سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

ترفند «انگلیسی» آمریکایی ها


ترفند «انگلیسی» آمریکایی ها
ایالات متحده برای تقسیم عراق، خشونت های فرقه ای را دامن می زند«احتمالاً جنگ عراق اشتباه بود ولی اكنون كه آنجا هستیم بهتر است كار را كامل كنیم». این یك توجیه معمولی مفسران لیبرال است با این هدف كه ارتش آمریكا در عراق بماند و منظور آنها «از كامل كردن كار» احتمالاً برقراری سیستمی به سبك آمریكایی در عراق است. ولی براساس رنج هایی كه عراقی ها طی یك دهه و نیم از مداخله آمریكا متحمل شده اند، یك عراقی معمولی تقصیری ندارد اگر احساس كند كه هدف اصلی از «كامل كردن كار» از پا درآوردن كامل عراق است. طغیان خشونت های فرقه ای بین گروه های سنی و شیعه از فوریه تاكنون، تنها به این احساس مردم افزوده است.
واقعیتی كه به وسیله ماشین تبلیغاتی رسانه ای در خدمت شركت های بزرگ نادیده گرفته می شود این است كه سال ها سیاست آمریكا دامن زدن و افزایش برخورد بین ملیت های گوناگون و گروه های مذهبی در عراق بوده است. این سیاستی نیست كه فقط استعمارگران آمریكایی آن را به كار می برند بلكه از چنین سیاستی همه قدرت های استعماری از آن استفاده كرده و می كنند.
بدون سیاست تفرقه اندازی، برای جزیره كوچك انگلستان، امكان حكمروایی به بیشتر كشورهای جهان از جمله عراق میسر نبود. امروز انگلیس، شریك كوچك تر در اشغال عراق به رهبری آمریكاست و شواهد نشان می دهد كه آنها می خواهند كلك های قدیمی را در این كشور به كار برند.
در رویدادی در سپتامبر ۲۰۰۵ ،كه انتشار وسیعی یافت ولی هنوز توضیحی درباره آن داده نشده است، دو سرباز انگلیسی به وسیله پلیس عراق در شهر بندری بصره در جنوب عراق بازداشت شدند. آنها هنگام بازداشت، لباس های سنتی عراق را پوشیده بودند و با خود مواد منفجره حمل می كردند. ارتش انگلیس به مقر پلیس (كلانتری) ، كه فكر می كردند مأمورانشان را در آنجا نگاه داشته اند، یورش برد. غافل از این واقعیت كه پلیس عراقی داخل كلانتری به وسیله خودانگلیسی ها آموزش دیده بودند و این اشتباه را نمی كردند.
سربازان انگلیسی بازداشت شده در حال چه كاری بودند؟ آیا آنها در حین اجرای عملیاتی بازداشت شده بودند كه می خواسته اند نظیر یك بمب گذاری فرقه ای به نظر رسد؟ و به این منظور كه بین عراقی ها ایجاد دشمنی كنند؟ شش ماه بعد این پرسش حتی مفهوم و اهمیت بیشتری یافت، یعنی پس از بمب گذاری ۲۲ فوریه در حرمین عسكریه درسامره كه برای مسلمانان شیعه مقدس است. به دنبال تخریب این زیارتگاه كه به گنبد طلایی نیز شهرت دارد آشوب و خشونت در بسیاری از نقاط عراق بروز كرد. بیش از ده مسجد مسلمانان سنی آسیب دیدند و یا تخریب شدند و بیش از ۱۳۰ نفر از مردم روز بعد از این رویداد كشته شدند.
این در حالی است كه حدود ۶۰ درصد جمعیت عراق، عرب های شیعه اند و ۲۰ درصد عرب سنی؛ ۱۶ درصد كردهای سنی اند و بقیه تركمن و آسوری. در شهرهای عراق جمعیت دارای تنوع بیشتری است و بین مذهب های مختلف ازدواج بیشتری صورت می گیرد و مردم بیشتر دارای زمینه ملی هستند تا مذهبی.
●نفوذ استعماری و برخوردهای فرقه ای
رسانه های سرمایه داری این تصور دروغین ونژاد گرایانه را ترویج می دهند كه در عراق و خاورمیانه هزاران سال است كه همه در حال جنگ و كشتن یكدیگرند. طی بیش از ۱۵۰ سال نفوذ و تجاوز غرب در خاورمیانه، این قدرت های استعماری بوده اند كه بارها شعله دشمنی را بین ملت ها و گروه های مذهبی افروخته اند. این الگو در لبنان، فلسطین، عراق و سایر جاها تا به امروز تكرار شده است.
تا زمان نوشتن این مقاله، هیچ سازمانی مسؤولیت بمب گذاری در زیارتگاه عسكریه را به عهده نگرفته است. صرف نظر از این كه چه كسی این انفجار را انجام داده است، معما نیست كه چه كسی از آن منتفع می شود.
سود برنده اصلی جنگ بین مذهب های مختلف یا گروه های ملی در عراق، در این زمان، نیروی اشغالگر آمریكاست. «دانیل پایپز» تحلیلگر جناح راست كه شخصی صاحب نفوذ در دولت بوش شناخته شده است، درمصاحبه ای در ای بی سی، در دوم مارس اظهار داشت: «من فكر نمی كنم از نظر ائتلاف این امر لزوماً برای ما زیانبار باشد. وقتی شیعه و سنی با هم بجنگند حمله های كمتری به نیروهای ما انجام خواهد شد. او اظهار امیدواری كرد این برخوردهای مذهبی گسترش یابد». در حالیكه كابینه بوش به طور رسمی این برخوردهای مذهبی را ناچیز می شمارد و آن را تقبیح می كند؛ شكی وجود ندارد كه مقامات نظامی و غیرنظامی اشغالگر هم در این امید با پایپز شریكند كه جنگ داخلی عراق گسترش یابد تا سطح مقاومت مسلحانه را در برابر اشغال عراق كاهش دهد.
از جنگ اول عراق در سال ۱۹۹۱ ، هر دولت آمریكایی - بوش پدر، كلینتون و بوش پسر - تقسیم عراق و تضعیف این كشور را دنبال كرده اند. در دوره بلافاصله پس از جنگ ۱۹۹۱ بوش پدر اصرار ورزید كه جمعیت شیعه و كردها در مقابل حكومت مركزی به ریاست صدام و حاكمیت حزب سوسیالیست بعث كه به تازگی دچار شكستی فاجعه بار شده بودند - شورش كنند. شورش ها سركوب شد. بوش پدر هرگز قصد نداشت از این شورش ها عملاً حمایت كند. واشینگتن تنها می خواست بیشترین جدایی را بین عراقی ها ایجاد كند.
در سال ۱۹۹۶ كلینتون «منطقه پرواز ممنوع» را در عراق گسترش داد. همه منطقه زیر ۳۵ درجه و بالای مدار ۳۳ درجه محدوده پرواز ممنوع عراق بودند. در منطقه «پرواز ممنوع» ، ۱۲ سال ، شب و روز هواپیماهای جنگی آمریكا به گشت زنی مشغول بودند و به تعداد فزاینده ای بمب هایی را با هدف مشخص ضعیف كردن حاكمیت عراق، بر نقاط مختلف این كشور فرو می ریختند. در اكتبر ۱۹۹۸ ، كلینتون «قانون آزادسازی عراق» را امضا كرد كه شروع علنی سیاست براندازی حكومت عراق بود.
«فرانك ریچی یاردون» كه در آن وقت به مدیریت «نقل و انتقال» درعراق منصوب شده بود، در ۱۹۹۹ در پاسخ خبرنگار روزنامه ملیت تركیه كه پرسید: آیا جهت سیاست آمریكا، تقسیم عراق و احتمالاً جنگ داخلی است؟ گفت: «امروز عراق را با وجود منطقه پرواز ممنوع بین شمال و جنوب آن، نمی توان به عنوان یك كشور واحد در نظر گرفت».
بخش بزرگی از شمال عراق كه اكثریت آن را كردها تشكیل می دهند پس از جنگ ۱۹۹۱حكومتی خود گردان زیر چتر حمایتی ایالات متحده تشكیل دادند و امروز هم همان وضع را حفظ كرده اند. در دسامبر ۱۹۹۸ كلینتون به سازمان ملل فشار آورد كه همه بازرسان تسلیحاتی را از عراق فرا بخواند به این منظور كه بمباران سنگینی را بین ۱۶ تا ۱۹ دسامبر به نام «عملیات روباه صحرا» به اجرا بگذارد. برخلاف آنچه رسانه های گروهی در آمریكا تبلیغ می كردند عراق بازرسان سازمان ملل را اخراج نكرد. بیش از هزار بمب و موشك در این سه روزه بر روی عراق ریخته شد و این بمباران آغازگر حمله های هوایی بود كه تا تهاجم مارس ۲۰۰۳ تقریباً هر روزه انجام می شد. سیاست كلی ایالات متحده طی ۱۵ سال گذشته شامل تحریم های مرگبار، تبدیل عراق به یك كشور ضعیف، تقسیم شده و در نتیجه به سادگی قابل استثمار و بهره برداری برای سال های زیادی در آینده بوده است.
●فریادهای اعتراض سنی ها و شیعیان
در ۵ مارس گزارش شد كه كماندوهای وزارت كشور به مسجدی در غرب بغداد حمله كرده اند، سه نفر را كشته و هفت نفر را مجروح ساخته اند. آسوشیتدپرس ازاین وزارتخانه، به عنوان سازمانی زیر كنترل شیعیان نام می برد. این برداشت كه در رسانه ها تكرار شد در واقع تبلیغاتی تحریف آمیز است به قصد بدتر كردن اختلاف های مذهبی. این واقعیت كاملاً مستند است كه نیروهای اشغالگر، وزارت كشور را در اختیار شیعیان نگذاشتند بلكه آن را در اختیار گروه خاصی گذاشتند، یك گروه یا جوخه مرگ عضو پارلمان عراق.
با مدیریت «جان نگروپونته» سفیر سابق واشنگتن در عراق - كه اكنون به ریاست سازمان امنیت ملی آمریكا ارتقا یافته است - وزارت كشور عراق تبدیل به پلیس مخفی جدیدی شده است كه شكنجه و جوخه های مرگ را علیه نیروهای مقاومت به كار می برند، یعنی نیروهایی كه ایالات متحده نتوانسته است آنها را شكست دهد. نگروپونته تجربه فراوانی با جوخه های مرگ دارد. او در اوایل دهه ۱۹۸۰ به عنوان سفیر آمریكا در هندوراس عامل اصلی ایجاد حكومت وحشت و سركوب علیه مردم نیكاراگوئه، السالوادور و هندوراس بود. هدف جوخه های مرگ وزارت كشور عراق، بیشتر رهبران و فعالان مذهبی است كه به مقاومت پیوسته اند. در پاییز گذشته صدها فرد شكنجه شده و از گرسنگی در حال مرگ، در زیرزمین این وزارتخانه پیدا شدند. از آن زمان اگر هم تغییری در این وزارتخانه ایجاد شده باشد بسیار اندك بوده است.
در ضمن سازمان القاعده هم طبق گزارش ها، دعوت به جنگ علیه شیعیان كرده است و مسؤولیت بسیاری از بمب گذاری های مرگبار را كه هدفشان مسجدها ومردم بوده پذیرفته است.
خطر چنین تحولی برای بسیاری از عراقیان روشن است.در ۵ مارس گروهی از سنی ها وروحانیان شیعه از جمله رهبر مذهبی و سیاسی، مقتدا صدر از مسلمانان درخواست كردند با هم متحد شوند و مكان های مذهبی را محافظت كنند. اكثریت وسیعی از مردم عراق طرفدار اتحاد ملی ومخالف خشونت های افراطی و تعصب آمیز و همین طور اشغال خارجی هستند.
●شورش های ضداستعماری از سال ۱۹۲۰ تا امروز
در ماه مه ۱۹۲۰ عرب های عراق، سوریه و فلسطین وقتی متوجه شدند كه پس از صدها سال كه زیر سلطه حكومت عثمانی ها بوده اند، مستعمره امپراتوری های بزرگ تر آن زمان یعنی انگلیس و فرانسه شده اند، به شورش های وسیعی دست زدند. طبق توافقنامه ای كه در سان رموی ایتالیا در ۲۱ آوریل ۱۹۲۰ امضا شد، سوریه و لبنان مستعمره فرانسه شدند و فلسطین و اردن سهم انگلیس. همه اینها زیر پوشش «قیمومیت» جامعه ملل - كه بعدها به صورت سازمان ملل متحد درآمد - انجام گرفت.
به عنوان بخشی از معامله پشت پرده، كمپانی های آمریكایی ۲۳‎/۱۵ درصد سهم نفت عراق را به دست آوردند و سهم هایی مساوی برای انگلیس، فرانسه و هلند منظور شد. بدین ترتیب عراق درست مالك صفر درصد منابع وسیع نفت خود شد.
شیوه برخورد لندن در عراق كه در سال ۱۹۱۸ آن را اشغال نظامی كرده بود شبیه همان شیوه ای بود كه در سراسر امپراتوری خود به كار می برد. یعنی برای محفوظ نگاه داشتن قلمرو وسیع خود، فرقه های مختلف را به جان هم می انداخت، در حالی كه نخبگان هر جامعه و ملیتی را به همكاری با خود انتخاب می كرد. این سیاست درعراق، به صورت دامن زدن به دشمنی و خصومت بین شیعه - سنی و بین عرب و كرد انجام می شود.
در سال ۱۹۲۰ در مقابل شگفتی انگلیسی ها چیزی اتفاق افتاد كه در آن زمان بسیار غیرمعمول بود. «هانا بیتاتو» تاریخ نویس ماركسیست درباره شورش ۱۹۲۰ نوشت: «برای نخستین بار پس از قرن ها، شیعیان از لحاظ سیاسی به سنی ها پیوستند و شهرنشینان بغداد و افراد قبیله ای فرات دارای هدفی مشترك شدند. بزرگداشت اتحاد به ظاهر مذهبی ولی در واقع سیاسی شیعه و سنی، در همه مسجدهای شیعه و سنی برپا شد... ادامه این اتحاد منجر به سخنرانی های وطن پرستانه و سردادن فریادهای حق طلبانه علیه انگلیس شد... در واقع خیلی گزافه نیست اگر بگوییم وقایع ۱۹۲۰ - ۱۹۱۹ و به ویژه ایجاد پیوند بین شیعه و سنی، با وجود شكننده بودن، می تواند اساس فرآیندی جدید - هرچند دردناك و تدریجی - برای ایجاد یك جامعه مدنی عراقی بین آنها گردد.
چندین ماه طول كشید تا ارتش نیرومند انگلیس شورش ۱۹۲۰ را خاموش كند. در این كشمكش ها ۲۰۰۰ سرباز انگلیسی كشته شدند، از جمله فرمانده آنها ؛ ده هزار عراقی به هلاكت رسیدند و ده ها هزار نفر هم زخمی شدند - در زمانی كه جمعیت عراق به زحمت به ۳ میلیون نفر می رسید. «وینستون چرچیل» كه در آن وقت در رأس اداره مستعمرات انگلیس بود، فرمان گسترش ساختن بمب های گاز سمی را برای به كار گرفتن علیه این شورش داد. در ۱۹۲۵ نیروهای بریتانیایی این بمب ها را روی كردهای شورشی در شمال عراق ریختند.
تاریخ عراق زیر حاكمیت انگلیس از سال ۱۹۲۰ تا سال ۱۹۵۸ تاریخ شورش در پی شورش است كه در آنها مردم همه گروه ها ومذهب ها شركت داشتند. در ۱۴ ژوییه ۱۹۵۸ شورشی نظامی كه به وسیله افسران ناسیونالیست هدایت می شد تبدیل به یك انقلاب مردمی در سراسر كشور شد كه به سلطه انگلیس پایان داده كشور مستقل عراق را ایجاد كرد.
ریچارد بكر
ترجمه: پوراندخت مجلسی
منبع: مجله سوسیالیسم و آزادی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید