جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مردها را بیرون‌ کنید!


مردها را بیرون‌ کنید!
● زن‌ شاهی‌، حكومت‌ یك‌ روزه‌ زنان‌ آبسك‌
جشن‌ «زن‌ شاهی‌» در روستای‌ آبسك‌، یكی‌ از دیدنی‌ترین‌ مراسم‌ سنتی‌ ایرانیان‌ محسوب‌ می‌شود. در این‌ روز زنان‌ با بیرون‌ راندن‌ مردها، دهكده‌ را به‌ تصرف‌ خویش‌ در آورده‌ و به‌ رقص و پایكوبی‌ مشغول‌ می‌شوند. دهكده‌ آبسك‌ در لاریجان‌ آمل‌ و در ۹۰كیلومتری‌ شمال‌ تهران‌ قرار دارد.
امسال‌ مراسم‌ «زن‌ شاهی‌» ۱۵ اردیبهشت‌ماه‌ برگزار شد.
مراسم‌ «برف‌چال‌» یا به‌ گویش‌ محلی‌ «ورف‌ چال‌»، همزمان‌ با مراسم‌ «زن‌ شاهی‌» است‌ با این‌ تفاوت‌ كه‌ «ورف‌ چال‌» مخصوص‌ مردان‌ است‌ و هیچ‌ زنی‌ در آن‌ شركت‌ نمی‌كند. در این‌ روز، مردان‌ برف‌های‌ جمع‌ شده‌ از زمستان‌ را در بیرون‌ از دهكده‌ و در چاه‌ سنگی‌ كه‌ در دشت‌ لار قرار دارد، می‌ریزند. این‌ مراسم‌ از صبح‌ آغاز و تا ظهر ادامه‌ دارد.
آغاز این‌ مراسم‌ با اعلام‌ بلندگوی‌ مسجد است‌ كه‌ مردان‌ را برای‌ ترك‌ سریعتر روستا ترغیب‌ می‌كند. از پسران‌ ۷ ساله‌ تا مردان‌ ۷۰ ساله‌ با خنده‌ و شادی‌ روستا را به‌ قصد ورف‌چال‌ ترك‌ می‌كنند. مگر پیرمردان‌ خیلی‌ ضعیف‌ یا مردان‌ بیمار كه‌ در این‌ صورت‌ حق‌ ندارند بیرون‌ از خانه‌ را نگاه‌ كنند و خانواده‌ آنها باید جریمه‌ ماندن‌ آنان‌ را پرداخت‌ كند.
زمانی‌ كه‌ زنان‌ از خروج‌ مردان‌ از روستا مطمئن‌ شدند با آراستن‌ خود و پوشیدن‌ لباس‌های‌ مجلل‌ بدون‌ داشتن‌ حجاب‌، از خانه‌های‌ خود به‌ سمت‌ میدان‌ روستا حركت‌ می‌كنند. سربازها (زنانی‌ كه‌ لباس‌ نظامی‌ به‌ تن‌ دارند و برای‌ خود سبیل‌ كشیده‌اند) از ورودی‌های‌ روستا محافظت‌ می‌كنند و اجازه‌ نمی‌دهند مردی‌ وارد روستا شود یا حتی‌ بخواهد به‌ داخل‌ روستا نگاه‌ كند. خدا كند كه‌ مردی‌ وارد روستا شود یا از روستا خارج‌ نشده‌ باشد، در چنین‌ وضعیتی‌ او را وادار به‌ رقصیدن‌ می‌كنند و اگر شرارت‌ به‌ خرج‌ بدهد، كتك‌ حسابی‌ می‌خورد و با دست‌ و پای‌ بسته‌ در طویله‌ حبس‌ می‌شود تا زمانی‌ كه‌ مردان‌ روستا بازگردند.
چند سال‌ پیش‌ مردی‌ دوره‌گرد كه‌ اطلاعی‌ از مراسم‌ نداشته‌ وارد روستا می‌شود تا به‌ خیال‌ خود اجناسش‌ را بفروشد اما توسط‌ سربازان‌ دستگیر و به‌ طویله‌ فرستاده‌ می‌شود و احتمالا هنوز كتك‌هایی‌ كه‌ تا رفتن‌ به‌ طویله‌ خورده‌ است‌ از خاطرش‌ نرفته‌ و تا وقتی‌ كه‌ مردان‌ نیامدند زنان‌ او را همان‌ جا در حبس‌ نگهداشته‌اند.
درمیدان‌ روستا (قبلا مراسم‌ در تكیه‌ آبسك‌ اجرا می‌شده‌ است‌) یكی‌ از زنان‌ سرشناس‌ و مسلط‌ نقش‌ شاه‌، دو نفر نقش‌ وزیر، یك‌ نفر نقش‌ دلقك‌ را بازی‌ می‌كند و هركدام‌ با توجه‌ به‌ نقش‌هایشان‌ لباس‌ مخصوص‌ می‌پوشند. سربازها و همه‌ زنان‌ از دستورات‌ شاه‌ و وزیران‌ تبعیت‌ می‌كنند. در سال‌های‌ گذشته‌ برای‌ بخت‌گشایی‌ و خوش‌یمنی‌ دختران‌ دم‌ بخت‌ را عروس‌ و داماد می‌كردند یا به‌ دستور شاه‌ مشغول‌ بازی‌ می‌شدند.
این‌ بازی‌ها شامل‌ عموزنجیرباف‌، قایم‌موشك‌ (پلنگ‌ وشیر)، هفت‌سنگ‌ و... می‌شده‌ است‌. میدانی‌ كه‌ زنان‌ تجمع‌ می‌كنند به‌ سه‌ قسمت‌ تقسیم‌ می‌شود.
در یك‌ قسمت‌ كه‌ بیشتر دختران‌ جوان‌ طرفدار آن‌ هستند، آهنگ‌های‌ مختلفی‌ را از دستگاه‌ ضبط‌صوت‌ پخش‌ می‌ شود و آنان‌ مشغول‌ رقصیدن‌ می‌شوند. قسمت‌ دیگر برای‌ زنان‌ جوان‌ و میانه‌ سال‌ است‌ كه‌ شاه‌ یا یكی‌ از زنان‌ كه‌ صدای‌ خوشی‌ دارد شعرهای‌ محلی‌ می‌خوانند و با آن‌ می‌رقصند. در طرف‌ دیگر كه‌ دورتادور میدان‌ می‌شود، بیشتر افراد مسن‌ می‌نشینند.
در «ورف‌ چال‌»، مردان‌ با خواندن‌ آواز و رقا برف‌هایی‌ را كه‌ با كامیون‌ به‌ آنجا آورده‌اند، به‌ درون‌ چاه‌ می‌ریزند. اگر در این‌ میان‌ زنی‌ نظاره‌گر آنها باشد، سعی‌ می‌كنند او را از آنجا دور كنند و البته‌ هیچ‌گاه‌ زنان‌ بومی‌ «آبسك‌» به‌ دیدن‌ مراسم‌ «ورف‌چال‌» نمی‌آیند، چون‌ اعتقاد دارند كه‌ هركس‌ این‌ مراسم‌ را ببیند تا سال‌ دیگر كور می‌شود یا می‌میرد.
برای‌ اهالی‌ چاهی‌ كه‌ در آن‌ برف‌ می‌ریزند، چاهی‌ مقدس‌ است‌ و هركس‌ حتی‌ كودكان‌ هم‌ باید حداقل‌ یك‌ گلوله‌ برف‌ در چاه‌ بیندازند. با انداختن‌ این‌ گلوله‌ برف‌ پیمانی‌ بین‌ اهالی‌ روستا با یكدیگر بسته‌ می‌شود كه‌ در آن‌ تعهد می‌كنند تا ۲ ماه‌ و نیم‌ دیگر دست‌ به‌ علف‌های‌ این‌ مكان‌ (علف‌ چین) نزنند تا زمانی‌كه‌ علف‌ها رشد كنند.
یك‌ چوپان‌ یا نگهبان‌ نیز از این‌ مراتع‌ نگهبانی‌ می‌كند. وقتی‌ كه‌ علف‌ها رشد كافی‌ كردند، چند علف‌چین‌ می‌آیند و علف‌ها را می‌چینند و بین‌ اهالی‌ روستا تقسیم‌ می‌كنند تا برای‌ تغذیه‌ دام‌هایشان‌ استفاده‌ شود. در واقع‌ مراسم‌ ورف‌ چال‌ یك‌ حركت‌ اقتصادی‌ است‌ و هیچ‌كس‌ از پیمانی‌ كه‌ كنار چاه‌ علف‌ چین‌ بسته‌ است‌ تخطی‌ نمی‌كند.
این‌ اتحاد جمعی‌ اهالی‌ روستا در كنار شادی‌ و سروری‌ كه‌ زنان‌ در مراسم‌ «زن‌ شاهی‌» دارند، ارتباط‌ مستقیم‌ دارد. در مراسم‌ «زن‌ شاهی‌» عروس‌ و داماد درست‌ كردن‌، به‌ خانه‌ نامزد دارها رفتن‌، هدیه‌ خانواده‌ عروس‌ به‌ خانواده‌ داماد، در واقع‌ انتظار زایش‌ و باروری‌ را می‌رساند، چیزی‌ كه‌ در ورف‌ چال‌ نیز به‌ گونه‌یی‌ دیگر یعنی‌ قرق‌ كردن‌ علف‌ چین‌ تا به‌ بار آمدن‌ علف‌ها خود را نشان‌ می‌دهد. همه‌ این‌ مراسم‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ اهالی‌ روستا خواستار بركتی‌ هستند كه‌ از جانب‌ خداوند به‌ آنها داده‌ می‌شود.
احترام‌ رنجكش‌، یكی‌ از پیرزن‌های‌ قدیمی‌ این‌ روستاست‌ كه‌ تا كلاس‌ شش‌ ابتدایی‌ درس‌ خوانده‌ است‌ و با لهجه‌ شیرین‌ محلی‌، درباره‌ تاریخچه‌ مراسم‌ ورف‌ چال‌ می‌گوید:
در روزگار قدیم‌، مردی‌ به‌ نام‌ سید حسن‌ ولی‌ گذرش‌ به‌ روستای‌ آبسك‌ افتاد. از او پرسیدند آقا از كجا می‌آیی؟ پاسخ‌ داد از دماوند آمده‌ام‌. گفتند آقا به‌ علف‌چین‌ (ورف‌ چال‌) رفتی‌ تا چه‌ كاری‌ پیاده‌ كنی؟ گفت‌: در علف‌چین‌ مردانی‌ دیدم‌ كه‌ می‌خواستند چاه‌ بكنند تا بتوانند برف‌ در آن‌ بریزند و در تابستان‌ استفاده‌ كنند و مسافران‌ بی‌آب‌ نمانند، اما چون‌ زمین‌ سخت‌ بود نتوانستند. با عصایم‌ خطی‌ در محوطه‌ كشیدم‌ و گفتم‌ اینجا را بكنید: وقتی‌ چاه‌ كنده‌ شد، به‌ آنان‌ گفتم‌ شما هر سال‌ در روز «ورف‌ چال‌» میهمان‌ من‌ هستید. (مقبره‌ سید حسن‌ولی‌ در روستای‌ نیاك‌ است‌ كه‌ تمامی‌ اهالیش‌ از نسل‌ او و سید هستند و تا آبسك‌ ۲ كیلومتر فاصله‌ دارد) از آن‌ تاریخ‌ تا امروز در سال‌ ۸۵ این‌ مراسم‌ تاریخی‌ پابرجاست‌.
در این‌ روز، خانواده‌هایی‌ كه‌ دختر نامزد كرده‌ دارند، ظرفی‌ كه‌ در آن‌ رشته‌، تخم‌مرغ‌ پخته‌، شیرینی‌ آب‌ دندون‌ است‌ به‌ خانواده‌ داماد و اقوامشان‌ هدیه‌ می‌دهند. اسم‌ این‌ رسم‌ راه‌بندون‌ است‌. همچنین‌ در مراسم‌ (زن‌شاهی‌) زنان‌ با رقص و پایكوبی‌ به‌ دیدن‌ خانواده‌یی‌ كه‌ دختر نامزدكرده‌ دارد می‌روند و با شیرینی‌ و شربت‌ در آنجا پذیرایی‌ می‌شوند.
نزدیك‌ ظهر، زنان‌ به‌ خانه‌های‌ خود می‌روند و از غذاهایی‌ كه‌ دیشب‌ آماده‌ كرده‌اند می‌خورند و خوشمزه‌ترین‌ غذایشان‌ مرغی‌ است‌ كه‌ با دانه‌های‌ انار طبخ‌ می‌شود. مردان‌ نیز در ورف‌ چال‌ غذایی‌ را كه‌ همسرانشان‌ طبخ‌ كرده‌اند می‌خورند. عده‌یی‌ هم‌ نذری‌ پخش‌ می‌كنند و از مردانی‌ كه‌ از جاهای‌ دیگر آمده‌اند، پذیرایی‌ می‌كنند. زنان‌ و مردان‌ اعتقاد دارند در این‌ روز خواسته‌هایشان‌ برآورده‌ می‌شود و این‌ روز را روز مقدسی‌ می‌دانند.
در حدود ساعت‌ ۲ بعدازظهر، مردها در حالی‌كه‌ بوق‌ ماشین‌هایشان‌ را به‌ صدا در آورده‌اند به‌ روستا باز می‌گردند و زنان‌ هیچ‌ استقبالی‌ از آنان‌ نمی‌كنند و در خانه‌ها باقی‌ می‌مانند.
در این‌ روز، اگر پسران‌، یا مردان‌ خانه‌ قصد نداشته‌ باشند خانه‌ را ترك‌ كنند، زنان‌ آنان‌ را تهدید می‌كنند كه‌ اگر بیرون‌ نروند به‌ سربازها می‌گویند آن‌ هنگام‌ باید منتظر كتك‌ مفصلی‌ باشند.
گفته‌ می‌شود قدمت‌ این‌ مراسم‌ به‌ ۶۰۰ سال‌ پیش‌ برمی‌گردد.
از آنجایی‌كه‌ این‌ روستا قسمتی‌ از محل‌ سكونت‌ اشكانیان‌ بوده‌ است‌ همچنین‌ معنی‌ ابسك‌ را همان‌ اشك‌ می‌دانند، باید قدمت‌ این‌ مراسم‌ خیلی‌ قدیمی‌تر از آنچه‌ گفته‌ می‌شود باشد و اهالی‌ روستا نیز چنین‌ اعتقادی‌ دارند.
این‌ مراسم‌ و اعتقاد مردان‌ این‌ روستا نشان‌ می‌دهد كه‌ ایرانیان‌ در گذشته‌ برای‌ زن‌ احترام‌ خاصی‌ قایل‌ بوده‌اند و حتی‌ اجازه‌ می‌دادند كه‌ حكومت‌ كنند. فرهنگ‌ ایرانی‌ ناگفته‌های‌ زیادی‌ دارد كه‌ نیازمند تحقیق‌ و بررسی‌ بیشتر برای‌ معرفی‌ كردن‌ آن‌ است‌.هنگام‌ غروب‌، مردان‌ و زنان‌ در كنار سفره‌ عصرانه‌ می‌نشینند و از خاطره‌ روزی‌ كه‌ گذرانیده‌اند برای‌ یكدیگر بازگو می‌كنند.
الهه‌ تقیه‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید