سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


بهبودی یا نابودی


بهبودی یا نابودی
● ۲۹ راز مدیریتی جك ولش در جنرال الكتریك
جك ولش در سال ۱۹۲۸ در آمریكا به دنیا آمد. كارشناسی مهندسی شیمی را از دانشگاه ام.آی.تی و كارشناسی ارشد و دكترای همان رشته را از دانشگاه ایلی نویز گرفت.
وی پس از طی مراحل مختلف مدیریتی در بخشهای مختلف شركت جنرال الكتریك، در سال ۱۹۸۰ در ۴۵ سالگی به عنوان نوزدهمین مدیرعامل شركت ۱۲۰ ساله جنرال الكتریك به كار مشغول شد. او بلافاصله انقلاب جدیدی را در شركت آغاز كرد و به كاركنانش دستور داد همه وقت هــدردادن های دیوانسالارانه و بودجه بندیهای فریبنده را كنار بگذارند. وی سپس با كوچك سازی شركت به استفاده از اندیشه تمامی كاركنان در بهبود فعالیتهای شركت دست زد.
این فعالیتها همراه با توسعه نگـــــــرش ۶ سیگما و ورود به حوزه فعالیتهای شبكه ای سبب شد كه سهام ۱۰۰ دلاری شركت در ابتدای شروع به كار او به بیش از دو هزار دلار برسد و درنتیجه سود سالانه ۲۷ میلیارد دلاری سهام به ۸۰ میلیارد دلار و دارایی ۲۵ میلیارد دلاری به ۴۰۰ میلیارد دلار افزایش یابد.
جك ولش پس از ۴۰ سال حضور در جنرال الكتریك كه ۲۰ سال آخر آن در بالاترین پست اجرایی (مدیرعاملی) سپری شد الگوی موفقی از آینده نگری و فداكاری و تدبیر و مسئولیت را در مقابل مدیران در سطح جهان قرار داد و خود را شایسته نامزدی مدیر برتر قرن بیستم كرد.
كتاب حاضرطی یك فرایند مرحله به مرحله از ابتدای راه با ولش همراه شده و اقدامات او را به ترتیب در ۲۹ فصل، تحت عنوان رازهای مدیریتی به تصویر كشیده است.
از آنجا كه این كتاب كلیه نوآوری ها و ابتكارات مدیریتی جك ولش را از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۱ شامل می شود، می توان گفت كاملترین كتابی است كه تا به حال درباره اصول مدیریت ولش تدوین شده است.
كلیات
- مدیر رؤیایی (تاكتیك های مدیریتی برای رسیدن به مرزهای رقابت)
۱ - راز مدیریتی اول: قدرت تغییرات را مهار كنید: از میان تمام ایده ها و دستورالعمل های جك ولش هیچیك مهمتر از این دستور ساده نیستند: «تغییر كنید قبل از آنكه خیلی دیر شود». برخلاف سایر مدیران تجاری، ولش عاشق ایجاد تغییرات بود. او این كار را هیجان انگیز و متهورانه می دانست.
یكی از ابتكارات وی، «تمرین تدبیر» نام داشت و این ابتكار یك برنامه ۱۰ ساله برای استفاده از تفكرات كارمندان بود. تمرین تدبیر طراحی شده بود تا كارمندان بتوانند دانش خود را در شركت مطرح و از آن استفاده كنند.
دستورالعمل های ولش: پذیرای تغییرات باشید، اجتناب از تغییرات آسان است. اطمینان حاصل كنید كه كارمندان از تغییرات با آغوش باز استقبال می كنند.
۲ - راز مدیریتی دوم: با واقعیت روبرو شوید. معنای روبرو شدن با واقعیت این بود كه به تجارت های جنرال الكتریك با نگرشی كاملاً جدید توجه شود. ولش این فرایند را «بازسازی» نامید. منظور از بازسازی این بود كه با یك نگاه واقع بینانه به سراسر كمپانی نگریسته شود و سپس همه قسمتهای موجود به شكلی دوباره چیده شده و براساس این نگرش با هم ارتباط داده شوند.
۳ - راز مدیریتی سوم: مدیریت كمتر مساویست با مدیریت بهتر. او از مدیران می خواست تا در امور جزئی برای كارمندان خود مزاحمت ایجاد نكنند. تمــــام آنچه كه جك ولش به مدیران می گــــوید در قالب این كلمات ساده بیان شده اند:
- آرامش خود را حفظ كنید.
- به زیردستان خود كمی آزادی بدهید.
- اجازه بدهید كه آنها خودشان به انجام امور بپردازند.
- سعی كنید كمتر مدیریت كنید.
- درنتیجه این كارها، شما كارمندان فعال تر و بهره ورتری خواهید داشت.
۴ - راز مدیریتی چهارم: یك تصویر بسازید، سپس كنار بروید. یكی از توصیه های ولش، كوچك سازی است. كوچك سازی به معنای داشتن كارمندان كمتر است. ولش در این باره می گوید: «هرچه تعداد ما كمتر می شود، بهتر می توانیم با هم ارتباط برقرار كنیم، چون واسطه ها و فیلترها كمتر می شوند. ما متوجه شدیم كه با تعداد لایه های كمتر، دارای ظرفیت مدیریتی بیشتری خواهیم بود. ما بهتر مدیریت نمی كردیم، بلكه كمترمدیریت می كردیم و این بهتر بود».
۵ - راز مدیریتی پنجم: هرگز به دنبال یك ایده اصلی نباشید، بلكه درعوض چندین هدف روشن و كلی را به عنوان استراتژی های تجاری تعیین كنید. او توصیه می كند كه یك چارچوب كلی برای عملكرد تیم خودتان تعریف كنید، ارزشهایی را مشخص كنید كه با اهداف كمپانی سازگاری داشته باشند و بیانگر تصویر فرهنگ و اهداف كمپانی باشند و بالاخره اطمینان حاصل كنید كه فضا و مجال كافی برای مانور دادن در كمپانی شما وجود دارد.
۶ - راز مدیریتی ششم: كارمندانی تربیت كنید كه در ارزشهای كمپانی سهیم باشند؛ یعنی از آنها تعهدات لازم را گرفته و در ارزشهای كمپانی سهیمشان كنید. یك مدیر خوب، مسئولیتها را برعهده می گیرد، اما درعین حال به كارمندانش این امكان را می دهد كه خودشان درباره امور مختلف تصمیم گیری نمایند. كارمندانی را كه به ارزشهای كمپانی اعتقاد ندارند اخراج كنید، حتی اگر عملكرد بسیار خوبی داشته باشند. این یكی از سخت ترین كارهایی است كه یك مدیر باید انجام بدهد.
- مشتعل شدن یك انقلاب (استراتژی هایی در قبال تغییرات)
۷ - راز مدیریتی هفتم: تجارت خود را با یك نگاه تازه موردبررسی قرار دهید و تصمیم بگیرید چه چیزهایی باید تعمیر شوند، چه چیزهایی باید پرورش داده شوند و چه چیزهایی باید كنار گذاشته شوند.
دستورالعمل های ولش: باید فاكتورهایی كه در تجارت شما تاثیرگذار هستند دقیقاً موردبررسی و زیرنظر قرار دهید. به طور منظم بازرسی هایی را از امور تجاری خود انجام بدهید تا از سلامت آنها اطمینان حاصل كنید. پیروی از دستورالعمل های قدیمی و معمول، نسخه ای است كه شكست شما را تضمین می كند. براساس واقعیت های امور تجاری و بازارهای مربوط به آنها، تصمیمات جسورانه بگیرید و هیچ هراسی به خود راه ندهید.
۸ - راز مدیریتی هشتم: شماره ۱ یا شماره ۲ بازار مربوط به خود باشید و همواره به ارزیابی شرایط بازار ادامه دهید. برندگان واقعی كسانی هستند كه اطراف خود را خوب بگردند و با سازمانهایی كه رشد خوب و مناسبی دارند به شراكت بپردازند و همواره بر شماره ۱ یا شماره ۲ بودن در تجارت و بازار مربوط به خود پافشاری نمایند.
۹ - راز مدیریتی نهم: تقلیل نیرو و كوچك سازی را شروع كنید،‌ پیش از آنكه خیلی دیر شود. هرگز براساس رأی گیری از افراد رهبری نكنید. به خاطر داشته باشید كه كوچك سازی امروز ممكن است باعث عدم بروز مشكلاتی پیچیده تر در آینده شود.
۱۰ - راز مـــدیریتی دهم: به منظور انجـام جهش های كوانتومی از كسب مالكیت شركتهای دیگر استفاده كنید. از انجام جهش های كوانتومی حتی اگر برخلاف فرهنگ حاكم بر كمپانی بود هراس نداشته باشید. كسی كه تردید داشته باشد باخته است، تفاوت بین شكست و پیروزی در سریع عمل كردن است.
۱۱ - راز مدیریتی یازدهم: فرهنگ آموزشی اول: از نامحدود بودن و قدرتمندسازی جهت پرورش فرهنگ آموزش، استفاده كنید. هر كمپانی كه به دنبال عقاید خوب نباشد و با ایده های جدید، برخورد باز و آزادی نداشته باشد باید مطمئن باشد كه عقب خواهدماند و بقای آن به خطر خواهد افتاد. اطمینان داشته باشید كه ایده های ارزشمند حتماً به مرحله اجرا خواهند رسید. از تبادل ایده ها و عقاید در داخل كمپانی خودتان غفلت نكنید.
۱۲ - راز مدیریتی دوازدهم: فرهنگ آموزشی دوم: ایده های خوب را بدون توجه به اینكه از كجا آمده اند، در امور تجاری خود به كار گیرید. ولش همــواره تمایل داشت تا رمز موفقیت و بی نظیر بودن جنرال الكتریك را در فرهنگ آموزشی آن بداند. مزیت رقابتی نهایی یك كمپانی در توانایی یادگیری و تبدیل آموخته ها به عملكردهای مناسب و به كارگیری آنهاست.
دستورالعمل های ولش: جستجوی ایده های جدید را یكی از اولویت های كارمندان خود قرار دهید. به كارمندانی كه به مبادله دانش و اطلاعات خود می پردازند، پاداش بدهید.
۱۳- راز مدیریتی سیزدهم: برندگان بزرگ در قرن بیست ویكم، جهانی هستند. ایده داشتن یك كمپانی جهانی بی معنی است. امور تجاری جهـــانی هستند، نه كمپانی ها. ولش توصیه می كند كه عادت كنید به فراسوی مرزهای داخلی بیندیشید. برای كسب موفقیت در بازارهای خارجی پایگاههای داخلی خود را استحكام ببخشید.
- بركناری عنصر مدیریت (رازهایی كارآمد درجهت ایجاد یك سازمان نامحدود)
۱۴ - راز مدیریتی چهاردهم: لایه زدایی كنید و خود را از بخشهای بیهوده رها نمایید. لایه زدایی به جسارت و جرأت زیادی احتیاج دارد. این روشی است كـــه باعث می شود تا كارمندان رده های پایین تر از شر كارهای اداری و امور دفتری بی معنی خلاص شوند. لایه زدایی را از طریق بركنار كردن لایه هایی آغاز كنید كه فكر می كنید هیچ ارزش افزوده ای را به روند كارها اضافه نمی كنند.
۱۵ - راز مدیریتی پانزدهم: كارایی را ازطریق رازهای S(سرعت، ساده سازی، اعتماد به نفس) بالا ببرید. برای سادگی و ساده بودن - مخصوصاً در سازمانهای بزرگ - اعتماد به نفس زیادی لازم است. بوروكراسی توسط سرعت به خطر می افتد و از سادگی نیز متنفر است.
یكی از سخت ترین وظایف هر مدیر این است كه به سطحی از اعتماد به نفس برسد كه از سادگی و ساده رفتار كردن هیچ واهمه ای نداشته باشد. راه به وجود آوردن اعتماد به نفس این است كه فرایندی را طراحی كنیم كه به افراد امكان صحبت كردن با یكدیگر و اعتمادكردن به همدیگر را بدهد.۱۶ - راز مدیریتی شانزدهم: مانند یك كمپانی كوچك رفتار كنید. كمپانیهای كوچكتر سرعت حركت بالاتری دارند. آنها عواقب دودلی را به خوبی می شنـــــاسند. چیـــزی كه ما برای به دست آوردنش سخت تلاش می كنیم، همان روحیه است كه بر یك كمپانی كوچك حاكم است. مـــا می خواهیم روحیه و سرعت كمپانی های كوچك را درون كمپانی بزرگ خودمان به كار گیریم.
ولش توصیه می كند كه هرگز اجازه ندهید كه خاصیت ها و صفات بزرگ شدن بر شما چیزه شود، بزرگتر شوید، به كار خودتان وسعت بیشتری بدهید و دامنه فعالیتها را گسترده تر نمایید، اما روحیه یك كمپانی كوچك و سریع و چالاك را در خودتان حفظ كنید.
۱۷ - راز مدیریتی هفدهم: مرزها و محدودیتها را برطرف كنید. جك ولش همواره بر «نامحدود بودن» تاكید داشت. او می گفت كمپانی نامحدود، یعنی یك كمپانی كه در آن دیوارهای موجود بین افراد داخلی و همچنین بین سازمان و طرفهای تجاری خارجی نابود شوند. نامحدود بودن به ما این اجازه را می دهد كه با هم شوخی كرده و از مصاحبت و همكاری با هم لذت ببریم. یك سازمان باید دارای فضایی غیررسمی، بسیــــــار راحت و سرشار از حس اعتماد باشد.
۱۸ - راز مدیریتی هیجدهم: انرژی كارمندان خود را رها كنید. اگر می خواهید سرعت عمل بیشتری داشته باشید و كارایی بهتری پیدا كنید و در عرصه رقابت با قدرت ظاهر شوید، می باید انرژی خفته در افرادتان را بیدار نمایید.
دستورالعمل ها: كارایی افراد را ازطریق درگیر كردن آنها با امور مختلف مربوط به كارشان بالا ببرید. كارمندان شركت را به صاحبان شركت تبدیل كنید. صاحبان شركتها نقش بسیار مهمتـــری در تصمیم گیری های شركت ایفا می كنند.
۱۹ - راز مدیریتی نوزدهم: به افرادی كه واقعاً كارها را انجام می دهند، گوش فرا بدهید. علاقه و تمایل به استفاده از خلاقیت نیروها، شنیدن ایده های جدید واجرای این ایده ها در سراسر كمپانی، ما را به سمت یك برنامه كه آن را «تمرین تدبیر» نامیدیم، رهنمون ساخته است.
جك ولش امیدوار بود كه برنامه «تمرین تدبیر» چهار هدف مهم را برای شركتش به ارمغان آورد: حس اعتماد و اطمینان را در میان كارمندان توسعه دهد، كارمندان را قدرتمند سازد، كارهای غیرضروری را حذف كند، فرهنگ جنرال الكتریك را انتشار دهد.
۲۰ - راز مدیریتی بیستم: نزد كارمندان خود بروید و به تمام سوالاتشان پاسخ دهید. مهمترین وظیفه ای كه یك رهبر به دوش دارد این است كه به دنبال صدا و ارزش و اعتبار كارمندان خود باشد، برای آنها ارزش قائل شود و به رشد و پرورش آنها بپردازد.
ولش می گوید به دنبال رفتارهایی باشید كه ممكن است در گذشتـــــه مناسب و خوب بوده اند، اما درحال حاضر اشتباه بوده و ارزشی ندارند، آنها را پیدا كنید و از بین ببرید.
۲۱ - راز مدیریتی بیست ویكم: بسط پیدا كنید، هرچقدر كه می توانید اهداف خود را بیشتر نمایید. افرادی كه بدون حدومرز به كارهایشان سرعت می بخشند و رؤیاهای خود را بسط و گسترش می دهند، از قدرت نامحدودی برای تقویت امـــــــور و بهبود كارها، برخوردار می باشند.
ولش درباره گسترش دهی معتقد است كه: در یك سازمان نامحدود و بدون حدومرز كه گرایش به سمت سرعت دارد، تعیین اهداف مشخص و قابل دسترس، یك نقطه ضعف محسوب می شود... در یك كمپانی كه اكنون به جای تنبیه كردن كاستی ها و عملكردهای ضعیف بـــــه سمت هدفهای گسترش یافته می تــــازد، تعیین این اهداف و برداشتن جهش های كوانتومی درجهت رسیدن به آنها باید یك واقعه روزمره باشد.
- نسل بعدی مدیریت (مفاهیمی جهت دستیابی به یك نرخ رشد دورقمی و تقویت آن)
۲۲ - راز مدیریتی بیست ودوم: كیفیت را به عنوان اولویـــت اول خود قرار دهید. همان گونه كه بی حدومرز بودن برای ما مشخص می كرد كه چه رفتاری باید داشته باشیم، كیفیت شش سیگما هم برای ما مشخص می كند كه چگونه باید كار كنیم.
دستورالعمل ها: كیفیت محصولات و فرایندهای موجود در كمپانی شما، تعیین كننده میزان موفقیت كمپانی شما می باشد. كیفیت كالاهای شما باید آنچنان در موفقیت مشتریانتان مهم باشد كه شما به عنوان تنها گزینه ارزشمند در ذهن آنها ماندگار شوید.
۲۳ - راز مدیریتــــی بیست وسوم: كیفیت را بـه عنوان وظیفه شغلی همه كارمندان در بیاورید. جك ولش عقیده داشت كه برنامه شش سیگما، بزرگترین فرصت برای رشد است، سوددهی ما را افزایش می دهد و ما را به بیشترین و بالاترین حد رضایت شغلی كارمندان در طول تاریخ كمپانی خواهدرساند.
هدف جنرال الكتریك در اجرای برنامه شش سیگما این بود كه میزان عیب و نقص را درهریك میلیون محصول یا فراینـد، به كمتر از ۴ مورد برساند (میانگین صنعتی در این زمینه چیزی بین ۵۰/۰۰۰ تا ۱۰۰/۰۰۰ مورد بود).
ولش بر این باور بود كه كیفیت در درجه اول به نفع مشتریان است. اگر مشتریان متوجه نشوند كه بیشترین سود بهبود كیفیت در جنرال الكتریك متوجه آنان است، تمام این تلاشهـا بی ارزش خواهدبود.
۲۴ - راز مدیریتی بیست و چهارم: اطمینان حاصل كنید كه همه افراد می دانند شش سیگما چگونه عمل می كند. جنرال الكتریك پنج معیار را برای ردیابی مسیر حركت و برآورد میزان موفقیت در طرحهای شش سیگما برای خود طراحی كرد كه عبارتند از: رضایت مشتری، هزینه و خسارت پایین بودن كیفیت، كیفیت ارائه كنندگان مواداولیه، كارایی داخلی، طرحهای تولیدی، ولش صراحتاً می گفت: در قرن بیست ویكم ما افرادی را كه كیفیت گرا نباشند و ذهن خود را براساس پرداختن به كیفیت برنامه ریزی نكرده باشند، نه استخدام و نه حفظ می كنیم.
۲۵ - راز مدیریتی بیست و پنجم: اطمینان حاصل كنید كه مشتریها، كیفیت بالای كالاها را احساس می كنند. ولش می گوید برنامه شش سیگما از یك برنامه بهبود كیفیت تبدیل به یك برنامه بهبود كارایی گردید و سپس تبدیل به برنامه بهبود رضایت خاطر مشتریان شد و سپس تبدیل به برنامه تغییر DNA و اصول بنیادین كمپانی جنرال الكتریك گردید.
۲۶ - راز مدیریتی بیست و ششم: تجارت خدمات خود را پرورش دهید، چرا كه موج آینده در این امور می باشد. شما باید با بخش خدمات به عنوان بازار اصلی و اولویت اول شغل خود برخورد نمایید. كمپانی شما می تواند ازطریق تمركز بر بخش خدمات، بازارهای خود را چندین برابر گسترش دهد. با حداكثر سرعت ممكن به بخش خدمات وارد شوید.
۲۷ - راز مدیریتی بیست وهفتم: كمپانی خود را به یك كمپانی الكترونیكی تبدیل كنید. حركت به سمت اینترنت و تجارت الكترونیك، چهارمین اقدام مهمی بود كه ولش انجام داده بود. این چهار اقدام عبارت بودند از: تمرین تدبیر، جهانی شدن، كیفیت شش سیگما، تجارت الكترونیك.
۲۸ - راز مدیریتی بیست و هشتم: امور تجاری فعلی خود را به صورتی درآورید كه ازطریق اینترنت قابل دسترسی باشند.
دستورالعمل ها: مدل های تجاری خود را با اینترنت منطبق نمایید. شما برای استفاده از اینترنت، نیاز به مدل های تجاری جدید ندارید.
۲۹ - راز مدیریتی بیست ونهم: از تجارت الكترونیك برای زدن ضربه نهایی به پیكره بوروكراسی استفاده نمایید. ولش درباره اینترنت می گفت این بزرگترین انقلابی بود كه تاكنون دیده ام. این كار، بسیار هیجان انگیز بود. این پدیده به كارها سرعت می بخشد و بهره وری را در بخش خرید و فروش افزایش می دهد.
اسلاتر نویسنده كتاب حاضر كه بارها جلسات متعددی را درباره طرز تفكر و روشهای خاص مدیریتی جك ولش با او داشته معتقد است كه این كتاب، كاملترین كتابی است كه تا به حال درباره اصول مدیریتی ولش نگاشتــــه شده است.
مطالعه كتاب به كلیه علاقـــه مندان بویژه مدیران بنگاهها توصیه می شود.
منبع : ماهنامه تدبیر


همچنین مشاهده کنید