جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

سوره مبارکه علق


سوره مبارکه علق
بسم الله الرحمن الرحیم
" كلا إن الإنسان لیطغی۶ أن رءاه استغنی۷ إن إلی ربك الرجعی۸ أرءیت الذی ینهی۹ عبداً اذا صلی۱۰ أرءیت إن كان علی الهدی۱۱ أوأمر بالتقوی۱۲ أرءیت إن كذب و تولی۱۳ الم یعلم بأن الله یری.۱۴"
آیا نمی دانی خدا همه اعمالت را می بیند
به دنبال آیات گذشته كه در آن اشاره به نعمتهای مادی و معنوی پروردگار نسبت به انسان شده بود و لازمه یك چنین نعمت گسترده ای، سپاسگزاری انسان و تسلیم او در برابر خداوند است، در آیه ۶ می فرماید:
كلا إن الإنسان لیطغی: چنین نیست كه نعمت های الهی روح شكرگزاری را همیشه در انسان زنده كند بلكه او مسلماً طغیان می كند.
أن رءاه استغنی: به خاطر اینكه خود را مستغنی و بی نیاز می بیند.
این طبیعت غالب انسانها است، طبیعت كسانی است كه در مكتب عقل و وحی پرورش نیافته اند كه وقتی خود را مستغنی می پندارند، شروع به سركشی می كنند.
انسان و هیچ مخلوق دیگر هرگز بی نیاز نخواهد شد. بلكه موجودات همیشه نیازمند به لطف و نعمتهای خداوند هستند و اگر لحظه ای لطف او قطع شود درست درهمان لحظه همه نابود می گردند. منتها انسان گاهی به غلط خود را بی نیاز می پندارد و تعبیر لطیف آیه نیز اشاره به همین معنی است كه می گوید:" خود را بی نیاز می بیند" نمی فرماید: " بی نیاز می شود".
بعضی معتقدند منظور از" انسان" در آیه مورد بحث در خصوص" ابوجهل" است كه از آغاز دعوت پیامبر(ص) به مخالفت برخاست. ولی مسلماً" انسان" در اینجا مفهوم كلی دارد. به هر حال چنین به نظر می رسد كه هدف آیه این است كه پیامبر (ص) انتظار نداشته باشد مردم به زودی دعوتش را پذیرا شوند بلكه باید خود را برای انكار و مخالفت مستكبران طغیانگر، آماده سازد و بداند راهی پرفراز و نشیب در پیش روی ایشان است.
سپس خداوند این سركشان مستكبر را مورد تهدید قرار داده، می فرماید:
إن إلی ربك الرجعی: مسلماً بازگشت همه به سوی پروردگار تو است.
و اوست كه طغیانگران را به كیفر اعمالشان می رساند.
سپس به قسمتی از كارهای طغیانگران مغرور، پرداخته و می افزاید:
ارأیت الذی ینهی: به من خبرده آیا كسی كه نهی می كند...
عبداً إذا صلی: بنده ای را به هنگامی كه نماز می خواند.
آیا چنین كسی مستحق عذاب و كیفر الهی نیست؟!
در احادیث آمده است:" ابوجهل" از اطرافیان خود سؤال كرد: آیا محمد(ص) در میان شما نیز(برای سجده) صورت به خاك می گذارد؟ گفتند: آری. گفت: سوگند به آنچه ما به آن سوگند یاد می كنیم. اگر او را در چنین حالی ببینم با پای خود گردن او را له می كنم. به او گفتند: ببین، او در آنجا مشغول نماز خواندن است.
ابوجهل حركت كرد تا گردن پیامبر(ص) را زیرپای خود بیفشارد، ولی هنگامی كه نزدیك آمد عقب نشینی كرده و با دستش گویی چیزی را از خود دور می كرد، به او گفتند: این چه وضعی است در تو می بینیم؟ گفت: ناگهان میان خودم و او خندقی از آتش دیدم و منظره وحشتناك و همچنین بال و پرهایی مشاهده كردم.
در اینجا پیامبر(ص) فرمود: قسم به كسی كه جانم در دست اوست اگر به من نزدیك شده بود فرشتگان خدا بدن او را قطعه قطعه می كردند. در اینجا بود كه آیات فوق نازل شد.
در آیه بعد برای تأكید بیشتر می افزاید:
ارأیت إن كان علی الهدی: به من خبرده اگر این بنده نمازگزار بر مسیر هدایت باشد.
او امر بالتقوی: یا مردم را به تقوا دستور دهد.
آیا نهی كردن او سزاوار است؟ و آیا مجازات چنین كسی جز آتش دوزخ می تواند باشد؟!
ارأیت ان كذب و تولی: به من خبر ده اگر این شخص طغیانگر كه رهروان راه حق را از نماز و هدایت و تقوا باز می دارد، حق را تكذیب كند و از آن روی گرداند چه سرنوشت دردناكی خواهد داشت.
الم یعلم بأن الله یری: آیا او نمی داند كه خداوند همه اعمال او را می بیند. و همه را برای حساب و جزا ثبت و ضبط می كند. تعبیر به قضیه شرطیه در آیات فوق اشاره به این است كه این طغیانگران مغرور، لااقل این احتمال را باید بدهند كه پیامبر(ص) در مسیر هدایت است و دعوتش به سوی تقواست همین احتمال برای اینكه جلو طغیان او را بگیرد كافی است.
بنابراین مفهوم این آیات، تردید در هدایت و دعوت پیامبر(ص) به سوی تقوا نمی باشد بلكه اشاره به نكته ظریف بالاست. توجه به این واقعیت كه هر كاری را انسان انجام می دهد در پیشگاه خدا است و اصولاً " تمام عالم هستی محضر خداست" و چیزی از اعمال و حتی نیات آدمی از او پنهان نیست، می تواند روی برنامه زندگی انسان اثر زیاد بگذارد و او را از خلافكاریها باز دارد، مشروط بر اینكه ایمان به این مطلب واقعاً در دل او جای گیرد و به صورت یك باور قطعی درآید. در حدیثی می خوانیم:
" خدا را آن چنان عبادت كن كه گویی او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را به خوبی می بیند."●سجده كن و تقرب جوی
به دنبال بحثی كه در آیات گذشته پیرامون طغیانگران كافر و مزاحمت آنها نسبت به پیامبراكرم(ص) و نمازگزاران آمده بود، در آیات پایانی این سوره، آنها را زیر رگبار شدیدترین تهدیدها گرفته می فرماید:
كلا: چنان نیست كه او می پندارد( گمان می كند می تواند پا برگردن پیامبر(ص) به هنگام سجده بگذارد و او را از این برنامه الهی بازدارد).
لئن لم ینته لنسفعا بالناصیه: اگر دست از این غرور و جهل خود برندارد، مو جلوی سر او را گرفته و به سوی عذاب می كشانیم.
ناصیهٔ كاذبهٔ خاطئهٔ: همان پیش سر دروغگوی خطاكار.
لنسفعا: از ماده "سفع" به گفته مفسران به معنای گرفتن و به شدت كشیدن است.
ناصیهٔ موی پیش سر است. و گرفتن ناصیه، در جایی گفته می شود كه بخواهند كسی را با ذلت و خواری به سوی كاری برند، زیرا هنگامی كه موی پیش سر كسی را می گیرند قدرت هرگونه حركت از او سلب می شود و چاره ای جز تسلیم ندارد. تعبیر به ناصیهٔ كاذبهٔ خاطئهٔ اشاره به شخصی است كه صاحب این ناصیه است كه هم دروغگو بود و هم خطاكار همچون ابوجهل.
در روایتی از ابن عباس آمده است كه روزی ابوجهل نزد رسول خدا(ص) آمد در حالی كه حضرت نزدیك مقام ابراهیم مشغول نماز بود، صدا زد مگر من تو را از این كار نهی نكردم! پیامبر(ص) بر او بانگ زد و او را از خود راند.
ابوجهل گفت: ای محمد! بر من بانگ می زنی و مرا می رانی! تو نمی دانی قوم و عشیره من در این سرزمین از همه بیشتر است، در اینجا آیه بعد نازل شد:
فلیدع نادیه: این جاهل مغرور تمام قوم وعشیره خود را صدا زند و از آنها یاری بطلبد.
سندع الزبانیهٔ: ما هم مأموران دوزخ را صدا می زنیم.
تا معلوم شود كه این غافل بی خبر كاری از او ساخته نیست و در چنگال مأموران عذاب همچون پركاهی در وسط یك طوفان سهمگین است.
نادی از ماده" ندا" به معنای مجلس عمومی است و در اینجا منظور جماعتی است كه در آن محل جمع می شوند یا به تعبیر دیگر قوم و دوستانی است كه امثال ابوجهل در كارهای خود به نیروی آنها تكیه می كردند.
زبانیهٔ جمع "زبنیهٔ" دراصل به معنی مأمورین انتظامی، از ماده" زبن" به معنی دورساختن است و دراینجا به معنی فرشتگان عذاب و مأموران دوزخ است.
در آخرین آیه این سوره كه آیه سجده است می فرماید:
كلا: چنان نیست كه او می پندارد و اصرار بر ترك سجده تو دارد.
لا تظعه واسجد واقترب: هرگز او را اطاعت مكن و به درگاه پروردگارت سجده كن و به او تقرب جوی.
ابوجهل ها كوچكتر از آنند كه بتوانند مانع سجده تو شوند و یا در راه پیشرفت اسلام سنگ بیندازند.
ای رسول (ص) با توكل بر پروردگار و عبادت و سجده در این مسیر گام بردار و هر روز به خدای خود نزدیك شو.
از این آیه به خوبی استفاده می شود كه سجده باعث قرب انسان در درگاه خدا است و لذا در حدیثی از رسول خدا(ص) می خوانیم كه فرمود:" نزدیك ترین حالت بنده به خدا زمانی است كه در سجده باشد."
البته می دانیم طبق روایات اهل بیت عصمت علیهم السلام چهار سجده واجب در قرآن داریم، كه عبارتند از سوره های:
" سجده"، " فصلت"، "النجم" و "علق" و بقیه سجده های قرآن مستحب می باشند.
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید