چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


آئین‌های باستانی


آئین‌های باستانی
● آئین‌های باستانی
ایرانیان از دیرباز شادی را مهمترین بخش زندگی خویش می‌دانستند. با نگاهی به تاریخ، به روشنی خواهیم دید که ایرانیان باستان همواره روزهائی را به‌عنوان جشن، چه مذهبی و چه ملی، به شادی و سرور پرداخته‌اند.
ایرانیان با برگزاری جشن‌های بسیار، شادی‌هایشان را با هم تقسیم می‌کردند. بیشتر این جشن‌ها، چه آنها که هم‌اکنون برگزار می‌شود، چه آنها که فراموش شده‌اند، ریشه در آئین زرشت دارند و شاید بتوان گفت یکی از دلائل عظمت تمدن ایران وجود این جشن‌های بزرگ ملی است که نظیر آن در میان دیگر اقوام و ملل کمتر یافت می‌شود.
واژهٔ جشن فارسی از واژه (یسن) اوستائی گرفته شده است که به معنای ستایش و پرستش است.
جشن در ایران به همان معنی عید است که زرتشتیان نیز به همین معنا آن‌را به‌کار می‌بردند ولی در میان زرتشتیان معمول بوده و هست که در پیش‌درآمد هر جشنی مراسم و آداب دینی (به نام جشن خوانی) برگزار می‌کنند که بخش بزرگ آن خواندن دعاها و سرودهائی از اوستا همراه با درخواست آمرزش گذشتگان و خجسته کردن خوراکی‌هائی شامل انواع میوه و شربت و آجیل و خوراک‌هائی که پخته می‌شود، و بعد بخش کردن و خوردن آنها است.
هدف از برگزاری این جشن‌ها و گردهم‌آئی‌ها، نزدیکی توده‌های مردم به هم، برای ابراز محبت و همراهی و کمک و یاری به یکدیگر بود.
پیش از پرداختن به نحوه و زمان برگزاری این آئین و رسوم، شرحی کوتاه خواهیم داشت بر پیدایش تقویم یا گاه‌شمار امروزی و نحوهٔ تقسیم ایام یک‌سال گاه‌شماری به‌صورت کنونی در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی برابر با ۱۳۴۳ هجری قمری در ایران پدیدار شد و سال شمسی، سال رسمی ایرانیان قرار گرفت. یعنی گردش سال را از آغاز فرا رسیدن بهار حساب کرده و کبیسه را در هر سال قرار دادند و نوروز را که در گردش بود، پابرجا و در آغاز نخستین روز بهار بنا نهادند.
شش ماه آغاز سال را، سی‌ویک روز و پنج ماه دوم سال را سی‌روز قرار دادند. مگر در سال‌های کبیسه یعنی هر چهار سال یک‌بار که آن‌هم سی روز حساب می‌شود. این روزها ماه‌های فارسی ۳۶۰ روز می‌شود که ۵ روز آخر را به نام پنجه دزدیده، نامیده‌اند.
پیش از آن در ایران، سال و ماه قمری بنای تاریخی و آغاز سال به شمار می‌رفت و پس از یورش تازیان، پدیدهٔ تاریخ در ایران، سال هجرت قرار گرفت و به‌جای سال شمسی و ماه‌های ایرانی، سال و ماه قمری پدید آمد، ولی زرتشتیان، همچنان گاه‌شمار ساسانی را نگهداشته و حساب سال و ماهشان با سال و ماه شمسی بود.
ناگفته نماند که قراردادن نوروز در آغاز بهار، از روزگار ملکشاه سلجوقی (۴۶۵ تا ۴۸۵ هجری قمری) برقرار شد که به نام سازنده آن (تاریخ جلای یا ملکی) نامیده شد.
● چهارشنبه سوری
بیشتر مردم به‌گونه‌ای جشن نوروز را با جشن فروردینگان در هم می‌آمیزند.
باید یادآور شد که آتش‌افروزی پایان سال نیز که اکنون به چهارشنبه سوری موسوم است از جمله جشن‌های فروردینگان است. در واقع اساس این جشن‌ها پائین آمدن فروهرها از آسمان بود.
یکی از برجسته‌ترین مراسم این جشن افروختن آتش بود. در بیشتر جشن‌ها افروختن آتش پاک و ستایش ویژهٔ آن در آتشکده‌ها و خانه‌ها از مراسم اصلی بود. این جشن پس از اسلام به چهارشنبه سوری دگرگون شد و چون عرب‌ها چهارشنبه را نامبارک می‌دانستند، می‌کوشیدند نحسی این روز را با برافروختن آتش و شادمانی در شب چهارشنبه آخر سال برطرف کنند.
شاید بتوان گفت سالی که ایرانیان بنا بر روش دیرینه پس از ساسانیان این شب را جشن گرفتند این جشن با چهارشنبه آخر سال نامتقارن بوده و از آن پس آن‌را با نام چهارشنبه سوری برقرار کردند.
چون افروختن آتش، نشانهٔ پیروزی روشنی بر تباهی و بیماری و نکبت بود، کم‌کم رسم پریدن از روی آتش و خواندن ترانه‌هائی مانند، سرخی تو از من و زردی من از تو باب شد.
گفته می‌شود که در چنین شبی مردم به رفت و روب خانه پرداخته به گرمابه رفته و لباس نو بر تن کردند و در اتاق‌ها نقل و نبات و شیرینی و میوه و گل و سبزی قرار داده و در کنار آتش نیز خوراکی‌های ویژه می‌گذاشتند.
یکی از آئین‌های مهم این شب تهیهٔ آجیل مشکل‌گشا یا همان آجیل هفت مغز زرتشتیان است که برای گشایش کارها استفاده می‌شود. این آجیل بر ساخته از هفت گونه میوه خشک و شامل پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، برگهٔ هلو، انجیر و خرما بود که معمولاً بین افراد مختلف پخش می‌شد.
فالگوش ایستادن، قاشق‌زنی، کوزه شکستن و شال‌اندازی نیز از دیگر مراسم خاص این شب است.
▪ آئین قاشق‌زنی
قاشق‌زنان، پنهان در پارچه‌ای بزرگ به‌طور ناشناس، پشت در خانه‌ها رفته و کسانی که در خانه هستند در پیاله‌های آنها آجیل و نقل و نبات و غیره می‌ریختند.
▪ کوزه شکستن
مردم تهران تا چند سال پیش که از سر در نقاره‌خانه بالا می‌رفتند، کوزه‌ای آب ندیده با خود می‌بردند و از آنجا به زمین می‌افکندند و می‌شکستند. و کسانی‌که بدان‌جا دسترسی نداشتند از بام خویش کوزه را به زمین می‌افکندند. این‌کار در بسیاری از شهرهای ایران هنوز معمول است و در سده‌های سوم و چهارم هجری در بغداد نیز رایج بود. عقیده بر این است که قضابلاهای بد را در کوزه متراکم کرده‌اند و چون بشکنند آن دفع شود.
▪ فال‌گوش
کسانی‌که حاجتی داشتند شب چهارشنبه سوری نیت می‌کردد و بر سر چهارراه یا گذری به فال‌گوش می‌ایستادند و به سخن نخستین عابری که از آنجا عبور کرد، توجه کردند و هر چه که بر زبان او جاری می‌شد در استجابت مقصود خود به فال نیک یا بد می‌گرفتند. همین فال را ممکن است بر پشت در خانه یا اتاقی، بی‌آن‌که کسانی که اندرون خانه یا اتاق هستند بدانند که کسی بر در ایستاده است گوش فرا داد و اولین سخنی را که گفته می‌شود در اجابت مقصود خود یا ناروا ماندن آن فال گرفت.
▪ شال‌اندازی
در رسم شال‌اندازی جوانان، به‌ویژه جوان که نامزد دارد از روی بام خانه دختر شال خود را فرو می‌اندازد و صاحبخانه شیرینی و گاه پیراهن در آن می‌پیچد و گره می‌زنند. کسی‌که شال می‌اندازد نباید شناخته شود.
● نوروز
نوروز، از جشن‌های باستانی ایرانیان است که امروزه در محدودهٔ جغرافیائی ایران باستان یعنی ترکمنستان، تاجیکستان، افغانستان، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و نواحی کردنشین ترکیه و عراق برگزار می‌شود.
ایرانیان پیشین، خوان نوروزی خود را که امروزه به نام سفره هفت‌سین خوانده می‌شود با چیدن هفت چیز در سفره می‌آراستند. روایت است که تا زمان چیرگی عرب، خوان نوروزی با هفت چیز که حرف نخست آن با شین بوده آراسته می‌شد و آن هفت شین عبارت بود از: شمع، شیرینی، شراب، شیر، شربت، شکر، شانه و گلاب.
پس از چیرگی عرب به انگیزهٔ این‌که یکی از این هفت‌شین‌ها شراب بوده و چون در دین اسلام خوردن شراب نهی شده است، هفت شین را به هفت سین دگرگون کردند. باید دانست که هفت شین و هفت سین هر دو نادرست است و ایرانیان باستان در سر سفره نوروزی از هفت گونه میوه خشک شده یا تر برای خوان نوروز سود می‌جستند و آن‌را هفت‌چین (هفت چیدنی) می‌نامیدند که عبارت بود از: سنجد، سماق، سمنو، سیب، سیر، سرکه و سبزی.
امروزه هم آن هفت‌‌چین را چون در عرب چ نبود، به هفت سین تبدیل کرده و بر سر سفره می‌گذراند.
روزهای خوش‌گذرانی در آن ایام ۲۱ روز بوده که هر روز مختصر مراسم خاصی به ترتیب زیر بوده است.
روز نخست فروردین تا روز سوم برای دید و بازدید خویشاوندان و بزرگان.
از روز سوم تا ششم فروردین دید و بازدید همگانی و برگزاری جشن ریپتون.
از روز ششم تا نهم فروردین برای اجراء جشن خوردادگان.
از روز نهم تا سیزدهم فروردین پذیرفتن همهٔ اقشار دربار عام شاهی.
از روز سیزدهم تا نوزدهم فروردین برای گردش و شادمانی و رفتن در باغ‌ها و بوستان‌ها و کشتزارها در خارج از شهر.
از روز نوزدهم تا بیست و یکم فروردین برای اجراء آئین‌های جشن فروردگان.
روز بیست و یکم پایان جشن و ویژهٔ گردش و شادمانی در بیرون از شهر است.
به‌طور کلی از جشن‌های متعددی که در ایران باستان مرسوم بود، هیچ‌یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز تنها جشنی است که یک جشن کوچک‌تر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن می‌آید و جشنی دیگر (سیزده به‌در) به بدرقهٔ آن. اما به‌غیر از چهارشنبه سوری و سیزده به‌در که هر یک آداب خود را دارند، نوروز در گذشته دارای آداب چندی بوده است که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پاره‌ای دیگر در گذر زمانه از بین رفته‌اند. از رسم‌های به‌جا مانده یکی افتادن حاجی فیروز است.
حاجی فیروزها پا چهره‌ای سیاه کرده و لباسی به رنگ قرمز، همراه با کلاه دوکی شکل قرمز، دایره و دنبکی به‌دست می‌گیرند و به خیابان می‌آیند و به رقص و شیرین‌کاری و خواندن اشعاری با ضرباهنگ رقص می‌پردازند. البته در ایام تقارن با ماه‌های سوگواری چنین مراسمی اجراء نمی‌شود. خانه تکانی از دیگر آئین‌های نوروز است. ده پانزده روز مانده به نوروز خانه تکانی شروع می‌شود. در این آئین، همهٔ وسایل خانه گردگیری و شست‌وشو می‌شود.
● سبز کردن دانه و حبوب
از دیگر آئین‌های نوروزی، سبز کردن دانه‌ها و حبوبات است (مانند ماش و عدس و گندم و شاهی) که به‌ویژه زنان در ظروف گوناگونی به‌عمل آورده و روز سیزدهم نوروز و جشن بهاری دسته‌جمعی به بیرون شهر رفته و آن‌را به آب روان می‌افکنند.
● آراستن سفره هفت سین
مرسوم است که در سفرهٔ هفت سین در کار سین‌های ذکر شده، میوه، گل، شیرینی‌های سنتی، سبزی‌خوردن، کتاب آسمانی، دیوان شاعران، و آینه، قرار دهند.
● سیزده به‌در
روز سیزدهم فروردین مردم به دامن طبیعت رفته و به بازی و گردش می‌پردازند. در ایران باستان عدد سیزده همچنین روز سیزدهم (سیزده فروردین) نحس و بدشگون شمرده می‌شد به همین دلیل مردم در این روز به دامن طبیعت پناه می‌برند.
نازیلا امین تهرانی
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید