جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


نقش ارتباط سالم در رشد اخلاقی و موفقیت تحصیلی دانش آموزان


نقش ارتباط سالم در رشد اخلاقی و موفقیت تحصیلی دانش آموزان
در جامعه انسانی، ارتباطات می تواند نقش مهمی در زندگی داشته باشد.مزایای زبان لغات سروده ها و خط ها و غیره بر ما روشن است . گذشته از این، ما احساسات خود را می توانیم با حالات چهره، دستها و غیره بیان كنیم . از طریق ارتباطات است كه یك فرد خود را به دیگران می شناساند. یك فرد كرولال می تواند با استفاده از علائم و اشارات ارتباط برقرار نماید . هدف ارتباطات انتقال یا تبادل ایده ها و افكار می باشد . ارتباطات یك بخش مهم از فرایند آموزشی را تشكیل می دهد . وقتی كه هدف از یادگیری تغییر در آگاهی، گرایش و رفتار می باشد نشانگر این است كه نتیجه ارتباطات نیز به تغییر در آنها منجر می گردد . در جریان ارتباطهای آموزشی عامل مهم را می توان كلید و عامل اصلی كنترل و هدایت رفتار دانش آموزان و نیروی مؤثر در برقراری ارتباط و سودمندی آن در كلاس درس دانست .
●ارتباط چیست ؟
ارتباط عبارت است از : فرایند مبادله اطلاعات و احساسات .مبادله بر وزن مفاعله .امری است طرفینی و دو جانبه .پس ارتباط جریانی است متقابل .
●ارتباط سالم كدام است؟
ارتباط سالم و صحیح آن است كه، طرفین در امر مبادله ی اطلاعات و احساسات در فضایی مناسب شركت كرده و با یكدیگر هماهنگی داشته و در این ارتباط، هر دو احساس ارزشمندی كنند .به طور كلی ارتباط انسانها با یكدیگر بر اساس دو بینش برقرار می گردد.((كرامت)) و ((امانت)) یعنی یا براساس تكریم شخصیت است و یا بر اساس تحقیر شخصیت. ما در برخوردها و ارتباطاتمان با دیگران، هر گونه انسان را تلقی كنیم، همانگونه با او برخورد می كنیم . اگر انسان را موجودی با شخصیت و با عزت بدانیم تلاش می كنیم كه این كرامت را در او تقویت كنیم
و اگر او را فاقد كرامت نفس بدانیم سعی در تحقیر او داریم .
از دیدگاه اسلام ارتباطی سالم است كه بر پایه تكریم شخصیت و عزت
و احترام متقابل افراد انسانی استوار باشد .
●مهم ترین وسیله ی ارتباط :
یكی از روشهای برقراری ارتباط انسانها با یكدیگر طریقه ی گفت وشنود
و مكالمه است .
كلمات، مبین عواطف و احساسات انسانهاست . از طریق رد وبدل كردن كلمات اهداف و مقاصد و نیتها آشكار می شود، در حقیقت، شخصیت انسانها در زیر زبانشان و بین سخنانشان نهفته است .
●انواع ارتباط:
۱- ارتباط كلامی
با تحقیقاتی كه به عمل آمده، در جامعه ما تقریبا نزدیك به ۸۵% ارتباطات افراد از طریق حرف زدن و گوش دادن ( گفت و شنود ) و نزدیك به ۱۵% از طریق خواندن و نوشتن است. پس در این مورد واژه ها و كلمات و جملات نقش ویژه ای رادر نقل وانتقال مفاهیم و احساسات انسانها بازی می كند. واژه ها در نقل وانتقال اطلاعات و ارتباط دو انسان از بار احساسی مهمی برخوردارند و از نظر عاطفی، كلمات تأثیر فوق العاده ای در روحیه ی افراد انسانی دارد.
بیان و گفت وگو كه برای ایجاد ارتباط در قالب كلمات و الفاظ رد وبدل می شود، از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین سبب، خداوند متعال در قرآن كریم اولین ویژگی مهم انسان را پس از خلقت او بیان ذكر می نماید:
((خلق الانسان علمه البیان)) انسان را بیافرید. به او سخن گفتن آموخت .
بیان و گفتار، مهم ترین وسیله ارتباط انسانها با یكدیگر است و چون ارتباط فرایندی است دو طرفه، بخش اعظم ارتباط انسانها از طریق گفت و شنود
و همین مكالمات عادی و روزمره صورت می گیرد و لذا در ارتباط صحیح و سالم، باید هم گوینده خوبی بود و هم شنونده ی خوبی، یعنی در تبادل اطلاعات و احساسات و عواطف باید از نقش و تأثیر عاطفی و روانی واژه ها و كلمات آگاه بود . باید توجه داشت كه چگونه بعضی از كلمات و واژه ها در ایجاد و برقراری ارتباط سالم نقش سازنده داشته و همواره در ایجاد صمیمیت و دوستی مؤثرند . همچنین باید به موقعیت و فضای ارتباط كه این واژه ها و كلمات در آن رد و بدل می گردد، آشنایی داشت . گاهی گفتن یك كلمه مثبت در شرایط و فضای نامناسب و نامساعد بار منفی القاء می كند.
بنابراین باید هم به نقش كلمات و واژه ها و هم شرایط القاء و مبادله كلمات آشنایی ودقت كامل داشت، چرا كه ارتباط سالم در فضایی حاكی از صمیمیت و محبت و احترام متقابل با شناخت و در نظر گرفتن معنا و نقش عاطفی كلمات امكان پذیر است و رعایت آنها موجب استحكام آن روابط خواهد شد. متأسفانه ما توجهی به سخنان و واژه هایی كه در مكالمات و گفت وگوهای روزانه مان رد و بدل می كنیم، نداریم به خصوص اگر در نقش اولیاء و مربیان در مقام تعلیم و تربیت هم باشیم.
۲- ارتباط معنوی :
گفتارو تئوری نمی تواند افراد را جذب سازد تنها تجسم رفتار است كه انسانها را به خضوع در می آورد و هر انسانی در دوران زندگی خود با بسیاری از دانشمندان و بزرگان برخورد می كند، تنها كسانی كه دارای جاذبه اخلاقی هستند موجب تغییر رفتار می شوند .
در اهمیت و برجستگی عامل اخلاقی همین مقدار بس كه حضرت محمد (ص) می فرمایند((افكم لن تسعوا الناس باموالكم فالقوهم بطالقه الوجه ))
یعنی انسانها نمی توانند به وسیله اموالشان دلهای مردم را متوجه سازند بلكه
خوش خویی و گشاده رویی عامل جذب و شیفتگی است .
بنابراین معلمان و مربیان تنها در پرتو تجسم اخلاق می توانند دلهای شاگردان
را جذب كنند و از همین رهگذر به ساختن و پرداختن آنان بپردازند .
۳- ارتباط بصری:
ارتباط بصری با شاگردان از اهمیت خاصی برخوردار است معلمی كه قادر باشد در حفظ عدالت با همه شاگردان خود ارتباط بصری برقرار كرده
به طور طبیعی به تمامی آنان به تناوب و تناسب نظر كند همانند آن است
كه با تارهای نامرئی، اذهان شاگردان خود را تسخیر خویش سازد . در
نتیجه یك ارتباط بصری متقابل ،دانش آموزان كمتر دچار بی حوصلگی
می شوند و نه تنها رفتار زاید ایشان فوق العاده كاهش می یابد و با
كوچكترین محرك بیرونی حواس ایشان پرت نمی شود بلكه با افزایش دامنه
توجه اشان از دقت و تمركز ذهنی بیشتری برخوردار می شوند و بالطبع
با یاد گیری بهتر مواد آموزشی ،پیشرفت تحصیلی مطلوبی نیز خواهند داشت. بعضی از معلمان به دلایل مختلف از جمله توجه بیشتر به یك یا چند
دانش آموز خاص و یا به دلیل كم رویی، اضطراب و یا ضعف مهارتهای اجتماعی، به گونه ای كه انتظار می رود نمی توانند به طور طبیعی با همه شاگردان ارتباط بصری داشته باشند . در نتیجه نه تنها شاگردان این چنین كلاسی زودتر خسته شده بیشتر دچار حواس پرتی می گردند بلكه بعضا در آنها نگرش منفی و احساسی ناخوشایند نسبت به شخصیت معلم به وجود
می آید . اگر چنانچه دانش آموزان بر این باور باشند كه معلم عمدتا به هنگام تدریس به دانش آموز یا دانش آموزان خاصی نگاه می كند احساس تبعیض دامنگیرشان می شود و تقویت چنین احساسی عواقب ناخوشایندی از
بی رغبتی نسبت به درس و گریز از كلاس همراه خواهد داشت .
این مسأله در مدارس، آنجا كه كودكان و نونهالان به الگوهای رفتاری بزرگسالان بیشترین توجه را دارند و هر لحظه در انتظار نگاه محبت آمیز معلم هستند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
۴- ارتباط معلم با دانش آموزان :
مدرسه روابط انسانی را كه موجب ایجاد تعادل فكری در كودك می شود ترغیب می كند و به او این احساس را می بخشد كه متعلق به گروه معینی می باشد و در این گروه نقش مفیدی دارد و می تواند در داخل آن محیط دوستی و تأمینی به دست آورد.
((كلاس هایی كه در آنها روابط انسانی نیكو وجود دارد محیط مطبوعی ایجاد می كند كه كودك در داخل آن شكفته می شود .))
آموزگار كه بیش از هر شخص دیگری در ایجاد روابط انسانی نیكو مؤثر است باید از لحاظ تعادل احساساتی چنان باشد كه مسایل شخصی وی در روابط او با شاگردان اختلال ایجاد نكنند. وی با شاگردان تفاهم پیدا می كندو نسبت به آنها محبت صمیمانه ای دارد و خود را نسبت به آنها منصف و بی غرض نشان می دهد و می تواند جانب شخصیت و مزاح را حفظ كند و همراه شاگردان و نه به خود آنها بخندد.
شخصیت خاص آنها را محترم می دارد و در كلاس محیط گذشت و مسالمت به وجود می آورد روابط حسنه ی مابین معلم و شاگردان در آهنگ صدای او در نحوه ی نامیدن هر شاگرد و در روش اظهار علاقه ی او به حوادث زندگی شاگرد آشكار می شود.
وی با شاگردان از مطالبی كه به آنها مربوط است گفتگو می دارد و برخی از تجارب شخصی خود را برای آنها حكایت می كند . این احساسات دوستی هر قدر كه معلم وشاگرد بیشتر با هم كار و تفریح و بازی كنند مستحكم تر می شود.معلم احتیاجات عاطفی هر شاگرد را مطالعه می كند و در رفع آنها كوشش می نماید. و علامات هر نوع اختلال روانی و احساساتی را در آنها مورد توجه قرار می دهد. معلمین نباید تصور كنند كه ارتباط همیشه به سادگی برقرار می گردد عوامل بی شمار برونی و درونی ممكن است موجب جلوگیری از برقراری ارتباط مطلوب گردند. این گونه عوامل را پارازیت یا موانع ارتباط گویند. مهم ترین این عوامل عبارتند از :
●موانع ارتباط مطلوب بین معلم و دانش آموزان :
۱- اهنگ گفتار :
از نظر روانی و عاطفی آهنگ كلام در ارتباطات تأثیر مطلوب و نامطلوب دارد . انسان به طور خود كار در برابر محرك های آزار دهنده حالت تدافعی به خود می گیرد و مثلا در بین صداهای گوناگون می تواند به صدای مورد علاقه اش گوش دهد . وقتی صدای معلم هنگام تدریس به صورت مفاهیم تكراری و خسته كننده و غیر جذاب دراید دانش آموزان می توانند صدای او را همچون صدای رادیو خاموش كنند.معلمان با تجربه معتقدند كه استفاده مداوم از یك وسیله یا محرك باعث كاهش كارایی تدریس و یادگیری می شود.
۲- جالب نبودن پیام :
انسان از میان پیام های مختلف آن دسته را دریافت می كند كه زمینه پذیرش آنها را دارد اگر فعالیت های آموزشی معلم در كلاس درس برای شاگردان تازه نباشد مورد توجه آنها واقع نخواهد شد درنتیجه ارتباط مطلوب برای یادگیری صورت نخواهد گرفت.برای كاهش اثر این محدودیت و ایجاد علاقه و انگیزه معلم باید ابتدا مخاطبین خود را شناسایی كند تا از گرایش ها اطلاعات و نیازهای آنان مطلع گردد و بر اساس این اطلاع تدریس خود را آغاز كند تا بتواند رابطه مؤثری با آنها برقرار نماید.
۳- رؤیایی شدن یا در خود فرو رفتن:
یكی دیگر از موانع بسیار متداول ارتباط مؤثر(( رؤیایی شدن)) است در چنین حالتی شاگرد ناگهان از مدار ارتباط كلاس خارج می شود و با یك حالت رؤیایی وارد تجارب شخصی خود می گرددو اگر تجارب و مفاهیم شخصی او قوی تر، قابل فهم تر و با ارزش تر از مفاهیم ارائه شده توسط معلم باشد مفاهیم معلم را كناری می زنند و جایگزین آن می شوند در واقع رؤیایی شدن یك وسیله تدافعی است كه دانش آموز در برابر محیط خشك و بی روح كلاس از خود نشان می دهد .
در رؤیا فرو رفتن شاگرد سبب می شود تا كاملا از محیط كلاس و فعالیتهای یادگیری علیرغم حضور فیزیكی دور شود . معلم اگاه و با تجربه باید چنین شاگردان را شناسایی كرده و به جای تنبیه و سرزنش سعی كند علل چنین حالتی را در نحوه ی تدریس و محیط كلاس خود جستجو كند این حالت را بدون شك می توان با افزایش سطح درك شاگرد و جذابیت موضوع و به كارگیری تكنیك های مختلف ارتباطی به نحو شایسته ای كاهش داد.
۴- فضای فیزیكی ارتباط:
وضعیت فیزیكی كلاس می تواند سبب احساس ناراحتی فراگیر آن گردد . زیرا اگر شاگرد در اثر یكی از عوامل فیزیكی كلاس ناراحت شود این ناراحتی سبب قطع ارتباط او با معلم خواهد شد. برعكس هر چه محیط آموزشی مناسب تر و دلپذیر تر باشد موضوع درس بیشترمورد علاقه شاگردان خواهد بود و یادگیری پرثمرتری انجام خواهد گرفت.بنابراین لازم است محیط كلاس از نظر نور، راحتی صندلی ،رنگ دیوارها سردی و گرمی و سایر عوامل فیزیكی مناسب و حداقل ناراحت كننده نباشد.
۵- انتقال منفی :
هنگامی كه با موضوع و شكل جدیدی مواجه می شویم اگر درباره ی آن موضوع زمینه ی قبلی كافی نداشته باشیم سعی می كنیم در ذهن خود از تجارب قبلی نزدیك به آن، برای درك مطلب جدید و یا حل مشكل جدید كمك بگیریم.
هرگاه تجارب ما بتواند ما را در درك مطلب جدید یاری دهد انتقال صحیح یا انتقال مثبت انجام گرفته است. اما اگر اطلاعات و تجارب گذشته سبب ایجاد مشكلات جدید و سردرگمی و آشفتگی در حل مسأله شوند یعنی تجارب گذشته ما را در حل مشكل جدید به اشتباه بیندازد . چنین وضع خاصی را (انتقال منفی نامند.)) انتقال منفی ممكن است در یك فعالیت ارتباطی به دفعات اتفاق افتد. انتقال منفی غالبا در ارتباط كلامی ایجاد می شود هر چه موضوع مورد بحث دور ازذهن و مجرد باشد تشابه كمتری بین درك معلم و شاگردان وجود خواهد داشت.مناسب ترین راه برای از بین بردن اثر انتقال منفی ایجاد ارتباط از كانال های مختلف به ویژه استفاده از عكس اسلاید و فیلم و آموزش می باشد.
●ارتباط والدین با یكدیگر:
در حال حاضر در جوامع صنعتی ارتباط بیشتر اعضای خانواده با یكدیگر رو به كاهش گذاشته و اگر ارتباطی هم وجود دارد در بسیاری از موارد ارتباط كاری و فیزیكی است ، نه عاطفی وقلبی . این امر به علت نفوذ فرهنگ غربی به تدریج به جوامع دیگر هم سرایت كرده است به طوری كه در جامعه ی ما در شهرهای بزرگ ارتباط اعضای خانواده ها با یكدیگر رو به ضعف نهاده و گفتگو ها بعضا یك طرفه و روابط خانوادگی بسته است. تفهیم و تفاهم به دشواری صورت میپذیرد،پدر،مادرواعضای خانواده هریك به كاری مشغول وگرفتارند و فرصت حضور در جمع دوستانه ی خانواده را كمتر پیدا می كنند وازطرفی دیگر تلویزیون با برنامه های متنوع در كاهش ارتباط بین اعضای خانواده تأثیر زیادی داشته ودرموقعیت ها و فرصت های كوتاهی هم كه اعضای خانواده پیدا می كنند، به علت عدم درك احساسات یكدیگر،ارتباط ناقصی صورت می گیرد و لذا ارتباط یك طرفه بوده و زن وشوهر دچاربریدگی عاطفی می گردند.ظاهرا باهم هستند ،ولی این ارتباط بیشتر ارتباط فیزیكی است تا ارتباط قلبی و احساسی،بطوری كه هر كدام درلاك خود فرو رفته و به دنبال جل معضلات خود دست وپا می زنند : مردها كه در كار ومشاغل روزانه تحت انواع فشارهای روحی وروانی قرار می گیرند و زمانی كه فراغت حاصل كرده و به خانه روی می آورند دیگر حال وحوصله سخن گفتن و فرصت گوش دادن را ندارند . وبرای برآوردن احتیاجات خود،حتی حال استفاده ی از جملات وبه كاربردن كلام كامل را ندارند به طوری كه در گفتار خود ، تنها از كلمات مقطع بهره می برند،مثلا می گویند :نهار……(لطفا نهار بیاور).چای……(لطفا چای بیاور)در این هنگام،زن كه اوقاتی از روز را گذرانیده و منتظر بوده تا شوهر بیاید و گفتنی های خود را برای او تعریف كند . مواجه بابی حوصلگی شوهر می شود. سخنش ر ادر پیش خود نگه می دارد و حتی از بازگو كردن مسائل ابتدایی و احتیاجات اولیه ی زندگی روزمره ی خود ، خودداری می كند از طرفی شوهر برای گرفتاری ها خستگی ها و فشارهای زندگی ،دیگر حوصله شنیدن سخنان طرف مقابل را ندارد و از این سو زن می خواهد با حرف زدن احساسات خود را تخلیه كند تا شاید شوهر با شنیدن سخنان او بر زخم وی مرهمی بگذارد و از دردها و غم های او بكاهد و به او امید و شادی بدهد ، ولی شوهر دیگر آمادگی پذیرش این اظهارات را ندارد و همین عدم پذیرش سخنان یكدیگر منجر به عدم درك وتفاهم شده و در نهایت ، ناسازگاری را به دنبال خواهد داشت . گاهی این تعارض ها موجب درگیری های لفظی شدیدی می شود و همین پرخاشگری های اختلا لات شدید روانی در شبكه ی ارتباطی خانواده به وجود می آورد این مشكل به سایر اعضای خانواده، یعنی فرزندان نیز منتقل می شود و تأثیر نامطلوبی در شبكه ی ارتباطی و رفتاری آنان به جای می گذارد.((در پی مطالعات و بررسی هایی كه به عمل آمده، روشن گردیده است در این گونه خانواده ها، نارضایتی ها و برخوردهای نامناسب و ناسالم موجب بروز بیماری های جسمانی، افسردگی ها، اضطراب ها وكاهش سلامت روانی گردیده به طوری كه بسیاری از فرزندان این خانواده ها از اعتماد به نفس كمتری برخوردارند.)) و با احساس تنهایی و بی تفاوتی، تمایل دارند كه در كارها شكست خود را به دیگران استناد دهند و همواره با عدم موفقیت و پیشرفت تحصیلی مواجه می شوند بر خلاف ((خانواده هایی كه دامنه ی ارتباطات متقابل والدین ، وسیع و صمیمانه است و در نتیجه مبادله ی اطلاعات و احساسات در اثر فرصت های حاصل شده، موجب صمیمیت بیشتر اعضای خانواده، زمینه ی رشد اخلاقی و موفقیت تحصیلی فرزندان می گردد.))
●نقش روانی و عاطفی كلمات:
در ارتباطات بین دو انسان واژه ها و كلمات گاهی نقش سازنده یا مخرب دارند بعضی از كلمات روح انسانی را خراش می دهند و موجب شیارها و زخم هایی در دل انسان می گردند این زخم ها گاهی كاری تر از زخم شمشیر و ماندگار تر از آن است و همواره مثل خوره روح آدمی را می خورد و منجر به بیماری های عمیق روانی می گردد كلمات و جملات ناسالم موجب ارتباط ناسالم و كلمات خوب و شاد موجب ارتباط سالم میگردد. گاهی كلمات ناسالم به طور ناخود آگاه در گفتار متداول والدین پیام های نامناسب و پیامدهای مخربی به بار خواهد آورد و سبب تضعیف و تحقیر شخصیت و آزرده شدن روح یكدیگر می گردد.
اظهار نظرها و كلمات ناهنجاری كه در برخوردهای ارتباطی روزانه ی والدین رد وبدل می شود عزت نفس آنان را جریحه دار می سازد و تهدیدی برای ارتباط سالم خود و فرزندانشان خواهد بود . غرولندهای مادر به دنبال پدر یا بالعكس در حضور فرزندان نیز آثار بسیار ناگواری در شبكه ی ارتباطی خانواده به وجود خواهد آورد.
((انكم مؤاخذون باقوالكم فلا تقولوا الا خیرا))
((البته شما در مورد گفتارتان مورد مؤاخذه قرار می گیرید پس نگوید مگر سخن خیرو نیكی را.))
مشكل عمده ی ما این است كه از مهارت های ارتباطی سالم بی بهره ایم. بیشتر اعضای خانواده ها در جامعه ی ما اكثرا انسانهای مؤمن متدین و وفادار به یكدیگرند ولی متأسفانه در ایجاد ارتباطی سالم و شاد با هم به خصوص از زمانی كه صاحب فرزند می شوند ،بی بهره اند.
برای برقرای یك ارتباط سالم چه باید كرد؟
همان طور كه بیان شد ارتباط سالم و خوب، ارتباطی است كه دو طرفه باشد و هر دو بر اساس احترام متقابل در فضایی مناسب تبادل افكار و احساسات نمایند برای یكدیگر ارزش قائل شوند به نظرات یكدیگر اهمیت داده و با صمیمیت مشكلات دردها و شادی ها و انتظارات و آرزوها را با هم در میان بگذارند این خود در كاهش دردها مؤثر است و در مواقع دشواری و بروز مشكلات به راه حل های مناسب می انجامد.
منابع :
۱- مهارت های آموزشی و پرورشی – تألیف حسن شعبانی
۲- چگونه باید تربیت كرد- مجید رشید پور
۳-تربیت برتر – تألیف رضا فرهادیان – دفتر حوزه
۴- آموزش بهداشت – ترجمه دكتر فروغ شفیعی
۵- تربیت بهداشتی در مدرسه- ترجمه حسن صفاری
۶- پابه پای آفتاب از جلد ۱ تا ۵ – تألیف امیر رضا ستوده
منبع : پایگاه‌نشاط


همچنین مشاهده کنید