شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


آنچه به همه ما تعلق دارد


آنچه به همه ما تعلق دارد
هرگاه جا به جایی پول افزایش یابد، رشد اقتصادی پیدا می­شود، ولی این به معنی آن چیزی که افراد در زندگی روزمره خود شاهد آن هستند نیست، تخریبِ آرامِ بخش عمومی، روندی عودکننده در توسعه غربی است. شاید این روند برای اقتصاد مفید جلوه کند، اما برای یک جامعه قدرتمند با روابط نزدیک و صمیمی میان افراد آن، خطرناک است. در اثر تلاش­های قابل تقدیر (!) بانک جهانی و صندوق بین­المللی پول، جهان سوم هم در این روند شریک شده است. «غارت» فضاها و اموال عمومی، سزاوار حرکت­هایی برای ایجاد تعادل در آن است.باید تلاش­هایی برای حفاظت از آنچه به همگان تعلق دارد، پدید آید: هوای سالم و تازه، آب پاک، پارک­های شهری، زبان، فرهنگ و... به راستی برای هر چیزی نمی­توان قیمتی تعیین کرد و آن را به فروش گذاشت.
همسر من در یکی از کشورهایی که متخصصین غربی آن­ها را کشورهای در حال توسعه می­نامند، به دنیا آمده است. زندگی اجتماعی روستای همسر من، تا حد زیادی حول محور درخت می­چرخیده است. مردم عصرها برای ملاقات هم زیر درخت­ها جمع می­شده­اند و با داستان­گویی وقت خود را می­گذراندند. برخی از بهترین خاطرات کودکی همسرم، مربوط به بازی­های کودکانه­ای است که تا دیروقت در میان درختان بازی می­کرده­اند، در حالی که والدین آن­ها در حال خوش و بش با یکدیگر بوده­اند.
درختان در گذشته، چیزی بیش از یک مکان دیدنی و زیبا بودند. محوطه درختان، یک محوطه تولیدی و به معنای دقیق کلمه، یک بخش اقتصادی بوده است. این محوطه تولید کننده علقه­های همسایگی، شبکه­های خبررسانی و محیط فعالیت کودکان برای بازی و ابداع بازی­های جدید بوده است. این محیط پلی میان نسل­ها برقرار می­کرده است. سالخوردگان از این طریق، بخشی از بخش­های فعال زندگی روزمره می­شدند (نه همچون دنیای فعلی که آنها را منزوی می­کند) و کودکان در این محیط چیزی را تجربه می­کردند که در آمریکای امروزی نایاب است؛ محیطی غیرسازمانی و غیر رقابتی که والدین آنها کاملاً در دسترس آنها بودند. ما در ایالات متحده، صدها میلیارد دلار برای بسیاری چیزها از مراکز ارتباطی گرفته تا بازی­های ویدیویی خرج می­کنیم تا همین میزان از نتایج را تحصیل کنیم، حال آنکه کاملاً ناموفق هستیم و اغلب اثر مثبت اندکی به دست می­آوریم.
با این همه، اکثر اقتصاددانان غربی هم اکنون درخت و محیط آن را نشانه رقت­انگیزی از توسعه­نیافتگی می­دانند. آن­ها برای «مدرنیزاسیون» ارزش قائل هستند که محصول آن، قطع درختان و مجبور کردن افراد به پول دادن برای کسب نتایجی است که درخت حاصل می­کرد. در زندگی مورد علاقه اینان، مردم در خانه می­مانند و تلویزیون تماشا می­کنند، بازی­های ویدیویی می­کنند و در وب جهان­گستر به پرسه زدن می­پردازند. تفریحات تولید شده از سوی ابرشرکت­ها، جایگزین فرهنگ محلی می­شود و مشترکات اجتماعی «محصور» می­شوند. چیزی را که پیش از این در دسترس همگان بود- مکان­های تفریحی که همه به آسانی به آن دسترسی داشتند- تبدیل به کالایی می­شود که باید برای آن پول پرداخت. همه این نتایج را اقتصاددانان به عنوان «رشد» اقتصادی می­شناسند. پول در دست­ها جا به جا می­شود که البته این امر عوارض جانبی خاص خود را هم دارد: چاقی، قرض بالا آوردن، تخریب محیط زیست، خشونت و هرزگی (سکس)، مرتبط با فرهنگ بازرگانی شده و تضعیف چهارستون جامعه.
این داستان دارایی­های مشترکی است که بخشی از زندگی را تشکیل می­دهد و خارج از بازار و دولت وجود دارد. دارایی­های مشترک، اقتصاد مخفی­ای هستند که همه جا حضور دارند، اما به ندرت مورد توجه قرار می­گیرند. این دارایی­های مشترک، نظام­های حمایتی اصلی و اساس زندگی را تشکیل می­دهند؛ چه به لحاظ زیست محیطی و چه به لحاظ اجتماعی. با این همه، این دارایی­های عمومی در همه جا مورد هجوم، تخریب و سوءاستفاده قرار گرفته­اند. تخریب این دارایی­های مشترک، موسیقی متن تمام مراحل «توسعه» بوده است. این امر رشته­ای است که بسیاری از معضلات فعلی جهان را به هم مرتبط می­کند. آلوده­سازی آب و هوا، آلودگی صوتی، بی­نظمی و شکست اجتماع، لجنزار فساد فرهنگی­ای که از آن به «تفریحات» تعبیر می­شود و تلاش برای دستکاری و مهندسی ژنتیکی زندگی؛ این­ها و بسیاری دیگر از معضلات از این دست، محصول تخریب این دارایی­های مشترک است. همه این معضلات، محصول آن است که به خاطر منفعت شخصی و خصوصی، دارایی­های جمعی و عمومی را تخریب کرده ایم.
برای بیش از یک قرن، گفتمان عمومی در ایالات متحده، به صورت دوقطبی میان بخش خصوصی و بخش عمومی، حکومت در برابر بازار و شرکت­ها در برابر دولت، باقیمانده بود. این امر باعث ایجاد محدودیتی در فهم ملت از سیاست­ها و واقعیت­های اساسی شده است. محصول این امر آن بود که جهان در دو انتخاب خلاصه شد و سیاست­های رسمی نیز دچار کوتاه­بینی شدند. یکی از این دو اردوگاه، خواهان وارد کردن همه چیز به بازار و تبدیل همه چیز به کالاهای قابل فروش است و اردوگاه دیگر با تکیه به سیاست­ها و برنامه دولت نهادی، به مبارزه برمی­خیزد. درگیری و جنگی میان وال- مارت [فروشگاه­های زنجیره­ای و قدرتمند معروف آمریکا] و دولت رفاه درگرفته است که در یک سو، یکی خواهان حاکمیت مطلق شرکت­ها بر زندگی­هاست و دیگری خواهان قاعده­گذاری دائمی زندگی است. اما یک سؤال اساسی باقی می­ماند که آیا چیز دیگری نیز وجود دارد؟
اگر در جواب بگویی «دارایی­های مشترک»؛ می­گویند: آیا منظور شما حکومت است؟ حال آنکه شاید بتوان گفت، در سیاست و رسانه­ها، مفهوم «دارایی­های مشترک» به معنای صحیح آن وجود ندارد؛ دارایی­های مشترک، امری اساسی­تر از بازار و حکومت هستند. دارایی­های مشترک عرصه گسترده­ای هستند که میراث همه ما که بدون ابزار و بدون پرداخت هزینه از آن بهره می­بریم، در آن وجود دارد. اتمسفر و اقیانوس­ها، زبان و فرهنگ، دانش و اگاهی و عقل بشری، نظام­های حمایتی غیررسمی جامعه، صلح و آرامشی که آرزوی آن را داریم، ذرات ژنتیکی سازنده زندگی و... همهٔ این­ها، بخش­هایی از دارایی­های مشترک ما هستند.
برخی از اینها مواهب طبیعتند و مابقی، تولید جمعی خلاقیت و تحمل بشری. اما همه آن­ها به همهٔ ما تعلق دارند و هیچکس حقی اختصاصی نسبت به آنها ندارد. ما همه با هم آنها را به ارث برده­ایم و ارزش آنها برای حمایت ما از بازار و یا دولت، اساسی­تر است. می­توان زندگی را بدون وزارت بازرگانی و یا سایت Amazon.com تصور کرد، ولی بدون زبان و یا هوای لازم برای تنفس، خیر. این یک مسئولیت بزرگ ایجاد می­کند. چنان که ادموند برک در این زمینه می­نویسد: «ما صاحبان موقتی و اجاره­نشینان دائمی این حیطه هستیم و نباید حق خود بدانیم که این میراث را از میان ببریم».
ما باید چنان که مادربزرگ­هایمان در گذشته سفارش می­کردند که «اگر تمیزتر نمی­کنی، به همان تمیزی اول تحویل بده»، عمل کنیم. اما امروزه، بسیاری ضرورت این امر را درک نمی­کنند. قیمت دارایی­های مشترک قابل محاسبه نیست. با این همه، از آنجا که زبان خاصی برای صحبت کردن در مورد دارایی­های مشترک وجود ندارد و چارچوب قانونی خاصی از آن دفاع نمی­کند، دارایی­های مشترک در معرض تعرض مداوم، مصادره و سوءاستفاده قرار گرفته­اند. هر روز شاهد خبر جدیدی در مورد تجاوز به امنیت و هماهنگی جامعه و حیطه عمومی، آگاهی عمومی، آب و هوا و دیگر دارایی­های مشترک هستیم.کارخانجات ارتباطات از راه دور، به دلیل استفاده از تلفن، مدعی مالکیت دارایی­های مشترک شفاهی هستند؛ شرکت­ها مدعی تالارهای ورزشی و دیگر نهادهای مدنی هستند؛ کارخانجات تولید دارو، مالکیت تحقیقات دانشگاهی را به خود اختصاص داده­اند تا از این طریق، به جای پیشبرد علم، هدف دانشگا­ه­ها، تولید پول بیشتر برای آنها باشد. حاصل این همه، یک فریب محاسباتی به نام پیشرفت است. پیشرفتی که در آن جا به جایی پول، واقعیت افول خوبی و سلامتی را مخفی کرده است. غارت دارایی­های مشترک که اکنون روند غالب شده است، به غلط رشد و پیشرفت خوانده می­شود. «رشد» روند آدم­خواری است که در حقیقت، چیزی به آنچه در گذشته بوده است، اضافه نمی­کند. در روند رشد، یکی از کالاهای موجود در دارایی­های مشترک اخذ می­شود، تخریب و فاسد می­شود و سپس به مانند کالایی تقلبی، دوباره به ما فروخته می­شود. در این روند، دریاچه­ها و رودخانه­ها آلوده می­شوند و به جای آنها، استخرهای شنا و آب نوشیدنی در بطری به ما فروخته می­شود. در این روند الگوی توسعه روستایی گذشته تخریب می­شود و مردم در شهر مجبور به جا به جایی با ماشین می­شوند، آنگاه به افراد «دستگاه دوی ثابت» (دستگاه پیاده­روی در خانه که در آن دو محور ثابت با یک صفحه متحرک، امکان قدم زدن در حال درجا را فراهم می­آورد) فروخته می­شود تا فعالیت داشته باشند و قرص­های آرام­بخش داده می­شود تا آرامش بیابند. مثال­ها در این زمینه بی­شمارند.
با این حال، نابرابری افزایش می­­یابد، چرا که بخش بیشتر زندگی به حیطه­ای رانده می­شود که نیازمند صرف هزینه است. ما در این وضعیت کلافه، تحت فشار، ناتوان و نگران نسل­های آینده، رها شده­ایم. از خصوصیات دارایی­های مشترک این است که در جای خود حضور دارند. به طور کلی، قواعد ساختاردهنده­ای برای نظام­مند کردن کارکردهای داخلی دارایی­های مشترک وجود ندارد. این امر، علاوه بر بسیاری آثار دیگر، به این معنی است که خوشبختانه در این حیطه، حقوق­دانان راهی ندارند. در عرصه دارایی­های مشترک، مردم برای نفس کشیدن نیازمند قرارداد بستن نیستند و برای استفاده از زبان نباید حق­التألیف بپردازند و برای بازگو کردن داستان­های گذشتگان، نیازمند پرداخت حقوق معنوی نیستند. خاصیت جذاب دیگر دارایی­های مشترک، نبود تبلیغات در مورد آنهاست. بازار همواره کالاها و خدمات خود را از طریق تبلیغ به ما تحمیل می­کند، حال آنکه می­توان تشکیک کرد که آیا این­ها واقعاً کالا و خدمت هستند. در عوض، دارایی­های مشترک فقط وجود دارند و آماده مصرف و استفاده­اند. اغلب دارایی­های مشترک را در موقع لزوم کشف می­کنیم. اگر یک برکه شنا وجود دارد، مردم آنرا خواهند یافت. دارایی­های مشترک اجتماعی نیز به همین صورت، نیازمند تبلیغ نیستند. دارایی­های مشترک برخلاف ساخته­های بازار مدرن، برای ابراز کارایی­های خود، نیازمند تبلیغات نیستند.
پیش از آنکه بتوانیم دارایی­های مشترک را احیا کنیم، باید به خاطر بیاوریم که چگونه به آنها نگاه کنیم. این کار کوچکی نیست. ما وقتی که نفس می­کشیم یا صحبت می­کنیم با همسایه­مان شوخی می­کنیم، احساس نمی­کنیم که در حال استفاده از دارایی­های مشترک هستیم. دارایی­های مشترک بر اساس کارکرد خود، غیرآشکار هستند و نیازمند واسطه و رسانه نیستند. امروزه هیچ پوشش خبری­ای برای وضعیت دارایی­های مشترک وجود ندارد و در مجالس قانون­گذاری، سخنی در مورد آنها به میان نمی­آید. روزنامه­ها صفحات بی­شماری را به بهای سهام بازار اختصاص می­دهند، اما حتی یک کلمه در مورد آنچه به همه ما تعلق دارد، نمی­نویسند. این ناآشکار بودن، از سویی به منافع حاکم بر سیاست و رسانه­ها باز می­گردد. تبلیغات­چی­ها و سرمایه­گذاران رقابت­های سیاسی، پول خود را از طریق استثمار دارایی­های مشترک به دست می­آورند، نه با رها کردن آن. آنها از طریق نظام اعتقادی­ای تقویت می­شوند که دارایی­های مشترک را کاملاً نادیده می­انگارند. این نظام فکری که روزگاری زنان را همانند دارایی­های مشترک فعلی، به طور کلی نادیده می­انگاشت، اقتصاد نام دارد. این نظام فکری، دنیا را از دریچه دلار می­بیند. تنها بخشی از واقعیت که در مغز اقتصادی ثبت می­شود، همان بخشی است که قابل تبدیل به پول است. مابقی جهان از این دیدگاه، مواد و توده­های خام است که منتظر تبدیل شدن به پول هستند. در این طرز فکر تأسف­برانگیز، به انحصار درآوردن دارایی­های مشترک و پول درآوردن از آنها، یک عمل مذهبی و وظیفه مکتبی محسوب می­شود. پول از دارایی­های مشترک عبور می­کند و می­گوید: «بگذار نور بیاید». درختان روستاها از این طریق، جای خود را به شرکت پخش تلویزیونی فاکس می­دهد تا مردم را سرگرم کند و رسانه، جای قدرت­یابی صحیح ملت را می­گیرد. با این احوال، اگر مردم بخواهند به سوی درخت بازگردند، تیترهای خبری از «رضایت مشتری» و احتمال رکود اقتصادی، اعلام نگرانی می­کنند. معیارهای رسمی «پیشرفت» مثل تولید، GDP و... همه مشتقی از نسخه اصلی و ملاک معتبر، یعنی پول هستند.
انحصار دارایی­های مشترک، به انحصار خودآگاهی منجر شده است که پیله و حفاظی را ایجاد کرده که از ورود هر آگاهی­ای که به ما یادآوری کند که واقعیت چیزی بیش از خریدن و فروختن است، جلوگیری می­کند. برای بازپس­گیری دارایی­های مشترک، اولاً نیازمند یادآوری شجاعانهٔ این امر هستیم؛ چرا که تمامیت فرهنگ بازار ساخته ما، خواهان فراموشی آن است. آن گاه سؤال اصلی این است که چگونه دارایی­های مشترک را دوباره به دست آوریم. راه علاج، توسل به یک بخش عمومی بزرگ­تر (عمومی­سازی اقتصادی و بزرگ­تر کردن حیطه بخش دولتی در اقتصاد) نیست. راه حل این مشکل، بزرگ­تر کردن بوروکراسی دولتی نیست. دولت به همان میزان می­تواند در تخریب دارایی­های مشترک دخیل باشد که بازار؛ تجربهٔ بلوک شرق سابق، این امر را به خوبی نشان داده است.
به همین ترتیب، می­توان گفت که ترتیبات بازار هنگامی واقعاً در راه تقویت دارایی­های مشترک به کار گرفته می­شود که سطح صحیحی از بازار وجود داشته باشد (همه چیز خصوصی در حیطه بازار قرار نگیرد). هرچند که مغازه و بخش خصوصی برای حفظ اصول جامعه سالم لازم هستند، اما شرکت­هایی مانند وال مارت و مشابهات آن باید متوقف شوند. علاوه بر این، اگر جواب این سؤال را از طریق دولتی کردن بدانیم، باز هم به قطب-بندی­های گذشته باز می­گردیم. به جای این کار، ما نیازمند آن هستیم که درک کنیم، دارایی­های مشترک امری مجزای از بازار و دولت هستند و باید چارچوب خاص خود را برای آنها در نظر گرفت.
ما نیازمند قواعد و زمینه­ای اولیه برای حمایت از دارایی­های مشترکمان هستیم، دقیقاً همان­طور که قواعدی برای حمایت از دارایی­های شخصی وجود دارد. این نکته­ای اساسی است. بازار مدرن، یک محصول طبیعت نیست و از آسمان نیفتاده است. جوامع بازارهای مدرن را ایجاد کرده­اند و این جوامعند که آنها را حفظ می­کنند. اگر شما ساختارهای نهادی و قانونی ایجادکنندهٔ حکومت از جمله، سیستم مالی و پولی، بانکداری و بیمه­ها، حقوق معنوی و حق­التألیف و... را حذف کنید، بازار مدرن دیگر وجود نخواهد داشت. اگر بازارهای مدرن نیازمند چنین تمهیداتی است، تعجب­آور نخواهد بود که دارایی­های مشترک نیز لوازمی داشته باشند. حال آنکه اکنون دارایی­های مشترک را کاملاً بدون دفاع رها کرده­ایم. دولت و بازار دارای حقوق­دان، قانون­گذار، ارتش و... هستند، در حالی که دارایی­های مشترک، میراث غیررسمی هستند و به جای تهاجمی بودن، بخشنده­اند. دارایی­های مشترک با فقدان یک مرکز بالفعل، نمی­توانند یک دفاع سازماندهی شده و فعال از خود داشته باشند و از این رو، هم اکنون به انحای مختلف- بیوتکنولوژی، ارتباطات و...- مورد تجاوز قرار گرفته­اند. دارایی­های مشترک نمی­توانند بدون کمک ما باقی بمانند.
همان­طور که نمی­توان بازار را کاملاً به بخش دولتی داد، دارایی­های مشترک را نیز نمی­توان، و همان­طور که بازار نیازمند محدودیت و قواعد دولتی است، دارایی­های مشترک نیز نیازمند است. کارهایی که می­توان کرد، بسیار زیاد است. ما می­توانیم از خرج شدن یارانه­های دولتی برای توسعه بزرگراه­ها و فروشگاه­های بزرگ و... جلوگیری کنیم. می­توانیم مرزهایی برای سر و صدا و اشباع تبلیغاتی موجود ایجاد کنیم و تبلیغات را به این مرزها محدود کنیم و می­توانیم با جلوگیری از گسترش اینترنت، از ایجاد یک رسانه گردشگری که از توجه به طبیعت واقعی جلوگیری می­کند، مانع شویم. اگر دولت از یک نظام پولی متناسب با نیازهای شرکت­های بین­المللی حمایت می­کند، چرا نتواند از نظام­های پولی محلی که اقتصاد محلی را تقویت می­کند، حمایت نماید؟ اگر دولت به واسطه حقوق ثبت و حقوق انحصاری، شرکت­ها را تقویت می­کند، چرا نمی­توان به همین ترتیب «استخر ژن­ها» را که دستاورد طبیعت است (با قانون­گذاری) از دخالت دیگران مصون نماید؟
چنین گام­هایی، به معنی افزایش حیطه اقتصادی دولت نیست. برعکس، چنین گام­هایی باعث می­شود که در کنار شرکت­ها، چیز دیگری نیز به وجود آید. اگر طبیعت زیست محیطی را در نظر بگیریم، موضوع کاملاً شفاف است. اقیانوس و فضا به دولت و یا به شرکت­ها تعلق ندارند؛ آن­ها به همهٔ ما تعلق دارند و سیاست­های زیست محیطی ما باید نشان­دهنده این حقیقت باشند. یکی از راه­های نشان دادن این امر، این است که شرکت­ها را مجبور کنیم که برای استفاده­ای که از این دارایی­های مشترک می­برند، هزینه بپردازند. چرا که بالاخره این­ها دارایی­های ما هستند. همان­طور که شرکت جنرال الکتریک اجازه نمی­دهد کسی مجاناً آشغال­هایش را در مایملک او تخلیه کند، ما هم نباید اجازه بدهیم که این شرکت آشغال­هایش را در دارایی­های مشترک ما تخلیه کند.
البته مردم در حال حاضر برای نجات دارایی­های مشترک تلاش می­کنند و موفقیت­هایی به دست می­آورند. آنچه کم است، یک روند کلی و معقول است. این امر نیازمند همان کاری است که توماس پین در برابر مظالم استعمارگران انگلیسی در آمریکا کرد؛ آن­ها را با زور یک عقیدهٔ متحد اخراج نمود. چند دهه قبل از آن نیز مردم برای مقابله با انگلیسی­ها مبارزه کرده بودند، اما همانند سوراخ ایجاد کردن در دیوار، آن هم با فاصله­ها و بدون ارتباط، کار کرده بودند؛ اما کار پین به آنها اتحاد و همبستگی داد. هم اکنون در مبارزه با آلودگی و برای حفظ محیط زیست تلاش می­شود. برای جلوگیری از تبلیغی و تجاری کردن مدارس عمومی توسط شرکت­ها تلاش می­شود. علیه ترافیک، فروشگاه­های بزرگ، سر و صدا و آلودگی صوتی و... مبارزه می­شود. آنقدر مبارزه وجود دارد که حساب همه آنها را نمی­توان نگاه داشت، اما اکنون زمان آن است که این مبارزه­ها را به یکدیگر متصل نمود و نشان داد که این­ها مبارزه­هایی مبهم و سردرگم نیستند، بلکه وجهه­هایی از مبارزه برای یک هدف هستند. باید نشان داد که اینها حرکت­هایی برای از میان بردن مالکیت خصوصی نیستند، بلکه به جای آن، به دنبال حمایت از یک حق مالکیت دیگر می­باشند و آن هم مالکیت دارایی­های مشترک است.
دو قرن و اندی پیش، مردم به اقتصاد زمان خود نگاه می­کردند و چیزهای مختلفی می­دیدند. آنها کارگاه­ها و کارخانه­ها را می­دیدند، کارخانجات کشتی­سازی و غیره و غیره. آن­گاه آدام اسمیت پیدا شد و گفت: «آهای! یک لحظه صبر کنید، این­ها چیزهای مختلفی نیستند، بلکه جنبه­های متفاوت از یک چیز هستند و آن چیز «بازار» است». این از نبوغ اسمیت بود که به همگان یک چارچوب فکری و ذهنی برای نگاه کردن به واقعیت داد و این ایده، از آن روز تا کنون حاکم بوده است.
حال ما نیازمند انجام همین کار در مورد دارایی­های مشترک هستیم. ما باید اعلام کنیم که آلودگی فضا صرفاً یک معضل بهداشتی نیست، بلکه تجاوزی به قانون دارایی­های مشترک است. فروشگاه­های بزرگ فقط نوعی تبذیر و بد مصرف کردن انرژی نیستند، کار آنها دارایی­های مشترک اجتماعی را تباه می­کند. در دنیای آزاد، راه­ها و فروشگاه­های بزرگ قابل حفاظت نیستند. دخالت تبلیغات در دوران کودکی افراد، صرفاً یک موضوع مرتبط با چاقی و فعالیت زیاد نیست، بلکه مربوط به دارایی­های مشترک ماست. سؤال این است که چه کسی داستان­هایی را که بچه­های ما با آنها از شیر گرفته می­شوند، تولید می­کند. ما سال­ها برای گرفتن حق افراد از دولت­ها مبارزه کرده­ایم، اکنون وقت مبارزه، برای گرفتن حقی است که به همه ما تعلق دارد.
منبع: Odemagazine.com
منبع : پایگاه اطلاع رسانی وزارت نیرو


همچنین مشاهده کنید