جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

رسول بینش


رسول بینش
تقریباً تمام آثار استاد شهید مطهری در پی ضرورتی اجتماعی _ اعتقادی فراهم آمده است. تمام متفكران مصلح، مردان زمانه خودند و در لحظه می زیند، به همین دلیل شاید بسیاری از آثار مكتوب آنان، نشان اقتضائات زمانه را بر پیشانی دارند و به قولی دارای تاریخ مصرفند. آثار استاد مطهری اما به رغم گذشت سالیانی بر آن، هنوز خواندنی اند و درمورد برخی از آنان حتی تك نگاری بهتری _ كه به كار خوانندگان غیر متخصص بیاید _ نگاشته نشده است.
ماجرای امی بودن یا نبودن پیامبر اسلام (ص) بی تردید یكی از این موارد است. این كتاب كه تاریخ نگارش آن به بیش از سی سال پیش بازمی گردد، با استمداد از تاریخ، حدیث و قرآن، تصویری از شخصیت درونی پیامبر اسلام (ص) ارائه می دهد كه براساس آن ایشان «درس ناخوانده و مكتب نادیده بوده است، نزد هیچ معلمی نیاموخته و با هیچ نوشته و دفتر و كتابی آشنا نبوده است» . اما چرا این مفهوم تا این مایه اهمیت یافته است؟ ظاهرا به دو دلیل: یكی این كه برخورداری پیامبر اسلام (ص) از سواد معمول در شبه جزیره می توانست به این وهم مشركان مكه دامن بزند كه وحی الهی (قرآن) نه آسمانی بلكه ساخته دست پیامبری باسواد است كه توانسته است به مدد توانایی خواندن و نوشتن _ كه مردمان آن روزگار معمولا از آن بی نصیب بودند _ از پیش خود چیزی به اسم قرآن بیاورد! دلیل دیگر اهمیت امی بودن پیامبر (ص) در این است كه ثابت می كند آگاهی پیامبرانه نه از جنس علم و دانش اكتسابی بلكه نوعی از دریافت و شعور ربانی است كه مردمان عادی _ به حكم پیامبر نبودن _ از آن بی بهره اند.
شهید مطهری در آغاز سخن در ذیل عنوان «اعترافات دیگران» به رای چهار تن از خاورشناسان اشاره می كند كه «كوچك ترین نشانه ای بر سابقه خواندن و نوشتن رسول اكرم نیافته، اعتراف كرده اند كه او مردی درس ناخوانده بوده است و از میان ملتی درس ناخوانده برخاست» . كارلیل، ویل دورانت، ورژیل گیورگیو در كتاب «محمد، پیامبری كه از نو باید شناخت» و گوستاو لوبون در «تمدن اسلام و عرب» این چهار تن اند. شهید مطهری یادآوری می كند كه غرض از نقل سخنان اینان این نیست كه به سخن آنان استشهاد كنیم، بلكه مقصود این است كه «اگر كوچك ترین نشانه ای در این زمینه وجود می داشت از نظر مورخان كنجكاو و منتقد غیر مسلمان پنهان نمی ماند» .
استاد مطهری برای اثبات ادعای خود، تاریخ زندگی پیامبر اسلام (ص) را به دو دوره قبل و بعد از رسالت تقسیم می كند. در دوره رسالت نیز، موضوع از دو جهت مورد توجه قرار می گیرد؛ خواندن و نوشتن. نتیجه گیری استاد مطهری این است كه در نهایت به دلیل عدم وحدت و تطابق روایات شیعه، «از مجموع قرائن و دلایل استفاده می شود كه در دوره رسالت نه خوانده اند و نه نوشته اند» . برای بررسی دوران قبل از رسالت، بحثی تاریخی پیش كشیده می شود در باب «پیدایش خط در حجاز» . شهید مطهری با نقل های متعدد از بلاذری اثبات می كند كه باسودان شبه جزیره معدود و انگشت شمار بودند. لهذا نامشان در تاریخ ثبت شد و اگر رسول خدا در زمره آنان می بود قطعا به این صنعت شناخته می شد و نامش در زمره آنان برده می شد...» . اما در دوره رسالت، نقل های اهل حدیث متعدد است. در این باره شهید مطهری به قول مجلسی در بحار و قول سید مرتضی به مناسبت «حدیث دوات و قلم» اشاره می كند و نتیجه می گیرد كه «استناد به حدیث دوات و قلم، استناد صحیحی نیست». استاد مطهری در ذیل بحث «دبیران پیغمبر» استدلال دیگری را مطرح می كند مبنی بر این كه پیامبر (ص) دبیران و كاتبانی داشته است كه قرآن را به خط خود می نوشته اند و «در صورتی كه كاتبان وحی هركدام به خط خود قرآنی نوشته اند، آیا ممكن است رسول اكرم خط بنویسد و آنگاه به خط خود قرآنی، یا سوره ای از قرآن و لااقل آیه ای از قرآن ننویسد؟» .
دلیل تاریخی دیگر استاد مطهری بر امی بودن پیامبر (ص) در دوران رسالت، ماجرای حدیبیه است كه «صورت پیمان صلح را پیغمبر اكرم (ص) املا می كرد و علی (ع) می نوشت» ، علاوه بر این كه نقل مخالفان امی بودن در جریان حدیبیه یكنواخت نیست.
استاد مطهری در بخش بعد به نقد عقیده ای می پردازد كه براساس آن، اعتقاد به امی بودن پیامبر اسلام (ص): ۱. به دلیل اشتباهی است كه مفسران در تفسیر كلمه «امی» كرده اند ۲. در قرآن آیات دیگری هست كه به صراحت می فهماند رسول خدا هم می خوانده و هم می نوشته است ۳. برخی از احادیث معتبر و نقل های تاریخی به صراحت، خواندن و نوشتن رسول خدا را ثبت كرده است. استاد مطهری با استفاده های تفسیری و قرآنی و طرح مثال های نقضی سه اشكال فوق را پاسخ می دهد. برای نمونه استاد چهار معنا برای كلمه «امی» ذكر می كند تا اثبات كند مفسران این واژه را فقط دارای یك معنا نمی دانسته اند تا در تفسیر آن به اشتباه بیفتند.
استاد مطهری در بخش دیگر به نقد آرایی می پردازد كه تلاش می كنند با استنادهای قرآنی اثبات كنند كه رسول اكرم (ص) می خوانده و می نوشته است. اصل سخن استاد در این بخش این است كه علم لزوما علم اكتسابی نیست تا محتاج دستیابی به آن از راه خواندن و نوشتن باشد: «آیا پیغمبر باید از دانش افراد بشر استفاده كند؟ اگر این چنین است پس نبوغ و ابتكار كجا رفت؟ اشراق و الهام كجا رفت؟» نقد ایده امی نبودن پیامبر اسلام (ص) براساس استنادات تاریخی و حدیثی از بخش های دیگر كتاب است.
سخن پایانی استاد این است كه«پیامبر جز مكتب تعلیم الهی مكتبی ندیده و جز از حق دانشی نیاموخته است. او گلی است كه جز دست باغبان ازل، دست دیگری در پرورشش دخالت نداشته است».
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید