شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

امنیت فرهنگی


امنیت فرهنگی
● منزلت امنیت:
امنیت به منزله زمین است كه باید بذر اقتصاد، فرهنگ و سیاست را در آن بیفشانیم و در بستر امنیت میوه موردنظر را از آن بچینیم. اگر زمین شوره زار و نامساعد باشد طبعاً بذرها ریشه و رشد نخواهند داشت و برزگر نیز ثمری نخواهد چید و لذا در جامعه ای كه امنیت نباشد هیچ گونه فعالیتی به نتیجه نخواهد رسید و در فضای نامطمئن و سرشار از دلهره و اضطراب چگونه می توان سرمایه گذاری كرد؟
قرآن كریم در بیانی تمثیلی نقش كارساز امنیت را در رشد و بالندگی جامعه به گونه ای بسیار زیبا بیان داشته و برای منطقه آباد و پربركت سه ویژگی بیان فرموده است كه عبارتند از:
۱- امنیت
۲- اطمینان و آرامش
۳- روزی و رزق فراوان.
این سه از نظر ترتیب طبیعی به همان شكل كه در آیه آمده صورت حلقه های زنجیری علت و معلول دارد، چرا كه تا امنیت نباشد كسی اطمینان به ادامه زندگی در محلی پیدا نمی كند و تا این دو نباشند كسی علاقه مند به تولید و سروسامان دادن وضعیت اقتصادی نمی شود.
پس نخست باید «امنیت» به وجود آورد تا «اعتماد» و «اطمینان» متولد شوند و سرمایه ها جلب و چرخ های اقتصادی جامعه به حركت درآیند.
در فرهنگ اسلامی امنیت از چنان جایگاه و حساسیتی برخوردار است كه مسلمانان آن را جزو اساسی ترین نیازهای روزانه خود به حساب می آورند و برای تأمین، حفاظت و گسترش آن از هیچ كوششی دریغ نمی ورزند.
حضرت امام صادق(ع) در تعلیمات خود به هنگام نیایش، از خداوند بی نیاز می خواهد كه در هر روز امنیت زندگی او را تأمین فرماید:
براساس اعتقادات اسلامی، كسی كه ایمان به خداوند متعال می آورد و بر آن ذات لایزال، توكل می كند در حقیقت خویش را به وادی امن كشانده و در پناه امنیت الهی قرار گرفته است زیرا هر نعمتی كه در اختیار انسان، توسط ابزار و وسائطی گذاشته می شود از آن اوست.
برای اینكه نقش و جایگاه امنیت، بهتر و بیشتر روشن شود از منظر دیگری نیز می توان به موضوع امنیت، نگریست كه در اینجا به گونه ای مختصر اشاره می شود:
امنیت از مقولات «حقوق عمومی» است یعنی هر كس با هر وسیله و به هر شیوه ای كه به امنیت جامعه لطمه وارد كند در حقیقت به حقوق عمومی لطمه وارد كرده است.
«حقوق عمومی» از عوامل محدودكننده آزادی های انسان است و به اصطلاح خط قرمزی می باشد كه آزادی نباید از آن عبور كند.
مسائلی چون حفظ اسرار نظام، حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور، پاسداری از امنیت عمومی و... از این جهت ارزشی والا دارند كه از مصادیق حقوق عمومی به شمار می آیند و لذا به هر بهانه و با هر انگیزه، كه در اینگونه مسائل اخلال شود در حقوق عمومی جامعه اخلال شده و اخلال در حقوق عمومی جرمی سنگین و غیرقابل بخشش دارد.
اصل ۲۴ قانون اساسی می گوید:
«نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنكه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین می كند».
این اصل، آزادی مطبوعات كه یكی از مصادیق آزادی به شمار می آید را با دو مطلب محدود كرده است:
۱- مخل به مبانی اسلام باشند.
۲- اخلال در حقوق عمومی بكنند.
امنیت، چه در ابعاد فردی و چه ملی، از مقولات ارزشی به حساب می آید، یعنی هر فرد و یا جامعه ای، برای به دست آوردن و حفظ و توسعه آن حاضر است از لحاظ مال و جان سرمایه گذاری نماید.
در سطح ملی، تشكیل ارتش ها، و تجهیز آنها به پیشرفته ترین سلاح ها، تأسیس وزارتخانه ها و سازمان های امنیتی، نظامی و انتظامی نمودی از نگرش مسؤولان آن نظام نسبت به مقوله امنیت است.
در زندگی بشر، امنیت از چنان منزلت و موقعیتی برخوردار است كه برخی معتقدند: بعد از نان، و قبل از آزادی، مهم ترین خواسته بشر «امنیت» است و تجربیات تاریخی نیز این معنا را تا حدود زیادی به اثبات رسانده است. تا اینجا مطالب یاد شده، به گونه ای اشاره وار، موقعیت و جایگاه «امنیت» را از ابعاد مختلف و به صورت كلی، در زندگی بشر مشخص كرد ولی خود می دانید كه «امنیت» دارای انواع و اقسامی است و برای بهره گیری هرچه بیشتر از این بحث، باید به طور جداگانه به آنها پرداخت، مانند «امنیت سیاسی»، فرهنگی، اقتصادی، اخلاقی و یا امنیت فردی، اجتماعی و ملی كه ما به یكی از این بخش های مهم به نام «امنیت فرهنگی» می پردازیم.
‌● امنیت فرهنگی
دو واژه «امنیت» و «فرهنگ» از واژگانی هستند كه هر دانش پژوهی را، در ارائه تعریفی جامع و مانع از آنها، با مشكل روبرو می كند. در واقع باید بگوییم كه تعریف از این دو اصطلاح «سهل و ممتنع» است. سهل است به خاطر شدت نزدیكی و پیوند این دو مفهوم، با زندگی روزمره انسان و ممتنع به لحاظ توسعه و تنوعی كه در معنا و مصادیق آنها مشاهده می شود، تا آنجا كه برای واژه هایی مثل «فرهنگ» بیش از یكصد و شصت تعریف ارائه شده است.
● تعریف امنیت فرهنگی
«مصونیت فرهنگ فرد و جامعه، از هرگونه تعرض و تهدید را امنیت فرهنگی می نامند».
به عبارت دیگر: «امنیت فرهنگی عبارت از ایجاد وضعیتی مطمئن، آرامبخش و خالی از هرگونه تهدید و تعرض می باشد كه انسان نسبت به دین، افكار، اخلاق، آداب و رسوم، باورها و ارزش ها، میراث فرهنگی، آثار ادبی و... تدارك دیده است».
براساس این تعریف، امنیت فرهنگی در معنای عینی آن «فقدان تهدید» میراث فرهنگی و آثار و ارزش های كسب شده است و در معنای ذهنی آن «فقدان ترس» از هجمه ها و حمله هایی است كه ارزش ها، آداب و رسوم، اعتقادات و باورها را در معرض خطر استحاله و یا نابودی قرار می دهد.
● ارزش و نقش امنیت فرهنگی
هرگاه ما امنیت را بستر رشد، بالندگی و شكوفایی فرهنگ بدانیم و فرهنگ را نیز بستر تعالی و خوشبختی انسان به شمار آوریم تا حدود زیادی ارزش امنیت فرهنگی را مشخص كرده ایم.
از این منظر، باید به میزان ارزش و اهمیت فرهنگ، برای امنیت ارزش و اعتبار قائل شد چرا كه بذر ارزشمند فرهنگ در زمین شوره زار ناامنی هرگز نمی روید و به برگ وبار نمی نشیند و لذا اگر امنیت برای فرهنگ جنبه مقدمی داشته باشد از مقدمات واجب می باشد.
برای اینكه نقش و ارزش امنیت را برجسته تر و گویاتر ارائه بدهیم به بخشی از جنبه های ارزشمندی فرهنگ، از نگاه برجستگان عصر، مانند امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و علامه مطهری و رهبر معظم انقلاب اشاره می كنیم: امام خمینی(ره) می فرماید:
« بی شك والاترین و بالاترین عنصری كه در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشكیل می دهد.»
شهید بزرگوار علامه مطهری ارزش و نقش فرهنگ را در پیشرفت جوامع و تمدن بشری مورد بحث قرار داده است و می گوید:
«پیامبران در گذشته، اساسی ترین نقش ها را در اصلاح و بهبود و پیشرفت جوامع داشته اند، تمدن بشر، دو جنبه دارد، مادی و معنوی. جنبه مادی تمدن جنبه فنی و صنعتی آن است كه دوره به دوره تكامل یافته تا به امروز رسیده است.
جنبه معنوی تمدن، مربوط به روابط انسانی انسانها است. جنبه معنوی تمدن، مرهون تعلیمات پیامبران است و در پرتو جنبه معنوی تمدن است كه جنبه های مادی آن نیز مجال رشد می یابد. علیهذا نقش پیامبران در تكامل جنبه معنوی تمدن، به طور مستقیم است و در تكامل جنبه مادی به صورت غیرمستقیم.»(۱)
رهبر اندیشمند انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با مسؤولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی نقش فرهنگ را در برنامه ریزی كشور اینگونه ترسیم می كنند و می فرمایند:
«جا دارد در برنامه پنج ساله دوم به مسائل فرهنگی اهتمام مضاعفی بكنند. اگرچه مسائل اقتصادی مهم است و مسائل صنعتی و كشاورزی بسیار حائز اهمیت است لكن به ظن قوی همه اینها بدون اهتمام به مسائل فرهنگی ناكام خواهد شد. یعنی یا این است كه ما به مسائل فرهنگی اهتمام خواهیم ورزید، آن وقت برنامه های ما برنامه های صحیح است و حركت ما درست خواهد بود و یا اینكه خدای نخواسته اهتمام نخواهیم ورزید آن وقت تلاش های ما برای كار اقتصادی و سازندگی اقتصادی و صنعتی و غیرذلك هم به گمان زیاد یا اثر عكس خواهد داد یا لااقل آن اثر مطلوب را نخواهد داد.» (۲)
ارزش و اهمیت فرهنگ در نظام اسلامی تا آنجاست كه خداوند متعال پیامبرش را برای تعلیم و تربیت، هدایت و تزكیت فرستاده است و اصولاً بعثت یعنی تحول و دگرگونی و بعثت اجتماعی چیزی جز یك حركت اساسی و دگرگون ساز در تمامی ابعاد جامعه و ضمیر انسان برپایه اعتقاد به توحید و ذات باریتعالی نیست.● تولید و تأمین امنیت
از بحث های بسیار مهم و گسترده، در ارتباط با امنیت، موضوع راهها و روش های تولید و تأمین امنیت است. موضوعی كه از ابعاد مختلف باید به آن پرداخته شود و به پرسش های گوناگونی كه حول محور این عنوان وجود دارد پاسخ داد.
هرچند این بحث خود یك موضوع مستقلی است ولی طرح آن، تا آنجا كه بتواند به منظور ما در این بحث كمك كند مفید به نظر می رسد و لذا به چند پرسش، به گونه ای فشرده پاسخ داده می شود:
۱-آیا تأمین امنیت در جامعه ، با حكومت است و یا با مردم؟ برخی این سؤال را به گونه ای دیگر مطرح كرده اند و آن اینكه: آیا امنیت كالای خصوصی است و یا كالای عمومی؟
در پاسخ گفته اند اگر امنیت، طبیعت كالای خصوصی را داشته باشد پس باید توسط بخش خصوصی تولید و تأمین گردد. ولی اگر امنیت از كالاهای عمومی باشد دولت ها باید آن را تولید نموده و حتی با پرداخت یارانه، به گونه ای مناسب در اختیار جامعه قرار بدهند. در نهایت به این نتیجه می رسند كه:
«البته قسمت كمی از تأمین امنیت، دارای طبیعت كالای خصوصی است و لذا توسط خود بخش خصوصی تولید و تأمین می شود. مواردی چون حفاظ روی پنجره ها، دزدگیر منازل و خودروها، استفاده از گاوصندوق ها، به استخدام درآوردن محافظین شخصی، نگهداری سگ های پاسبان، مجهز شدن به سلاح های گرم یا سرد، ایجاد آمادگی جسمانی با گذراندن دوره های ورزش های رزمی، استفاده از تلویزیون های مداربسته در ساختمان ها و غیره.»
تأمین امنیت توسط بخش خصوصی نه تنها هزینه زا بوده و تأثیر منفی بر تولید بخش خصوصی دارد، بلكه در مواردی با اهداف امنیت كلان جامعه، نیز در تضاد است. مثلاً در آمریكا صاحب یك فروشگاه لوازم صوتی، كه بارها مورد سرقت قرار گرفته بود برای جلوگیری از سرقت های بعدی سقف حیاط خلوت محوطه خود را با توری فلزی قوی پوشاند و به آن برق وصل كرده و تابلویی هم با مضمون «توری برق دارد» بالای سقف نصب كرده بود. دزدی در شب، شاید تابلو را ندیده بود _ در هنگام پاره كردن توری، دچار برق گرفتگی شده و كشته شد. این امر تبدیل به مسأله ای پیچیده در دادگاه های آمریكا شد. چه امنیت خصوصی صاحب فروشگاه، امنیت جانی انسان ها _ را هر چند خطاكار و دزد _ بر هم زده بود. البته موارد دیگری نیز وجود دارد كه سبب تضاد بین امنیت خصوصی و امنیت عمومی می شود.
در اینكه وظیفه حكومت در رابطه با تولید و تأمین امنیت چیست؟ می توان به طور قطع و یقین اعلام كرد كه در سطوح ملی و اجتماعی، حكومت مسؤول تأمین امنیت و نگهبانی از آن است، زیرا فلسفه وجودی حكومت در جوامع بشری چیزی جز تأمین نیازهای عمومی و نظم و نسق بخشیدن به زندگی جمعی انسانها نیست كه یكی از مهمترین آنها، نیازمندی های امنیتی است.
جامع ترین بیان در این مورد كلام مولای متقیان علی در پاسخ سخنان نابجای گروه منحرف خوارج، كه شعار می دادند «لاحكم الالله» می باشد كه فرمود: «كلمهٔ حق یراد بهاالباطل نعم انه لاحكم الالله و لكن هولاء یقولون: لا امرهٔ الا لله و انه لابد للناس من امیر بر او فاجر».
خوارج به ظاهر سخنی به حق می گویند ولی آنان از این سخن اراده باطل دارند. بله، «حكم» یعنی قانون و نظامات حیاتی بشر، كه حق قانونگذاری از آن خداست ولی اینان «حكم» را به معنی حكومت و مدیریت می گیرند و می گویند غیر از خدا كسی نباید مدیر و امیر باشد و حال آنكه حاكم و زمامدار برای مردم ضروری است ، خواه آن حاكم نیكوكار و خواه بدكار باشد.
۲ - پرسش دیگری كه پیرامون «تأمین امنیت» مطرح می باشد این است كه : با چه روش و ابزاری باید امنیت را تأمین كرد؟
به این پرسش نمی توان یك پاسخ مشخص و ثابتی داد زیرا روشها و ابزارهای تأمینی، تاحدودی تابع نوع ناامنی ها و خاستگاههایی هستند كه آن موضوع در آن حوزه اتفاق افتاده است ، بنابراین در برخی از موارد باید از روشهای تربیتی و آموزشی بهره گرفت و در جای دیگر از شیوه های حقوقی و وضع قوانین كیفری استفاده كرد و در موردی از روشهای سیاسی، مانند توسعه مشاركتهای مردمی در اداره امور كشور و زمانی هم باید از قدرت نظامی در تأمین امنیت مدد گرفت.
بعضی از صاحبنظران ، در یك تقسیم بندی امنیت را بر دو بخش تقسیم كرده اند و بر اساس این تقسیم تأمین امنیت را توصیه می كنند:
۱ - امنیت سخت افزاری: در امنیت سخت افزاری بیشتر بر ابزار و وسایل نظامی تكیه می شود و آنان كه درمسائل امنیتی نگرش سخت افزاری دارند تنها راه تأمین امنیت را تقویت نیروهای نظامی و پیروزی در مسابقات تسلیحاتی می دانند.
۲- امنیت نرم افزاری: دراین حوزه فكری و سیاسی، بیشتر بر جنبه های مردمی، همگرایی مردم با مردم و ارتباط دولت با مردم و نیز فعالیتهای سیاسی در سطح مجامع بین المللی تأكید می شود، چنانكه برخی امنیت نرم افزاری را به سه جزء اصلی تقسیم می كنند:
الف - مشروعیت: تعیین ارتباط مردم با دولت
ب - همگرایی: ارتباط مردم با یكدیگر
ج - توانایی سیاسی خارجی: ارتباط با مجامع بین المللی و دولتها
۳ - سومین پرسش این است كه : عوامل و منابع ناامنی در جامعه كدامند؟ آیا این عوامل انسانها هستند یا ساختارها و یا دولتها و ...؟ چرا در بعضی از زمانها و مكانها، مردم و جوامع، امنیت بیشتری نسبت به زمانها، مكانها و مردم دیگر داشته اند؟
بنابراین باید برای تأمین امنیت عوامل و منابع ناامنی ها را شناسایی كرد و از طریق مهار این كانونها، امنیت را به جامعه ارزانی داشت.
«كنت والتز» از صاحبنظران مشهور روابط بین الملل معتقد است كه با وجود تنوع توضیحات داده شده در مورد منابع ناامنی ، آنها را می توان در سه سطح اصلی طبقه بندی كرد:
۱ - بعضی از فیلسوفان و دانشمندان منبع اصلی ناامنی را در طبع بشری جست وجو می كنند و معتقدند كه با توسعه آموزشی ، اخلاقی ، مذهبی و فلسفی، نوع بشر می تواند در صلح و امنیت زندگی كند. این نظر بر سطح تحلیل فردی برای جست وجوی ناامنی توجه می كند.
۲ - شماری دیگر براین باورند كه ناامنی از روشهای مناسبی كه جوامع ، اقتصادها و ملتها براساس آن سازمان داده می شوند نشأت می گیرد و تدوین درست ساختار جامعه، اقتصاد و یا سیاست می تواند علل اساسی جنگها را رفع نماید. براساس تحلیل فوق، ساختار نادرست دولتها و جوامع مختلف ، منبع ناامنی و تهدیدهای امنیتی است و سطح تحلیل آن دولت می باشد.
۳ - تعداد دیگری از متفكران اعتقاد داشته اند كه مهمترین منبع ناامنی ، هرج و مرج حاكم بر روابط میان دولتها در دنیاست. در مطالعات معاصر روابط بین الملل، از این مسأله زیر عنوان «معمای امنیت» نام برده می شود. درون هر سیستم آشوب زده هر واحدی از ناحیه واحد دیگر، حتی به صورت بالقوه احساس خطر می كند و برای رفع تهدید امنیتی به اقداماتی دست می زند و همین تصور در واحدهای دیگر نیز نسبت به این واحد وجود دارد. سطح تحلیل نظریه فوق سیستمتیك بوده و طرفداران این نظریه، سیستم بین الملل را عامل ناامنی قلمداد می كنند.»● راههای تأمین امنیت فرهنگی
به خاطر نقش و جایگاهی كه فرهنگ در هویت و موجودیت انسان و پیشرفت جوامع بشری دارد و نیز به خاطر نفوذ گسترده و مؤثر فرهنگ به همه ابعاد زندگی بشر اعم از فردی و جمعی ، مادی و معنوی ، روحی و جسمی و همچنین تأثیری كه مسائل فرهنگی بر سایر بخشها دارد تأمین امنیت فرهنگی از موقعیت و حساسیت بیشتری برخوردار است.
كدام جامعه ای را سراغ داریم كه بدون داشتن امنیت فكری و فرهنگی و یا آرامش ذهنی و روانی ، به امنیت سیاسی و اجتماعی پایدار رسیده باشد؟
چرا كه این موضوع درجای خودثابت شده است كه تا حدود زیادی رفتار و حركات فیزیكی انسان منبعث و مبتنی بر باورها، اعتقادات و اندیشه های درونی او است.
براین اساس ارتقای فرهنگی ، موجب می شود تا امنیت اجتماعی افزایش پیدا كند و با افزایش امنیت اجتماعی ، موجبات افزایش امنیت اقتصادی و سیاسی نیز فراهم می شود.
از طرفی دیگر ، دستیابی به امنیت ملی زمانی است كه امنیت تك تك افراد جامعه تضمین شود و نخستین گام در جهت تأمین امنیت افراد، تأمین امنیت فرهنگی و روانی است. (۳)
نكته قابل تذكر این است كه هرجامعه و ملتی ، برای ایجاد امنیت و حراست از مرزهای فرهنگی و ارزشی خود، راهها و روشهای متناسب با همان فرهنگ را توصیه و تعقیب می كند. چون برخی از روشها بار حقوقی دارد و برخی دیگر بار حیثیتی و یا بار مالی كه متناسب با موضوع مورد نظر و اهمیتی كه برای آن قائل هستند سرمایه گذاری می كنند. بنابراین امنیت امری است نسبی و نه مطلق، كه از صفر شروع و تا صد خاتمه می یابد. اینك با توجه به مطالب فوق راهها و روشهای تأمین امنیت فرهنگی را در جامعه دینی و با تكیه بر راهكارهایی كه اسلام ارائه می دهد دنبال می كنیم:
۱- فرهنگ سازی
نخستین گام در جهت تأمین امنیت فرهنگی، تقویت بنیانهای فكری و فرهنگی است، یعنی امنیت فرهنگی در جامعه تأمین نمی شود مگر اینكه آگاهی ها افزایش پیدا كند و انسانها از چنان رشد و بینشی برخوردار شوند كه موجهای مخرب فرهنگی قادر به تخریب اذهان و افكار نباشد. برای به وجود آوردن امنیت فرهنگی، باید نخست فرهنگ سازی كرد بویژه فرهنگ سازان باید نسبت به كودكان و نوجوانان كه به خاطر ذهن و ضمیر شفافی كه دارند و بیش از دیگران تحت تأثیر قرار می گیرند حساسیت بیشتری از خود نشان بدهند و با ارائه برنامه های مفید و اطلاعات صحیح جان و روانشان را چنان بسازند كه منحرفان با افكار شیطانی و باطل خود، نتوانند آنان را به انحراف بكشانند.
در دورانی كه افكار و اندیشه های مهاجم فضای فرهنگی جامعه را مورد تاخت و تاز قرار می دهند و اذهان و افكار، در برابر هجوم فرهنگهای بیگانه احساس ناامنی می كنند لازم است تا رهبران فكری جامعه، انسانها رابه امتیازات و والاییهای فرهنگ خودی راهنمایی نموده و از مایه های اصیل آن، در جام جان افراد، بویژه نسل با نشاط و كنجكاو جوان، بریزند و آنان را از خطر استحاله و فتنه آشفتگی در امان قرار بدهند.
برخی از دست اندركاران عرصه های علوم اجتماعی بر این باورند كه امنیت فرهنگی را باید از طریق غیرفرهنگی، مانند شلاق، زندان و مجازاتهای فیزیكی و مالی به دست آورد. دارندگان چنین تفكری یا نسبت به فرهنگی و مسائل فرهنگی بی اطلاع هستند و یا بینش پلیسی حاكم بر آنها، ذهن و فكرشان را چنان به خود مشغول ساخته كه امكان اندیشیدن به شیوه های دیگر را ندارند.
امنیت فرهنگی جز از طریق تحكیم بنیانهای فرهنگی و تقویت و گسترش ابزار فرهنگی تأمین نخواهد شد و لذا در برابر به خطر افتادن امنیت فرهنگی باید با روشها و استفاده از ابزار فرهنگی به مقابله پرداخت.
رهبر اندیشیمندان انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای، در این مورد می گویند:
«مقوله فرهنگ مقوله چوب و چماق نیست، مقوله فرهنگ با مقوله میدان جنگ فرق دارد، هر میدانی ابزار و سلاح خودش را می طلبد، ما از اینكه حتی مخالفین جمهوری اسلامی با شیوه های ظریف و با روشهای فرهنگی و با استفاده از ابزار فرهنگی علیه جمهوری اسلامی سخن بگویند و افكار مخالف را پخش كنند نگران نمی شویم، بنده حتی علاوه بر اینكه نگران نمی شوم گاهی اوقات احساس خشنودی هم می كنم به خاطر اینكه نفس مطرح شده این فكر مخالف و آن تحركی كه در جامعه به وجود می آید برای ما مغتنم است وچیز خوبی است و لذا بدمان نمی آید و از آن استقبال می كنیم. منتها لازم است در میان ادبا و روشنفكران و نویسندگان و شعرا و هنرمندان و سینماگران و دانشمندان و اساتید یك بسیج عمومی برای مقابله با تهاجم فرهنگی كه دشمن هدایت می كند انجام بگیرد.» (۴)
«نبرد فرهنگی را با مقابله با مثل می شود پاسخ داد، كار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمی شود جواب داد، اینجا تفنگ قلم است. (۵)
۲- دین باوری و ایمان
از دیگر عوامل بسیار مؤثر در ایجاد و تأمین امنیت فرهنگی دین باوری و ایمان و اعتقاد به حقانیت تعالیم آسمانی است. دین باوران به خاطر اینكه به منبع لایزال قدرت الهی، پیوند می خورند و خود را در پناه قدرت مطلق جهان می دانند از آرامش و اطمینان بالایی برخوردار هستند. قرآن كریم در سوره بقره (آیه۲۵۶) می گوید: هر كس از راه طاغوت، كه راه كفر و شرك است برگردد و به خدا ایمان بیاورد به ریسمان محكم و با اطمینانی دست زده است كه هرگز گسسته نخواهد شد.
۳- امر به معروف و نهی از منكر
برای پاسداری از سرمایه های موجود جامعه و نگهبانی از سلامت فعالیتها، شیوه های مختلفی را پیشنهادكرده اند كه هر كدام از آنها، در جای خود می تواند مورد بحث و بررسی قرار بگیرد ولی یكی از راههای بسیار مؤثر كه در جهت سالم سازی فضای جامعه و ایجاد امنیت و اعتماد، نقش كارساز و غیرقابل انكار دارد «نظارت» است.
نظارت، در حقیقت نوعی از مسؤولیت است كه در این شكل نمود پیدا می كند و هر گاه این نظارت در درون یك سازمان توسط مدیریت انجام بگیرد آن را «نظارت سازمانی» و اگر در حوزه سیاست اعمال شود «نظارت سیاسی» و آنگاه كه در سطح جامعه، به گونه ای عمومی انجام شود از آن به «نظارت همگانی» تعبیر می كنند. نظارت همگانی در حوزه زندگی اجتماعی اعمال می شود و از آنجا كه در زندگی اجتماعی حقوق اجتماعی وجود دارد پس هر انسانی نسبت به گفتار و رفتار دیگران تا آنجا كه به حقوق اجتماعی او ارتباط پیدا می كند مسؤول است و این مسؤولیت را باید از طریق نظارت بر رفتار اجتماعی دیگران انجام بدهد.
پیامبر اكرم (ع) فرمود: همه شما نگهبان و مسؤول یكدیگر هستید.
آیین انسان ساز اسلام برای پاسداری از سلامت جامعه و جلوگیری از هرگونه فساد و انحراف، قانون امر به معروف و نهی از منكر را تشریع كرده و از این طریق نظارت همگانی را در جامعه اسلامی خواستار شده است.
فریضه امر به معروف و نهی از منكر كه در احادیث اسلامی، از آن به عنوان عالی ترین و شریف ترین واجب دینی یاد شده است بدین منظور بر فرد فرد مسلمانان واجب گردیده تا در اثر اجرای این قانون، فضای عمومی جامعه، فضایی سالم، مطمئن و آرام برای زندگی و رشد انسانها باشد.
۴- تولی و تبری
از مفاهیم سازنده و اصطلاحات ارزنده، كه درنظام تربیتی و سیاسی اسلام و نیز در حفظ و تأمین امنیت فرهنگی، آثار و نتایج فراوانی را به دنبال داشته، مفهوم «تولی» و «تبری» بوده است.
در فرهنگ اسلامی «تولی» به معنای پذیرش «ولایت خدا و اولیاء خدا» است و به عبارت دیگر، آنان كه خانه دل را ازمحبت خدا و دوستان خدا انباشته اند و این دوستی را در رفتار اجتماعی و سیاسی خود منعكس می سازند تولی دارند.
«تبری» واژه متضاد «تولی» است كه به معنای دوری جستن و بری بودن می باشد و در فرهنگ سیاسی اسلام، كسی دارای تبری است كه ولایت و سرپرستی دشمنان خدا و اولیاء خدا را درنپذیرد و قلب و فكر خود را از بغض و دشمنی نسبت به دشمنان خدا و دوستانش پرنموده باشد.
● آسیب شناسی امنیت فرهنگی
از دیگر موضوعاتی كه باید در این نوشتار، موردتوجه جدی قرار بگیرد موضوع «آسیب شناسی امنیت فرهنگی» است. زیرا بدون شناخت دشمنان فرهنگ و شناسایی موارد نفوذ و مقابله و مبارزه با عوامل مخرب، هرگز نمی توان به یك امنیت پایدار درحوزه فرهنگ دست پیداكرد.
در نظام احسن خلقت، هرموجودی ضد خود را با خوددارد و درحقیقت ما درمیان مجموعه ای از اضداد زندگی می كنیم و كجاوه زندگی كه خود نیز مشمول این فرمول عام آفرینش می باشد را باید از میان همین مجموعه متضاد به سرمنزل مقصود هدایت كرد و این قاعده درنظام آفرینش ما را به این موضوع رهنمون می شود كه هرگاه در امری از امور زندگی سرمایه گذاری می كنیم چه از مقولات فكری و نظری باشد یا از مقولات رفتاری و عملی، باید به آفتها و آسیبهایی كه حول و حوش آن مقوله را احاطه كرده است، نیز حساس باشیم و به قول سعدی باید این را بدانیم كه «هرجا گل است خار است و با خمر خمار است و بر سر گنج مار است و آنجا كه در شاهوار است نهنگ مردم خوار است.»
اینك برای روشن شدن بحث و آشنایی هرچه بیشتر با آفاتی كه امنیت فرهنگی جامعه را به خطر می اندازد تنها به چند نمونه از آفتهای حوزه فرهنگ اشاره می كنیم اگرچه در این مورد مطالب بسیار فراوان و دامنه بحث بسیارگسترده است.
۱- ایجاد تردید درنظام فرهنگی
از عواملی كه امنیت فرهنگی جامعه را با خطر جدی روبه رو می سازد ایجاد تردید نسبت به اصول و آرمانهای فرهنگی است. آرمانها و اصولی كه انسان را تا بلندترین قله های انسانیت و عزت بالا می برد و قادر است تا سیادت و سعادت را برای او از هر جهت فراهم آورد وقتی كه با آفت تردید روبه رو می شود نظام فرهنگی جامعه را به تزلزلی مبتلا می سازد كه به سادگی نمی توان آن را ترمیم كرد.هرگاه جامعه ای شاهد باشد كه هویت انسانی، فضیلت اخلاقی، عظمت اجتماعی و ریشه های تاریخی خود را كه برای پاسداری از آن فداكاریها و ازخودگذشتگی های فراوانی انجام گرفته، موردتردید قرارداده اند، باید بداند كه امنیت فرهنگی او درمعرض آسیب جدی قرارگرفته است.
اگرچنین القائاتی درمیان مردم مؤثر بیفتد كه نظام فرهنگی شما مربوط به قرنهای گذشته است و امروز كارایی مناسب را ندارد، اگر تبلیغات شوم دشمن مؤثر افتد كه پایبندی به این اصول فرهنگی نوعی ارتجاع و كهنه پرستی است، اگر القا شود كه دوران سنت گرایی گذشته و عصر مدرنیته و پست مدرن را می گذرانیم و از اینگونه القائات كه درجهت تردید نسبت به توانمندیهای فرهنگی و به زیرسؤال بردن افتخارات و عظمتهای گذشته انجام بگیرد امنیت فرهنگی از آن جامعه رخت برمی بندد و خسارات سنگینی بر میراث فرهنگی آن جامعه وارد خواهدشد.
متولیان امور و مسؤولان فكری و فرهنگی نظام و بویژه مردمی كه به سرنوشت انسانی خود، مبتنی بر اصول وباورهای فرهنگی می اندیشند باید در برابر این آفت ویرانگر، با قوت و قدرت هرچه تمامتر بایستند و نگذارند كه خناسان خیانتكار، به شیوه ای موریانه وار، اذهان و افكار را نسبت به اصول آرمانی جامعه متزلزل سازند.
۲- تهاجم فرهنگی
ازدیگر آسیب ها و آفتهایی كه امنیت فرهنگی را درمعرض خطر جدی قرارمی دهد هجمه همه جانبه فرهنگی بیگانه به باورها، ارزشها، آداب و سنن و اصول اخلاقی جامعه است. بیگانگان برای درهم شكستن اركان فرهنگی یك ملت، با برنامه ریزیهای دقیق و روشهای متعدد و كارساز، به حوزه فرهنگی ملت موردنظر، هجوم می برند و آنان را از آن ارزشها به كلی جدا می سازند.
رهبر اندیشمند انقلاب اسلامی «تهاجم فرهنگی» را این گونه تعریف كرده اند: «تهاجم فرهنگی به این معنی است كه یك مجموعه سیاسی و یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسارت یك ملت، به بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم می برد. در این هجوم باورهای تازه ای را به زور و به قصد جایگزینی با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد كشور می كنند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در یكی از مصوبات خود، تحت عنوان «سیاستهای مقابله با تهاجم فرهنگی» تصریح می كند: «تهاجم فرهنگی عبارت است از تلاش برنامه ریزی شده و سازمان یافته تمام یا بخشی از یك یا چند گروه اجتماعی - فرهنگی یا ملت یا جامعه یا تمدن و یا دولت، برای تحمیل مبانی و اصول اجتماعی، باورها، ارزشها، اخلاقیات و رفتارهای مورد نظر خویش بر سایر گروهها و جوامع و ارائه اطلاعات انبوه به ملتها و تغییر در نظام و ارزشهایشان به طوری كه تصمیم گیری ها در كشور مورد تهاجم، منجر به تأمین سیاسی و اقتصادی و ... كشورهایی شود كه از این حربه استفاده می كنند.»
هدف از تهاجم فرهنگی كنترل فرآیند تصمیم گیری وشیوه اطلاع رسانی و تغییر در نظام ارزشهاست كه منجر به استیلای سیاسی و اقتصادی آنها می شود. بدین ترتیب كه «مهاجم فرهنگی» سعی می كند با استفاده از برتری اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و فناوری به مبانی اندیشه و رفتار یك ملت هجوم آورد و با تحدید، تضعیف، تحریف و احیاناً نفی و طرد آنها، زمینه حاكمیت اندیشه، ارزشها و رفتارهای مطلوب خویش را فراهم آورد. اساساً كالاهای فرهنگی این گروه دو دسته است كه یكی مصرف داخلی دارد و دیگری كالای مصرفی صادراتی است كه پوچگرایی و فساد را رواج می دهد و درواقع در اثر تهاجم این نوع اخیر از كالاها در كشورهای مقصد، فرهنگ مهاجم به این كشورها راه می یابد.
برای مثال می توان به ویژگی اخلاق كار اشاره نمود كه هیچگاه به كشورهای مورد تهاجم منتقل نشده است. این ترویج از طریق زور نیست بلكه با بهره گیری از قوانین بازتابهای شرطی است كه انسان بر طبق آن به محرك های خارجی پاسخ می دهد.
بنابراین تهاجم فرهنگی به مفهوم نفی هویت فرهنگی و ملی كشور مورد هجوم، برای برقرار كردن سلطه فكری وفرهنگی از طریق تغییر باورها، رفتارها، روشها و آداب و رسوم زندگی فردی و اجتماعی آن ملت، منطبق با الگوهای فرهنگ مهاجم خواهد بود.
هرگاه بخواهیم بدانیم كه «تهاجم فرهنگی» چگونه «امنیت فرهنگی» ملتها را در معرض خطر قرار می دهد باید به نكته های زیر توجه كرد:
۱- در تهاجم فرهنگی انگیزه مهاجم تخریب است و نه اصلاح.
۲- در تهاجم فرهنگی، تهاجم به نقطه قوتها است و نه به نقاط ضعف.
۳- در تهاجم فرهنگی، فرصتی برای انتخاب نیست.
۴ - در تهاجم فرهنگی، نخست اذهان تسخیر می شود و سپس اشخاص و ...
علاوه بر مطالب یادشده تهاجم فرهنگی، در حقیقت تهاجم به ریشه هاست و لذا از درون، باورها را تخریب می كند و نگرش ها را تغییر می دهد و به جای ارزشهای تخریب شده باورهایی را جایگزین می كند كه اصول و اركان فرهنگ مهاجم را تشكیل می دهد و از همین راه به استحاله فرهنگی ملتها دست پیدا می كند.
امروز فرهنگ مهاجم غرب، كه امنیت فرهنگی جوامع مختلف بشری را مورد خطر قرار داده است در ارتباط با فرهنگ ملتهایی چون ملت و كشور ایران اسلامی، برمحورهای زیر تأكید می ورزد:
انسان محوری
علم به جای مذهب
مادیت به جای معنویت
دنیاگرایی در برابرایمان به آخرت
آزادی به جای آزادگی
۳- التقاط
از آفتهای بسیار خطرناك فرهنگهای بشری، كه قدرت تحرك و پویایی آنها را می گیرد آفت «التقاط» و امتزاج حق و باطل است. در آنجا كه لباس حق بر انداخت باطل پوشیده می شود و باطل در لباس حق و با قیافه حقانیت آشكار می گردد «التقاط» انجام گرفته است.
اینكه چرا در حوزه مكتب ها و فرهنگها، پدیده التقاط ظهور و بروز پیدا می كند و آنان كه دست به این كار ناپسند می زنند دارای چه انگیزه ای هستند؟ خود حدیث مفصلی دارد.
از لحاظ تاریخی، حركتهای التقاطی مربوط به دوره و زمانی خاص نیست این گونه حركتهای مخرب، همیشه در تاریخ بوده و از این به بعد هم خواهد بود. در هر كجا كه فكر و اندیشه ای ظهور و بروز می كند بر رهبران و سردمداران آن اندیشه است كه نسبت به التقاط، به عنوان یكی از آفت ها و آسیب های فكری حساسیت ویژه داشته باشند.
۴- جنگ روانی:
از دیگر آسیب ها، در حوزه فرهنگ كه امنیت و آرامش فكری و فرهنگی افراد را به خطر می اندازد جنگ روانی است. همانطور كه از معنا و مفهوم این اصطلاح پیداست جنگ روانی با افكار، اعصاب، روحیات، واژه ها و اصطلاحات سر وكار دارد و از آن به «جنگ سرد» در مقابل «جنگ گرم» نام می برند.
اصطلاح «جنگ روانی» در خلال جنگ های جهانی اول و دوم رایج شد.
می گویند نخستین كسی كه اصطلاح «جنگ روانی» را به كار گرفت مورخ و تحلیلگر نظامی بریتانیایی به نام «فولر Fullr» در سال ۱۹۲۰ میلادی بود. «فولر» در بحث پیرامون نتایجی كه می توان از پیشرفت های تكنولوژی نظامی در جنگ جهانی اول گرفت ادعا می كند كه وسایل سنتی جنگ ممكن است جای خود را به جنگ روانی ناب بدهد كه در آن از سلاح استفاده نمی شود و به جای آن، اقداماتی نظیر زایل كردن خرد انسانی، مغشوش كردن هوش انسانی و مضمحل كردن حیات معنوی و اخلاقی یك ملت به وسیله نفوذ در اداره آنها انجام می شود.(۶)
بعدها اصطلاح «جنگ سیاسی» را بریتانیایی ها وارد حوزه ادبیات نظامی كردند و در ژانویه ۱۹۴۰ با انتشار مقاله ای تحت عنوان «جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن» این اصطلاح، برای اولین بار وارد ادبیات آمریكا شد.
در جنگ جهانی دوم اصطلاح «جنگ روانی» رواج چشمگیری پیدا كرد و سازمانهایی برای برنامه ریزی و ساماندهی این جنگ به وجود آمده و از این موضع خدمت به ارتشها را برعهده گرفتند. با شروع جنگ سرد و افزایش تنش های بین المللی و به ویژه شروع منازعه در كره، آژانس اطلاعات آمریكا اصطلاح «استراتژی روانی» را انتخاب و دنبال كرد و در زمان جنگ سرد بود كه مدارس نظامی آمریكا نیروهای مستعد را انتخاب و برای عملیات تبلیغاتی و جنگ روانی تربیت كردند و در همین دوران بود كه جنگ روانی در كلی ترین معنای آن به عنوان یكی از چهار عنصر اصلی قدرت كه در دوران جنگ و صلح برای ارائه حداكثر پشتیبانی از سیاستها به منظور افزایش احتمال پیروزی و نتایج مطلوب آن و كاهش امكان شكست به كار گرفته می شود، مورد شناسایی رسمی قرار گرفت. به عبارت دیگر عامل روانی همراه با عوامل سیاسی، اقتصادی و نظامی در تصمیم گیریهای عمده سیاست خارجی نقش پیدا كرد.
برخی معتقدند كه جنگ روانی در خلال پنج نوع عملیات مشخص و در عین حال مرتبط كه یك هدف مشترك را دنبال می كنند شكل می گیرد. این عملیات عبارتند از:
۱- تبلیغات
۲- دعوت
۳- شست وشوی مغزی
۴- جنگ ایدئولوژیك
۵ - نبرد اطلاعاتی
جنگ روانی با هدف پایان دادن به ایمان، نسبت به آینده خود و از دست دادن اعتماد به نفس است.
نوشته ای از حجت الاسلام والمسلمین سیدرضا تقوی
رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
پی نوشت ها:
۱- مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی‎/ ص۱۵۶
۲- فرهنگ و تهاجم فرهنگی‎/ ص‎/۳۸۱ سازمان مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
۳ - طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی ، سلامت روانی عبارت است از : قابلیت ارتباط هماهنگ با دیگران ، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طرز منطقی .
روانپزشكان فردی را از نظر روانی سالم می دانند كه تعادلی بین رفتارها و گفتار او در مواجهه با مشكلات اجتماعی وجود داشته باشد . (نقش سپاه در دفاع از امنیت ملی كشور ‎/ ص ۲۱۲)
۴. فرهنگ و تهاجم فرهنگی‎/ ص‎/۱۵ از انتشارات سازمان مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی
۵. همان‎/ ص۱۶
۶ - مجموعه مقالات تبلیغات و جنگ روانی ‎/ پژوهشكده علوم دفاعی دانشگاه امام حسین (ع) . ص ۳ و ۷ - نگرشی بر جنگ روانی درصدر اسلام ‎/ دكتر عبدالوهاب كحیل ‎/ ترجمه محمدتقی رهبر ‎/ بنیاد بعثت ‎/ ص ۱
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید