جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


نوروز و ارزش آب و دریا


نوروز و ارزش آب و دریا
در اسناد تاریخی مستند به سوابق مندرج در کتب تاریخی، نوروز از جمله بزرگترین جشن ایرانیان پارسی و آریائی زبان است که از ایام کهن تا به امروز، بر جای مانده است. نوروز، در آئینه ادبیات نیز، انعکاس‌دهنده همین موضوع است. از سوی دیگر، مصادف شدن آن با آغاز فصل بهار و شکوفائی دوباره درخت و باغ و راغ و آراسته شدن سطح زمین به شکوفه و گل و مترنم شدن فضا به آوای دلکش پرندگان و عطرآگین بودن هوا به بوی بابونه و نعنا و گل سرخ و مریم، از جمله انگاره‌های پروراندن و عمومیت‌پذیر شدن آن است.
ز باغ، ای باغبان، ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده، که فردامان به‌کار آید
کلید باغ را فردا، هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
تو را مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید
کنون گر گل بنی را پنج شش گل در شمار آید
چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پنداری همی خوشتر زیار آید
وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
به این ترتیب، مجموعه‌ای از گواه و مستندات تاریخی و ادبی و نحوه استقرار آن بر گاه‌شمار و تقدیم، نوروز را به بدیهی‌ترین صورت و واقعی‌ترین رخداد طبیعی، رقم زده است.
بسیاری از جشن‌ها و اعیاد و پیدایش آنها، اغلب در پیامد و به تبع انگیزه‌های تاریخی و حوادث سرنوشت‌ساز تاریخی و یا داستانی و ملی بوده است. در این میان نیز جشن‌هائی وجود دارد که به پشتوانه مناسب‌های دینی، شکل حضور یافته و در جوامع نهادینه شده است.
نوروز، برخاسته از شرایط ویژه طبیعی است و به همین دلیل در برگزاری آن، نقش آثار طبیعی و عوامل متصل به طبیعت، از جمله محورهای اصلی در برگزاری آن است.
نوروز و جشن مورگان، استوار چرخش طبیعی ایام هستند. و همین اساس، محوریت آغاز بهار برای نوروز و آغاز پائیز برای مهرگان بنیان اصلی برای جشن‌ها را فراهم می‌آورد.
بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صوفی از صومعه کو خیمه بزن بر گلزار
که نه وق است که در خانه بخفتی بیکار
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هوشیار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند
ن همه مستمعی فهم کنند این اسرار
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش؟
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
مژدگانی که گل از غنچه برون می‌آید
صد هزار شکوفه بریزند درختان بهار
سبب را هر طرفی داده طبیعت رنگی
هم بر آن گونه که گل‌گونه کند روی نگار
چشمه از سنگ برون آرد و باران از ابر
انگبین از مگس و نحل و در از دریا بار
وجود واژه‌هائی چون تساوی طول شب و روز، گلزار، سرائیدن بلبلان، بیداری نرگس و شکفتن غنچه الوان شدن طبیعت و جاری شدن چشمه‌ها و باران بهاری و سخن از تسبیح کوه و دریا و درختان، همه دلالت بر این مبانی اصلی در جشن نوروز و آغاز بهار می‌کند تا آنجا که سعدی از انگبین و در و مرجان از دریا یاد می‌کند.
وجود جلوه‌های طبیعی و تصویر نمودن زیبائی‌های طبیعت، مایه سر زندگی را فراهم می‌آورد و آنجا که با این بیت مواجه می‌شویم، عمق تقدس و احترام روا به نوروز می‌شود.
خبرت هست که مرغان چمن می‌گویند
آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار
هر که امروز نبیند اثر قدرت او
غالب آن است که فرداش نبیند دیدار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار
بزرگی نوروز، بسته به مجموعی از پدیده‌های طبیعی و ایده‌ها و بلورهای انسانی است. از جانبی به جلوه‌های طبیعت در رابطه است و از سوی دیگر، با ماه فروردین آغاز می‌گردد.
ماه فروردین، ماه فره و شان و روح‌های پاک است و روز اول آن، با نام خداوند آغاز می‌شود و چون بر اعتدال ربیعی (بهار) و تعادل ساعت (تساوی روز و شب در روز نخست) قرار دارد، واجد معنی دوباره رستاخیز طبیعت و عید انسان است تا مجدد به زندگی خود، رنگ و لعابی تازه دهد.
رستاخیز طبیعت و وجود جلوه‌های بصری طبیعت در نوروز، دستمایه اصلی برای دعوت آدمی به تجدید نگاه به خود است. تجدید نگاهی تا طی آن، آدمی به شستشوی تن و روان خود بپردازد. چشم‌ها را بشوید تا جور دیگر ببیند!
ماهیت نگاه فوق در رفتارهای مربوط به استقبال از نوروز و مراسم و جشن‌های آن و به‌هنگام بدرقه و خاتمه جشن‌ها، حکایت از پاک شدن، نوشیدن، زندگی دوباره و پویندگی دارد.
ماهیتی که سبب شده است تا از نوساختن ظرف آب که با شکستن کوزه‌های کهنه در روز چهارشنبه سوری انجام می‌شود و کاشتن گیاه و سبزه و آراستن آنها، چیدن از آتش که پیوند با جشن‌های آتش و آب پاشیدن و قرار دادن ظرف آب بر سفره هفت‌سین دارد، همه با هدف تجلیل از مقام انسانی انجام شود.
نقش آب و یا به‌عبارتی نقش جشن‌های آب و نقش آتش و جشن‌های مربوط به آن، از جمله عناصر و مایه‌های اصلی این نوشیدن و پویائی را فراهم می‌آورده است. رابطه‌ای که ناشی از آن، آب را مایه پاکی و زندگی و زیستن تا مرز جاودانگی معنی کرده است.
نقش نوروز در آثار تاریخی و پیوند آن با آب و آتش، علاوه بر ادبیات نوشتاری، در ادبیات بصری، مثل حکاکی بر سنگ، چوب، پارچه و فلز نیز نمایان است. سنگ‌نگاره‌های موجود در تخت‌جمشید، در چند طبقه از حکاکی‌های قابل رؤیت، به برگزاری مراسم سال نو و تشریفات مربوط به آنکه در دربار پادشاهان انجام می‌شده است اشاره دارد.
در زمان هخامنشیان، نوروز به‌صورتی کاملاً رسمی و با حضور رهبران مغان در تخت‌جمشید برگزار می‌شد. پس از حمله اسکندر و نزول بارگاهی تخت‌جمشید و پرسپولیس، برگزاری مراسم در آن مکان متوقف شد.
به هر شکل، در نوروز وجود مراسمی که در وابستگی به طبیعت (سرشت آب و خاک و سبزه) است و احترام به عناصر و طب خیر و سلامتی می‌کند، قطعی و مسلم است. آب و آتش، اجزاء اصلی را فراهم می‌سازد. هفت‌سین (و یا هفت‌شین) از جمله عناصر زاده از درونی‌های انسانی است که واجد کمال و تعالی برای آدمی و در هر سال نو است که به‌هنگام نوروز از خداوند طلب می‌شود.
از جمله مصادیق بارز و درخشان، از اثر حضور آب، می‌توان به رسم و سنت ”آبریزگان“ و یا ”آب‌پاشی“ اشاره کرد.
مراسم آبریزگان، هر چند که متعلق به جشن ”تیرگان“ می‌باشد اما در نوروز نیز انجام می‌شده است که طی آن فرد پاک و طاهر و آراسته شده تا به‌هنگام حلول سال نو زیبنده این ورود می‌شده است.
● سوابق تاریخی ارتباط‌های آئینی
فتیقیان که دریانوردانی دلیر و بازرگانانی زیرک بودند، توانستند انحصار کمابیش تمام بازرگانی بین‌المللی را به‌دست آورند. آنان در قاره آسیا پیمان‌هائی با کشورهای همسایه بستند که کاروان‌های حاصل کالاهایشان را به بندرهای فنیقیه بیاورند. سیاست‌های دریائی آنان از این هم چشمگیرتر بود و از ۸۱۴ قبل از میلاد، کرانه‌های دریای مدیترانه پر از بنگاه‌های تجارتی و انبارهای آکنده از فرآورده‌های محلی بود که ناوگان‌های فنیقیه به مشرق زمین می‌بردند. از سده نهم قبل از میلاد، که فنیقیان در قبرس استقرار می‌یابند همزمان در سیسیل و اسپانیا نیز مستقر می‌شوند.
هر چند که سهم فنیقیان به تمدن، کم‌ارج‌تر است و بیشتر تقلیدگر بودند اما به‌نظر می‌رسد که در دو نقش مهم، جامعه انسانی وام‌دار آنان باشد. یکی اختراع و ابداع حروف الفبائی که بعدها بنیان الفبای رایج در اروپا گردید و دومین رونق تجارت و بازرگانی دریائی که سبب شد تا دیگر کشورها (مثل ایرانیان باستان) را جلب به این اشتغال مهم کنند. تاریخ این الفبا، به سده سیزدهم قبل از میلاد می‌رسد، هر چند که احتمال وقوع این اختراع را تا چند سده عقب‌تر نیز می‌توان داد و رونق تجارت و بازرگانی دریائی که به سده دهم قبل از میلاد بازگشت می‌یابد.
در کنار اختراع حروف الفبائی و رونق تجارت دریائی، فنیقیان در انتقال دستورهای اجتماعی و مناسبت‌های آئینی و دینی و پرستش‌های اعتقادی از شرق به غرب و در منطقه داخلی بین‌النهرین اثرگذار شدند. ناشی از آن، بسیاری آداب از تمدن پادشاهی‌های بزرگ و کوچک، وارد به سرزمین‌های دیگر شدند. در این زمان، حروف الفبائی، به کمک تصاویر و تصویرسازی آمد و به حکاکی بر سنگ‌ها، علاوه بر تصاویر، خط نگاره‌هائی نیز افزوده شد.
یونانیان از سده دهم قبل از میلاد الفبای فنیقی را اخذ و اقتباس کردندو دیری نکشید که ادبیات شفاهی خود را به نوشته درآورند.
استقرار مادها به مانند پارس‌ها، در امتداد زاگرس‌ و پس از آن در امتداد خلیج‌پارس به دامنه فعالیت فنیقیان افزود و به این ترتیب، مادها و پارس‌ها و در کناره خلیج‌فارس، پهلو به پهلوی فنیقیان قرار گرفتند و در تجارت و انتقال آئین‌ها، از طریق دریا، شرکت جستند.
تمدن یونانی در سده‌های پنجم و ششم قبل از میلاد، تحت‌تأثیر نفوذهای فکری خاور، به‌ویژه آسیای کهن قرار داشت. هنر سفال‌گری خاور با منطق یونانی درهم آمیخت و منشاء خلاقیت‌های بسیاری در دوره ”هلنی“ تمدن یونان شد. آئین‌ها و مراسم مشرقی، سبک‌های معماری و صنعت سفالگری، سنگ‌تراشی و سفالینه‌سازی به‌اضافه دلبستگی‌های اخلاقی و آداب و رسوم دینی شرقی، با جوانب افکار فلسفی یونانی به‌هم آمیخت و پا به هنر و شعر و موسیقی و آداب اجتماعی و آئین‌ها و مراس نهاد.آئین‌ها و رسوم رازمدار شرقی، که منبع اصلی این نفوذ فکری را فراهم می‌آورد، از این منابع الهام و منشاء می‌گرفته است:
- آئین‌ بودا
- آثار فلسفی - فکری کنفوسیوس، فرزانه چینی که در فاصله سال‌های ۴۷۹-۵۵۱ قبل از میلاد، می‌زیسته است.
- منظومه مقدس هند، که اشعار و سروده‌هائی آهنگین است که کهن‌ترین سروده‌های شفاهی آئینی و دینی هند را تشکیل می‌دهد و ما آنها را به‌نام ”ریگ‌ودا“ و ”آئین ودائی“ می‌شناسیم. این سروده‌ها متعلق به یک هزار سال قبل از میلاد است که به‌صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شده و پس از اختراع خط، به‌صورت کتبی ثبت شده است.
- آئین هندوگری یا هندوئیسم
منابع فکری فوق، اصلی‌ترین منشاء آئین‌هائی بوده‌اند که از طریق ارتباط‌های بین جوامع و به‌ویژه راه‌های دریائی، مسیر آنها تا اروپا (یونان) را از طریق دریانوردی فنیقیان و همزمان با آن، دریانوردی ایرانیان، طی نموده و به اشاعه آن آداب، در بین سایر ملل و سرزمین‌ها، پرداخته‌اند.
مسیر تجارت دریائی، مسیری به دور از صحنه‌های خصمانه و جنگ بوده است و بر این اساس روابط ناشی از آن، روابطی متکی بر دوستی و رعایت جوانب فرهنگی و معنوی بوده که در ذات و رویه خود، بهترین فضا را برای نقل و انتقال‌های فکری و فلسفی و آئینی، مهیا می‌ساخته است.
به روایت آرتور کرستین‌سن، با این همه، در میان تاریخ‌های افسانه‌ای جهان شاید تاریخ افسانه‌ای ایران از دیدگاه روانشناسی افسانه برای مطالعه سودمندترین باشد. از این جهت که از همه دوران تاریخ افسانه‌ای از آغاز تا دوران زرتشت، تعدادی روایات وجود دارد که مربوط به دوران‌های مختلفی است که قدمت آنها به بیش از ۲ هزار سال می‌رسد و بخشی از انها نشان می‌دهد که چگونه سنت ”آئین‌های رفتاری“ راه‌های متفاوتی را پیموده است.
منابع اوستائی و ادبیات باستانی که بعدها به منابع غربی و فارسی ترجمه شده است. از جمله این دسته از تراوشات آئینی و دینی و اسطوره‌ای است.
شرح تاریخ افسانه‌ای ایران باستان که آن را در آثار مؤلفان عرب و ایرانی می‌نامیم، اساساً بر تاریخ رسمی دربار تیسفون که در اواخر دوره ساسانی تدوین‌ یافته و ”خدای نامه“ نامیده می‌شود، مبتنی است. متون تاریخی پس از آن از خدای‌نامه الهام گرفته و یا به آن ارجاع داده‌اند. در متن خدای‌نامه آمده است که پس از تهمورث، جسم فرمانروائی کرد. وی برادر تهمورث و پسر ویونگهان، پسر اینگهد، پسر اننگهد، پسر هوشنگ است.
در خدای‌نامه، واقعه‌ای اسطوره‌ای تعریف می‌شود که بر پایه آن روز ”اورمزد“ از ماه فروردین، نوروز نامیده شده و به‌عنوان آغاز سال نو نامیده می‌شود.
جیم این روز و ۵ روز پس از آن را روزهای جشن می‌نامد تا مردمان به شادمانی و تفریحی بپردازند و شادمانی کنند.
● ریشه‌یابی و تشابه در نوروز
زمانی‌که برهان قاطع تألیف می‌شد (قرن هفدهم میلادی)
همچون زمان ساسانیان، دو نوروز جشن گرفته می‌شد. نوروز اول فروردین که نوروز عامه نامیده می‌شد و نوروز بزرگ در ششم فروردین که بیشتر مشهور به نوروز خاصه بود. برهان قاطع نقل می‌کند که چگونه جمشید (جم + شید) در این روز بر تخت نشست و تاج بر سر نهاد و خورشید بر او تابید و از این رو ملقب به شید (خورشید) شد. در ششم فروردین، جمشید بر تخت نشست.
برهان قاطع روایت می‌کند که ساسانیان، هر سال از نوروز عامه تا نوروز خاصه که شش روز باشد، حاجت‌های مردمان را برآوردندی، زندانیان را آزاد کردندی، مجرمان را عفو فرمودی و به عیش و شادی مشغول بودندی.
از قرن هفدهم به بعد، چندین جهانگرد اروپائی از جشن نوروز در ایران توصیف‌هائی آورده‌اند ”شاردن“ توصیف می‌کند:
”بیستم - منظور بیستم مارس ۱۶۷۴ میلادی است، عیدی است که ان را نوروز می‌نامند و آن را با شلیک توپ و با آوای سازه‌ها جشن می‌گیرند. این مراسم در لحظه‌ای آغاز می‌گردد که خورشید وارد برج حمل می‌شود و در تمام روز با غریوهای شادی ادامه می‌یابد“.
سغدیان و خوارزمیان قرون وسطی، نخستین روز ماه ”نوسرد“ یا ”ناوسارجی“ را جشن می‌گرفتند که ششمین روز پس از نوروز اهل فارس بود و با نوروز بزرگ مطابق می‌افتاد.
جهانگرد دانمارکی به نام ”اُلوفسن“ در سخن از حکومت بخارای کنونی می‌گوید: در میان رسم‌های پارسیان که امروزه هنوز در بخارا به قوت خود باقی است، باید از مراسم عید بهار و جشن نوروز و آئین گذاشتن حلقه‌های گل و برگ بر سر ستون‌هی مجزا از هم که ایوان خانه‌ها بر آنها نهاده شده نام برد؛ این رسم اخیر هنوز در دره‌های ”پامیر“ معمول است.
در شمال آفریقا، اختلاطی قابل توجه میان نوروز ایرانی، جشن سال نو و آئین‌های قدیمی آسیائی و رومی‌ها، دیده می‌شود. در مصر نوروز به‌صورت معرب آن ”نیروز“ وجود دارد، اما در سپتامبر برگزار می‌شود.
در مراسم نوروز و برگزاری جشن‌های متعلق به آن، نقش آب و کاشتن سبزه و آئین پریدن از آتش و شکستن کوزه‌های کهنه در روز چهارشنبه‌سوری، یک ویژگی مشترک است که از مراسم جشن‌های آب و جشن‌های آتش، منشاء می‌گیرد. ارتباط آب و سبزه، ارتباطی عمیق را در مراسم جشن‌های نوروزی نشان می‌دهد، به‌طوری که سبزه‌های کاشته شده در روزهای پیش از ورود سال نو، به روز سیزدهم نوروز، به آب روان انداخته می‌شود تا به این ترتیب تداوم سبزه و مبارکی آن همیشه جاری در زندگی باشد.
در جشن ”آدونیس (Adonis) در اصل از اسطوره‌های سوریائی وش رقی است“ گیاهانی را پرورش داده آنگاه پس از روز هشتم از ایام نوروزی ”که بعدها به روز سیزدهم منتقل می‌شود“، سبزه را به کنار رود یا دریا برده و به آب می‌اندازند. آئین‌های آب‌پاشی در جشن‌های نوروزی جزئی از آن مراسم می‌باشد.
وجود محوریت دریا و آب رودخانه، بیانگر این نکته است که بخش قابل توجهی از مراسم نوروزی، الهام‌یافته از آئین‌های دریائی و یا به‌عبارتی الهام گرفته از آئین‌های مربوط به جوامع دریائی است که ضمن آنکه، در زنده‌داری آن نقش داشته‌اند به انتقال و اشاعه آن نیز مبادرت کرده‌اند.
● جشن و مراسم آب‌پاشی در ایران و سایر کشورها
جشن و مراسم آب‌پاشی از جمله مراسم خاص نوروز است. به این مراسم، نویسندگان و مورخان دوران عباسیان نیز اشاره کرده‌اند. از آن جمله است اشاره احمدبن‌علی‌ابن احمد قاهری در کتاب صبح‌الغشی فی قوانین‌الانشاء، جلد دوم، صفحه ۴۹، اشاره او به این است که در نخستین بامداد از نوروز، مردم بر سر چشمه‌ها و نهرهای آب و سرچاه‌ها رفته و با آب خود را شستشو داده و برای ابراز شادمانی و برپائی جشن، به یکدیگر آب می‌پاشیده‌اند. ”آدام متز“، به چنین رسمی در دیگر کشورها نیز اشاره کرده است. به‌عنوان مثال، از مصر زمان خلفای عباسی یاد می‌کند که مراسم آب‌پاشان را در ایام نوروز، همراه با مراسم آتش‌بازی ”جشن‌های آتش“ انجام می‌داده‌اند.
قابل توجه است که مراسم آب‌پاشی در بسیاری از ملل و سرزمین‌ها و در آداب آئینی بسیاری، اجراء می‌شده است. حلقه مشترک این مراسم ”آب“ است که در زنجیره آئین‌های چینی، آفریقائی، هندی، ایرانی و آریائی، مصر تا یونان و اسپانیا، مقدس و ارزشمند بوده است. در این میان تعامل و ارتباط بین سه کشور چین و هند و ایران بسیار وسیع و گسترده بوده است. به‌نحوی که جشن‌های ایرانی در سرزمین هند و پاکستان به‌ویژه از دوران غزنویان، نفوذ بیشتری یافته است. رسم آب‌پاشی از جمله آئین‌هائی است که ناشی از این ارتباط، به هند و پاکستان کشانده شده و دقیقاً، در ایام نوروز، به آن پرداخته و در دربار هند و پادشاهان تیموری از شکوه بسیار برخوردار بوده است.
تاریخ، ورود جشن‌های ایرانی (نوروز، جشن آب و آب‌پاشی، مراسم آتش، مهرگان و جشن سده) را از زمان غزنویان معرفی می‌کند که در زمان تیموریان و دیگر سلسله‌های ترک به کمال می‌رسد.
به‌نظر می‌رسد که از جمله عوامل مؤثر در این ارتباط فرهنگی را، باید در مهاجرت زرتشتیان به هند و پاکستان جستجو کرد. گرایش سلاطین مغول به تقویم خورشیدی و تمایل آنان به رسوم و سنن باستانی ایرانیان و پارسیان و زرتشتیان، زمینه این تعامل فرهنگی را فراهم آورد، چیزی که به‌موجب آن، نوروز و تقویم خورشیدی از ثبات و قوام قطعی و مسلمی برخوردار شد.
● نوروز، نوروز دریائی و پیوند آب و دریا
در میان تمامی جشن‌ها، جشن نوروز و مهرگان و سده از اهمیت بیشتری برخوردار بودند، چه آنکه هر کدامی از آنها ضمن معرفی یک ”گاه“ و ”روز و فصل“ خاص، مملو از مراسم آئینی بودند که پرداختن به آنها باعث عظمت‌یابی زندگی و شکوه حیات و تقویت روح انسانی می‌شد. از آب، پاکیزگی تن و روان طلب می‌شد و درد و بدی به آتش سپرده می‌گردید.
از آب، صفا و روشنی درخواست و ناشی از باد، گندم و دانه‌ها پاک می‌گردید.
نوروز، برش زیبائی در زمان و نقطه‌ای هماهنگ با طبیعت است. همزمانی آن با احیاء آب (که از سردی زمستان می‌افتاد) و زندگی‌یابی مجدد گل و گیاه، رونق خاصی به مراسم آن و وجاهتی ویژه به‌علت حضور آن می‌دهد.
رفت چو خورشید به برج حمل نور شرف کرد به گیتی عمل
دور جهان، روز نو از سر گرفت موسم نوروز جهان درگرفت
مراسم آب‌پاشی و در شرایط امروزی، خلاصه شدن آن در قرار دادن یک ظرف پر از آب بر سر سفره هفت‌سین، نمادی از اصلی‌ترین عنصر طبیعت یعنی آب دارد.
در نوروزهای دریائی، نقطه اشتراک و پیوند ”زمان“ یا ”طبیعت“ فصل بهار دریائی است. به‌عبارتی اگر در نوروز نقطه اشتراک و پیوند زمان با طبیعت، فصل بهار طبیعت است. در نوروز دریائی این نقطه اشتراک و پیوند را، فصل بهار دریا یعنی مساعد شدن دریا برای دریانوردی و صید فراهم می‌آورد. در این میان و بدون توجه به دو ماهیت بهارانه ”بهار طبیعت“ و ”بهار دریا“، ”ماهیت آب“ فصل مشترک این دو آئین بزرگ ”نوروز طبیعت و نوروز دریائی“ است.
جشن‌ها در مراسم نوروز دریائی نیز واجد معانی بزرگی در خصوص ویژگی‌های بهره‌گیری از آب است. از مراسم دریائی هند و آفریقائی گرفته تا آسائی و اروپائی ورود مراسم دریائی به کشورهای دریائی اروپائی را باید ناشی از تعاملات به ارتباط‌های تجاری و بازرگانی دانست که زمینه اصلی ارتباط‌های فرهنگی فراهم آورد‌ه‌اند.
در مجموع، فرآیند توجه به ابعاد معنائی زندگی و توجه به معنویت زندگی، ایجاب می‌کند تا برای پرورش نسل‌ها، از آموزش‌های برخاسته از مراسم آئینی، نباید دوری جست.
مراسم آئینی، مملو از نکات معنائی در مهرورزی، دوستی، وفاق و همراهی هستند.
طی مراسم آئینی، آداب انسان بودن تعلیم می‌گردد تا که در جریان زندگی، زندگی انسانی داشتن، پیش روی هر رفتاری قرار گیرد.
زندگی جلوه‌های روشن بسیاری دارد و فرصت‌هائی چون مراسم اعیاد و جشن‌ها، انگیزه‌ای برای توجه به این جلوه‌ها هستند. این فرصت‌ها را نباید از دست داد.
آب و دریا، منشاء معنوی زندگی ابناء بشر هستند و همیشه، انسان‌ها را بشارت به هستی پاک می‌دهند.
علت ماندگاری نوروز در فرهنگ اقوام و ملل، چیزی جز وجود همین فرازهای معنائی نیست. این فرازها، باعث فراز نگاه‌های آدمی شده و زمینه‌ای گردید است تا که آدمی به خود و به ارزش‌هایش، اندیشه کند.
حمید ودادی
منابع:
۱. دیوان فرخی، ترجیح‌بند در وصف نوروز، صفحه ۴۰۴
۲. سعدی در وصف بهار، کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی
۳. اشاره به معنی از شعر زنده‌یاد سهراب سپهری. چشم‌ها را باید شست. جور دیگر باید دید
۴. مراسم اولیه سفره‌اندازی ایرانیان را هفت‌شین تشکیل می‌داده است. پس از اسلام، این مراسم ادامه داشته و عناصر به هفت‌سین تبدیل شده است.
۵. Fuller and Grean: The Generalship of Alexander the Great. London, ۱۹۶۲. P.P, ۳۲۰
۶. تاریخ جهان لاروس، کتاب یکم، روزگار باستان، صفحه ۹۳-۹۴ انتشارات سروش
۷. نخستین انسان و نخستین شهریار، آرتور کریستن سن. نشر چشمه، صفحه ۴
۸. تاریخ طبری، بیرونی و فردوسی، مسعودی و ابن‌مسکویه، ابداع جشن نوروز را در دوران فرمانروائی جم ذکر می‌کنند.
۹. برهان قاطع، ذیل کلمه نوروز
۱۰. سفر به ایران، جلد ۹، صفحه ۲۵۷ تا ۲۵۹
۱۱. بیرونی. آثار الباقیه. صفحه ۲۲۲ و ۲۲۳
۱۲. O.Olufsen, the Emir of Bokhara, Cop ۱۹۱۱,P.P. ۳۶۷
۱۳. متوفی به سال ۸۲۱ هجری
۱۴. آدام متز، تمدن اسلام یدر قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی، جلد دوم، صفحه ۱۶۳
۱۵. از مثنوی امیر خسرو دهلوی
منبع : ماهنامه پیام دریا


همچنین مشاهده کنید