جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

نهضت جنگل آغاز شد


نهضت جنگل آغاز شد
●گزارش سال ۱۲۹۷
در طلیعه این سال اخبار سرایت بیماری تیفوس- كه از آثار جنگ جهانی اول بود- در مناطق غربی و شمال غربی و كشته شدن تعداد زیادی از مردم بر نگرانی ها افزود. در مناطق شمالی ایران نیروهای میرزا كوچك خان جنگلی در حال سازماندهی بودند. آنان مدیر بانك شاهی و كنسول انگلیس در رشت و چند نظامی انگلیسی را دستگیر و زندانی كردند. در جنوب هم نیروهای تنگستانی در حال مبارزه با اشغالگران انگلیسی به سر می بردند و صولت الدوله قشقایی نیز برای بیرون راندن انگلیسی ها در حال سازماندهی قشقایی ها و دشتستانی ها و تنگستانی ها بود. در این میان بندر انزلی توسط نیروهای انگلیسی به فرماندهی ژنرال مالسن اشغال و مهمات زیادی در آنجا ذخیره شد.
كابینه متزلزل مستوفی الممالك پس از چند بار ترمیم و جابه جایی وزیران ره به جایی نبرد و سقوط كرد. شاه، صمصام السلطنه بختیاری را مامور تشكیل كابینه كرد. در پی اعلامیه كنسول انگلیس در شیراز كه به مردم فارس هشدار می داد تا از دشمنی با انگلیسی ها بپرهیزند.
صولت الدوله قشقایی نیز در اعلامیه ای یادآور شد كه قشقایی ها و سایر ایلات فارس برای دفاع از اسلام در برابر نیروهای انگلیسی ایستاده اند. روحانیون فارس نیز در اطلاعیه ای مردم را به ایستادگی در برابر بیگانگان دعوت كردند. در پی این صف آرایی ها، شهرهای فارس، به دست عشایر افتاد و جنگ و گریز با نیروهای انگلیسی شدت گرفت. نبرد خونینی هم میان نیروهای دولتی مقیم فارس با عشایر قشقایی روی داد كه در نتیجه صولت الدوله شكست خورد و عقب نشینی كرد. این جنگ ۵۲ كشته و زخمی از نیروهای دولتی و چهارصد و پنجاه كشته و زخمی از عشایر قشقایی بر جای نهاد. در پی نزاعی مذهبی میان مسلمانان و آشوری ها در شهر سلماس، كه عده ای از مسلمانان در آن كشته شدند، سپاهیان عثمانی وارد خوی و سلماس شدند و به هواداری از مسلمانان با آشوریان جنگیدند و آنان را متواری ساختند!
كار جنگلی ها در شمال نیز بالا گرفته است. پس از اینكه جنگلی ها یك سروان انگلیسی و چند سرباز هندی را به قتل رساندند، دو هواپیمای انگلیسی مواضع آنان در جنگل را به شدت بمباران كردند، در جنوب كشور هم صولت الدوله قشقایی با به كار بستن یك تاكتیك نظامی برای فشار آوردن بر نیروهای انگلیسی آب آسیاها را به روی شهر شیراز بست. انگلیسی ها هم چاره ای جز تخلیه شهر ندیدند و چنین كردند. در این هنگام چون نیك بنگریم، همه جای ایران در آتش جنگ و ستیز و فقر و بیماری در حال سوختن است و بدتر از همه آتش نفاق و چنددستگی و خویش ستیزی است كه به جان ایرانیان افتاده است. سپاهیان ترك، تبریز را اشغال كردند و در آن شهر با همكاری و همراهی برخی آذریان- كه با دریغ می بایست گفت تفاوتی میان آذری و ترك نمی بینند- جمعیت «اتحاد اسلام» را بنیان نهادند. علی احسان پاشا فرمانده سپاهیان ترك، از راه جلفا به تبریز آمد و دستور دستگیری و تبعید شیخ محمد خیابانی و یاران او را صادر كرد. شیخ برای این از سوی تركان دستگیر و تبعید شد چون خود را ایرانی می دانست، نه ترك! سپاهیان انگلیسی نیز در جنوب چهارده تن از افسران ایرانی را كه در جنگ علیه آنان شركت كرده بودند، در برابر جوخه اعدام قرار دادند و این خون پاك ایرانی بود كه در گوشه و كنار میهن خود به دست بیگانگان ریخته می شد و ای كاش تاریخ این مرز و بوم به ما وحدت و یگانگی و اتحاد می آموخت، نه دشمنی و ستیز و جنگ!
در تهران جنگ قدرت جریان دارد. گروهی از شاه عزل صمصام السلطنه را خواستار هستند. تحصن، بستن بازار و مغازه ها، راهپیمایی و سخنرانی مجال كار و اندیشه و حركت رو به جلو را از مردم گرفته است. شاه نیز به ناچار صمصام السلطنه را عزل می كند و بنا به خواهش معترضان، وثوق الدوله را به ریاست وزرایی برمی گزیند. دیده ایم و خواهیم دید كه این آمدن و رفتن دولت ها سودی كه برای میهن نداشت هیچ، بسیار هم زیان آور و خطرناك بود! برندگان واقعی این جنگ قدرت در ایران چه كسانی بودند؟ مدرس بود؟ میرزا كوچك خان جنگلی بود؟ صولت الدوله قشقایی بود؟ ستارخان و باقرخان بودند؟
سران مشروطه و آزادی بودند؟ چه كسی جز بیگانگان و دشمنان دیرینه این آب و خاك سود جنگ قدرت پنهانی در ایران را بردند؟ فاعتبروا یا اولی الابصار!! در ادامه جنگ قدرت در ایران صمصام السلطنه كه حكم عزل خود را نپذیرفته بود، با آمدن وثوق الدوله و پس از اینكه وزیران كابینه جدید از ورود وزیران پیشین جلوگیری كردند، تسلیم شد و كابینه را به وثوق الدوله سپرد.
در شمال كشور، جنگلی های ساده دل اما دلیر و بی باك، با ۲۵۰۰ نیرو به شهر رشت حمله بردند و پس از تصرف موقتی شهر كنسولگری انگلیس را به آتش كشیدند. از آن سو نیروهای انگلیسی هم با چند زره پوش به رشت حمله كردند و پس از زد و خوردی شدید، جنگلی ها شهر را تخلیه كردند و به جنگل پناه بردند. در یورش دوباره میرزا كوچك خان به رشت نیز توفیقی حاصل نشد و وی به ناچار قراردادی با انگلیسی ها در هشت ماده امضا كرد كه طرفین مزاحم یكدیگر نشوند.
در پایتخت همه جا صحبت از دستور وثوق الدوله برای دستگیری و محاكمه اعضای كمیته مجازات در میان بود كه در چند سال اخیر دست به ترور و آدمكشی زده بودند. پس از محاكمه دو نفر از آنان رشید السلطان و حسین لله در میدان توپخانه به دار آویخته شدند و بقیه به حبس و تبعید محكوم شدند.
چند روز بعد، روزنامه های تهران نوشتند كه دو مغز متفكر كمیته یعنی ابراهیم منشی زاده و اسد الله ابو الفتح زاده كه به حبس و تبعید محكوم شده بودند، هنگام فرار هدف گلوله قرار گرفتند و كشته شدند!
قانون سجل احوال در این سال به تصویب رسید و نخستین كسی كه در تهران، شناسنامه گرفت، دكتر سید ولی الله خان نصر بود.
در میانه این سال خبر رسید كه سپاهیان عثمانی، خاك ایران را به كلی تخلیه خواهند كرد. دولت انگلیس هم نامه ای برای وثوق الدوله فرستاد كه در آن تمامیت ارضی و استقلال ایران را تضمین نمود و قول داد كه قرار داد ۱۹۰۷ را لغو نماید. این قرارداد كه میان روسیه و انگلستان منعقد شده بود، ایران را به دو بخش تحت الحمایه روس و انگلیس تقسیم كرده بود و حالا كه لنین به طور رسمی آن را پاره و نابود كرده بود، دولت انگلستان هم روغن ریخته را نذر امامزاده كرده، قول لغو آن را می داد! پس از آن انگلیسی ها كه نگران شمال ایران بودند، یك گام هم عقب تر رفتند و نیروهای پلیس جنوب را به دولت ایران واگذار كردند و ماهانه سیصد هزار تومان به عنوان كمك به دولت ایران، در نظر گرفتند. دولت انقلابی روسیه نیز تمامی نیروهای خود را از ایران بیرون برد و تنها عده كمی از آنان كه به نیروهای ضد انقلاب پیوسته بودند، در ایران ماندند. در این سال یاغی گری و راهزنی نیز همچنان رواج داشت. رجب علی، یاغی معروف كه در راه های اهواز و اصفهان و گلپایگان به تاراج و كشتار مردم بی پناه مشغول بود، و نیز رضا جوزانی كه در حوالی گلپایگان به همین شغل شریف!! می پرداخت به دستور وثوق الدوله سركوب، دستگیر و برخی از آنان اعدام شدند.
همچنین در این سال به پیشنهاد نصرت الدوله وزیر عدلیه، تاسیس و تشكیل مدرسه عالی حقوق برای تامین كادر قضایی كشور به تصویب رسید. همچنین به دستور وزیر عدلیه، ادلف پرنی مستشار فرانسوی عدلیه، در فرانسه شش استاد فرانسوی را برای تدریس در رشته های مختلف حقوق، استخدام نمود. و در این سال، مجله دانشكده، به مدیریت محمد تقی خان ملك الشعرای بهار، طلوع كرد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید