شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

صبح دلکش فطر فرارسید


صبح دلکش فطر فرارسید
یك بار دیگر صبح پرفروغ فطر از سمت رحمت و عطوفت الهی دمیدن گرفت و سیر عشق در سلوك فطر به اوج رسید.
راستی چه تماشاخانه ای است صبح فطر، همان صبحی كه هر سویش را با نشانه های رحمت و مغفرت زینت بسته و آیات رحمانی همچون قندیل های فروزان از هر سو آویخته اند و جان ها را سرشار از بارقه های امید می كنند.
صبحی كه در قنوتش عندلیب جان به پهنای فلك دهان می گشاید و با نوای عرشی زیر و بم تصنیف رحمانی را ترنم می كند كه ای خدای، ای اهل گذشت و مهر و آمرزش به من هم از همان كه به بهترین بندگانت بخشیدی عطا كن!
در این صبح همسفران ماه خدا در اقیانوسی از لطف و مكرمت الهی غرق می شوند و با امواج نیاز تا ساحل حضور راه می پیمایند. رهروان طریق رمضان اكنون پس از درك سی ستاره درخشان، چه صبح دلكشی دارند. صبح روشنی كه با عاشقانه های یاالله، یا سلام، یا الله یا مؤمن آغاز می شود و سپیده دم آن بر باغ های رنگارنگ بهشت فخر می فروشند و بهشت مینو با همه وسعت رحمانی اش بر آن رشك می برد.
چه صبح دل انگیزی است صبح فطر، همان صبحی كه ابلیس، رهزن را به توشه و انبان مؤمنان راهی نیست و شاخه های سدرهٔ المنتهی از عرش تا فرش گسترده است. همان صبحی كه حرف های دلخراش رانده می شود ونفخه های ربانی تحفه های روحانی تقسیم می كنند. صبحی كه شمیم عشق تا ساحل اشراق «یا جمیل یا معطی، یا مفصل، یامجمل، یا بدیع» به پرواز در می آید.
در ضمیر ما نمی گنجد به غیر از دوست كس
هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوست بس
بیان سخن بدون آرایه و پیرایه، كششی در خواننده ایجاد نمی كند و گیرایی آشكاری ندارد.
از این رو دیرزمانی است كه نویسندگان و گویندگان پیوسته در این اندیشه بوده اند كه سخن خود را هر چه زیباتر و سخته تر سازند تا در دل خواننده و شنونده بهتر جایگزین شود و سخن شناسان نكته سنج و سخندانان خرده بین به سوی آن گرایند و از آن بهره یابند.
از همین روست كه استادان سخن، برای زیباسازی سخن و آرایش گفتار و نوشتار، صنایعی چون تشبیه، مجاز، كنایه و استعاره و سایر آرایه های كلام را به كار گرفته اند و پژوهندگان آنان را در آثار گویندگان و نویسندگان جسته و دانش هایی چون معانی و بیان و صنایع و فنون ادبی و هنر سخنوری فراهم آمده است.
آنجا كه زبان گوینده و قلم نویسنده از بیان رسا در می ماند یا می خواهد از درازگویی بپرهیزد، سخنش را با تمثیلی گویا می آراید.
این آرایشگری در ادب اقوام پیشین، ریشه ای كهن دارد كه نشانه های آن را در متون ادبی و مذهبی گذشتگان می توان یافت. در ادعیه ماثوره كه اغلب كلام جانبخش معصوم(ع) است نشانه هایی فراوان از به كارگیری آرایه ها و پیرایه های ادبی دیده می شود كه نشان می دهد ائمه معصومین از این شیوه در اثربخشی دعا بهره جسته اند و كلام بی همانند خویش را به گاه تنذیر و تبشیر با آرایه های لطیف و دلنشین ادبی آراسته اند.
البته این روش در ادبیات عرب قبل از اسلام نیز معمول بوده و فصیحان این قوم و سرایندگان نامی آن زمان از كارآیی كلام زیبا آگاه بوده اند.
معصومین(ع) با زبان دعا بندگان را پند داده و آنان را به سوی كمال و حسن سلوك سوق داده اند.
آنان چون می خواسته اند چگونگی حال گمراهان را بیان كنند و نشان دهند كه معبودی غیر از خدای یگانه نیست و غفلت از او موجب زیانكاری است در بهترین عبارات و با زیباترین آرایه ها به تصویر موقعیت و جایگاه آنان پرداخته و راه نجات را نشانشان داده اند. در اولین مناجات از مناجات پانزده گانه منسوب به امام سجاد(ع) كه «مناجات التائبین» نام گرفته است می خوانیم: «الهی خطاها و گناهانم، لباس خواری برتنم پوشانیده و دوری از تو بر من روپوشی از فقر و بیچار گی افكنده و بزرگی جنایاتم دلم را میرانده است. پس خدایا مزرعه دلم را با نسیم توبه پذیرت زنده كن. ای كسی كه مطلوب و آرزوی توبه كنندگانی! و ای كسی كه درخواستم را (به امید اجابت) به سوی تو آورده ام و ای نهایت امید و آرزویم تو را به عزتت سوگند می دهم (كه توبه ام را بپذیری) چرا كه كسی را جز تو نمی یابم تا آمرزنده گناهانم باشد و جز تو كسی را نمی شناسم تا شكستگی هایم را مرهم نهد».
این فراز از دعا یادآور آیات الهی در قرآن كریم است، آنگاه كه می خواهد چگونگی حال گمراهان را بیان كند می فرماید: «خداوند كار نا آگاهان گمراه را مانند خانه عنكبوت سست و بی پایه می شمرد كه سست ترین و بی بنیان ترین پناهگاههاست. خانه ای كه حتی به نسیمی اندك و آسیبی كوچك از هم دریده می شود. و تنها ملجأ و امید بندگان خداوند یكتاست.»
در فراز دیگر از همین مناجات سرشار از آرایه های ادبی آمده است: «من فروتنانه و با درخواست توبه پذیری به سوی تو آمده ام و با خواری هایم در آستانه درگاه رحمتت نشسته ام اگر مرا از درگاهت برانی به چه كسی پناه برم و اگر بازم داری از همجواری خودت در پناه رحمت چه كسی بیاسایم».
دریغا از شرمساری و رسوایی ام و افسوس از بد كرداری و آلودگی ام (بر عفو و رحمتت چشم امید بسته ام) ای آمرزنده گناهان و ای آنكه (مهربانی ات موجب) جوش خوردن استخوان می شود. در گذر از خطاها و گناهان هلاك كننده ام و راز های مرا كه در خلوت مرتكب شده ام و هر یك از آنها می تواند مرا رسوا سازد، بپوشان و مرا در مشهد قیامت با خنكی گذشت و غفران ات نوازش ده.
آرایه های ادبی در كلام معصوم و در قالب دعا آنگاه كه با روح دعا در می آمیزد آنچنان جذبه و كششی ایجاد می كند كه خود دعا مطلوب خواننده می شود و اشك شوق بر پهنای صورتش جاری می سازد و جان و روحش را با دعا هماهنگ می كند. آن گاه كه می گوید: «پرده پوشا! گناهانم را در پس ابر رحمتت جای ده و باران غفرانت را از سر رأفت و مهربانی بر سیاهی اعمالم فرو ریز تا شسته شوند.
الها! چه كند كسی كه جز معبودش پناهی ندارد. اگر آقایش بر او خشم كند و با خشم از درگاهش براند، خدایا اگر پشیمانی از گناه توبه است به عزت و جلالت سوگند كه از كرده خود پشیمانم و اگر خواهش عفو به همراه تقبیح گناه موجب گشایش درهای رحمتت می شوند من براستی خواهنده عفو و مغفرتت هستم.»
دعاهای بسیاری با همین مضامین و با آرایه های ادبی و بسیار دلنشین از معصومین(ع) برای شب و روز عید فطر وارد شده است كه قرائت آنها بر ظرفیت های معنوی انسان افزوده و انسان را به سوی كمال انسانی رهنمون می شوند. در برخی از این ادعیه ضمن اقرار به یگانگی خداوند و با تكیه بر توحید و یكتاپرستی كه سرچشمه عزت و نیك بختی انسان است با الفاظی زیبا، روان و دلنشین با خداوند مناجات می شود و فلسفه تشریح روزه و روزه داری كه همان تربیت انسان موحد، مومن و نوعدوست است متجلی است.
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید