ و توسعه‌ نیافته‌.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید