جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ترک فعل


ترک فعل
الف- ترك فعل در حقوق ایران
اصولاً از نظر ماهیت تفاوتی بین فعل و ترك فعل در اینكه موجب سلب حیات از دیگری شوند، وجود ندارد، زیرا همانگونه كه یك فرد می‌تواند با انجام فعل مانند تیراندازی، سم دادن و ضربه زدن دیگری را به قتل برساند، ترك فعل نیز می‌تواند باعث مرگ دیگری شود مانند اینكه زندانبان غذای زندانی را ندهد یا اینكه مادری از دادن شیر به فرزند خود امتناع نماید.
امر مورد نهی قانون، سلب حیات از دیگری می‌باشد و بنابراین، چه افرادی كه با ارتكاب فعل مثبت دیگری را به قتل می‌رساند و چه فردی كه با ترك فعل موجبات مرگ دیگری را فراهم می‌آورد، هر دو به یك نسبت حكم قانون را نادیده گرفته و نفس محترمی را از بین برده‌اند.
از نظر فقهی، همانگونه كه قتل (اعم از عمدی و غیر عمدی) می‌تواند با فعل مادی یا معنوی ارتكاب یابد همچنین می‌تواند با ترك فعل نیز تحقق یابد، یعنی اگر فردی عمل معینی را انجام ندهد و این امر منجر به مرگ دیگری شود، او ضامن می‌باشد.
قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ در مورد امكان یا عدم امكان تحقق قتل بوسیله ترك فعل تصریحی ندارد. در ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی كه موارد قتل عمدی را بیان می كند و در بند الف و ب ماده ۲۹۵ این قانون كه در رابطه با بیان معیار قتل خطئی محض و قتل شبه عمدی است، قانونگذار فقط فعل را مطرح نموده است و هیچگونه اشاره‌ای به ترك فعل ندارد.
بهرحال، علیرغم عدم تصریح قانونگذار در مورد ترك فعل، بنظر می‌رسد از اطلاق تبصره ۳ ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی كه در رابطه با قتل در حكم شبه عمدی است بتوان چنین استنباط نمود كه در مواردیكه فردی با ترك فعل باعث مرگ دیگری می‌شود، اگر مصادیق خطا در این ترك فعل او وجود داشته باشد، محكوم نمودن او به ارتكاب قتل در حكم شبه عمدی ممكن می‌باشد، زیرا این تبصره بطور مطلق می‌گویند: هر گاه بر اثر بی‌احتیاطی یا بی‌مبالاتی یا عدم مهارت و عدم رعایت مقررات مربوط به امری قتل… واقع شود بنحوی كه اگر آن مقررات رعایت می‌شد حادثه‌ای اتفاق می‌افتد قتل… در حكم شبه عمد خواهد بود.» و تصریحی به لزوم مثبت بودن فعل متهم ندارد بهمین خاطر تصور نگارنده بر این است كه می‌توان این تبصره را در مورد ارتكاب ترك فعل توأم با خطا اعمال نمود. پس اگر بعنوان مثال؛ مدیر كارخانه‌ای مقررات فنی مربوط به نحوه كارگیری دستگاههای صنعتی را بكار نبندد و در نتیجه آن كارگری فوت شود، بگونه‌ای كه اگر كارفرما آن مقررات را رعایت می‌نمود چنین حادثه‌ای رخ نمی‌داد، یا اگر پرستاری كه در سی سی‌یو وظیفه مراقبت از بیماری با شرائط بحرانی را دارد، در اثر خستگی ناشی از كار خوابش ببرد و آمپولی را كه باید به بیمار تزریق می‌نمود، تزریق نكند و آن بیمار از دنیا برود، مسئول پرداخت دیه به اولیاء دم متوفی (كارگر یا بیمار) شناخته می‌شود.
نظریه مشورتی شماره ۳۶۴۵/۷ اداره حقوقی قوه قضائیه كه در تاریخ ۱۶/۱۱/۱۳۶۹ صادر گردیده نیز مؤید نظر فوق می‌باشد. در قسمتی از این نظریه مشورتی چنین آمده است: «… و اگر قتل مستند به ترك كاری باشد مانند آنكه سوزنبان راه‌آهن به وظیفه خود عمل نكند یا نجات غریق محل كار خود را ترك كند و در اثر عدم انجام وظیفه و ترك محل خدمت، شخص یا اشخاص كشته و مجروح شوند، عمل ارتكابی در حكم قتل شبه عمد می‌باشد …»
ب- ترك فعل در حقوق انگلیس
در حقوق انگلیس، در رابطه با ترك فعل، این قاعده وجود دارد كه زمانی كه برای تحقق جرمی ارتكاب قعلی از ناحیهٔ متهم لازم است، همان جرم بوسیله ترك فعل نیز تحقق می‌یابد مشروط به اینكه متهم به موجب مقررات كیفری ملزم بانجام وظیفه‌ای باشد ولیكن از انجام آن خودداری نماید.
برخلاف برخی كشورهای اروپائی كه در قوانین مصوبشان یك وظیفهٔ عمومی را برای همه اشخاص پیش‌بینی نموده‌اند كه بر اساس آن، باید با توجه به میزان توانائیشان به افرادیكه در معرض خطر جدی قرار دارند، كمك نمایند مقررات كیفری انگلیس چنین وظیفه عمومی را، حتی در موردیكه كوچكترین خطری متوجه شخص كمك كننده نخواهد شد، به افراد تحمیل نمی‌نماید. مثلاً‌ یك مرد قوی كه در كنار می‌ایستد و بچه‌ای را كه در حال غرق شدن در یك استخر كم عمق است را تماشا می‌كند در حالیكه براحتی می‌تواند او را نجات دهد، مرتكب هیچگونه جرمی نشده است، زیرا او وظیفه‌ای نسبت به نجات دادن آن بچه ندارد.
حقوقدانان انگلیس وجود یك تكلیف عمومی برای نجات دادن افراد در معرض خطر شدید را تجاوزی به آزادی و استقلال فردی افراد جامعه می‌دانند و معتقدند: زمانیكه قانونگذار شهروندان را از انجام عملی منع می‌كند (وظیفهٔ منفی)، آنها را ملزم می‌نماید كه عمل خاصی را انجام ندهند ولی در عوض، آزادشان می‌گذارد كه طرق دیگری را برای مذهبی از دعوت پزشك به بالین طفل خود امتناع نموده و این امر موجب مرگ او شده بود را به قتل غیر عمدی محكوم نموده، در حالیكه در یك دعوای مشابه یعنی دعوای لوو كه در شال ۱۹۷۳ مطرح شد، دادگاه تجدید نظر رأی محكومیت پدری به قتل غیر عمدی بعلت خودداری از تأمین داروهای لازم برای فرزندش كه منجر به مرگ وی شده بود، را نقض نمود و قاضی دادگاه چنین استدلال نمود:
«فرق بارزی بین ترك فعل و ارتكاب فعلی كه منجر به ورود آسیب به دیگری می‌گردد، وجود دارد. اگر من ضربه‌ای به یك بچه بزنم، بگونه‌ای كه احتمال ایراد صدمه جانی وجود داشته باشد، اگر آن بچه بمیرد مرا می‌توان به قتل غیر عمدی محكوم نمود و این حكم كاملاً‌ صحیحی است ولیكن اگر من از انجام عملی خودداری كنم كه نتیجه آن، ایراد صدمه به سلامت دیگری و در پی آن مرگ وی باشد، در چنین صورتی به نظر می‌رسد كه اتهام قتل غیر عمدی نمی‌تواند اتهام صحیحی باشد، حتی اگر ترك فعل من عمدی بوده باشد…»
این اظهار نظر دادگاه مبین این است كه حقوق، لزوماً باید بین میزان قابلیت سرزنش فعلها و ترك فعلها تفاوت قائل شود. بعبارت اخری، از آنجائی كه مرتكب قتل غیر عمدی شدن بوسیله ترك فعل همانقدر مخل نظم عمومی نمی‌باشد كه بوسیله فعل، بنابراین باید برای قتل غیر عمدی بوسیله ترك فعل مجازات كمتری در نظر گرفته شود، یعنی مجازات قتل غیر عمدی كه حداكثر حبس ابد است. باید اختصاص به قتل غیر عمد بوسیله فعل یابد و برای قتل غیر عمدی ناشی از ترك فعل، مجازات كمتر دیگری تعیین شود.
- ترك فعل در پیش‌نویس قانون جزائی
در پیش نویس قانون جزائی انگلیس، به منظور اینكه ترك فعل نیز عنصر مادی قتل قرار گیرد، در تعریف قتل بجای كلمهٔ «كشتن»، اصطلاح «موجب مرگ دیگری شدن» بكار گرفته است.
با توجه به این پیش‌نویس، در جائی كه فردی همسر یا هم منزل دیگری یا پدر، مادر یا قیم طفلی می‌باشد یا یكی از ساكنین خانه می‌باشد یا تعهد به مراقبت از دیگری نموده و این شخص مرتبط با او (یعنی همسر، هم منزل، طفل یا شخص مورد تعهد به مراقبت) در معرض خطر قرار گرفته است بگونه‌ای كه اگر اقدامی صورت نگیرد، امكان آسیب دیدن او وجود دارد و شرائط و اوضاع و احوال بگونه‌ای است كه عرفاً از وی انتظار انجام اقدامی برای نجات شخص در معرض خطر می‌رود، در این صورت فرد موظف به تلاش در جهت نجات دادن وی میباشد و اگر كوتاهی او در انجام وظیفه منجر به مرگ آن شخص شود، از بابت قتل غیرعمدی مسئول شناخته می‌شود. وظیفه اقدام در جهت نجات دادن دیگری از خطر آسیب‌جسمانی، می‌تواند از قرار داد یا تصدی شغلی كه ماهیت آن كمك به نیازمندان است، ناشی شود.
● مبحث سوم- فعل ناشی از ترك فعل
در خصوص فعل ناشی از ترك فعل، دو نظر بین حقوقدانان وجود دارد:
عده‌ای از حقوقدانان معتقدند كه موضوع فعل ناشی از ترك فعل، در حقوق جزائی محلی ندارد و آنچه مطرح است جرم فعل نشان از ترك فعل ناشی گردد. آقای دكتر باهری در مقام توضیح جرم فعل ناشی از ترك فعل می‌گویند: «هرگاه نتیجه مجرمانه بعللی كه مربوط و مستند به فعل شخص نیست و در شرف وقوع باشد و ناظری كه از عهده جلوگیری از حصول نتیجه مجرمانه و تحقق زیان بر می‌آید و می‌تواند با كوشش و سعی خود آن را عقیم سازد بی‌حركت بماند و مجاهدتی بعمل نیاورد، آیا در این صورت نتیجه بحساب وی گذاشته می‌شود و با وی همان رفتاری می‌شود كه هر گاه با كوشش و علم خود به نتیجه مجرمان می‌رسید خلاصه آیا ترك فعل كه بدین‌گونه به یك فعل مثبت ارتباط می‌یابد، جرم است و مشمول مقررات جزائی می‌شود یا نه؟ مثال- ۱- نابینائی در شرف سقوط در چاه است و ناظری حال او را مشاهده می‌كند معذالك از راهنمائی او دریغ می‌ورزد؛ نابینا در چاه سقوط می‌كند و می‌میرد. مثال ۲- مادری از رضاعت طفل شیرخوار خویش امتناع می‌كند و كودك از گرسنگی جان می‌سپارد» و یكی از نویسندگان حقوقی، برای جرم فعل ناشی از ترك فعل، چنین مثال می‌زند:‌«مثال اول- یك نفر عابر سنگی را روی ریل راه‌آهن می‌بیند كه در موقع عبور قطار ممكن است مانع مزبور باعث خارج شدن قطار از ریل شده و جان عده‌ای در خطر بیفتد. عابر مزبور از راه بی‌اعتنائی یا با خبث طینت از برداشتن مانع مزبور خودداری و بالنتیجه حادثه اتفاق می‌افتد. مثال دوم- شخصی كه در حال غرق شدن است و ناظری از راه بی‌تفاوتی و كینه و دشمنی كه با شخص مغروق دارد از نجات او خودداری می‌كند.»
نظر عده‌ای دیگر از حقوقدانان این است كه حالت فعل ناشی از ترك فعل وجود دارد و آن در جائی است كه فعل مجرمانه ارتكابی توسط متهم از ترك فعل (او یا دیگری) ناشی شده باشد به دیگر سخن، ترك فعل زمینه ساز تحقق فعل بوده است.
در این زمینه، آقای دكتر آزمایش معتقدند كه حقوقدانان در كتب كیفری خود واقعهٔ حادث شده از ترك فعل متهم را بعنوان فعل محسوب نموده و عنوان آن را فعل ناشی از ترك فعل گذاشته‌اند در حالیكه این همان ترك فعل است و هیچگونه تفاوتی با آن ندارد. در واقع، تفاوت فعل ناشی از ترك فعل و ترك فعل در این است كه در مورد اول، فعل مجرمانه‌ای ارتكاب می‌یابد كه منجر به تحقق نتیجه ممنوعه‌ای میگردد و ارتكاب این فعل مجرمانه در اثر ترك فعلی است كه قبل از آن صورت گرفته است و اگر آن ترك فعل نبود، این فعل صورت نمی‌گرفت در حالیكه در ترك فعل، صرفاً ترك (عدم انجام) یك فعل مثبت است كه منجر به بروز نتیجه ممنوعه می‌شود. ایشان برای فعل ناشی از ترك فعل مثالهای زیر را مطرح می‌نمایند:
▪ مثال اول: راننده‌ای، اتومبیل خود را در اختیار تعمیركار اتومبیل قرار می‌دهد و آن تعمیر كار تعهد می‌نماید كه آن را بازدید فنی نموده و سیم ترمزش را تعویض نماید تعمیركار سهل‌انگاری نموده سیم ترمز را تعویض نمی‌كند و هنگام مراجعت راننده، اتومبیل را با اطمینان دادن باینكه تمام اشكالاتش بر طرف شده است، به وی تحویل می‌دهد. راننده در هنگام رانندگی در بزرگراه بعلت پاره شدن سیم ترمز قادر به متوقف ساختن اتومبیل خود نمی‌شود و در اثر برخورد اتومبیل با عابر پیداده وی كشته می‌شود.
▪ مثال دوم: راننده یك اتومبیل با آنكه می‌داند سیم ترمز وسیله نقلیه‌اش پاره شده است، سهل‌انگاری نموده آن را تعویض نمی‌نماید و در زمان مواجه شدن با یك كودك در حین رانندگی، اتومبیل خود را نمی‌تواند متوقف سازد و كودك را زیر می‌گیرد كه در نتیجه، وی می‌میرد.
وجه اختلاف این دو مثال در فردی است كه مرتكب ترك فعل (عد تعویض سیم ترمز) شده است كه در مثال اول، شخص ثالث و در مثال خود متهم می‌باشد. در مواردی كه مرتكب ترك فعل و فعل ناشی از آن خود متهم می‌باشد، مرتكب بابت فعل است كه مجازات می‌شود؛ یعنی در مثال دومی كه مطرح شد، متهم بخاطر ارتكاب قتل در اثر بی‌مبالاتی (قتل در حكم شبه عمدی) مجازات شود ولی در مورد مثال اول، این مسئله مطرح می‌شود كه آیا راننده مسئول است یا تعمیر كار اتومبیل؟ در اینجاست كه فایدهٔ طرح حالت فعل ناشی از ترك فعل مشخص می‌شود؛ زیرا در این مورد اگر بخواهیم مرتكب فعل را مسئول بدانیم، این امر بر خلاف قواعد مسئولیت كیفری است؛ چرا كه وی فی‌الوقع هیچگونه خطائی را مرتكب نشده است و بنابراین مرگ مجنی علیه قابل انتساب به وی نمی‌باشد. همچنین اگر بخواهیم مرتكب ترك فعل را مسئول بدانیم با این مشكل مواجه می‌شویم كه در قانون مجازات اسلامی امكان ارتكاب قتل بوسیله ترك فعل مطرح نشده است، بدین لحاظ بنظر می‌رسد كه راه‌حل حقوقی برای رهائی از این دو محظور، پذیرش تأسیس حقوق فعل ناشی از ترك فعل می‌باشد.
از میان دیدگاههای مطرح شده در فوق، اگر چه دیدگاه اول مشهور و مورد قبول غالب علمای حقوق می‌باشد ولی با اینحال، دیدگاه اخیر قابل تأمل بنظر می‌رسد.
در كتب حقوق انگلیس، فعل ناشی از ترك فعل مطرح نگردیده است.
منبع : مؤسسه تحقیقاتی ایران زمین پارسیان


همچنین مشاهده کنید