جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

اصول برقراری ارتباط با کودک


اصول برقراری ارتباط با کودک
● اصل آشناسازی با واقعیت‌ها
با کودک باید رفیق بود و او را کم و بیش با واقعیت‌های اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی آشنا کرد. کودک باید به تدریج با واقعیت‌های تلخ و شیرین زندگی آشنا شود برای مثال: نوجوانی دوچرخه می‌خواهد، پدر و مادر نباید بی‌دلیل با تقاضای او مخالف کنند و بگویند: صلاح نیست یا نمی‌توانم! نوجوان دلیل می‌خواهد و می‌پرسد چرا صلاح نیست؟ چرا نمی‌توانی؟ باید با صمیمیت با او صحبت کرد، درآمد و هزینه‌های واقعی زندگی را برای او تشریح کرد و استدلال نمود تا او متقاعد شود. از سوی دیگر کودک باید صبر کردن را بیاموزد. از این رو نباید هر چه تقاضا کرد، بی‌درنگ در اختیار او قرار داد. او باید یاد بگیرد، صبر کند، موانع را بشناسد و با ناملایمات دست و پنجه نرم کند. برای اینکه کودک با واقعیت‌ها آشنا شود باید در دنیای واقعی و در محیط طبیعی آموزش ببیند و تربیت شود. در ارتباط با این اصل جمله معروفی است که می‌گوید: ((گلهائی که در گلخانه پرورش می‌یابند زود پر می‌شوند)) منظور این است که تعلیم و تربیت باید در دنیای واقعی و طبیعی صورت گیرد نه در دنیای محصور، قرنطینه و غیر واقعی. زمانی‌که فرزندتان را در یک محیط قرنطینه تربیت می‌کنید و به‌اصطلاح، کودک را لای زر ورق بزرگ می‌کنید، او را از واقعیت‌ها دور می‌سازید. پدر یا مادر اجازه ندارند کودک را فریب دهند یا او را اغفال کنند. برای مثال در مواردی مانند فرزندخواندگی، فوت پدر، وجود مادرخوانده (مادر دوم) یا پدرخوانده (پدر دوم) قبل از این‌که کودک حقیقت را از زبان دیگری بشنود و کاخ باورهایش فرو بریزد، توصیه می‌شود با زمینه‌سازی مختصر، محرومانه و صمیمانه واقعیت را با او در میان گذارید و در صورت لزوم با یک فرد متخصص یا روانشناس مشورت کنید. بنابراین: کودک و نوجوان را برای ورود به دنیای واقعی آماده کنید و واقعیت‌ها را به‌زبان ساده و در حد فهم کودک و نوجوان به او بشناسانید، نه این‌که واقعیت‌ها را کتمان و پنهان کنید.
● اصل اعتدال
شما در امر تربیت و تعلیم فرزندتان چگونه عمل می‌کنید؟ گاهی بسیار سخت‌گیر و گاهی بسیار سهل‌گیر هستید؟ آیا شما مصداق این ضرب‌المثل معروف هستید که می‌گوید: فلانی گاهی از سوراخ سوزن تو می‌رود اما زمانی از دروازه بیرون نمی‌رود؟! متأسفانه برخی از والدین در برخورد با کودکان بیش از حد سخت‌گیر هستند یا کودکشان را بیش از حد مورد حمایت و نظارت قرار می‌دهند و اجازه کوچکترین تصمیم‌گیری یا انجام کاری را به کودک نمی‌دهند و آنان را محدود می‌کنند. در مقابل والدینی هستند که خیلی سهل‌گیر هستند و به‌اصطلاح کاری به فرزندان خود ندارند و با کودکان خود به‌طریق “باری به هر جهت” رفتار می‌کنند و آن‌ها را آزاد می‌گذارند. این گروه از والدین اعتقاد دارند که کودک را باید آزاد گذاشت! تا هرطور که می‌خواهد زندگی کند و امور را تجربه نماید. بدیهی است که این‌گونه شیوه‌های تربیتی افراطی یا تفریطی نادرست و اشتباه هستند. با کودک باید بر اساس اصل اعتدال رفتار کرد، ضمن آن‌که اصول انظباطی و مقررات و انتظارات خود را به کودک یاد می‌دهید و از او می‌خواهید در عمل آنها را رعایت کند، در صورت نیاز از اجرای مستبدانه آن‌ها صرف‌نظر و اغماض کنید و دامن اعتدال را از دست ندهید. شایان ذکر است که از این اصل می‌توان تحت عنوان اصل پرهیز از افراط و تفریط نیز یاد کرد. برای مثال افراط در محبت کردن بیش از حد به کودک به وابستگی شدید و تفریط در محبت کردن به کودک به ناامنی روانی او منجر می‌شود. طنزنویسی گفته است که ما ایرانیان اهل افراط و تفریط هستیم، یک‌جا داریم بیستون و یک‌جا داریم چهل ستون! گاهی در توجه کردن و محبت کردن به کودک افراط می‌کنیم که در نتیجه کودک سالاری حاکم می‌شود و گاهی به ما دستور می‌دهند که اگر به کودک محبت کنید پررو می‌شود و کودک را فقط در خواب ببوسید! در نتیجه او را مورد غفلت و بی‌توجهی قرار می‌دهیم. بنابراین: در تعلیم و تربیت کودک و نوجوان از افراط و تفریط پرهیز نمائید و بر اساس اصل اعتدال با او رفتار کنید.
● اصل اغماض و انعطاف پذیری
مفهوم انضباط در مکاتب تربیتی گوناگون معانی مختلفی را به‌ذهن متبادر می‌سازد. شاید رایج‌ترین معنای آن به نظم و قاعده درآوردن رفتار باشد. پدران و مادران با اعمال انضباط سعی می‌کنند رفتارهای مطلوب را در کودک ایجاد کنند و از پیدایش رفتارهای نامطلوب پیشگیری نمایند. اما کودک یا نوجوان گاهی اوقات در مقابل انضباط مقاومت می‌کنند و تمایل به آزادی بی حد و مرز دارد. نوجوان گاهی اوقات قادر نیست به انتظارهای والدین پاسخ مناسب دهد. در این شرایط باید بپذیرید که کودک یا نوجوان نیز گاهی اشتباه می‌کند و شما باید با اغماض و سعه‌صدر با او برخورد کنید. گاهی با نادیده گرفتن رفتار، به‌ویژه رفتاری که یک‌بار رخ داده است مسئله مرتفع می‌شود. برخورد پدر یا مادر با کودک نباید بر اساس انبقام‌گیری باشد، بلکه همواره باید خدا را خاضر و ناظر بر اعمال خود بداند و هدف باید تربیت کودک باشد. گاهی کودک به‌طور تصادفی یا برای تجربه کردن، رفتار نادرستی را انجام می‌دهد و منتظر می‌ماند که واکنش شما را ببیند. لذا شما نباید حساسیت نشان بدهید و عکس‌العمل شدید از خود بروز دهید. اگر با کودکی که مرتکب اشتباهی شده است، برخورد شدید کنید، میل به تکرار آن در کودک تقویت می‌گردد و به‌قول معروف، کودک جری می‌شود. در برخی از موارد موجب می‌شود کودک احساس گناه کند. در این وضعیت تکرار رفتار نامطلوب مشاهده می‌شود، کودک مقاومت و لجبازی می‌کند و بالاخره ناامنی روانی، وسواس و ناسازگاری پدید می‌آید. از اصل اغماض و انعطاف‌پذیری در تعلیم و تربیت به‌عنوان اصل تغافل نیز یاد شده است، بنابراین: توصیه می‌شود برخی از خطاهای کودک یا نوجوان را نادیده بگیرید و در صورت لزوم به‌طور محرمانه، صمیمانه، با محبت و به‌طور غیر مستقیم خطاهای او را به او متذکر شوید.
● اصل الگوپذیری و تقلید
بی‌شک اصل الگوپذیری، تقلید، همانندسازی یا همسان‌سازی از مهم‌ترین روش‌های یادگیری کودک و اجتماعی شدن او به شمار می‌رود. کودک از طریق تقلید کردن و تاسی جستن از رفتار بزرگ‌ترها، یاد می‌گیرد که چگونه باید رفتار کند. اسوه در فرهنگ لغات یعنی پیشوا و الگوی عملی و تاسی جستن یعنی در عمل رفتاری یا کاری را پیروی و تقلید کردن اگر به ما توصیه می‌شود که سیره ائمه معصومین صلوات‌ا... علیهم‌اجمعین را مطالعه کنیم و سرمشق خود قرار دهیم، منظور این است که آداب و رسوم زندگی فردی و اجتماعی را به‌طور عملی یاد بگیریم و عمل کنیم. شایان ذکر است که مادر نخستین سرمشق و الگوی کودک است. هر کدام از ما بزرگترها چه بخواهیم، چه نخواهیم زیر نظر کودکان خود هستیم و آنها از ما تقلید می‌کنند و سرمشق می‌گیرند. بنابراین پیام اصل الگوپذیری و تقلید این است که بیائید سعی کنیم اسوه، سرمشق و مدل علمی و الگوی شایسته‌ای برای کودکان خود باشیم. بیائید هر چه را که انتظار داریم کودک انجام دهد یا ندهد، خود آن رفتار یا عمل را انجام دهیم یا ندهیم گاهی اوقات امکان دارد از کودک تقاضا کنیم رفتار خاصی را مثل ما عمل کند برای مثال “ببین من چه‌طور دست‌هایم را می‌شویم”. اگر می‌خواهید به کودک سلام دادن، خواهش کردن، تشکرکردن و معذرت خواستن را یاد بدهید، شما خود باید در عمل نشان بدهید و پیش‌قدم شوید. مثال دیگر آن‌که اگر می‌خواهید چیزی از وسایل کودک را بردارید باید از او اجازه بگیرید تا کودک بدین ترتیب احترام به مالکیت و استقلال دیگران را یاد بگیرد. بنابراین: آگاه باشید که کودک همواره مراقب رفتار و گفتار بزرگسالان است و از طریق تقلید کردن و الگو قرار دادن رفتار و گفتار آنان یاد می‌گیرد و رفتار می‌کند.
دکتر احمد به‌پژوه
و استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
منبع : فصلنامه شیر مادر


همچنین مشاهده کنید