سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

کشمکش داخلی تهدید خارجی


●سال ۱۲۸۶
گرچه مبارزات سال گذشته به نتیجه خوبی رسید و سرانجام مشروطه پیروز شد، اما مردم سال نو را در شرایط بیم و امید آغاز كردند. همه از هم می پرسند محمدعلیشاه با مشروطه خواهان چه خواهد كرد؟ برخی كارهای او این تردیدها را افزایش داده است. چنانكه در مراسم تاجگذاری اش نمایندگان مجلس را دعوت نكرد كه كار سئوال برانگیزی بود. این رفتارها آزادیخواهان را سخت به واكنش انداخت. به ویژه در تبریز مشروطه خواهان به تكاپو افتادند. به نمایندگان اعتراض كردند، تلگراف زدند. منجمله برای دفاع از كیان مشروطه به فكر تربیت نیروی نظامی افتادند. آموزش های نظامی می دادند و جلسات زیادی داشتند. چهار روز قبل از عید میرزا نصرالله خان مشیرالدوله رئیس الوزرا استعفا كرد و روز ۲۹ اسفند كابینه بدون صدراعظم به مجلس معرفی شد. محمدعلیشاه قبل از استعفای مشیرالدوله علی اصغرخان اتابك را كه در اروپا به سر می برد برای صدراعظمی احضار كرده بود.
۱۶فروردین ماه در مجلس شورای ملی این موضوع در صدر مسائل قرار گرفت. از جمله تقی زاده نطق تندی علیه اتابك كرد و با بازگشت وی مخالفت نمود. اما سرانجام اتابك از مرز روسیه وارد ایران شد و روز ۱۳ اردیبهشت به عنوان صدراعظم در مجلس حضور یافت. او مدعی شد در اروپا افكارش تغییر كرده و عملكردش با گذشته تفاوت خواهد داشت.
با تشكیل انجمن های ایالتی در شهرها مشاركت مردم در تصمیم گیری ها سازمان داده شد. اما در عین حال اختلافاتی كه در میان بخش های مختلف جامعه بود به درون این انجمن ها كشیده شد.
در تبریز میان مشروطه خواهان و میرزاحسن مجتهد درگیری بالا گرفت. میرزاحسن و طرفدارانش كه با اساس مشروطه مخالفت می كردند، حكم بر تبعید چند تن از فعالان مشروطه خواه را صادر كردند. این امر بر مردم و مشروطه خواهان گران آمد و سرانجام آنها در انجمن تصمیم گرفتند میرزا حسن و چند روحانی دیگر را از شهر اخراج كنند. خبر این وقایع به تهران و شهرهای دیگر رسید و سیدین طباطبایی و بهبهانی نیز مخالفت خود را با این تندروی ها اعلام كردند. عده ای از روحانیان و پیشنمازها به عنوان اعتراض به این حركت ها از شهر خارج شدند. میان روحانیان دودستگی و صف بندی بر سر حمایت از مشروطه آشكار شد. این دودستگی در اكثر شهرها به وجود آمد. شبنامه ها علیه یكدیگر می نوشتند و به تدریج انجمن و تشكل هایی نیز پا گرفت.
در تهران مجلس سخت به كار تدوین و تصویب قوانین مشغول بود، اما از آن سو مخالفت هایی با مشروطه خواهی و مجلس نیز در حال نضج بود. برخی روحانیان به رهبری شیخ فضل الله نوری با هم هماهنگ شدند و در تیرماه در حرم عبدالعظیم بست نشستند و اعلام كردند كه مشروطه خلاف اسلام است. آنها دست به انتشار نشریه و اعلامیه و تلگراف هایی زدند و به تكفیر مشروطه خواهان پرداختند. حرم عبدالعظیم تبدیل به پایگاه مخالفت با مجلس و مشروطیت شده بود. مخالفت اتابك و محمد علیشاه با مشروطه خواهان نیز آشكار شده بود. در سخنرانی ها و جلسات در تهران و تبریز بركناری اتابك را خواستار می شدند.
این كشمكش ها و مناقشات از سوی طرفین ادامه داشت تا روز ۸ شهریور كه شخصی به نام عباس آقا تبریزی دست به ترور اتابك در مقابل در ورودی مجلس زد. عباس آقا بلافاصله خودكشی كرد و سرنخی از تصمیم گیرندگان این ترور كشف نشد. اما فضا چنان بود كه گویی بسیاری منتظر چنین اقدامی بودند. در مراسم روز هفتم عباس آقا جمعیت كثیری از مردم تهران بر مزار او گرد آمدند و از او تجلیل فراوان شد. روز چهلم او نیز چنین وضعی پیدا كرد. فضای سیاسی تندی ایجاد شده بود. همه منتظر توطئه بودند. چنان كه مردن مشیرالدوله در همین شهریورماه منشاء بسیاری شایعات و خبرسازی ها شد. با كشته شدن اتابك تحصن شیخ فضل الله نوری و همراهانش در حرم عبدالعظیم نیز پایان یافت و علما به منزل خود برگشتند.
همزمان با این كشمكش های داخلی، دولتین روس و انگلیس كه همواره رقیب یكدیگر بودند فرصت را مغتنم شمرده و ضمن توافقنامه ای ایران را بین خود تقسیم كردند كه به قرارداد ۱۹۰۷ معروف شد. از سوی دیگر دولت عثمانی نیز از مرزهای غربی، كشور را تهدید می كرد و گاه حملاتی نیز به داخل ایران صورت می داد.
در این فضا علاوه بر روزنامه ها و مجلاتی كه هدفشان آگاه كردن مردم بود، روزنامه های تندرویی مثل روح القدس و مساوات به چاپ می رسید كه شدیداً به محمدعلیشاه حمله می كردند و هیچ حد و مرزی نداشتند. مساوات به مادر شاه هم توهین می كرد و نسبت هایی اخلاقی به او می داد. مجلس جدیدالتاسیس شورا در آذر ۱۲۸۶ بودجه دربار را سیصدهزار تومان كسر و به پانصدهزار تومان كاهش داد و شهریه زنان ناصرالدین شاه را قطع كرد. این تصمیم مجلس كه مورد تائید ناصرالملك رئیس الوزرای وقت قرار گرفته بود محمدعلیشاه را به خشم آورد. علاوه بر این وی تحت فشار روسیه و پاره ای از روحانیون ضدمشروطه بود كه مجلس را منحل كند. نمایندگان مجلس را احضار و به آنان در مورد كاهش بودجه دربار اخطار كرد و گفت كه از حدود خود تجاوز كرده اند. ناصرالملك كه خشم شاه را دید با كابینه اش استعفا داد. در چنین فضایی بود كه مخالفین مشروطه نیز بیشتر جان گرفتند. آنها گروه های فشاری درست كرده بودند و دائم احساسات آنها را علیه مجلس و مشروطه خواهان برمی انگیختند. در بیست و سوم آذر آنها را برانگیختند تا به مجلس یورش برند. كار به تیراندازی در خیابان ها كشیده شد و عده ای از طرفین كشته و زخمی شدند.
احتشام السلطنه رئیس مجلس برای اعتراض و شكایت از این وضعیت، دو برادر خود را نزد شاه فرستاد كه شاه هم دستور داد آنها را شلاق زدند و در همان جا (كاخ گلستان) بازداشت كردند. همچنین محمد علیشاه ناصرالملك مستعفی و وزیران كابینه اش را خواست و آنان را هم ضرب وشتم كرده و بازداشت كرد.
بیست و سوم آذر ۱۲۸۶ ه. ش برخی از اوباش از یك سو و از جانب دیگر متعصبین مذهبی با رهبری پنهانی رجال درباری و حمایت علنی شیخ فضل الله نوری پس از یك حمله مسلحانه ناموفق به مجلس در میدان توپخانه چادر زدند. میدان را پایگاه خود قرار دادند و در آنجا علیه مشروطه و مجلس هرچه می خواستند می گفتند و مردم را به مخالفت با آنها فرامی خواندند. از آن سو سیدین به نجف نامه نوشته و كارهای شیخ فضل الله و یارانش را برای آنان تشریح كردند. علمای نجف از جمله آخوند خراسانی از شیخ فضل الله سلب صلاحیت كرده و او را محكوم كردند. روزنامه ها نیز تندتر شده و حتی از بركناری محمدعلیشاه سخن می گفتند. سرانجام محمدعلیشاه در جلسه ای در حضور سیدین تسلیم شد و قسم خورد كه به مشروطه وفادار خواهد ماند. آشوبگران پراكنده می شوند. پس از آن محمدعلیشاه سعی می كرد جانب مجلس را بگیرد و نظر آنها را به خود جلب كند. تا اینكه در تاریخ ۸ اسفند هنگامی كه محمدعلیشاه با كالسكه در حال گذر بود چند نارنجك در اطراف كالسكه منفجر شد و تعدادی افراد كشته یا مجروح شدند. شاه جان سالم به در برد. این عملیات حكایت از فضای رادیكالی می كرد كه در صورت تداوم می توانست امنیت درباریان و مقامات را سلب نماید. دو هفته به پایان سال مانده در شیراز نیز واقعه دیگری اتفاق افتاد. قوام الملك كه از دشمنان مشروطه در شیراز بود با ضرب گلوله از پای درآمد. در مجلس ختم او نیز تیراندازی شد و چند تن از روحانیون مجروح شدند. سال ۱۲۸۶ در حالی به پایان می رسید كه در همه شهرها دسته بندی مخالفان و موافقان مشروطه آشكار شده و برای درگیری با یكدیگر منتظر بهانه بودند.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید