جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


شما هم یک تیر هوائی شلیک کنید


شما هم یک تیر هوائی شلیک کنید
یک تیر هوائی شلیک کنید مطمئن باشید پرنده‌ای را در آسمان شکار می‌کنید. یکی از روش‌های جذاب و ساده جهت کشف پدیده‌ها و اختراع و اکتشافات، روش ساده شلیک هوائی است. اگر به داستان نیوتن و کشف جاذبه زمین دقت کنیم در می‌یابیم که وقتی نیوتن زیر درخت خوابیده بود و سیب بر روی زمین افتاد، افتادن سیب به‌عنوان ماشه ایده جدید در ذهن نیوتن به‌وجود آمد؛ اما آیا وقتی ما ایده جدیدی لازم داریم باید صبر کنیم تا سیبی بر اثر جاذبه بر روی زمین بیفتد؟ فکر می‌کنید اگر نیوتن زیر درخت گلابی نشسته بود چه اتفاقی می‌افتاد؟
به‌جای این‌که منتظر حادثه‌ها باشیم، بیائیم از جا بلند شده درخت سیب را تکان دهیم تا سیب‌ها بیفتد، بعد ببینیم چه فکری به ذهنمان رسید، شما می‌توانید به اطراف خود به‌صورت خیلی هوائی و اتفاقی با ایده‌هایتان شلیک کنید بعد منتظر باشید و ببینید که چقدر شکار کرده‌اید. پائولوکوئلیو نویسنده و اندیشمند بزرگ برزیلی وقتی به ایران آمده بود در مصاحبه‌هایش گفته بود: ”من گاهی برای گرفتن یک راهنمائی، یک مکالمه می‌کنم و یا تفالی می‌زنم و همیشه راهنمای خود را پیدا می‌کنم.“
کشف پدیده‌ها و حتی اختراعات بزرگ بر اثر همین شلیک‌ها بوده. به‌طور مثال شما می‌خواهید اختراعات جدیدی بکنید، بیائید یک سری از کلمات تصادفی را کنار هم بگذارید بعد توجه کرده و ببینید چه ایده جدیدی به ذهنتان خواهد رسید. حال به این کلمات که به‌صورت تصادفی و هوائی کنار هم گذاشته شده توجه کنید ببینید چه ارتباطی بین این کلمات می‌توانید برقرار کنید تا ایده جدیدی به ذهنتان برسد: ”چراغ قرمز با سیگار“، ”سیگار با موبایل“، ”کارت قرمز با بورس“، شیرینی با ورزش“.
چراغ قرمز همیشه معنی خطر را در ذهن تداعی می‌کند پس از ۵/۱ سانتی‌متر از ته سیگار را یک خطر قرمز بگذاریم باعث می‌شود که به آدم سیگاری نشان دهیم که به منطقه بسیار خطرناکی وارد شده و همین باعث شود که لااقل فرد سیگاری کمتر ضرر ببیند. می‌گویند طی تحقیقاتی مشخص شده هر چه در مسابقه‌های جهانی کارت قرمزهای مسابقه‌های فوتبال بیشتر باشد نوسانات بورس بیشتر است، چون مردم احساسی‌تر شده‌اند و حس خشونت در آنها بالا رفته و امکان تصمیم‌گیری احساسی در خرید و فروش سهام آنان بالا رفته است.
در کشور نروژ یک شیرینی فروشی باز شده که بالای آن باشگاه بدن‌سازی ایجاد کرده، به همین دلیل همیشه هم شیرینی فروشی و هم باشگاه ورزشی شلوغ است، چون مردم به نوعی چاق شدن خود را می‌خواهند با ورزش جبران کنند. همه این مثال‌ها نشان می‌دهد که به‌صورت خیلی اتفاقی ایده‌های جدیدی به ذهن انسان می‌رسد. حال می‌توانید جهت تمرین تکنیک شلیک هوائی، کارهای زیر را انجام دهید:
▪ کتابی را باز کنید یک کلمه اتفاقی ببینید و بعد در مورد آن کلمه یک ایده جدید بدهید.
▪ چشم‌های خود را ببندید انگشت خود را روی صفحه کتاب یا روزنامه بگذارید بعد در مورد آن کلمه اتفاقی که به‌دست آورده‌اید ایده‌ای جذاب بدهید.
▪ وقتی مثلاً می‌خواهید در مورد موبایل ایده جدیدی بدهید ۶۰ کلمه کنار آن بنویسید و بعد شروع به شلیک کنید، مثلاً ”موبایل و سیگار“، ”موبایل و قطب‌نما“، ”موبایل و دماسنج“، ”موبایل و آب“، ”موبایل و آتش“... پس اگر موبایلی باشد که درون آب غرق نشود، آتش آن‌را نسوزاند مجهز به دماسنج بوده، قطب‌نما داشته باشد، همچنین قبله را مشخص کند می‌تواند یک ایده جدیدی برای موبایل باشد.
▪ از لغت‌نامه‌ها، فرهنگ‌ها و دایرهٔ‌المعارف استفاده نمائید.
▪ یک استخاره بگیرید و ببینید که استخاره چقدر به ذهنیت شما نزدیک است و می‌تواند به شما ایده‌ای بدهد.
▪ از پرنده‌های فالگیر استفاده کنید تا برایتان فالی انتخاب کنند، بعد روی آن فال دقت کنید و ایده جدیدی را با کمک فال بدهید. روش شلیک هوائی که در بالا چند دستور آن آمده است نشان می‌دهد که خیلی از ایده‌ها با توجه یا نگاه اتفاقی در ذهن شکل می‌گیرند. می‌گویند شخصی وارد اتاق نقاش معروف پیکاسو می‌شود و به پیکاسو می‌گوید: ”این حلبی‌های کنار اتاقت را چرا این‌جا گذاشتی“. پیکاسو جواب می‌دهد از آنها خوشم آمده ولی برایشان کاربردی پیدا نکرده‌ام.
بعد از چند وقت آن شخص می‌گوید آن حلبی‌ها را در یکی از آثار نقاشی پیکاسو دیدم. اگر به چیزهای داخلی اتاقتان یا محل کارتان نگاهی بیندازید ممکن است مانند پیکاسو از حلبی‌ها و چیزهائی بی‌ارزش دور برتان اثری ماندگار از خود به‌جا بگذارید. می‌گویند نویسنده کتاب بابا لنگ‌دراز ایده این کتاب زمانی به ذهنش رسید که سایه یک مرد بر روی دیوار افتاده بود و سایه او باعث شد پاهای او درازتر از معمول به‌نظر برسد. وقایع اتفاقی را اگر هدفمند و در راستای ایجاد ایده‌ها به‌کار ببریم باعث شکل‌گیری بسیاری از ایده‌های ناب می‌شود. روزی از خیابان رد می‌شدم به‌طور اتفاقی دوچرخه سه نفره دیدم که سه نفری داشتند پا می‌زدند، بعد در ذهنم شلیکی به‌صورت هوائی انجام شد و با خودم گفتم آیا می‌شود کاربرد هر وسیله یک نفره را چند نفره کنیم. بعد این مثال‌ها در ذهنم شکل گرفت آیا می‌توان تلویزیونی ساخت که هم‌زمان دو نفر یا سه نفر تصویر و صوت جدا داشته باشند؟
آیا می‌توان با یک خط موبایل و سه گوشی، موبایل سه نفره درست کرد؟ آیا می‌توان چادرهای متغیر سه نفره تا دوازده نفره درست کرد؟ آیا می‌توان لامپی را ساخت که اگر یک نفر نور کم بخواهد و یک نفر نور زیاد این امکان وجود داشته باشد؟ یا user name کامپیوتر را طوری طراحی نمود که هرکس windows جدائی داشته باشد و سطح دسترسی کاملاً فرق کند همه این ایده‌ها فقط در اثر نگه به یک دوچرخه شکل گرفته است. ایده‌ها می‌توانند خیلی اتفاقی، ولی هدفمند انتخاب شوند.
مثلاً چه رابطه‌ای می‌توان بین ”گل و سیگار“ یا ”مبل و صابون“ برقرار کرد. مثلاً می‌توانید ایده‌ای بدهید اگر درون فیلتر سیگاری‌ها دانه گل باشد و فرد سیگاری وقتی سیگار را بر روی زمین می‌اندازد آن‌جا گلی سبز شود، آنگاه سیگاری‌ها ته سیگارشان را درون خاک خاموش می‌کنند و آیا می‌توان مبلی ساخت که پارچه‌اش طوری باشد که خودش بر اثر تماس افراد با آن براق‌تر و تمیزتر شود؟ همه این ایده‌ها اتفاقی و هوائی است. اسباب‌بازی‌هائی برای بچه‌ها خریداری کنید که بتوانند ایده‌هایشان را به‌صورت شلیک هوائی اجراء کنند. به‌طور مثال وسیله بازی super max که جدیداً به بازار آمده و از ۱۰۰ تا ۳۰۰ تکه آهن‌ربائی شکل گرفته است باعث می‌شود که بچه‌ها به‌صورت اتفاقی وسایلی بسازند که تاکنون کسی این وسایل را ندیده یا با دادن الگوهای مختلف به بچه‌ها و اجراء تکنیک شلیک هوائی می‌توانید از آنها وسایل جدیدی برای ساختن بخواهید.
در راستای تکنیک شلیک هوائی می‌گویند کشیشی خود را برای اجراء مراسم دعا آماده می‌کرد و نمی‌دانست که چه سخنرانی باید در مراسم انجام دهد، در همین زمان پسرش برقراری می‌کرد بنابراین کشیش یک مجله قدیمی برداشت و یک نقشه جهان را انتخاب کرد و آن‌را قطعه قطعه کرد، بعد به پسرش گفت اگر این نقشه را درست کنی یک دلار به تو جایزه می‌دهم.
پسر ظرف چند دقیقه نقشه درست شده را به پدر تحویل داد. کشیش خیلی تعجب کرد که پسرش چطور نقشه را درست کرده. پسر گفت خیلی ساده در پشت عکس تصویر مردی بود بنابراین می‌دانستم اگر تصویر مرد را درست در بیاورم نقشه جهان درست کنار هم قرار می‌گیرد.
کشیش یک دلار را به پسرش می‌دهد و می‌گوید آفرین پسرم با این‌کار موضوع سخنرانی‌ام را پیدا کردم اگر انسان‌ها درست بشوند جهان درست خواهد شد. این داستان نشان می‌دهد که یک واقعه اتفاقی ممکن است به کشف یک سخنرانی، یک ایده، و یا یک کتاب منجر شود. ”بمبی را در زیر فرهنگ لغت منفجر کنید، مطمئن باشید که کتاب زیبائی را خلق خواهید نمود.“
علی لعلی
منبع : مجله موفقیت


همچنین مشاهده کنید