سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

بر تن‌کردن‌ لباس‌ اروپاییان‌ حقارت‌آمیز بود


بر تن‌کردن‌ لباس‌ اروپاییان‌ حقارت‌آمیز بود
نخستین‌ برخورد جامعه‌ ایرانی‌ با تمدن‌ اروپا هنگامی‌ صورت‌ گرفت‌ كه‌ تجار و نمایندگان‌ تجاری‌ سیاسی‌ دول‌ اروپا در قرون‌ وسطی‌ با ایران‌ به‌ داد و ستد پرداختند. بطور پراكنده‌ و جسته‌ و گریخته‌ جریان‌ اقتباس‌ از غرب‌ از دوران‌ شاه‌ اسماعیل‌ و شاه‌ عباس‌ صفوی‌ آغاز گردید ولی‌ دوره‌ منظم‌ غربی‌گرایی‌ پس‌ از شكست‌های‌ پی‌درپی‌ ایران‌ از روسیه‌ و از زمان‌ فتحعلی‌شاه‌ قاجار شروع‌ شد و تا مشروطیت‌ ادامه‌ یافت‌. از مشروطه‌ به‌ بعد مرحله‌ دوم‌ یعنی‌ دوران‌ غربزدگی‌ آغاز شد كه‌ در زمان‌ رضاخان‌ و محمدرضاشاه‌ به‌ اوج‌ خود رسید.
آمد و شد هیات‌های‌ بازرگانی‌ و سیاسی‌ اروپا از زمان‌ روی‌ كارآمدن‌ صفویه‌ توسعه‌ یافت‌ اما این‌ جریان‌ غیرمنظم‌ و محدود بود. جریان‌ منظم‌ ارتباط‌ به‌ دنبال‌ شكست‌ از قدرت‌های‌ استعماری‌ كه‌ منجر به‌ قراردادهای‌ ننگین‌ شد دربار ایران‌ را بر آن‌ داشت‌ تا برخی‌ شیوه‌های‌ غربیان‌ را در محدوده‌ امور نظامی‌ سیستم‌ اداری‌ و آموزشی‌ وارد كند. نخست‌ تكنولوژی‌ اقتباس‌ گردید و سپس‌ نظام‌ آموزشی‌ اداری‌ تكنولوژی‌ و فرآورده‌های‌ صنعتی‌ غرب‌ وارد شد. انقلاب‌ مشروطیت‌ غربزدگی‌ را بیشتر در قلمرو اندیشه‌ و فكر و قانون‌ رواج‌ داد ولی‌ اقداماتی‌ عملی‌ مشابه‌ اقدامات‌ آتاتورك‌ در تركیه‌ تا روی‌ كارآمدن‌ رضاخان‌ صورت‌ نگرفت‌. در سال‌ ۱۳۴۸ هجری‌ قمری‌ لباس‌ غربی‌ برای‌ تمام‌ ایرانی‌ها اجباری‌ شد و در سال‌ ۵۵ كشف‌ حجاب‌ صورت‌ گرفت‌.
دوران‌ صفویه‌ژان‌ شاردن‌ سیاح‌ فرانسوی‌ كه‌ در سال‌ ۱۶۶۴ برای‌ سیاحت‌ و تجارت‌ به‌ ایران‌ آمد روایت‌ می‌كند كه‌ اگوستن‌های‌ پرتغالی‌ اولین‌ كشیش‌های‌ اروپایی‌ هستند كه‌ به‌ اصفهان‌ آمده‌اند. اولین‌ دسته‌ آنها در سال‌ ۱۵۹۸ میلادی‌ به‌ دربار شاه‌ عباس‌ آمدند. شاه‌ عباس‌ مایل‌ بود اروپایی‌ها را به‌ كشور خود جلب‌ كند.
تمایل‌ شاهان‌ برای‌ جلب‌ اروپایی‌ها اولین‌ نطفه‌ تغییر لباس‌ ایرانیان‌ به‌ شمار می‌رفت‌ و بتدریج‌ پدیده‌یی‌ ظاهر شد كه‌ اروپایی‌ها به‌ تدریج‌ در روابط‌ خود از حد اعتدال‌ خارج‌ گشته‌ و تا جایی‌ پیش‌ رفتند كه‌ ایران‌ را مستعمره‌ خود دانسته‌ و از جمله‌ اقدامات‌ آنها به‌ دست‌ گرفتن‌ تجارت‌ منسوجات‌ و رسوخ‌ در فرهنگ‌ پوشاك‌ ایران‌ بود و دوم‌ اینكه‌ ایرانیان‌ در اثر ضعف‌ و فقر به‌ تدریج‌ بر این‌ باور شدند كه‌ باید خود و فرهنگشان‌ را اروپایی‌ كنند تا از مهلكه‌ فقر رهایی‌ یابند. بخاطر موقعیت‌ حساس‌ جغرافیایی‌ ایران‌ همیشه‌ مورد تهاجم‌ بود. در زمان‌ پادشاهان‌ صفوی‌ ایران‌ نتوانست‌ از لحاظ‌ نظامی‌ با مهاجمان‌ خارجی‌ برابری‌ كند و از آن‌ رو كه‌ كشورهای‌ اروپایی‌ از لحاظ‌ تكنولوژی‌ نظامی‌ پیشرفت‌ كرده‌ بودند لذا این‌ ضعف‌ مقدمه‌ استقبال‌ شاهان‌ صفوی‌ از اروپایی‌ها بود تا بتوانند به‌ ارتش‌ ایران‌ سر و سامان‌ بدهند. همین‌ امر موجب‌ شد تعداد اروپایی‌ها زیاد شود و سعی‌ كردند با توجه‌ به‌ نیازهای‌ صنایع‌ روبه‌رشد نساجی‌ و دیگر صنایع‌ امتیازات‌ بازرگانی‌ و گمركی‌ صادر كنند.
شاهان‌ صفوی‌ به‌ اروپایی‌ها اعتماد چندانی‌ نداشتند و برتری‌ خاصی‌ نسبت‌ به‌ ملل‌ اروپایی‌ قایل‌ بودند. در عصر صفوی‌ از نظر ایرانی‌ها حقارت‌آمیز بود كه‌ لباس‌ اروپایی‌ بر تن‌ كنند و ملت‌های‌ اروپایی‌ را از هرجنبه‌ پست‌تر از خود می‌ دانستند.
اكثر اروپایی‌هایی‌ كه‌ در این‌ دوران‌ به‌ ایران‌ سفر كردند نمایندگان‌ شركت‌های‌ تجاری‌ و صنعتی‌ اروپا به‌ شمار می‌رفتند كه‌ موظف‌ بودند بازار ایران‌ را خصوصا از جنبه‌ نساجی‌ و وضعیت‌ لباس‌ مورد مطالعه‌ قرار دهند. آنچه‌ در میان‌ اروپایی‌هایی‌ كه‌ به‌ ایران‌ و دربار صفوی‌ آمدند بیشتر اهمیت‌ داشت‌ حضور تجار حادثه‌جو بود كه‌ بعد به‌ شركت‌ مسكوی‌ «شركت‌ روسی‌» یا شركت‌ تجار در روسیه‌ نامیده‌ شدند.
نمایندگان‌ این‌ شركت‌ در تلاش‌ بودند كه‌ در ایران‌ فاستونی‌ انگلیسی‌ را در مقابل‌ ابریشم‌ و ادویه‌ معامله‌ كنند. ایران‌ عصر صفوی‌ دوران‌ شكوفایی‌ خود را طی‌ می‌كرد و شواهدی‌ در تاریخ‌ موجود است‌ كه‌ درباریان‌ اروپایی‌ در موطن‌ خود نیز لباس‌ ایرانی‌ به‌ تن‌ كرده‌ بودند. برعكس‌ این‌ دوره‌ كه‌ شواهد قدرت‌ و نفوذ فرهنگ‌ ایران‌ در ملل‌ آن‌ عصر وجود داشت‌ در زمان‌ قاجار و رضاشاه‌ ضعف‌ و درماندگی‌ فرهنگی‌ و ملی‌ قوت‌ داشت‌ .
با سقوط‌ صفویه‌ و روی‌ كارآمدن‌ افاغنه‌ و زندیه‌ ایران‌ به‌ سراشیبی‌ وارد گشت‌ كه‌ در دوران‌ قاجاری‌ سقوط‌ كشور بخصوص‌ از جنبه‌ فرهنگی‌ و استقلال‌ سیاسی‌ قابل‌ بحث‌ است‌.
● تغییر الگوهای‌ مصرف‌ و پوشش‌ در دوره‌ قاجار وپهلوی‌
پیشینه‌ الگوی‌ مصرف‌ كنونی‌ (بیرونی) به‌ آغاز حكومت‌ قاجاریان‌، شكست‌های‌ ایران‌ از روسیه‌ و انگلیس‌ كه‌ منجر به‌ از دست‌ رفتن‌ سرزمین‌های‌ شمالی‌ ایران‌ بخش‌هایی‌ از خراسات‌ بزرگ‌ و بلوچستان‌ گردید و تحمیل‌ قراردادهای‌ گلستان‌ و تركمنچای‌ و پاریس‌ كه‌ جداسازی‌های‌ مزبور را رسمیت‌ بخشید و روابط‌ بازرگانی‌ ویژه‌یی‌ را با روسها، انگلیس‌ها و دیگر ملل‌ اروپایی‌ پدیدار شد برمی‌گردد. به‌ موجب‌ قرارداد تركمنچای‌ كالاهای‌ تولیدی‌ روسیه‌ به‌ دلیل‌ پرداخت‌ حقوق‌ گمركی‌ كمتر، ارزان‌تر از كالاهای‌ تولید داخلی‌ به‌ دست‌ مصرف‌كننده‌ ایرانی‌ می‌رسید.
ضمن‌ اینكه‌ امنیت‌ بازرگانان‌ ایرانی‌ و كالاهای‌ آنان‌ به‌ وسیله‌ دولت‌ ایران‌ تضمین‌ شد و این‌ در شرایط‌ موجود ناامنی‌ برای‌ بازرگانان‌ ایرانی‌ و كالاهای‌ آنان‌ در شرایط‌ تولید ماشینی‌ كالاهای‌ خارجی‌ و تولیددستی‌ آن‌ در داخل‌ شرایط‌ مناسبی‌ را برای‌ بازرگانان‌ خارجی‌ فراهم‌ كرد و اینان‌ نخستین‌ انتقال‌دهندگان‌ الگوی‌ مصرف‌ خارجی‌ به‌ داخل‌ بودند.
بازرگانان‌ خارجی‌ كه‌ در دوره‌ صفویه‌ كالاهای‌ محدود برای‌ فروش‌ در داخل‌ داشتند و بیشتر مایل‌ به‌ در اختیار گرفتن‌ صادرات‌ ایران‌ بودند، در دوره‌ قاجاریه‌ با استفاده‌ از قراردادهای‌ مزبور و ناتوانی‌ سیاسی‌ و نظامی‌ كشور و همراهی‌ شاهان‌ پس‌ از شكست‌های‌ یادشده‌ با سفارتخانه‌های‌ روس‌ و انگلیس‌ برای‌ حفظ‌ پادشاهی‌ خویش‌ به‌ بازاریابی‌ كالاهای‌ خود كه‌ اكثرا مشابه‌ كالاهای‌ داخل‌ بود، دست‌ زدند و تولیدكنندگان‌ داخل‌ را به‌ ورشكستگی‌ كشاندند. البته‌ تلاش‌های‌ اولیه‌ بازرگانان‌ خارجی‌ چندان‌ موفق‌ نبودند زیرا ایرانیان‌ در آن‌ هنگام‌ به‌ دنبال‌ فرهنگ‌ قبلی‌ خود مصرف‌ كالاهای‌ خارجی‌ را ننگ‌ می‌دانستند.
در مراحل‌ بعد این‌ حساسیت‌ها كاهش‌ یافت‌. ابتدا از مقاومت‌ در برابر مصرف‌ كاسته‌ شد و سپس‌ در مراحل‌ بعد مصرف‌ این‌ كالاها منزلت‌ تلقی‌ شد.دومین‌ انتقال‌دهندگان‌ الگوی‌ مصرفی‌ برونزا به‌ داخل‌ كشور ماموران‌ سیاسی‌ كشورهای‌ صنعتی‌ بویژه‌ ماموران‌ روس‌ و انگلیس‌ بودند. از مهمترین‌ وظایف‌ این‌ ماموران‌ كمك‌ به‌ بازاریابی‌ تولیدات‌ كشورشان‌ بود. اینان‌ چه‌ با هدیه‌ دادن‌ به‌ شاهان‌ و دولتمردان‌ چه‌ با جمع‌آوری‌ اطلاعات‌ و انتقال‌ آن‌ به‌ بازرگانان‌ كشور خود و حمایت‌ از بازرگانان‌ خود در درونی‌ كردن‌ الگوی‌ مصرف‌ برونزا نقش‌ بازی‌ كردند.
در زمینه‌ تغییر الگوی‌ لباس‌ ناصرالدین‌شاه‌ (۱۳۶۳ـ ۱۳۱۳ تهران) را می‌توان‌ اولین‌ كسی‌ دانست‌ كه‌ تغییر لباس‌ مردم‌ ایران‌ را در برنامه‌های‌ حكومت‌ خود قرار داد. در دوره‌ او كلاه‌های‌ بلند از مد افتاد و كلاه‌ و ماهوت‌ سیاه‌ برای‌ مردان‌ باب‌ شد. جرج‌ كرزن‌ در كتاب‌ خود به‌ نام‌ ایران‌ و قضیه‌ ایران‌ می‌نویسد: «با تاسیس‌ سلسله‌ قاجار در صد سال‌ پیش‌ و تغییر وضع‌ حكومت‌ طرز و شكل‌ لباس‌ هم‌ ساده‌تر گردید.» لباس‌ بلند و لنگ‌های‌ زننده‌ شرقی‌ به‌ صورت‌ تنگ‌تر و تمام‌ یا نیمه‌ اروپایی‌ در آمد و رنگ‌های‌ معتدل‌ از قبیل‌ قهوه‌یی‌، مشكی‌ و سبز و خاكستری‌ و انواع‌ دیگر با زمینه‌ سیاه‌ یكدست‌ متداول‌ شد... ولی‌ آن‌ زرق‌ و برق‌ها و الوان‌ تند و زیبنده‌ كه‌ علامت‌ شرق‌ واقعی‌ است‌ در میان‌ نیست‌.
در مورد زنان‌ ابتدا روبند برداشته‌ شد و جای‌ آن‌ را پیچه‌ گرفت‌ سپس‌ چادرهای‌ گشاد و بلند جای‌ خود را به‌ چادرهای‌ تنگ‌ و كوتاه‌ می‌دهد و لباس‌ درونی‌ زنان‌ نیز به‌ لباس‌های‌ فرنگی‌ اروپایی‌ تبدیل‌ شده‌ و آهسته‌ آهسته‌ دامن‌ شلیته‌ چین‌دار، دامن‌ كوتاه‌، بلوز كوچك‌ (ارخالق‌)، تنبان‌ و جوراب‌ شلواری‌ رواج‌ پیدا می‌كند و سایر آثار تمدن‌ غرب‌ را به‌ همراه‌ خود می‌آورد و كم‌كم‌ زنان‌ را به‌ صحنه‌های‌ تئاتر و تماشاخانه‌ها می‌كشاند. پس‌ از مرگ‌ ناصرالدین‌شاه‌ دوره‌ مظفرالدین‌شاه‌ آغاز شد و پاره‌یی‌ از سیاست‌ها دنبال‌ شد. در مدت‌ اغتشاشات‌ مشروطه‌خواهی‌ و كودتای‌ رضاخان‌ فعالیت‌های‌ علیه‌ حجاب‌ كم‌رنگ‌تر بود و پس‌ از كودتای‌ اسفند ۱۲۹۹ و روی‌ كار آمدن‌ رضاخان‌ برنامه‌یی‌ كه‌ به‌ تعویق‌ افتاده‌ بود در دستور كار قرار گرفت‌.
در دوران‌ مشروطیت‌ غرب‌زدگی‌ بیشتر در قلمرو اندیشه‌ فكر و قانون‌ رواج‌ یافت‌. گام‌ بعدی‌ در شرایط‌ نو استعماری‌ و روند توسل‌ به‌ غرب‌ برای‌ توسعه‌، پس‌ از كودتای‌ رضاخان‌ انجام‌ گرفت‌. طرفداران‌ غرب‌ كه‌ مسحور تكنولوژی‌ پیشرفته‌ اروپا بودند با ماموریت‌ ساختن‌ ایران‌ نو به‌ میهن‌ برگشتند و پیشنهاد كردند جامعه‌ ایران‌ باید یك‌ جامعه‌ دنباله‌رو باشد و برای‌ متجدد شدن‌ از گذشته‌ خود جدا شود. در گام‌ بعد شكل‌گیری‌ الگوی‌ مصرف‌ كه‌ به‌ دنباله‌ دوره‌ استعمار نو و آغاز خود استعماری‌ است‌ پس‌ از كودتای‌ ۲۸ مرداد ۳۲ انجام‌ گرفت‌. در این‌ دوره‌ صادرات‌ نفت‌ خام‌ گسترش‌ شدیدی‌ یافت‌ و سیاست‌ توسعه‌ به‌ روش‌ مشابه‌ غرب‌ شدن‌ بطور سطحی‌ مورد توجه‌ قرار گرفت‌. تحصیلكردگان‌ اهل‌ فن‌ و تكنوكرات‌های‌ تحصیل‌ كرده‌ در خارج‌ نقش‌ مهمی‌ در اجرای‌ اصلاحات‌ فرمایشی‌ غرب‌ ایفا كردند. در این‌ مرحله‌ (خود استعماری‌) توسعه‌ مصرف‌ به‌ جای‌ توسعه‌ تولید و مصرف‌ فن‌شناسی‌ به‌ جای‌ تولید فن‌شناسی‌ در كشور آگاهانه‌ یا ناآگاهانه‌ اعمال‌ می‌شد. بتدریج‌ با رشد آموزش‌ و پرورش‌ عمدتاً به‌ شكل‌ غربی‌ و بی‌انطباق‌ با فرهنگ‌ و امكانات‌ مادی‌ و معنوی‌ داخل‌ دانش‌آموختگان‌ داخلی‌ بسیاری‌ تحت‌ تاثیر آموزش‌ و فرهنگ‌ وارداتی‌ پرورش‌ یافتند. با ایجاد شهرهای‌ بزرگ‌ و پدیدار شدن‌ محله‌های‌ اعیان‌نشین‌ و شمال‌ شهر الگوی‌ مصرف‌ بی‌رابطه‌ با تولید داخلی‌ نیرومند شد.
كار از مصرف‌ كالاهای‌ وارداتی‌ و شبه‌ وارداتی‌ آغاز و به‌ مصرف‌ رفتارهای‌ غربی‌، ارزش‌ها، جهانبینی‌، زیباشناسی‌ و حتی‌ آداب‌ و رسوم‌ غربی‌ كشیده‌ شد. با افزایش‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ و حمل‌ و نقل‌ مجراهای‌ زیادی‌ پدیدار شدند كه‌ ظرف‌ مدت‌ كوتاهی‌ انواع‌ مدها و كالاهای‌ تولید شده‌ غرب‌ را در سراسر كشور رواج‌ داده‌ و الگوی‌ مصرف‌ داخلی‌ را تحت‌ تاثیر قرار می‌دادند. در فاصله‌ سال‌های‌ ۵۶۱۳۵۲ عامل‌ فرهنگی‌ مخالف‌ با رواج‌ الگوی‌ مصرف‌ برونزا تبدیل‌ به‌ عامل‌ فرهنگی‌ موافق‌ می‌شود و افكار عمومی‌ داخل‌ هدف‌ توسعه‌ را گسترش‌ مصرف‌ كالاها و خدمات‌ مزبور تلقی‌ می‌كند.
در زمان‌ ما و پس‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ امر بازگشت‌ به‌ خویش‌ و تغییر فرهنگ‌ شاهنشاهی‌ وابستگی‌ مورد توجه‌ قرار گرفت‌ و از سال‌های‌ ۱۳۶۴ به‌ بعد كه‌ جامعه‌ به‌ حالت‌ عادی‌ خود برمی‌گشت‌ برخی‌ قشرهای‌ اجتماعی‌ احساس‌ امنیت‌ و آرامش‌ می‌كردند، اشكالی‌ از عناصر فرهنگی‌ نمودار شد كه‌ به‌ اشاعه‌ و بعد به‌ فرهنگ‌ پذیری‌ از غرب‌ تعبیر شد و با اصطلاح‌ تهاجم‌ فرهنگی‌ مشخص و نامیده‌ شد. البته‌ همانطور كه‌ برخی‌ متفكرین‌ خاطرنشان‌ كرده‌اند در واقعیت‌ فرهنگی‌ ما و تغییرات‌ آن‌ فقط‌ فرهنگ‌پذیری‌ وجود ندارد بلكه‌ اشاعه‌ داوطلبانه‌ و انتخابی‌ نیز وجود دارد.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید