جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

دوباره توحید


دوباره توحید
اگرچه باور به «توحید» از آغاز یكی از اركان نظام اندیشه اسلامی بوده است، اما برای نسل من (بچه های دهه پنجاه) در سال های پیش از پیروزی انقلاب، گویی این اصل دوباره كشف شده بود! بازگشت به اصل «توحید» به عنوان یك ویژگی متمایزكننده چنان مورد تاكید قرار می گرفت كه گویی پیشینیان ما آن را نمی شناختند و از آن مطلع نبوده اند. آنچه نگاه دینداران برابری طلب و مبارز را از سایرین جدا می كرد نگرشی بود كه از باور به توحید نشأت می گرفت. حتی بزرگانی چون مطهری نیز كه به شدت دغدغه حفظ خلوص و اصالت دین را داشتند و در دین شناسی بر این معیار تاكید می كردند جایگاه محوری این اصل را می پذیرفتند. به گونه ای كه اگرچه می پذیرفت كه هدف نهایی پیامبران «توحید نظری و توحید عملی فردی» است اما تاكید می كرد كه مقدمه لازم و غیرقابل چشم پوشی رسیدن به هدف نهایی «توحید اجتماعی» است. تلاش فكری نسل ما و آموزگارانش این بود كه همه جهت گیری های اجتماعی خودمان را از باور به «توحید» استخراج كنیم و نشان دهیم كه چگونه با متجلی ساختن اصل توحید در روابط میان انسان ها می توان آرمانشهری ساخت متفاوت از آنچه دیگران ساخته اند یا وعده آن را می دهند. یكی از دغدغه های نظری و عملی آن دوران این بود كه چگونه باور به توحید در سیاست ورزی موحدین متجلی می شود؟ تا آنجا كه حافظه ام یاری می كند چند نتیجه مهم از اصل توحید برای سامان دهی به رفتار و نظام سیاسی گرفته می شد كه اهمیتی بیش از بقیه داشت. این نتایج عبارت بودند از: نفی هدف نهایی بودن كسب قدرت سیاسی و حفظ آن، غیركامل دانستن همه وضعیت های سیاسی كه به دست بشر ساخته می شد و تاكید بر لزوم نقد همه این وضعیت ها بر ارتقای آنها و تداوم بخشیدن به مسیر آنها به سوی كمال مطلق، تقدس زدایی از حاكمان و نگریستن به آنها به عنوان بندگان ناكامل و در معرض خطای خداوند و تاكید بر حق مردم در نقد مداوم آنها با تكیه بر ارزش های الهی، تاكید بر تنزه خداوند و اینكه هیچ صورتی از روابط میان انسان ها به دلیل درآمیختگی با عدم و نقص ذاتی جهان مادی نمی تواند به عنوان تجلی كامل خداوند در نظر آورده شود و مشروعیتی الهی پیدا كند، تاكید بر اینكه تنها منبع مشروع ارزش ها و قواعد رفتار سیاسی حكم خداوند است كه خود فراتر از روابط قدرت بشری تعریف می شود، گشودن چشم موحدین بر روی جهان و باز كردن افق نگاه آنها به گونه ای كه فراتر از مصالح كوچك و كوتاه مدت به سیاست بنگرند و به وظایف تاریخی و جاودانه خویش بیندیشند و...
باور به توحید به سیاست ورزی صورتی معنوی بخشیده بود و مبارزه را به صورت از خودگذشتگی و غرقه شدن در جذبه الهی به منظور رسیدن رضای او تبدیل كرده بود. نگاه توحیدی، بی توقعی، برابری خواهی و بلندنگری را در عرصه سیاست تقویت و تشویق می كرد.
تداوم تاكید بر توحید به مبارزه با غلو می رسید. حتی معصومین نیز نباید به گونه ای معرفی می شدند كه با حاكمیت مطلق خداوند بر جهان ناسازگار باشد. معصومین نیز بندگان خداوند (و البته بندگان صالح خداوند) بودند و نه امتیاز ویژه ای می گرفتند و نه خود را بدتر انگاشته و معرفی می كردند. همگان در برابر خداوند مسئول امانتداری بودند و از این نظر برابر. اینها را می گویم تا بر نگرانی تاكید كنم كه این روزها سخت گریبان نسل من را گرفته است. نگرانی از قربانی شدن «توحید» در پای «قدرت» كافی است تا با این معیار نگاهی به رفتارها و ادعاها بیندازید تا دریابید كه این نگرانی توهم نیست. رسانه های رسمی وابسته به قدرت مبلغ و مروج «آیین مداحان» شده اند، آیینی كه بیش از هر چیز با غلو درآمیخته است. مقامات اجرایی مدعی توجه و عنایت ویژه خداوند به خویش می شوند و خود را تا حد قدیسان بالا می برند! خداوند به راحتی خرج پیروزی در یك انتخابات می شود! تصمیم گیری های آدم های معمولی (و گاه كوچكتر از معمولی!) به خداوند و دخالت مستقیم او نسبت داده می شود و... نمی خواهم بگویم كه این وقایع قبلاً وجود نداشته اما حجم آن به قدری زیاد شده است كه كم كم از یك تحول ماهیتی و كیفی خبر می دهد. ای كاش معلمان اخلاق و دین داری در جامعه ما اینقدر درگیر كسب قدرت و حفظ آن نشده بودند تا می توانستند به همه ما هشدار دهند و ما را از خطر شرك رهانده و دوباره به توحید دعوت كنند. اما افسوس!
علیرضا علوی تبار
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید