سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

قرارداد ننگین


قرارداد ننگین
در آغاز این سال، دولت وثوق الدوله كه كوشیده بود با میرزا كوچك خان و جنگلی ها از در سازش درآید و چندین واسطه صلح به شمال فرستاده بود، تصمیم به سركوبی جنگلی ها گرفت. سردار معظم خراسانی [تیمور تاش] را به حكمرانی گیلان فرستاد تا بلای جان جنگلی ها شود و نیز پالكونیك استراوسلسكی فرمانده قزاقخانه را با اختیارات تام به جنگل فرستاد تا جنگلی ها را قلع و قمع كند. در رویارویی قزاق ها و جنگلی ها یاران میرزا كوچك خان شكست خوردند و به جنگل های فومن گریختند. گروهی تسلیم و برخی نیز دستگیر شدند كه به دستور تیمورتاش، دكتر حشمت یكی از آزادیخواهان نام آور جنگلی و چند تن از یاران كوچك خان به دار آویخته شدند. اكنون كه وثوق الدوله توانسته بود جنگلی ها و سایر آزادیخواهان را سركوب و قلع و قمع كند، نوبت عقد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ وی با انگلستان فرا رسیده بود. این قرارداد كه محرمانه بسته شده بود، پس از فاش شدن نشان می داد كه مالیه و ارتش ایران به دولت انگلستان سپرده خواهد شد و در ازای آن دولت ایران دو میلیون لیره وام خواهد گرفت! احمدشاه از امضای این قرارداد، سر باز زد و اعلام كرد كه برای مدت شش ماه به اروپا سفر خواهد كرد. بعدها آشكار شد كه وثوق الدوله رئیس الوزرا و نصرت الدوله فیروز و صارم الدوله وزیران خارجه و مالیه برای امضای این قرارداد از انگلستان ۱۳۰ هزار لیره پول دریافت كرده اند. هر چند كه امضای این قرارداد و افشای آن تیر خلاص زندگانی سیاسی وثوق الدوله را شلیك كرد، ولی وی و برخی از مدافعان قرارداد همچنان از این قرارداد دفاع كرده و آن را به سود ایرانیان می دانسته و می دانند. البته هیچ كس تا به امروز نگفت كه اگر این قرارداد چنین سودهایی برای ایران داشت، پس آن رشوه گرفتن ها برای چه بود؟! پس برای چه دولت انگلستان طی نامه ای به وثوق الدوله برای نصرت الدوله فیروز وزیر امور خارجه و اكبر میرزا صارم الدوله وزیر مالیه ایران امتیازاتی از جمله پناهندگی سیاسی در بریتانیا را قائل شد؟! در پی امضای قرارداد، بی درنگ آرمیتاژ اسمیت از طرف دولت انگلیس برای مدیریت مالیه ایران و ژنرال دیكسن برای مدیریت سپاه ایران وارد تهران شدند. در پی این رفتار، موجی از مخالفت ها و موافقت ها در روزنامه ها، انجمن ها و میتینگ ها برپا شد.
دولت انگلستان كه در پی جلب موافقت احمدشاه با قرارداد بود، ضمانت نامه ای توسط وثوق الدوله برای شاه فرستاد كه بازبینی و بررسی آن نشان می دهد كه كهنه سیاستمداران انگلیسی چه خیالاتی در سر می پروراندند: «با توجه به قراردادی كه امروز نهم اوت ،۱۹۱۹ میان دولتین ایران و انگلیس بسته شد، از جانب حكومت متبوع خود اجازه دارم به اطلاع عالی جناب برسانم كه اعلیحضرت سلطان احمدشاه قاجار و جانشینان ایشان مادام كه بر وفق سیاست و صوابدید ما در ایران عمل كنند، از حمایت دوستانه اعلیحضرت پادشاه انگلستان بهره مند خواهند بود!» احمدشاه این نامه دولت انگلستان را بی پاسخ گذاشت و برای نخستین بار راهی اروپا شد.در میانه این سال، گروهی از دولتمردان و رجال سیاسی كشور به دیدار وثوق الدوله رفتند و ضمن برشمردن آسیب و زیان های چنین قراردادی، از وی خواستار لغو قرارداد شدند. وثوق الدوله هم در پاسخ آنان فردای همان روز برای زهر چشم گرفتن، ماشاء الله خان كاشی و رضا پهلوان را به جرم راهزنی و قتل و غارت در میدان توپخانه به دار آویخت! شگفت آور اینكه چیچرین كمیسر خارجی شوروی- معادل وزیر امور خارجه- و نریمان اوف كمیسر امور مسلمانان جنوب شرقی آسیا، اعلامیه انقلابی و تندی علیه انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله با انگلستان صادر كردند. آنها در این اعلامیه به سیاست های پیشین روسیه تزاری در ایران حمله كردند و سپس قرارداد ۱۹۱۹ را به تندی مورد انتقاد قرار دادند و دولت ایران را متهم به فروش كشورشان به بریتانیا نمودند!! این اعلامیه، رگ میهن دوستی ایرانیان را جنباند و زمزمه ها را به فریاد مخالفت با قرارداد تبدیل كرد. وثوق الدوله نیز بیكار ننشست و گروهی از رجال سیاسی را كه هسته مركزی این مخالفت ها می شناخت، دستگیر و زندان و تبعید كرد. چندی نگذشت كه ایالات متحده آمریكا نیز به صف مخالفان قرارداد پیوست و نماینده سیاسی آنها در تهران، طی اعلامیه تندی عقد قرارداد ۱۹۱۹ را مورد حمله قرار داد. اكنون نیك بنگریم كه بهانه و دستاویز انگلیسی ها در عقد چنین قراردادی چه بود؟ سرپرسی كاكس نماینده سیاسی انگلستان در بیانیه ای كه در تهران منتشر كرد، گفت: «غرض اصلی از قراردادی كه دولتین انعقاد آن را لازم دانسته اند، استقلال كامل دولت ایران و تهیه وسایل توانایی و اقتدار آن دولت برای حفظ و برقراری نظم و امنیت در داخل و جهت دفع مخاطرات مرزی و...». اگر بتوانیم با نگاهی از بالا، ببینیم كه از فردای پیروزی مشروطه، در هر گوشه و كنار این سرزمین كشمكش و جنگ و برادركشی _ خوب یا بد، حق یا باطل _ حكمفرما بوده، فرزندان این آب و خاك به جای مغتنم شمردن این فرصت تاریخی و پرداختن به سازندگی، آبادانی و پیشرفت، هر كدام به تصور اینكه صاحب حق مطلق است و دیگران یكسره بر راه باطل اند، ساز خود می زند و اسلحه می كشد و پرونده می سازد و... خواهیم دید كه «امنیت» واژه ای بس ناسازگار در این مرز و بوم بوده است. امنیت چیزی است كه از شاه تا فقیر همه نیازمند آنند. خویش ستیزی، برادرستیزی و خانواده ستیزی آفتی است كه هیچ راهی به جز حكومت چكمه پوشان و اشغال نظامی بیگانگان در پی ندارد و این واقعیت بارها تكرار شده در تاریخ خونبار این سرزمین است! وثوق الدوله نیز در رویارویی با موج مخالفت های مردمی، یك راه بیشتر نمی شناسد: حكومت نظامی! و به دستور همین حكومت نظامی است كه فرخی یزدی و میرزاده عشقی دو شاعر ترقیخواه و گروه زیادی از آزادیخواهان را دستگیر و تبعید می كنند. كار به جایی رسید كه هنگام سخنرانی شیخ الرئیس قاجار در مسجد شیخ عبدالحسین كه مخالف قرارداد سخن می راند، تیری به سوی او شلیك شد كه آسیبی به وی نرساند. این بود برخورد وثوق الدوله اروپادیده با افكار عمومی! به هر روی موج مخالفت ها با قرارداد از تهران به شهرستان ها نیز سرایت كرد. در مشهد گروه بزرگی از مخالفین قرارداد، ضمن گردهمایی باشكوهی از مردم خواستند تا با بلشویك ها متحد شوند و به كمك آنها انگلیسی ها را از ایران بیرون كنند. در تهران نیز سیدحسن مدرس و امام جمعه خویی، اجتماعات پرشور مردمی علیه قرارداد را رهبری می كردند. این در حالی بود كه احمدشاه با تشریفات رسمی وارد لندن شد و مورد استقبال مقامات دولتی انگلستان قرار گرفت و در كاخ باكینگهام پذیرایی شد.
این سال در حالی رو به پایان بود كه پیكر نایب حسین كاشی كه سالیان دراز به راهزنی و غارت و كشتار مردم كاشان و حومه مشغول بود، بر دار مجازات پیچ و تاب می خورد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید