جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


بهشت در یک قدمی است


بهشت در یک قدمی است
● تاملی درباره سینما و معنویت
درباره نسبت سینما و دین خوشبختانه كتاب ها، رساله ها، مقاله ها و یادداشت های زیادی به فارسی موجود است. بیشتر آنها نوشته هایی هستند از الهی دان های متخصص سینما كه سال ها است در آمریكا و اروپا، درباره سینما تحقیق می كنند. آنچه در ادامه می خوانید، یادداشت كوتاهی است از یك كشیش سینماشناس. قرار بر این بوده كه او در یك برنامه رادیویی، در كنار «كنت توران» و «دیوید دنبی» (دو منتقد سینمایی مشهور) شركت كند، اما به دلیلی نتوانست شركت كند و به جایش این یادداشت را فرستاد تا یكی دیگر از مهمان ها آن را بخواند.
مجری محترم و مهمانان گرامی، شنونده های عزیز، از این كه نتوانستم در برنامه ای كه قرار بود به مقوله معنویت در سینما بپردازد، شركت كنم، بی نهایت متاسفم. اما از این كه چنین برنامه ای قرار است از رادیو پخش شود خوشحالم. خوشحالم چون هرچه درباره معنویت و ارزش انسان حرف بزنیم، كم گفته ایم و باعث مسرت و خوشحالی است كه امروز بین بخشی از سینما و كلیسا، تفاهم وجود دارد و تعداد كشیش هایی كه به سینما می روند، روزبه روز بیشتر می شود. سال های پیش را به یاد می آورم كه كم تر كشیشی علاقه ای به سینما رفتن از خود نشان می داد. اما در این سی سال، شمار زیادی از الهی دان ها راه های تازه هدایت مردم را در فیلم های سینمایی جست وجو می كنند.
شك نكنیم كه سینما، تلویزیون و رادیو مهم ترین دستاوردهای بشر هستند كه می توان آنها را در خدمت هدایت مردم به سوی خدا قرار داد. بعضی از كمپانی های سینمایی در میان مشاوران خود، چند كشیش هم دارند كه موضوع فیلم ها را با آنها درمیان می گذارند و از راهنمایی آنها بهره مند می شوند. آنها در استخدام كمپانی ها نیستند، به تماشاگرها كمك می كنند. مهم این است كه سینما، انسانیت انسان را به ما یادآوری كند و سعی بسیاری از كارگردان ها همین است. چند نوع فیلم هست كه به نظر، مورد علاقه كشیش ها نمی آیند و در نظر مردم بعید است كه كلیسا از آنها دل خوشی داشته باشد، یكی فیلم های كمدی، یكی فیلم های جنایی و یكی هم فیلم های عاشقانه. اما به عكس، هر سه این فیلم ها حاوی مهم ترین پیام هایی هستند كه می شود به انسان ها آموخت.
اما از آن جا كه مردم به دلایلی از كلیسا گریزان هستند و یكشنبه های خود را در خانه، یا در مكان های تفریحی می گذرانند، كشیش ها هم باید به فكر راه چاره ای باشند. من راه چاره را در ساخته شدن فیلم های خوب می بینم. همیشه گفته ام كه ده فیلم كوتاه «كریشتف كیسلوفسكی» (ده فرمان) بسیار بیشتر از ده موعظه در كلیسا اثرگذار است، همین طور فیلم هایی مثل «زندگی دوگانه ورونیك» یا «آبی» (هردو ساخته كیسلوفسكی)، مسئله مرگ را برای ما آسان تر می كنند. هروقت كسی از من می خواهد یك سینمای سرشار از معنویت را به او معرفی كنم، می گویم به فیلم های «آلفرد هیچكاك» مراجعه كنید. هیچكاك، آدمی بود كه از گناه می ترسید و شخصیت های فیلم هایش هم چنین بودند، حتی آنها كه دست به گناه و معصیت های كبیره می زدند. با دیدن عمق فاجعه است كه می توان از آن ترسید و فیلم های هیچكاك، این شایستگی را دارند كه دیدن شان را به همه توصیه كنیم. من در كلاس هایی كه برای كشیش های جوان تر می گذارم، تعدادی از فیلم های او را به نمایش می گذارم و مایه های كاتولیكی داستان هایش را برای آنها تشریح می كنم و می بینم كه از دقت نظر هیچكاك در فیلم هایش به هیجان می آیند.با این همه، من سینمای معنوی این سال ها را بسیار بیشتر از سینمای كلاسیك دوست دارم و فكر می كنم تماشای فیلم هایی مثل «دالان سبز»(فرانك دارابونت)، «ادوارد دست قیچی» (تیم برتن) و حتی «جنگ دنیاها» (استیون اسپیلبرگ) برای همه ضروری است. همین طور كه باید دست كم سالی یك بار «هفت» (دیوید فینچر) را دید. همین طور كه فكر می كنم باید از «مل گیبسن» به خاطر شجاعت و شهامتی كه به خرج داد و فیلم باشكوه «مصائب مسیح» را ساخت، متشكر باشیم.
گمان نمی كنم هیچ فیلمی تا به این اندازه، مرتبت، چهره حقیقی و مظلوم بودن مسیح را به نمایش گذاشته باشد. دست كم برای هر نسلی باید یك مصائب مسیح ساخت.در عین حال، من مانند بعضی از دوستانم به سخت گیری بیش از حد در سینما علاقه ای ندارم و فكر می كنم حتی در فیلمی مثل «شكستن امواج» (ساخته لارس فن تری یر) می شود ایمان مسیحی را درك كرد، حتی اگر كارگردان عمدی در وارد كردن آن ایمان نداشته باشد. همچنین فكر می كنم در چنین مواردی حتی میزان اثرگذاری اش بسیار بیشتر از فیلم های دیگر است. من فن تری یر را از نزدیك ندیده ام، اما حس می كنم روحیه ای دارد سرشار از شك و تردید و همین تردیدها هستند كه كارش را از دیگران متمایز می كنند. ساختن فیلم های داستانی درباره قدیس ها، یكی از راه های آشناكردن مردم با معنویت است، اما به نظر می رسد كه بهترین راه، همین است كه فیلم هایی درباره روزگار معاصر خودمان بسازیم و این مفاهیم را در لایه های زیرین آن قرار دهیم. در این صورت است كه تماشاگران از دیدن فیلم، دلزده نمی شوند و چه بسا در دیدارهای بعد، لایه های زیرین را كشف كنند و از كشف خود خشنود شوند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، می توانیم امیدوار باشیم و فكر كنیم كه تاحدی به هدف نزدیك شده ایم. از شما متشكرم كه چنین برنامه ای درباره سینما می سازید و امیدوارم، نتیجه این مباحثه ها را در اختیار ما قرار دهید.
مایكل پل گالاگر
ترجمه: رانا اقبالی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید